اهداف و ابعاد جنگ غزه
خبرگزاری تسنیم: قریب به یک ماه است ۱۳۰۰۰۰۰ نفر در باریکه ای ۳۶۰ کیلومتر مربعی، در آتش بمباران ها و موشک ها هنوز ندای مقاومت سر می دهند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،در نگاهی کلی به روند شکل گیری رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین های اشغالی، آنچه مشهود است این است که از دید صهیونیست ها، ساکنین اصلی فلسطین جایی در فلسطین جدید ندارند و باید ترک زمین گفته، آن را در اختیار صاحبان جدیدش قرار دهند. رژیم صهیونیستی برای بیرون راندن مردم فلسطین از سرزمین خود تا کنون به روش های مختلفی متوسل شده است. خرید زمین، غصب اراضی، تخریب خانه ها، ایجاد رعب و وحشت در بین مردم، ترور و... از جمله راهکارهای این رژیم برای بیرون راندم مردم بوده است و تمام این ها را در راستای سیاست یهودی سازی اراضی اشغالی امری طبیعی جلوه داده است. یکی از راهکارهای اصلی صهیونیست ها برای مقابله با گروه های فلسطینی ایجاد اختلاف و شکاف بین نیروهای مختلف و احزاب گوناگون آنها است. چندی پیش توافق گروه فتح و حماس؛ به عنوان بزرگترین و موثرترین جریانات فلسطینی؛ برای ایجاد دولت وحدت ملی، زنگ خطر برای اسرائیل را به صدا درآورد چرا که وحدت بین این دو نیرو و دیگر نیروها و احزاب فلسطینی می توانست به ایجاد جبهه ی واحدی در مقابل اشغالگری منجر شود که این جبهه می توانست مقاومت را از غزه به کرانه ی باختری منتقل کرده و منجر به انتفاضه و انقلاب بزرگی در سرزمین های اشغالی گردد. اما این واقعه را نمی توان تنها علت بروز جنگ غزه دانست. شرایط داخلی فلسطین و مخصوصا غزه، اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی، اوضاع منطقه و ایجاد گروه های تکفیری، درگیر شدن محور مقاومت در عراق و سوریه، برهم خوردن توازن میان محور مقاومت و اسرائیل، به بن بست رسیدن مذاکرات سازش و تبعات آن و... را می توان عوامل موثر در بروز این بحران جهانی دانست. اما اینکه چگونه و چرا این جنگ به وقوع پیوست و تبعات آن چه خواهد بود، سوالاتی است که در کنار اهداف اسرائیل از تهاجم به غزه در این نوشتار در صدد یافتن پاسخ آنها هستیم. برای پاسخ به سوالات اصلی می توان بحث را به سه بخش ویژگی ها، اهداف و پیامدها تقسیم کرد. در بخش اول این گزارش ویژگی های جنگ غزه و اهداف اعلام شده این جنگ را بررسی می کنیم.
ویژگی های جنگ غزه
بروز این بحران در این برهه ی تاریخی را می توان وابسته به برخی از وقایع جدید و قدیم در منطقه و در سطح بین المللی دانست.
