نسل جوان تئاتر سهل ممتنعپسند است/صحنه را به بَرِ بازیگر نمیسپارم
خبرگزاری تسنیم: کارگردان نمایش «هفت پرده» گفت: نسل جوانتر سهل و ممتنعپسند است. تقصیر هم ندارد چون الگو ندارد. گاهی دست به سرقت میزند و متاسفانه چون حافظه تاریخی او هم درست کار نمیکند گمان میکند آنچه را هم به دست آورده خود از قبل میدانسته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسینم، میکائیل شهرستانی، نویسنده، کارگردان، بازیگر، گوینده و طراح صحنه با تجربه تئاتر، تلویزیون و رادیو است. او از جمله افرادی است که در طول دوران فعالیتهای هنری خود هیچگاه از مبحث آموزش و تربیت هنرجویان جوان غافل نشده است و به نوعی دریچهای بوده برای معرفی برخی هنرمندان به تئاتر، به بهانه اجرای دو نمایش «پرواز» و «هفت پرده» که هر دو اجراهای موفقی را سپری کردند، به سراغ این هنرمند فعال رفتیم تا هم گفتوگویی داشته باشیم در رابطه با اجراهایش و هم در مورد بازیگری و مجال دادن به هنرمندان جوان در عرصه تئاتر ژپی زده باشیم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* تسنیم: برخلاف بسیاری از هم نسلان شما، علاقهای وافر در بازیگردانی جوانان هنرمند دارید. این مساله با جسارت خاصی صورت گرفته، چون شما در دادن نقشهای اصلی به بازیگران تازه کار و البته آموزش دیده هیچ ابایی ندارید. روش یا نگرش خاصی نسبت به کارگردانی با چنین گروههایی دارید؟
اجازه دهید در آغاز راجع به این اصطلاح «بازیگردانی» بگویم که اصطلاح درستی نیست. یعنی چه؟... من که نمیفهمم. ترجیح میدهم همان واژه کارگردانی را به کار بگیرم... مطلب دیگر اینکه این کار نامش جسارت نیست. من که با «هر کس» کار نمیکنم. لااقل آنچه در سینما و تلویزیون اتفاق میافتد در این کار رخ نمیدهد. من آنها را برای درام صحنهای تربیت میکنم و کارم را هم بلدم. در این کار ادعا دارم. ببخشید از این واژه سود بردم. بهتر است بیتعارف بگویم که شاگردانم بیشتر از خود من جایزه گرفتهاند. در همه عرصهها چه تلویزیون، چه سینما، چه رادیو و چه تئاتر. اصلاً دنبال جایزه نبودهام و اصولاً دندانش را کندهام و خودم را راحت کردهام.
بیتردید روش دارم و این «متد» را با آزمایش و خطاهای بسیار طی سالهای زیادی تست کرده و به شکل فعلی رسیدهام. چرا باید ابایی داشته باشم که بازیگری جوان را در کنار بازیگر باتجربه بگذارم؟ وقتی تو بازیگر را به درستی تعلیم دادهای دیگر ترسی نباید داشته باشی که او هم چون بازیگر مجرب کنار دستش زیباشناسی را دریابد. میزانسن را باطناً درک کند و نقش را به درستی بفهمد و بپردازد.
تئاتر فقط بر صحنه رفتن نیست
* تسنیم: آیا حرکت شما نوعی اعتراض به کند بودن ظهور چهرههای جدید و البته کارا در عرصه تئاتر است؟ در صورت مثبت بودن نظرتان موانع موجود بر سر جوانان چیست؟
نمیدانم. شاید. شایدم نه. من گمان میکنم آنچه را آموختهام و میدانم نباید با خود با گور ببرم. پس در اختیار طلبهاش قرار میدهم. آنها علاقهمندند. اما کمسواد هم هستند. شاید خودشان به درستی ندانند که این علاقه از کجا و برای چه سرچشمه میگیرد. باید او را راه برد و چون یک پشتیبان حمایتشان کرد و مراقبشان بود و نشانشان داد که تئاتر فقط بر صحنه رفتن نیست. اصلاً بر صحنه رفتن «مهم» نیست. آنجا میشود حضور داشت و ظهور کرد. اما «برای چه؟»، مهمتر است. آن وقت است که «چگونه حضور» یافتنش اهمیت پیدا میکند. آن وقت است که برای جا و مکانی که در آن حضور پیدا میکند احترام قائل میشود. قدرش را میفهمد و برای این آرزو یاد میگیرد «قدرشناس» هم باشد.
