آینده تئاتر و ماجرای «دوست داشتن» یا «دوست نداشتن» آقای وزیر
خبرگزاری تسنیم: مسئولیت یعنی کاری را کامل و محکم عهدهدار شدن و مسئول کسی است که کاری را کامل و محکم پذیرفته است. مسئول فقط یک سمت نیست. «دوست داشتن» یا «دوست نداشتن» شرط جامعی برای پذیرفتن مسئولیت نیست.
خبرگزاری تسنیم_ محراب محمدزاده:
علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چندی پیش در برنامه شناسنامه حاضر شد و به سوالات مجری این برنامه درباره دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و حتی بخشی از مسائل شخصی خود پاسخ داد. این سبک برنامه شناسنامه است. جنتی در این برنامه مسئلهای را در رابطه با حضور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان کرد که خواندن آن می تواند مقدمهای لازم برای چند خط بعدی این یادداشت باشد:
شناسنامه: چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟
جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانههای مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که 12-10 سال در وزارت امور خارجه فعالیت میکردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت بدهم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات،کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام میدادم.
در نهایت آقای روحانی بعد از بررسیهای مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم، چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیههای این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.
به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارتخانههای دیگر هستم.
شناسنامه: کجاها را گفتید؟
جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسیها من بودم.
***
علی مرادخانی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است. او در جایگاهی قرار دارد که سه عرصه هنری مهم و مورد توجه زیر مجموعه او هستند. تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی؛ مدیریت این سه حوزه به دلیل گستردگیاش کار چندان آسانی نیست و تقریبا هرکس که در این مسند قرار گرفته با حاشیه و مشکلات بسیار آن آشنا هست. مشکلاتی که جز با حضور یک مدیر دلسوز حل نمیشود.
آقای مرادخانی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم شبیه به همین اظهارنظرهای آقای جنتی در گفتگو با یک خبرگزاری مطرح کشور داشته است:
مهر: یکی از انتخابهای مهم و بحثبرانگیز در وزارت ارشاد انتخاب معاون هنری بود که برای تصدی این پست چندین و چند گزینه هم مطرح شد؛ ولی بالاخره نام شما از میان تمام گزینهها بیرون آمد و شما پست معاونت هنری را قبول کردید. حتی در برههای نام حجتالله ایوبی که اکنون رییس سازمان سینمایی است هم مطرح شد. دوست داریم روایت شما از پیشنهاد و پذیرفته شدن این پست را بشنویم.
بعد از اینکه مشخص شد احمد مسجد جامعی قرار نیست وزیر ارشاد باشد و سپس این مسئولیت به علی جنتی وزیر ارشاد سپرده شد بحثهای زیادی برای معاونتهای ارشاد مطرح شد که در نهایت آقای ایوبی به سازمان سینمایی رفت و من هم همراهی در معاونت هنری را پذیرفتم گرچه از ابتدا ترجیح میدادم در حد ارائه مشاورههایی به وزیر ارشاد فعالیت داشته باشم و درگیر کارهای اجرایی نشوم ولی در نهایت مقرر شد در این پست به هنر و فرهنگ کشور خدمت کنم.
با عنایت وزیر ارشاد قرار بر این شد که من در معاونت هنری کارهای بنیادی و پایهای کنم. باید به این نکته توجه داشت که مسایل و مشکلات در وزارت فرهنگ و ارشاد و معاونت هنری آنقدر زیاد است که طبعا به یک فرد آشنا برای مدیریت این حوزهها نیاز است.