شرایط داخلی اسرائیل: چند سالی است که رژیم صهیونیستی در پی بروز بحران های مختلف در آن دچار بحران مشروعیت و مقبولیت شده است. گرچه عده ایی ریشه ی بحران های داخلی اسرائیل را صرفاً اقتصادی و ناشی از تداوم مشکلات اقتصاد جهانی می دانند، اما بروز اعتراضات گسترده و تظاهرات های پیاپی در سال 2011 و 2012 بیانگر عمق مطلب و ریشه دار بودن آنها می داد. یکی از راه های ایجاد وحدت داخلی و فرار از اعتراضات، بسیج مردم در قبال یک دشمن خارجی است. حال حتی اگر این دشمن توان چندانی هم نداشته باشد، دولت ها می کوشند با بزرگنمایی دشمن خود، اذهان را متوجه مساله ایی جدید کنند. باریکه ی غزه و نیروهای بازدارنده ی مقاومت، سوریه، ایران و... دشمنانی هستند که اسرائیل هر از چند گاهی با راه انداختن بازی ایی تبلیغاتی برای منحرف کردن اذهان عمومی خود از بحران های داخلی به آنها متمسک می شود. ولی بحران جدیدی که در سرزمین های اشغالی بوجود آمده بود را می توان به نتیجه نرسیدن مذاکرات صلح دانست. در پی شکست مذاکرات اخیر تشکیلات خودگردان با اسرائیل که مورد صلح پایدار و با ابتکار جان کری آغاز شده بود، و در پی کارشکنی های پیاپی اسرائیل در روند مذاکرات، غرب این بار با چهره ایی متفاوت با اسرائیل مواجه شد که ناشی از فشار افکار عمومی و بالا رفتن هزینه ی حمایت از اسرائیل بود. در پی شکست مذاکرات، بسیاری از شرکت های غربی به دستور مقامات اروپایی از همکاری با شرکت های اسرائیلی واقع در سرزمین های اشغالی سرباز زدند و حتی کاخ سفید در پیامی توسط فیلیپ گوردون، مشاور کاخ سفید در امور خاورمیانه، به اسرائیل فهماند که اگر اسرائیل بر اشغالگری خود پایان ندهد واشنگتن نمی تواند سونامی بین المللی علیه آن را متوقف کند. البته گرچه ظاهر این پیام می تواند افکار عمومی را تا حدودی آرام کند ولی در عمل دستوری بود به اسرائیل برای توجیه کردن شکست مذاکرات. در پی فشارهای بین المللی، اسرائیل به استفاده از حربه ی همیشگی مظلوم نمایی روی آورد. کشوری مظلوم که در بین مسلمانان رزمجو چاره ای جز دفاع مشروع از خود ندارد و طبعا اینچنین رژیمی نمی تواند با کسانیکه قصد صلح ندارند پیمان صلحی داشته باشد, چهره ای که اسرائیل به دنبال جعل برای خود در اذهان عمومی مردم جهان است.
اوضاع داخلی نوار غزه : محاصره طولانی مدت باریکه غزه که از سال 2007 آغاز شده بود علاوه بر مشکلات فراوانی که برای ساکنین آن ایجاد کرده بود، اسرائیل را در عملی کردن نقشه ی شوم خود که همان خلع سلاح نوار غزه بود جسور کرده بود. در طول این مدت تنها راه ارتباطی ساکنین با بیرون، تونل هایی بود که در مجاورت مرز مصر قرار داشت. گرچه برهه ایی از زمان ریاست جمهوری مرسی در مصر اوضاع گذرگاه رفح بهتر شده بود ولی با سقوط مرسی و به تبع آن اخوان المسلمین و روی کار آمدن السیسی دوباره اوضاع بد گذشته برای مردم غزه تکرار شد. اسرائیل با این فرض که مردم در طول این مدت محاصره نسبت به دولت قانونی حماس اظهار نارضایتی می کنند، و در جنگ آتی و در پی حمله به حماس برای صلح فشار خواهند آورد، فرصت را برای ماجراجویی جدید مغتنم می دانست. از طرفی در بحران سوریه، و جبهه گیری حماس علیه حکومت بشار اسد و برخی موضع گیری های افراد این گروه بر ضد محور مقاومت، گمان می رفت با نزدیک شدن این گروه به عربستان و قطر، کشورهای محور مقاومت از جمله ایران دست از تجهیز و ارسال کمک به این گروه خودداری کنند. استفاده از انتحاریون فلسطینی در لبنان و عراق و سوریه که توسط نیروهای داعش در رسانه های وابسته بزرگنمایی می شد حکایت از طرح پیچیده و حساب شده ی جداسازی فلسطین از محور مقاومت داشت. طرحی که داعش به عنوان پیمانکار رژیم صهیونیستی در منطقه در صدد اجرای آن برآمده بود. این وقایع منجر به گمانه زنی های مقامات اسرائیل در مورد ذخایر موشکی و توان حماس در میدان نبرد شده بود و اوضاع نابسامان غزه و کمبودها و معضلات آن، مقامات اسرائیل را در پی یافتن پاسخ خود در مورد توان حماس جسور کرده بود.