* تسنیم: نمایش «پرواز» و در آینده «در پوست شیر» حتی بدون بازی شما روی صحنه رفته و میروند. حتی در «هفت پرده» شما بازیگر، کارگردان در سایه هستید. چنین کارگردانی در راستای آزادی عمل به هنرمند جوان است یا ادامه روند تدریس کلاسی شما؟
صحنه را به بَرِ بازیگر نمیسپارم
عرض کنم اگر منظورتان این است که مثل بسیاری از کارگردانهایی که در سالهایی که بر صحنه بودهام رفتار میکنم (به جز چند نفر انگشتشمار) یعنی صحنه را به بَرِ بازیگر میگذارم باید بگویم نه، اشتباه میکنید... من در کارم بی تردید هوشمندانه نظرم را اعمال میکنم. میتوانید از بازیگرانم سوال کنید. آنها آزادند و در بند، جلوی خلاقیتشان را بیشک نمیگیرم چون در مقام بازیگر نمیخواهم هیچ کارگردانی در «مقابلم» بایستد. پس من هم به گونهای رفتار میکنم که آنها احساس کنند در «کنار»شان هستم. با آنها همقدمم و راهشان میبرم. اما آنها باید پا به جادهای بگذارند که میخواهم و میگویم. مسیر به انتخاب آنها نیست. حتی به گونهای پا به پا کنارشان میدوم یا میایستم تا بدانند باید به موقع دوید یا ایستاد... اما این احساس خوشایند را نمیگذارم نداشته باشند که در فضایی آرامبخش و بیتنش خلاقیت شکوفا شود.
* تسنیم: «هفت پرده» ترکیبی از بازیگران باتجربه و آماتور است؛ ولی در تقسیم نقشها تعداد کارهای پیشین بازیگر را مدنظر قرار ندادهاید. بازیگران جوان نیز همپا با بازیگر باتجربه نقشش را اداره میکند. نتیجه چنین تجربهای چیست؟ آیا چنین چینشی اثر را از یکدستی و تعادل خارج نمیکند؟ نگاه میکائیل شهرستانی نسبت به این شیوه جسورانه از کجا نشأت میگیرد؟
شاید حرفتان درست باشد شاید هم نه. بیتردید تجربهٔ بازیگران مسنتر و کارکردهتر را نمیشود انکار کرد؛ اما معتقدم که آن تجربه فقط به عنوان ابزاری در خدمت بازیگر باید باشد نه اینکه به آن تکیه کند و به آن داشتهها فخر کند و نگاهی را که شاید به کار نیاید تحمیل کند. از آنها به عنوان وسیلهای که کاربردی است و او را با زحمت کمتری به مقصد میرساند باید بهره ببرد و بس. حالا اگر با بازیگر بیتجربهای روبرو میشوی اگر مستعد باشد و حرف شنو، آن وقت به گمانم کار کردن با او سخت نیست، که بر عکس آسانتر هم شاید باشد. چرا که آموختههایگاه متعارض با باورهای تو را ندارد و چون مادهای آمادهٔ پذیرش و ارائه کار است. البته ظواهر مهم است و از آن مهمتر باطن زیبا داشتن. که اگر فاقد آن باشد و جوابش را به چیزهایی به جز کار، کارگردان و نقشاش معطوف کند، بیگمان موفق نخواهد بود و بعد از یکی دو کار با این کار خداحافظی میکند. من بارها با این نوع بازیگران برخورد داشتهام.
اصولاً اکثریت از این «نوع» هستند و بسیار قلیل و انگشتشمارند که با فروتنی بیایند، تلمذ کنند و شاگرد باقی بمانند، یعنی شاگردی کنند و تا آخر عمر میل به یادگیری داشته باشند. ولی من به خودم اطمینان دارم و میدانم چه میکنم. اگر اکثریت قریب به اتفاقشان را نتوانم نگاه دارم و جوری که میخواهم تربیتشان کنم، لااقل یکی دو تا که پیدا میشوند. روی همه آنها کار میکنم. نمونهاش هم بازیگری است که طراحی لباس نمایشهایم را هم بر عهده دارد. خانم شیرین فرخندهنژاد، با وی نزدیک به 10 سال است که کار میکنم و حرفم را به سهولت در مییابد و برای رسیدن به ایدهٔ نهایی احتیاج به بحث اضافی نداریم. با کمی توضیح میفهمد چه میخواهم و بیچک و چانه میرود تصورم را پیدا و پیاده میکند.