***
این روزها حال تئاتر کشور زیاد خوب نیست. بسیاری بر این موضوع صحه میگذارند. اینکه زیاد خوب نیست هم روایتها و تحلیلهای مختلفی دارد. از وضعیت مالی هنرمندان تئاتر تا وضعیت سالنها و واگذاری نوبت سالنها به هنرمندان شروع میشود تا رخوت و بیانگیزگی چنبره زده بر گریبان جمعی از هنرمندان تئاتر و قس علی هذا. در میانه این برداشتهای عمومی از حال بد تئاتر، خوب شدن حال آن چیزی بیشتر از «دوست داشتن» یا «دوست نداشتن» نیاز دارد. تئاتر برای بهبود حال خود نیاز به احساس مسئولیتی شبانهروزی و جدی دارد. زندگی جماعت زیادی شهره به نام هنرمند با بالا و پایین شدنهای تئاتر در این سالها، به شدت بالا و پایین شده و میشود. این زندگیها برای جدی گرفته شدن به چیزی بیشتر از «دوست داشتن» یا «دوست نداشتن» نیاز دارد. هیچ چیز آنطور که باید سامان ندارد. هر چقدر که ویترین تزئین شود اما بطن کار شلخته و به هم ریخته است. راهبرد و مسیر مشخص و معینی وجود ندارد. توقع کمی نیست که اتفاقاً یک حق قابل مطالبه است تا مقامی که مسئولیتی پذیرفته، صبح و شب خود را فدای حل این مشکلات و معضلات کند.
وضعیت نا به هنجار، عصبیتها، دلهرهها، بلاتکلیفیها و مشکلاتی که در زندگی بخش قابل توجهی از هنرمندان بروز پیدا کرده، میتوانست با یک نه گفتن برخی مدیران، لااقل بحرانیتر از گذشته نشود. تئاتر کشور این روزها تنها نفس میکشد. اگر ملاک تصمیم فردی باشد هر فردی این اختیار را دارد که سِمتی را که دوست ندارد، نپذیرد. اما بعد از پذیرش مسئولیت آن هم مسئولیتی سنگین تکرار و سخن گفتن از اینکه از سر اجبار یا نبود گزینه چنین مسئولیتی پذیرفته شده، اگر بیاحترامی به جماعت هنرمند نباشد که به نوعی هست، قطعاً دیگر توجیهی پذیرفته شده برای گریز از پاسخگویی با تِم خضوع و خشوع نخواهد بود. چه بسا کاری سختتر از مسئول بودن و مسئولیت پذیرفتن نباشد اما میان مسئول و مشاور یا «خود مشاور پنداشتن یک مسئول» تفاوت بسیار است. سرنوشت عدهای از مردم این سرزمین که امروز در کسوت هنرمند فعالیت میکنند، تمهیدی بیشتر از این حرفها را میطلبد. هنرمندی که چنین سخنانی را بشنود حق این را دارد که زبان به گلایه باز کند و مقام مسئول را به باد انتقاد بگیرد. در کنار آن برخی دیگر از مدیران هستند که تا به حال یکبار هم در رابطه با تئاتر، مسائل آن، آنچه بوده و آنچه باید باشد، مطالعه و تحلیل نداشتند که درباره آنان همین سخن کافی است «تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما میگویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.» (شهید مصطفی چمران)
اگر ملاک همان سخنان بیان شده از سوی آقای وزیر یا آقای مرادخانی باشد، حقیقت برداشتی با مضمون «وجود یک نگاه دست چندمی به فرهنگ در درون بخشی از وزارت فرهنگی دولت» بسیار دردآور است. این نگاه اگر زندهکننده همه نگاههای ابزاری و تبعی به فرهنگ، نگاههای غیراصیل، نگاههای صرفاً هیجانزده و یارگیرانه از میان مردم با چنبره بر فرهنگ و ژستهای آزادی فرهنگی و اجتماعی و ... باشد، بدا به حال آینده فرهنگ. اگرحضور برخی مدیران در جایگاهی که تمایلی به پذیرش آن نداشتند یا حتی به خاطر سابقه صرفاً سیاسی و امنیتی خود -که عموماً با مصرف محصولات فرهنگی(فیلم، کتاب، نمایش و ...) بیگانه است- اطلاعاتی درباره آن نداشتند و امروز، به عنوان یک مدیر تازهکار در مرحله تجربه و آزمون و خطا هستند، همه حقیقت باشد، چه بر سر تئاتر این مملکت خواهد آمد؟ تئاتر شهرستان چه میشود؟ تئاتر خیابانی چه میشود؟ امنیت شغلی و مسائل زندگی هنرمندان چه میشود؟ اینکه هنرمند تئاتر مجبور به فروش تنها وسیله نقلیه خود -یک موتورسیکلت معمولی- شود تا اجاره خانه خود را بدهد را چه کسی جواب میدهد؟ به هر حال ابهامات رو به افزایش است. وزن «دوست داشتن» و «دوست نداشتن»ها در برابر آسیب پذیرفتن مسئولیت با این ملاک چقدر است؟ مسئولیت یعنی کاری را کامل و محکم عهدهدار شدن و مسئول کسی است که کاری را کامل و محکم پذیرفته است. مسئول فقط یک سمت نیست. «دوست داشتن» یا «دوست نداشتن» شرط جامعی برای پذیرفتن مسئولیت نیست.
