امام خمینی: جرم شیخ فضل ‏اللَّه نوری این بود که قانون باید اسلامى باشد


امام خمینی: جرم شیخ فضل ‏اللَّه نوری این بود که قانون باید اسلامى باشد

خبرگزاری تسنیم: اگر روحانیون، ملت، خطبا، علما، نویسندگان (و) روشن‏فکران متعهد، سستى کنند و از قضایاى صدر مشروطه عبرت نگیرند، بر سر این انقلاب آن خواهد آمد که بر سر انقلاب مشروطه آمد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، فرازهایی از فرمایشات امام خمینی (ره) به‌‏مناسبت سالگرد نهضت مشروطه؛ صدور فرمان مشروطیت و سالروز شهادت آیت‌‏الله شهید شیخ فضل‏‌الله نورى(ره) به شرح ذیل است:
 

‏ حضرت امام خمینی(ره): عقل و رشد سیاسى اقتضا مى‌‏کند که به خاطر حفظ نظام و مصالح ملت، از تمام اختلافات دست برداریم.‏(1)

منشأ روحانیت‌‏ستیزى استکبار؛ قدرت روحانیت‏

ما اگر در تاریخ این صد ساله اخیر مطالعه کنیم، خواهیم دید که براى چه است که گروهها از خارج و داخل، توطئه‌کن‌ها از خارج و داخل، به ضد روحانیت قلم دست مى‏ گیرند و به ضد روحانیت صحبت مى‏‌کنند و در روزنامه‌‏هایشان مى‌‏نویسند. این منشأش چى هست؟
الف. میرزاى شیرازى بزرگ‏
در قریب صد سال سابق دیدند که یک پیرمردى در یکى از دهات عراق «سامرّه»، وقتى که دید ایران در معرض فشار خارجى‌‏ها هست و آن قرارداد ننگین را در آن زمان بسته بودند، این پیرمرد که در کنج یک ده بود، یک سطر نوشت و همه قواى خارج و داخل نتوانستند در مقابل این یک سطر استقامت کنند.
آن مرحوم میرزاى بزرگ رحمةاللَّه‌علیه بود که در سامرّه، تنباکو را تحریم کرد، براى این‏که تقریباً ایران را به‏‌واسطه قرارداد تنباکو در اسارت گرفته بودند و ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است و حتى بستگان خود آن جائر هم و حرمسراى خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیان‌ها را شکستند و شکست دادند بر آن قرارداد و قرارداد لغو شد. دیدند که یک روحانى پیرمرد در کُنج یک دهى از دهات عراق، یک کلمه مى‏‌نویسد و یک ملت قیام مى‏‌کند و قراردادى (را) که ما بین شاه جائر و انگلیسی‌ها بود، به هم مى‌‏زند. روحانیت یک قدرت این‏طورى دارد.
ب. میرزاى شیرازى دوم‏
باز ملاحظه کردند در وقتى که انگلیس‌ها هجوم آورده بودند به عراق و عراق را در معرض استعمار قرار داده بودند، یک پیرمرد به مردم امر کرد و حکم دفاع داد و قیام کردند مردم و ملت عراق را نجات دادند. این یک قدرتى بود از یک پیرمرد و آن میرزاى شیرازى دوم، مرحوم آقا میرزا محمد تقى رضوان اللَّه علیه (بود).
ج. شیخ فضل‏‌الله نورى‏
در مشروطه دیدند که یک ملّا یا چند ملّا در نجف و چند معمَّم و ملّا در تهران، اساس استبداد و حکومت خودکامه‏‌اى که در آن‌‏وقت بود، آن‌‏را به هم زدند و مشروطه را مستقر کردند و در این مسائل آن‏هایى که مخالف هم بودند، از پا ننشستند. آن‏ها هم فعالیت خودشان را مى‌‏کردند.(2)

  هدف روحانیت‌‏ستیزى؛ تسلیم کشور به اجانب‏
من یک کلمه‌‏اى مى‌‏گویم براى زمانهاى بعد که شما بعد از من هم توجه به این معنا داشته باشید. هر روزى دیدید شخصى یا گروهى یا جبهه‌‏اى یا حزبى، هر کس، برخلاف روحانیت چیزى گفت، هر وقت کسى بر خلاف اصل روحانیت گفت روحانیت باید برود، منزوى بشود، با اصل روحانیت و لو به صورت این‏که «نه، ما مى‌‏خواهیم احترام این‏ها محفوظ باشد، اگر این‏ها وارد در سیاست بشوند، احترامشان از بین مى‌‏رود پیش مردم و ما میل داریم احترامشان محفوظ باشد»، (مخالفت کنند،) با این دوز و کَلَکها مى‌‏خواهند روحانیت را از صحنه بیرون کنند و کشور شما را تسلیم کنند؛ یا به طرف شرق یا به طرف غرب، اساس این است و الّا با چهار ذرع چِلْوارى کسى مخالفت نمى‏‌کند.(3)