نکتهای که میخواهم عرض کنم، این است که معلم بزرگی که از او آموختم با خود من هم همین کار را کرد. استاد سمندریان بعد از پایان دورهٔ بازیگریام در رادیو مرا در نمایشاش (ازدواج آقای میسیسیپی) کنار کسانی قرار داد که بعضی از آنها به اندازه عمرم تجربه داشتند چراکه در شاگردش این بضاعت و پتانسیل را دیده بود و بیمهابا کنار باتجربهها قرارم داد و نتیجه هم گرفت. من چرا این کار را نکنم.
* تسنیم: بدون شک هیچ نمایشنامهنویس ایرانی هم چون رادی، مورد ارجاع کارگردانان تئاتر قرار نگرفته است. جاذبه متون رادی در چیست؟ چه چیز در متن رادی باعث میشود تا کارگردانی چون هادی مرزبان بخش عمده عمر هنریش را صرف او کند؟ رادی برای نسل شما چه به ارمغان آورد و چه به میراث گذاشت؟
رادی حرف زمانهاش بود
یک کارگردان در وهله اول چه میخواهد. بیتردید به یک قصه و درام نیازمند است آن هم قصهای محکم با داستانی بدیع و شخصیتپردازیهای محکمتر، چه کسی بهتر از رادی که با تحمل و مرارت و عرقریزان روح و تلاش و کار شبانهروزی به خلق آثاری زیبا و گوش و چشمنواز دست پیدا کرده است. نمیشود انکار کرد که نثر موزون رادی آسان نیست و با وجود صراحت در کلام، ایجاز و موسیقی گوشنوازش در بسیاری مواقع حتی لحنش را به بازیگر تحمیل میکند. شاید همین راز ماندگاری اوست که «خود اوست»، نه دیگری. بله متأثر از بزرگان بود و هرگز هم انکارشان نکرد ولی این نقطه عطف و قوت نمایشنامهنویس بود نه ضعف او. همان قدر که از چخوف متأثر بود از تولستوی، ایبسن و شکسپیر هم، از هدایت، بهرام و صادق هم، اما تماماً این تاثیرات او را برجستهتر و خاصتر میکند.
رادی حرف زمانهاش بود، آینه تمامنمای دورانش، دورانی که زیست و گاه پس از دورانش. باید عرض کنم که فهم، درک و اجرای آثار رادی اصلاً آسان نیست. بله میشود سفارشات صوری نویسنده را نعل به نعل عمل کرد. اما تو دیگر کارگردانی نکردهای، «مجریِ» آثار رادی بودهای و بس. رادی به نسل من آموخت که از پس کار، مهرورزی است. از پس رنج، خلقت و آفرینش و ما میراثدار اوییم و اجرای درست آثار او کمترین تلاش و زحمت باید به حساب بیاید. چه زحمتی لذتبخشتر از این است.
* تسنیم: در برخورد با متون رادی نسل جوانتر با واپسزدگی خاصی نسبت به بخش عمدهای از آثارش، آن را نادیده میگیرند. در صورت موافق بودن با نگاه بنده، علت را در چه میدانید؟ آیا رادی در حال کمرنگ شدن است و تلاش شما برای زنده نگاه داشتن اوست؟
نسل جوان تئاتر سهل و ممتنعپسند است، گاهی دست به سرقت میزند
نسل جوانتر سهل و ممتنعپسند است. تقصیر هم ندارد چون الگو ندارد. پس گاهی دست به سرقت میزند و متاسفانه چون حافظه تاریخی او هم درست کار نمیکند گمان میکند آنچه را هم به دست آورده خود از قبل میدانسته است. نمیداند او بیش از من میراثدار و میراثخوار اوست. پس لااقل زحمت بکشد او را بشناسد که شناخت او و شخصیتهایش نهایتاً به شناخت عمیق پایههای اجتماعی جامعهای که در آن زیست میکند منجر میشود. اما نسل جوان زیاد اهل سختی کشیدن نیست. اهل دود چراغ خوردن نیست. یک شبه میخواهد ره صد ساله را طی کند و حاضر هم نیست بهایش را بپردازد.
