مسؤولان دیگر نای پاسکاری معتادان تابلو را ندارند
خبرگزاری تسنیم: برای حفظ امنیت شهروندان هم که شده نهادها و سازمانهای دولتی باید برنامههای درازمدتی برای جمعآوری معتادان داشته باشند.
کنار اتوبان لابهلای درختان مردی بر بساطی از مقوا و کاغذ چرت میزند، یک ظرف یکبار مصرف غذا، یک ساک کهنه و یک لیوان چرک مرده را کنارش جا داده و برای خودش خانهای ساخته.
روی پلهای عابر پیاده هم همین بساط است؛ مردان یا زنان معتادی که سرگردان کوچههای شهرند و هرجا که بتوانند برای خود پاتوقی دستوپا میکنند. سرنگ، زرورق و قاشق در دستانشان جابهجا میشود و پتوهای کهنهشان را بر سر میکشند تا کسی خلوتشان را نبیند. آنها شهر را برای رهگذران و بهویژه کودکان و زنان ناامن میکنند؛ معتادانی که آنقدر اعتیادشان توی ذوق میزند که به آنها معتاد تابلو میگویند.
این دسته از معتادان معمولا تهخط اعتیاد هستند و تا مرگ فاصله چندانی ندارند. اینها وقتی به چشم میآیند که درکام مرگ رفته باشند و یا کسی را به کام مرگ فرستاده باشند؛ آنگاه در آمار رسمی با این جمله دیده میشوند؛ «روزی 8نفر بر اثر مصرف موادمخدر در کشور میمیرند». حمله چند روز پیش تعدادی از اوباش و معتادان منطقه مولوی به یک پیر مرد روحانی ما را بر آن داشت تا مجددا به بررسی موضوع جمع اوری معتادان از سطح شهر بپردازیم.
معتادان تابلو
برای حفظ امنیت شهروندان هم که شده نهادها و سازمانهای دولتی باید برنامههای درازمدتی برای جمعآوری این دسته از معتادان داشته باشند. حضور این همه معتاد در پارکها، کنار اتوبانها و روی پلهای عابرپیاده نشان میدهد که هیچ برنامه مشخصی برای سامان دادن آنها تاکنون اجرا نشده و معتادان تابلوی بیخانمان همچنان میتوانند خلوتگاههای شهر را تصاحب کنند.
شاید همین است که براساس نظرسنجیهای وزارت کشور 92درصد از جمعیت کشور مهمترین نگرانیشان موادمخدر است. البته اعتیاد فقط در معتادان تابلو محدود نمیشود و چندی قبل وزیر کشور گفت: 55درصد از طلاقها، 65درصد از همسرآزاریها، 30درصد از کودکآزاریها، 25درصد از قتلها، 23درصد از خشونتها و 35تا 40درصد از سرقتها بهدلیل اعتیاد است، اما معتادان تابلو نمایشگاه این معضل در سطح شهر هستند.
زندگی در سایه نا امنی
روزی نیست که در صفحه حوادث روزنامه ها خبری از قتل و سرقت توسط معتادان، منتشر نشود. ساکنین مناطقی که تبدیل به پاتوق معتادان شده نیز با نامه نگاری ، شکایت، مصاحبه و ... به دنبال امن کردن محل زندگی خود و فرزندانشان هستند.
* ساکنین منطقه خاوران که گرمخانه ای با ظرفیت 800 نفر در آن دایر شده و تردد هر روزه تعداد زیادی معتاد در کوچه پس کوچه های آن مردم منطقه را به وحشت انداخته بود پس از مدتها نامه نگاری توانستند این گرم خانه را تعطیل کنند که بعد از یک هفته مجددا بازگشایی شد.
* شهرک حصارک پایین که در 45 کیلومتری تهران، بعد از رباط کریم و در محدوده شهرداری نسیم شهر واقع شده است، سال هاست در حصار محرومیت ها زندگی می کنند. آنها دلشان پر است از این که میان این همه کمبود فراموش شده اند و کسی پیدا نمی شود که دستشان را بگیرد و آنها را از زندگی در حصار این همه کمبود و محرومیت رها کند.
اهالی شهرک حصارک که دل پری از کمبودهای منطقه دارند از تعداد بالای معتادان و کمپ های ترک اعتیاد گلایه مند شده چرا که باید خودشان از پس تامین امنیت شان برآیند، چون اینجا هیچ کس مسئول تامین امنیت نیست. این شهرک 50 هزار نفری پاسگاه نیروی انتظامی هم ندارد. اهالی می گویند تنها کانکس انتظامی داخل شهرک هم چند وقت پیش جمع شد.