شرایط منطقه ای : جنگ غزه هنگامی آغاز شد که منطقه در آتش اختلافات مذهبی و تروریست تکفیری در حال سوختن بود. حامیان اصلی مقاومت فلسطین و حماس، هر کدام به دلیلی دچار بحران های مختلف شده بودند. بمب گذاری های متعدد در جنوب لبنان و بر ضد اهداف حزب الله و ایجاد ناامنی در لبنان با ایجاد اختلافات مذهبی، جنگ سوریه و تسلط نیروهای تروریست تکفیری بر بخش هایی از این کشور، یورش نیروهای داعش به عراق و تصرف استانهای الانبار و نینوی و تهدید جدی دولت مرکزی و خطر تجزیه عراق، تحریم های بین المللی علیه ایران و مذاکرات هسته ایی، کشورهای محور مقاومت را درگیر مسائل داخلی خود کرده بود. از طرفی جنگ فرسایشی در سوریه و ادامه ی آن و اضافه شدن تهدید در عراق ، بخش اعظمی از توان کشورهای این محور را صرف خود کرده بود. در این طرح داعش به عنوان بازوی اجرایی رژیم صهیونیستی با درگیر کردن عراق و مخصوصا سوریه خدمتی بزرگ به اسرائیل کرده بود. طرح پیچیده ی حمله ی شیمیایی به غوطه ی شرقیه و خلع سلاح شیمیایی سوریه؛ یکی از مهم ترین ابزار توازن قوا در منطقه را به نفع رژیم صهیونیستی از بین برده بود. یکی دیگر از خدمات تروریستهای تکفیری به اسرائیل را می توان کشاندن افکار عمومی مسلمانان در منطقه به سمت اختلافات قومی و مذهبی دانست. مطرح کردن لزوم جنگ با شیعیان، اذهان را از مساله ی فلسطین که اولویت اصلی جهان اسلام بوده و هست دور کرده بود و این دقیقا همان فرصتی بود که اسرائیل مدتها در پی آن بود. از طرفی دیگر شکستهای پیاپی مرتجعین و ایادی استکبار در جنگ سوریه و بازگشت حماس از همراهی با آنها و عدم همکاری حماس در اجرای سیاستهای آنها در فلسطین، باعث شد تا برخی کشورهای عرب منطقه به فکر حذف حماس از معادلات فلسطین بیفتند. این رویداد می توانست فلسطین را از محور مقاومت دور کرده و آن را به زمینی آماده برای اجرای سیاستهای منفعت طلبانه ی مرتجعین منطقه تبدیل کند.
شرایط بین المللی : همانطور که در ابتدا اشاره شد، یکی از اصلی ترین معضلات جدید اسرائیل در عرصه ی بین المللی، تبعات شکست مذاکرات به اصطلاح صلح با تشکیلات خودگردان بود که رفتار جدید و خاص کشورهای اروپایی را به دنبال داشت. فراتر از آن بدبینی افکار عمومی نسبت به اسرائیل به دلیل کارشکنی های متعدد در مسیر صلح نیز به دردسرهای اسرائیل افزوده شده بود. جنگ غزه در حالی آغاز شد که تنش بین های دو کشور روسیه و آمریکا با شروع بحران اوکراین رفته رفته فضای جنگ سرد جدیدی را ایجاد کرده بود. پیروزی های سوریه در عرصه ی میدانی و سیاسی، موجب تقویت روسیه و تضعیف منافع آمریکا در منطقه شده بود و باید با رویدادی جدید معادلات منطقه ی مهم خاورمیانه به سمت تعدیل می رفت. از دیگر سو مذاکرات 1+5 با ایران و توافق احتمالی غرب با ایران پیش از همه اسرائیل را نگران می ساخت. در این فضا اسرائیل در راستای اتخاذ و اجرای سیاست های ایران هراسی نیاز به دلیلی جدید برای کارشکنی در روند مذاکرات داشت. کمک های تسلیحاتی ایران به حماس و استفاده بر علیه اهداف اسرائیلی می توانست تا حدودی نگرانی های اسرائیل در مورد ایران را نزد کشورهای غربی موجه جلوه دهد.