* تسنیم: میکائیل شهرستانی با همان جسارت در بازیگردانی، خود لباس رادی را به تن میکند و بخشی از زندگی او را به نمایش میگذارد که با اندیشه و تفکر رادی گره خورده است. شما چقدر با رادی آشنایی داشته و در «هفت پرده» چه مقدار اندیشه رادی در شما متبلور میشود؟
من در حد سه پروژهای که با اجازه او بر روی آنها کار کردم رادی را میشناسم. و بیشتر از راه خواندن آثارش، گپ و گفتهایش کهگاه بسیار هم برهنه و گزنده بود و نشستهایی که در زمان حیاتشان توفیق داشتم، داشته باشم به رادی نزدیک شدم. ولی هرگز مدعی نیستم رادی را میشناسم یا شناختهام. اما ادعا میکنم که تمام تلاشم را کردهام که حرفش را به درستی به صحنه ببرم. و شخصیتهایی را که به عنوان خالق اولیه اثر ساخته، درک کرده و بشناسم و در آفرینش ثانویهشان بکوشم.
* تسنیم: با توجه به نکات مهمی که در نمایش از زندگی مرحوم رادی بیان شد، جای خالی نمایش زندگینامهای از ظهور تا صعود رادی حس نمیشود؟ آیا شخص میکائیل شهرستانی در اندیشه چنین نمایشی نیست؟
اگر منظورتان ساخت اثری به نام «اکبر رادی» است که تماماً زندگی ایشان را در بربگیرد باید بگویم در حال حاضر نه. ولی چرا که نه؟ شاید اگر عمری باقی بود بشود فراز و فرودهای زندگی حرفهای و شخصی او را در اثری به همین نام مطرح و به چالش کشید که البته به شرطی که باز در جهت بهتر و بیشتر شناساندن این نویسنده و نمایشنامهنویس بزرگ باشد. وقتی شهریار ساخته میشود، چرا «رادی» ساخته نشود و یا به صحنه نرود، حالا توسط من یا دیگری، اما بگذارید عرض کنم که کمی احساس غرور میکنم. اولین کسی بودم که رادی را به صحنه بردم و در نقش وی ظاهر شدم. هر چند که کامل نبود.
* تسنیم: قطب الدین صادقی قیاسی میان اثر شما و برداشت جرجیو اشترهلر از شکسپیر داشته است. چه در غرب و چه در شرق نسبت به شکسپیر برخورد انتقادی صورت گرفته است. از آثار شکسپیر پارودیهای بسیاری خلق شده است. آیا متون رادی نیز چنین خاصیتی دارند؟ آیا پس از گذشت این ایام چنین برخوردی از طرف جامعه تئاتری ایران مورد استقبال قرار خواهد گرفت یا وضعیت قهرآمیز خواهد بود؟
اگر پارودیهای فراوان از شکسپیر ساخته شده، فراموش نکنیم که قبلتر خود شکسپیر از هر زاویه شناخته و شناسانده شده. پس بگذارید اول رادی را به درستی بشناسیم بعد با آثارش به شیوههای ابتکاری برخورد کنیم که اگر بیشناخت از جهانبینی رادی به سراغ این گونه تجربیات برویم بیتردید با اقبال عمومی روبرو نخواهیم شد.
* تسنیم: آیا متن رادی به شما قدرت خلاقیت در کارگردانی را میدهد؟
صد البته، کشف شخصیتهای خلق شده و راهبریشان بر صحنه و دریافت انگیزههای کاراکترها لذت بیاندازهای دارد که در آثار و نمایشنامهنویسانی در قواره رادی بسیار رخ میدهد. بیشک اسباب کار خلاقانه را در کارگردان و بازیگری فراهم میکند.
* تسنیم: سال 93 برای طرفداران شما سال خوبی است. تا اینجای کار سه نمایش با سه رویکرد متفاوت داشتهاید. آیا این پویایی ادامهدار است؟ به رویه خود ادامه میدهید و با جوانان همراه خواهید شد؟
شاید اگر سالنی داشته باشم نمایش اپیزودیک دیگری را با گروهی دیگر از شاگردانم تحت عنوان «سلام – خداحافظ» به نویسندگی هما علیزاده به صحنه میبرم.
............................
گفتوگو از احسان زیورعالم
............................
انتهای پیام/