***
هنرمندان زیادی هنوز یک نشست خبری را در خاطر دارند. نشستی که حسین طاهری، مدیر مرکز هنرهای نمایشی در آن، آب پاکی را روی دست هنرمندان و اصحاب رسانهها ریخت:«باعث افتخار و توفیق است که بعد از سالها کار فرهنگی و ارتباط با اهالی فرهنگ امروز توانستهام در خدمت دوستان تئاتری باشم و بتوانم تجربیاتی که در سایر مجموعههای فرهنگی داشتهام در اختیار تئاتر بگذارم. مطمئنا معجزهای اتفاق نخواهد افتاد ولی با کمک اهالی تئاتر و زحمات مدیریت پیشین و آقای مرادخانی کارهای تئاتر را به پیش خواهیم برد. بنده از همین حالا روز رفتن خود را میبینم. من اهل سخن گفتن نیستم و امیدوارم که در فرصتی که در اختیار دارم باعث شکوفایی تئاتر شوم.»
تفاسیر برخی رسانهها از اوضاع پیش آمده برای «فرهنگ» در دولت گذشته چیزی در حد فاجعه جلوه می کرد. تلقی عمومی از روی کار آمدن دولت یازدهم هم تحقق وعدهها با رویکردی در حد معجزه بود. حالا مدتی است که دیگر گزاره «از امروز تا آخر دولت یازدهم، هر اتفاق بدی افتاد، بندازید گردن دولت قبل» به مضحکهای پیامکی تبدیل شده است.
امید که با تدبیر مدیران زمین بازیهای فردی یا حاشیههای جناحی به پایان رسد و فرهنگ اصیل انگاشته میشود. چیزی که به نظر میرسد فعلاً در دو معاونت فرهنگی و سازمان سینمایی ارشاد در حال اتفاق افتادن یا تلاش برای اتفاق افتادن است و اتفاقا در همین حد هم مورد استقبال بخشی از اهالی فرهنگ قرار گرفته است. برآوردی که در مورد معاونت هنری حتی از سوی همفکران سیاسی این دولت هم هنوز به وجود نیامده است.
***
برخی روانشناسان میگویند:«اگر به هیچ طریق نمیتوانید بمانید، اشکالی ندارد. اما باز هم سریع از کارتان بیرون نیایید، وقت بگذارید و رزومهتان را تکمیلتر کنید. با هر کس و هر جایی که میتوانید ارتباط برقرار کنید تا موقعیتهای کاری جدید پیدا کنید. هرچه قبل از اینکه به طور واقعی شروع به جستجوی کار کنید، خودتان را آمادهتر کنید، پیدا کردن کار برایتان راحتتر خواهد بود.»
این هم یک توصیه برای طرفِ فردی ماجراست. قضاوت درباره اخلاقی بودن این حرف روانشناسان برای یک مقام مسئول با مخاطب.
انتهای پیام/