  تز «اسلام منهاى روحانیت» یعنى لا اسلام‏
اسلام منهاى روحانیتْ خیانت است. مى‌‏خواهند اسلام را ببرند، اول روحانیت را مى‌‏برند؛ اول مى‌‏گویند اسلام را مى‌‏خواهیم، روحانیت را نمى‌‏خواهیم! روحانیت استثنا بشود، اسلام در کار نیست. اسلام با کوشش روحانیت به اینجا رسیده است. تز اسلام منهاى روحانیت یعنى لا اسلام!(4)

هدف نهایى ضربه دشمن؛ اسلام‏
این‏ها به روحانى هم کارى ندارند، این‏ها به اسلام کار دارند. آن‏که روحانى را تقویت مى‏‌کند که یک کلمه‏اش را همه مى‌‏پذیرند، آن اسلام است. اساس اسلام است، آن‏ها با آن اساس مخالف‌‏اند.(5)

جرم شیخ فضل‌‏اللَّه؛ اسلامى‏‌شدن قانون‏
راجع به همین مشروطه و این‏که مرحوم شیخ فضل‌‏اللَّه -رحمة‌اللَّه‌علیه-  ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد، در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و مُتمِّم قانون اساسى هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی‌ها که یک همچو قدرتى را در روحانیت مى‏‌دیدند، کارى کردند در ایران که شیخ فضل‏‌اللَّه، مجاهد مجتهدِ داراى مقامات عالیه را - یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف، روحانى‏‌نما او را محاکمه کرد - در میدان توپخانه در حضور جمعیت به دار کشیدند.(6)

جرم شیخ فضل‏ اللَّه بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل ‏اللَّه این بود که قانون باید اسلامى باشد. جرم شیخ فضل ‏اللَّه این بود که احکامِ قصاصْ غیر انسانى نیست، انسانى است، جرم این‏ها همین است که عقیده ‏شان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود.(7)

  لزوم عبرت‏‌گیرى از تاریخ‏
الف. توطئه موفق دشمن در ماجراى مشروطه‏
تاریخ یک درس عبرت است براى ما. شما وقتى که تاریخ مشروطیت را بخوانید، مى‏‌بینید که در مشروطه بعد از این‏که ابتدا پیش رفت، دست‏‌هایى آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم‌‏بندى کرد؛ نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف؛ یک دسته طرفدار مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، علماى خود ایران؛ یک دسته طرفدار مشروطه، یک دسته مخالف مشروطه. اهل منبر؛ یک دسته بر ضد مشروطه صحبت مى‏‌کردند، یک دسته بر ضد استبداد. در هر خانه‌‏اى دو تا برادر اگر بودند، مثلاً در بسیارى از جاها؛ این مشروطه‌‏اى بود، آن مستبد. این یک نقشه‌‏اى بود که نقشه هم تأثیر کرد و نگذاشت که مشروطه به آن طورى که علماى بزرگ طرحش را ریخته بودند، عملى بشود.
به آنجا رساندند که آن‏هایى که مشروطه‌‏خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند. تا آنجا که مثل مرحوم «حاج شیخ فضل‏ اللَّه نورى» در ایران براى خاطر این‏که مى‌‏گفت باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطه‌‏اى که از غرب و شرق به ما برسد، قبول نداریم، در همین تهران به دار زدند و مردم هم پاى او رقصیدند یا کف زدند.
ب. توطئه ناکام دشمن در قضیه تنباکو
زمان «میرزاى شیرازى» هم مى‏‌خواستند یک همچو کارى بکنند. مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود، شیاطین افتادند در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضى از اهل علم بعضى از شهرها، بالاى منبر - به طورى که نقل مى‏‌کنند - قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوق‌‏العاده بود و از این طرف هم طرفداران او مثل میرزاى آشتیانى قوى بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا کارى بکنند.
در مشروطه این‏طور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوى بودند. نجف؛ بعضى علماى درجه اول مخالف بودند، بعضى علماى درجه اول موافق بودند. در ایران هم بین علما همین‏جور اختلافات را ایجاد کردند و این، این‏طور نبود که خود به خود ایجاد شد، ایجاد کردند در بین آن‏ها.
ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتى در بین شما آقایان روحانیون، بیفتند اشخاصى یا در بین مردم وسوسه کنند و خداى نخواسته آن امرى که در مشروطه اتفاق افتاد، در ایران اتفاق بیفتد.(8)