اهالی دل خوشی از رفت و آمد موتوری هایی که اینجا پرسه می زنند، ندارند. می گویند بعضی هایشان کارشان شناسایی طعمه هایی برای سرقت و زورگیری است و ابایی هم از این که شناخته شوند، ندارند چون می دانند کاری از دست کسی برنمی آید. همسایه ها می گویند در سایه همین ناامنی است که اینجا براحتی حتی در روز روشن سرقت و زورگیری انجام می شود. اینجا تقریبا هفته ای یکی دو بار کیف قاپی اتفاق می افتد یا همین چند وقت پیش که دو جوان موتورسوار با زورگیری گردنبند طلای یکی از دختران محله را از گردنش باز کردند.
* آخرین قربانی رها بودن معتادان، پیر مردی روحانی از حوزه فیلسوفالدوله است که در محله بازار مولوی، سمت میدان سید اسماعیل و بازار حضرتی واقع شده است.
حجتالاسلام والمسلمین "ظفر قاسمی" مدیر حوزه علمیه "فیلسوفالدوله" علت این اتفاقات را ناامنی شدیدی دانست که در این محله وجود دارد و به مشرق گفت: متأسفانه تعداد زیادی معتاد و مجرم این محله را مکان امنی برای خود دیدهاند و اینجا مستقر شدهاند. حتی در بین اینها تعداد زیادی زن هم وجود دارد. اینها به راحتی در ملأ عام مواد مخدر مصرف میکنند و هیچ ابایی ندارند، چون کاملاً آزاد هستند و هیچ مانعی جلویشان وجود ندارد. اگر هم زورشان برسد، مردم را خفت میکنند.
وی با اشاره به سابقه دار بودن این اقدامات شرورانه گفت: هم از طریق شهرداری و هم از طریق نیروی انتظامی پیگیری کردهایم. هر کجا که دستمان میرسیده مراجعه کردهایم و پیگیر شدهایم. اما متأسفانه جوابی که به ما میدهند این است که هر ارگانی ما را به ارگان دیگر پاس میدهد. شهرداری میگوید بروید به نیروی انتظامی بگویید، نیروی انتظامی میگوید وظیفه شهرداری است. به نیروی انتظامی که مراجعه میکنیم، میگویند بهزیستی باید بیاید. به هر نهادی که مراجعه میکنیم به نحوی موضوع را از سر خود باز میکند. اینجا هم متأسفانه چون محله پرتی هست، هیچ توجهی نمیکنند و اهمیتی نمیدهند.
چهکسی مسئول است؟
قانون مبارزه با موادمخدر میگوید که معتادان متجاهر (تابلو) باید دستگیر شده و به مراکز دولتی ترک اعتیاد منتقل شوند. این معتادان ابتدا 3ماه و درصورت نیاز به تمدید زمان باید در همین مراکز اقامت داشته باشند و در نهایت این مدت به دفعات تمدید میشود. اما با گذشت چند سال از تصویب این قانون گویا هنوز مرکز دولتی نگهداری از معتادان تابلو در تهران راهاندازی نشده است.
مرکز نداریم
براساس آنچه غلامحسین اسماعیلی، رئیس سابق سازمان زندانهای کشور در اوایل سالجاری گفته در حال حاضر بخشهایی از اردوگاههای کار اجباری(مرکز نگهداری و ترک معتادان) خراسان و اصفهان به بهرهبرداری رسیده و اگر اعتبار لازم تأمین شود اردوگاههای تهران، کرمان و سیستان و بلوچستان به بهرهبرداری میرسد و 30هزار نفر را درخود جای میدهد.
کاسه چه کنم در دستان مسئولان و نهادهای اجرایی
وقتی برای معتادان تابلو (متجاهر) و بیخانمان هیچ مرکز نگهداری وجودندارد، نتیجه این میشود که کوچهها، خیابانها و پارکها پرمیشود از معتادانی که حتی در ملأعام موادمخدر استعمال میکنند، کنار یکی از بزرگترین چهارراههای پایتخت معتادی پتوی کهنهای به سر میکشد و فندکی را زیر قاشقی روشن میکند تا در روز روشن ساعت 12ظهر در برابر چشمان شهروندان عابر موادمخدرش را استعمال کند. رهگذران با نگاههای متعجب مینگرند و میگذرند شاید رهگذران میدانند که هیچ مرکزی مسئولیت جمعآوری و نگهداری این معتادان را بر عهده ندارد و تا وقتی اردوگاهها ساخته نشود وضعیت همین است که هست.
بابک دین پرست معاون کاهش تقاضا و مشارکتهای اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر در همایش بزرگ صیانت از رهایافتگان اعتیاد، گفت: در سال 67 قانون مبارزه با مواد مخدر به تصویب رسید و کاملا مشخص بود که موضوع ساماندهی و درمان اعتیاد در دستور کار جدی قرار دارد.
وی با بیان اینکه در آن زمان به مقامات قضایی اجازه داده شد تا معتادانی که اقدام به درمان نمیکنند را تا 12 سال روانه زندان کنند، اظهار کرد: تا سال 89 تقریبا تمام راهکارهایی که تصور میشد در این حوزه تاثیرگذار باشد را از جمله ایجاد راهاندازی اردوگاه کاردرمانی، حرفه آموزی، توسعه مراکز بازپروری، جمع آوری و انتقال معتادان به جزایر متروکه و غیره به اجرا گذاشتیم، اما هیچ یک اثر بخش نبود.
دین پرست عدم شناخت جنبههای پنهان اعتیاد و نادیده گرفتن برخی الزامات و ضرورتهای لازم برای تکمیل چرخه اعتیاد را علت موثر نبود این راهکارها عنوان کرد و گفت: در پایان سال 92 تعداد مراکز درمان و کاهش آسیب به 6341 مورد رسید و در مجموع 764 هزار نفر در این مراکز پذیرش شدند که 92 درصد این مراکزغیردولتی بوده است.
معاون کاهش تقاضا و مشارکتهای اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر در مورد راهاندازی مراکز ماده 16 نیز اظهارکرد: شیوع شناسی سال 90 در استان تهران نرخ شیوع اعتیاد در تهران را 2.93 نشان دادند.
وی با اشاره به اینکه از سال 90 تا 92، 51 هزارو 800 نفر معتاد بی خانمان در مراکز ماده 16 پذیرفته شدند، گفت: از این تعداد 25 هزار و 200 نفر مربوط به استان تهران بوده است.
دین پرست با بیان اینکه شاید این سوال مطرح شود که چگونه برآورد بر وجود پنج تا هفت هزار معتاد بی خانمان در تهران وجود داشت، اما در طول این مدت حدود پنج برابر در مراکز ماده 16 پذیرفته شدند، افزود: در سال 93، 1500 معتاد بی خانمان به رقم 25 هزار و 600 نفر افزوده شد که این رقم حدود 28 هزار نفر را شامل میشود.
معاون کاهش تقاضا و مشارکتهای اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر با اعلام اینکه مبلغ 30 میلیارد تومان از سوی وزیر کشور به سازمان بیمه سلامت برای خدمات بیمه پایه و نیز بهبود معتادان اختصاص داده شدهاست، گفت: همچنین پنج درصد از بودجه اشتغال کشور نیز به اشتغال بهبود یافتگان اختصاص پیدا کرده است.
بهزیستی وظیفهای ندارد
سازمان بهزیستی برای جمعآوری و نگهداری معتادان تابلو(متجاهر) هیچ وظیفهای ندارد. همایون هاشمی رئیس این سازمان میگوید:این سازمان در قبال نگهداری معتادان بیخانمان و بیسرپناه هیچ وظیفهای ندارد. اینکه گفته میشود مراکز بهزیستی برای نگهداری معتادان جا ندارد درست نیست، ما تکلیفی در اینباره نداریم نه اینکه در مراکزمان ظرفیت نداشته باشیم. این دسته از معتادان باید به کمپهای ترک اعتیاد فرستاده شوند.
این پاسکاری به گل ختم نمی شود
تردد و تجمع افرادی که نه تنها برای خود احترامی قائل نیستند بلکه با زندگی زن و فرزند خود نیز معامله کرده اند، خطری است که "حس ناامنی پایتخت نشینان" کمترین پیامد آن است و در صورت آزاد شدن ضامن این بمب های متحرک که هیچ کنترلی بر رفتار و کردار خود ندارند، مشخص نیست قرار است به چند خانواده آسیب های جدی روحی و مالی وارد شود.
شهرداری، نیروی انتظامی، بهزیستی و همه نهادهای دخیل در این ماجرا خوب میدانند که حل موضوعات پیچیده اجتماعی نیاز به همکاری دارد و بدون همدلی ارگان های ذیصلاح رسیدن به نتیجه مطلوب امکان پذیر نیست.
با وجود هزینه زیادی که شهروندان باید بابت تردد این افراد بپردازند لازم است مسئولان هر چه سریعتر به جمع بندی رسیده و با پایان دادن به این پاس کاری، گلی هم در پرونده خود ثبت کنند.