بهانه آغاز جنگ
در چنین شرایط مساعدی برای اسرائیل، آنها تنها به دنبال بهانه برای آغاز جنگ بودند. بهانه ایی که به راحتی می توانست به آنها داده شود حتی از طرف خودشان. این بار نیز بهانه ایی واهی در انبوهی از ابهام و سوالات پیچیده ی بی جواب دلیلی شد برای حمله به مردم مسلمان غزه. 22 خرداد، ناپدید شدن 3 نوجوان اسرائیلی از همان ابتدا باعث متهم کردن نیروهای فلسطینی به برهم زدن توازن و اعمال تروریستی شد. چندی بعد و در 9 خرداد، پیدا شدن جنازه ی این 3 نفر در شهر الخلیل که تحت نظارت نیروهای فلسطینی بود، تداعی کننده ی سیاست دشمن خارجی برای وحدت داخلی شد. با کشف این اجساد موجی از اتهام علیه نیروهای مقاومت و فلسطینیان به راه افتاد. برای درگیر کردن نیروهای مقاومت نیز، صهیونیست ها دست به جنایتی دیگر زده و محمد ابوخضیر نوجوان 16 ساله ی فلسطینی را در بیت المقدس پس از شکنجه به طرز فجیعی به شهادت رساندند. و چندی بعد مجموع این اقدامات منجر به شروع حمله ی همه جانبه ی اسرائیل به نوار غزه شد. گرچه هنوز هیچ گروه یا شخصی کشته شدن 3 نوجوان اسرائیلی را عهده دار نشده است و مانور تبلیغاتی و هجمه ی رسانه ایی صهیونیستها اذهان عمومی را از مسببین اصلی آن واقعه و اهداف آنها دور کرده است ولی آنچه واضح است اینکه بیشترین نفع را خود رژیم صهیونیستی از کشته شدن آنها برده است.
جالب اینکه پس از شروع حمله ی صهیونیستها هیچ سازمان ونهاد حقوق بشر و هیچ کشور داعیه دار دموکراسی و حقوق بین الملل سخن به انتقاد از عدم تناسب دفاع و تهدید نگشوده است و همچنان چشم ناظران بین المللی بر جنایات این رژیم در نوار غزه بسته است و تمام اینها در حالی است که تنها به بهانه ی وجود توانایی احتمالی ساخت بمب اتم در ایران، کشورهای دارنده ی سلاح اتمی برای رفع تهدید از رژیم صهیونیستی تحریم های ظالمانه را علیه ملت ایران وضع کرده اند.
اهداف
بستر جدید و ویژگی های خاص زمانی و مکانی در برهه ای مشخص منجر به تعریف اهداف جدید برای اسرائیل شده بود. اهدافی که اسرائیل در جنگ غزه دنبال می کند بخشی؛ از آن خود و بخشی به طور منافع مشترک و اهداف مشترک با سایرین تعریف شده است. سیاست های اتخاذ شده در وقوع جنگ غزه را می توان به دو بخش اعلامی و اعمالی تقسیم کرد که در نتیجه ی آنها با دو نوع اهداف مشخص و اعلام شده و اهداف پنهان مواجه خواهیم شد.
اهداف اعلام شده
آنچه باید قبل از برشمردن اهداف اعلامی رژیم صهیونیستی به آن اشاره شود اینکه این رژیم این جنگ را با تجربه ی جنگ های 33 روزه ی لبنان، 22 روزه و 8 روزه ی غزه آغاز کرده است.در جنگهای سابق و نه چندان دور این رژیم با نام بردن از اهداف بسیار بزرگ از جمله از بین بردن حزب الله لبنان و مقاومت حماس و... به دنبال پیروزی های بزرگ بود که با شکست در رسیدن به اهداف بار روانی و سیاسی زیادی به این کشور تحمیل می شد. با این تجربه، این رژیم اهداف خود در جنگ غزه را اهدافی کوچک و کلی و تنها یک هدف اصلی عنوان کرده است تا در صورت شکست در رسیدن به اهداف اصلی با تامین اهداف کوچکتر حداقل بتواند در رسانه ها و افکار عمومی خود را پیروز این میدان معرفی کند تا از بار روانی شکست بکاهد.
الف) برگرداندن توازن قوا و ایجاد بازدارندگی : در پی اتهام زنی به حماس درباره ی قتل 3 نوجوان اسرائیلی، این رژیم این اقدام را ناشی از قدرت یافتن روزافزون نیروهای فسطینی دانست. و سیاست جدید خود را از بین بردن توان تهاجمی مقاومت و ایجاد امنیت کامل برای ساکنین مناطق اشغالی معرفی کرد که در راه تامین این امنیت، نیروهای مقاومت به عنوان مانه باید از سر راه برداشته می شدند.
ب)گرفتن توان نظامی غزه : یکی از سیاستهای اسرائیل همواره خلع سلاح باریکه ی غزه بوده است. این خلع سلاح فواید بسیاری را برای رژیم صهیونستی به دنبال خواهد داشت. گسترش شهرک سازی ها در منطقه ی جنوبی و جنوب شرقی به دور از هراس از موشک های مقاومت، گرفتن اراضی بیشتر، کوچ اجباری ساکنین از غزه، استفاده از منابع گازی غزه، از بین بردن دولت حماس با گرفتن توان بازدارندگی و حذف حماس از معادلات سیاسی و... از جمله ی این فواید برای اسرائیل است.به همین منظور از ابتدای شروع جنگ تاکید ارتش اسرائیل بر شناسایی سکوهای پرتاب موشک و تونل های ارتباطی بوده است و برای از بین بردن تونل ها؛ حمله ی زمینی به نوار غزه را به نام عملیات صخره ی سخت آغاز کرده است. ضعف اطلاعاتی و عدم موفقیت در منهدم کردن سکوهای موشکی و تونل ها، باعث شده است تا ارتش اسرائیل نه در قامت یک ارتش رزمجو بلکه در جایگاه یک ارتش کودک کش به بمباران و موشک باران جنون آمیز باریکه ی غزه روی بیاورد تا شاید یکی از این موشک ها بتواند به نیروهای مقاومت آسیب وارد کند.
ج) مظلوم نمایی: در شرایطی که افکار عمومی جهان اسرائیل را به خاطر به شکست کشاندن مذاکرات صلح تخطئه می کنند، اسرائیل با شعار دفاع مشروع سعی در نشان دادن چهره ایی مظلوم از خود در اذهان عمومی دارد تا از زیر بار انتقادها شانه خالی کرده و شکست مذاکرات را به طرف فلسطینی ربط دهد. در این بین با شروع جنگ غزه، رسانه های وابسته به قدرت های جهانی در اقدامی هماهنگ با طرح مساله ی دفاع موشکی مقاومت آن را دلیل اصلی تجاوزگری اسرائیل معرفی کرده تا جائیکه کشته شدن انسانهای بی گناه و غیر نظامیان در غزه را بیشتر به دلیل سیاستهای حماس دانسته و حماس را مسئول این کشتار در خود غزه معرفی می کنند و با این ترفند رسانه ایی سعی در تطهیر چهره ی این رژیم کودک کش دارند.
د) حذف حماس و مقاومت: هدف اصلی اعلام شده توسط این رژیم حدف دولت قانونی حماس و نیروهای مقاومت از باریکه ی غزه است. این هدف یکی از اهدافی است که منحصر به رژیم صهیونیستی نیست. چندی پیش و در پی انتشار گزارش پایگاه صهیونیستی دبکا وابسته به اطلاعات اسرائیل، فاش شد که این هدف, بین مصر، عربستان و رژیم صهیونیستی هدفی مشترک است. بر طبق گزارش مذکور کاهش نفوذ سیاسی حماس و در صورت توان حذف آن مورد توافق سه طرف بوده است. در پی این توافق، هزینه ی بازسازی نوار غزه پس از پایان جنگ توسط عربستان و برخی از کشورهای عرب حاشیه ی خلیج فارس به منظور نفوذ بیشتر در غزه تامین خواهد شد. البته عربستان متعهد به کمک مالی به اسرائیل برای ادامه جنگ غزه نیز شده است. خلع سلاح مقاومت و از بین بردن ذخایر موشکی حماس از دیگر موارد توافق بین طرفهای قرارداد است. از سویی مقرر شده تا پس از سقوط حماس، عربستان برای به قدرت رساندن گروهی جدید در غزه دست بکار شود. طبعا شکستهای اخیر کشورهای محور سازش در سوریه و ناکامی در عراق می تواند توجیه گر اتخاذ چنین سیاستهایی از سوی دولتمردان سعودی در غزه به عنوان نوک پیکان مقاومت در برابر سازش باشد.
حضور اوباما در موزه تاریخ هولوکاست در بیت المقدس
نتیجه گیری
شاید نتوان به دقت تمامی اهداف پنهان جنگ غزه را نام برد ولی قطعا با گذشت زمان و آشکار شدن برخی حقایق پرده های ابهام از این جنایت انسانی کنار زده خواهد شد. آنچه از اطلاعات و اسناد تا امروز آشکار شده است، موضع گیری ها و عملکردهای بازیگران مختلف منطقه ایی و جهانی، گمانه زنی ها و تحلیل ها می تواند به روشن شدن ابعاد پنهان این جنگ کمک کند.
منبع:دیدبان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.