عدم دخالت ملت در حفظ روحانیت؛ شکست مشروطه‏
اگر ملت ما این طایفه (روحانیت) را حفظ نکند، بدانید که سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد که روحانیون این‏کار را درست کردند و دست استبداد را کوتاه کردند، لکن دوباره به‌‏واسطه این‏که ملت مجتمع نبود و با روحانیت آن‌‏طور سازش و اطاعت محکم نداشت، دیگران آمدند و مشروطه را استبداد غلیظ‌تر با اسم مشروطه (درست کردند).(9)
اگر در صدر مشروطه (که) علما در میدان آمده بودند، مؤمنین (هم) آمده بودند، روشن‏فکرهاى متعهد (هم) آمده بودند و مسلمانان متعهد (هم) آمده بودند و قبضه کرده بودند مجلس را و نگذاشته بودند که دیگران بیایند مجلس را بگیرند، ما به این روزگار نمى‏‌رسیدیم، ما مملکت‏مان خراب نمى‌‏شد، ما عزتمان از بین نمى‌‏رفت، لکن شیاطینى که در آن‌‏وقت بودند، بیخ گوش اینها خوانده‏‌اند که شما در سیاست داخل نشوید، سیاست است این، شما را به سیاست چه و آنها باور کردند که (دشمنانشان) خیرخواه هستند.(10)

لزوم دخالت روحانیت و ملت در سرنوشت جامعه‏
اکنون ما باید از آن توطئه‏‌ها و مفاسدى که از انزواى متدینین پیش آمد و سیلى‌‏اى که اسلام و مسلمین خوردند، عبرت بگیریم و بدانیم و بفهمیم که نظام اسلام و اجراى احکام آسمانى آن و مصالح ملت و کشور اسلامى و حفظ آن از دستبرد اجانب، بستگى به دخالت اقشار ملت و به‏‌ویژه روحانیون محترم و مراجع معظّم دارد و اگر خداى نخواسته بر اسلام یا کشور اسلامى، از ناحیه عدم دخالت در سرنوشت جامعه، لطمه و صدمه‌‏اى وارد شود، یک یک تمام ملت در پیشگاه خداى قهّارِ توانا مسؤول خواهیم بود و نسلهاى آینده که ممکن است از کناره‏‌گیری‌هاى کنونى مورد هزارگونه تجاوز واقع شوند، ما را نبخشند.(11)

  توطئه دشمن در اختلاف‏افکنى به‏‌وسیله تحزب‏
ابرقدرت‏ها وقتى دیدند توطئه‌‏هایى که تاکنون چیده‌‏اند، به نتیجه نرسیده است، به فکر افتاده‌‏اند تا در داخل به اختلافات دامن بزنند که اگر اختلافاتِ داخل اوج بگیرد، دیگر احتیاجى به توطئه خارجى هم نیست.(12)
مع‌‏الأسف ماها ملتفت نیستیم، عمق مسائل را ما نمى‌‏توانیم درک کنیم که در ظرف کمتر (از) یک سال، «دویست گروه در یک مملکت پیدا شدن و دویست حزب اظهار وجود کردن» یعنى چه! هرچه گروهها هم زیادتر مى‏‌شوند، اختلافات زیادتر مى‌‏شود.
به نظر من در صدر مشروطیت که حزب را در ایران درست کردند، حز‌ب‌‏بازى را براى همین درست کردند که نگذارند این ملت با هم آشتى کنند، براى این‏که مى‌‏دیدند اینجا بناى اینها این است که وقتى این حزب شد، اینها با هم دشمن‌اند، این براى آن مى‏‌زند، این براى آن مى‌‏زند. احزاب در خارج این‏جور نیستند. اگر نمایش بدهند که این‏جور هستند، براى این‏که کلاه سر ما بگذارند. اگر نمایش بدهند که اینها اختلاف دارند، اختلاف اساسى ندارند، اینها مى‌‏خواهند سر ما کلاه بگذارند تا ما اختلاف پیدا بکنیم، ما را مثل یک بچه‏‌اى حساب مى‏‌کنند که یک توپ (وسط) میدان میندازند (تا) سرگرم کنند مردم را.(13)

  ایجاد احزاب؛ راهکار دشمن براى استثمار
در ممالک ما و خصوصاً در مملکت ایران، از اول که احزاب درست شده است، از باب این بوده است که چون خارجى‌‏ها مى‌‏خواستند از اختلاف ملت‏ها و از اختلاف توده‌‏هاى مردم استفاده کنند، یکى از راه‌‏هایى که موجب این مى‏‌شود که اختلاف پیدا بشود و مردم با هم در یک مسائلى مجتمع نشوند، قضیه احزاب است.
اروپایى‏‌ها در ممالک خودشان یک چیزى درست مى‏‌کنند (که فقط) صورت است، واقعیت ندارد، به‌‏واسطه آن‏‌صورت، ممالک دیگر را به دام میندازند که آن‏ها وقتى که احزاب درست مى‌‏کنند، واقعاً با هم دشمن مى‌‏شوند و تمام عمر خودشان را صرف مى‌‏کنند در دشمنى‏‌کردن با هم.(14)

  ایجاد تحزب براى چاپیدن ایران در مشروطه‏
ایجاد احزاب مختلفه از صدر مشروطیت به این طرف، تمام براى تفرقه بود و تمام براى این بود که مسلمین با هم مجتمع نباشند. ایجاد تفرقه بین مذاهب مسلمین براى همین مقصد بود که این‏ها از هم جدا باشند و نتوانند براى اسلام و به نفع اسلام کارى بکنند. این کارها در طول مدت بیش از 300 سال انجام گرفته است.(15)
در صدر مشروطیت با ایجاد گروه‏‌هاى مختلف نگذاشتند که مشروطه به ثمر خودش برسد، آن‌‏را برخلاف مسیر خودش راندند، امروز هم همان شیاطین، همان‏ها که مخالف با این نهضت بودند، مى‌‏خواهند نگذارند.(16)
در زمان مشروطه، آن‏هایى که مى‏‌خواستند نگذارند ایران به یک (سر و) سامانى برسد و چماق استبداد تا آخر باقى بماند، بین افراد، دست‏جات و احزاب، اختلاف انداختند، حتى آن‏هایى که آن‏‌وقت بودند، مى‏‌گفتند که در یک خانه، بین برادر با برادر، پدر و پسر اختلاف بود.(17)
در صدر مشروطیت، احزاب مختلف، (به) دنبال آن پیروزى که ملت پیدا کرده بود، پیدا شد (و) این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند.(18)

  مقتضاى عقل و رشد سیاسى؛ اتحاد
اگر روحانیون، ملت، خطبا، علما، نویسندگان (و) روشن‏فکران متعهد، سستى کنند و از قضایاى صدر مشروطه عبرت نگیرند، بر سر این انقلاب آن خواهد آمد که بر سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمن‌هاى انقلاب بیشتر از آن روز و دشمن‌هاى مشروطه هستند.(19)
«وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً و لا تَفَرَّقْوا»، این آیه قرآن را بپذیرید؛ همه بچسبید به ریسمانى که بین شما و خدا است و آن اسلام است. از هم متفرق نشوید، جدا جدا نشوید، هى حساب را جدا نکنید؛ آن حساب جبهه کذا، آن حساب نهضت کذا، آن حساب حزب کذا، آن حساب گروه کذا، آن حساب حزب چه، کذا، همه با هم باشید، همه دوست باشید. حزب‏‌سازى دشمن درست‏‌کردن است.(20)
هر چه روشنفکر باشیم، هر چه عالم باشیم، لکن رشد سیاسى، یک باب دیگر است. ما اگر رشد سیاسى داشته باشیم، نباید گروه گروه شویم. تاریخ انقلاب مشروطه را بخوانید و ببینید در انقلاب مشروطه چه بساطى بوده است.(21)
آن اشخاصى که در رویه با ما مخالفت دارند، لکن در اصل مقصد با ما موافقند، با ملت موافق‌اند، مسیرشان مسیر ملت است، عقل سیاسى اقتضا مى‏‌کند که امروز دست از تمام این اختلافات برداریم.(22)

1) صحیفه نور، ج 14، ص 124
2) صحیفه نور، ج 13، صص 175 - 176
3) صحیفه نور، ج 13، ص 175
4) صحیفه نور، ج 6، ص 270
5) صحیفه نور، ج 13، ص 175
6) صحیفه نور، ج 13، ص 175 - 176
7) صحیفه نور، ج 15، ص 21
8) صحیفه نور، ج 18، ص 136
9) صحیفه نور، ج 15، ص 222
10) صحیفه نور، ج 12، ص 7
11) صحیفه نور، ج 18، ص 231 - 232
12) صحیفه نور، ج 15، ص 227
13) صحیفه نور، ج 11، ص 196
14) صحیفه نور، ج 4، صص 90 - 89
15) صحیفه نور، ج 5، ص 271
16) صحیفه نور، ج 6، ص 68
17) صحیفه نور، ج 18، ص 270
18) صحیفه نور، ج 14، ص 37
19) صحیفه نور، ج 15، ص 202
20) صحیفه نور، ج 7، ص 208
21) صحیفه نور، ج 10، ص 65
22) صحیفه نور، ج 14، ص 124

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon