بازی باخت – باخت آمریکا در انتخابات افغانستان
خبرگزاری تسنیم: روند برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان و رفتار بازیگران داخلی و خارجی در قبال نتیجه انتخابات، به نوعی آمریکا را با شکست در هدف اساسی خود یعنی خروج «امن» و «آبرومندانه» از این کشور روبرو خواهد کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، با رسیدن فرآیند انتخابات ریاستجمهوری افغانستان به مرحله دوم، بازار تحلیلها در مورد نتیجه و فرد پیروز به شدت داغ شده است. در این میان اکثر تحلیلگران با نگاهی واقعگرایانه به انتخابات افغانستان سعی دارند تا روندی دموکراتیک در این کشور را بررسی کرده و این فرایند را همانند فرایند انتخابات در سایر کشورهای دموکراتیک تحلیل و بررسی کنند حال آنکه افغانستان دارای شرایط ویژه و پیچیدهای است که در ذیل این مطلب به این موضوع پرداخته میشود.
انتخابات و روند دموکراسی در افغانستان؛
عده بسیاری از کارشناسان به ویژه غربگرایان بر این باورند که روند دموکراسی با برگزاری سه دوره انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان تکمیل شده و اکنون این کشور پای در مسیری دموکراتیک گذاشته است.البته منشأ این چنین تصوری همانا آمریکا و متحدین غربی واشنگتن است زیرا واشنگتن به شدت سعی دارد اینگونه به افکار عمومی جامعه جهانی القا کند که پس از 13 سال حضور نظامی در افغانستان توانسته با تروریسم مبارزه و مسیر دموکراسی را در افغانستان ریلگذاری کند.
اما با نگاهی به جامعه افغانستان نکات دیگری روشن میشود که حکایت از آن دارد که افغانستان هنوز آماده پذیرش دموکراسی مورد نظر غرب نیست و آمریکا برای این کار سالها هزینه و توان نیاز دارد.
جامعه افغانستان یک جامعه سنتی است که ارزشهای قومی در درجه اول و ارزشهای دینی در وهله بعد از اهمیت بالایی برای مردم این کشور برخوردار است.همانطور که در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری افغانستان نیز مشاهده شد، کاندیداهای ریاستجمهوری و هوادران آنها شعارها و نسبتهای قومی را در دستور کار تبلیغات انتخاباتی قرار داده بودند که همین موضوع باعث نگرانی در میان غربیها شد. آنها فهمیدند هرچند حضور 13 سالهشان در افغانستان توانسته در ظاهر نوعی اقبال به فرهنگ غربی را در بخش محدودی از مردم افغانستان ایجاد کند اما در هنگامه عمل تقابل میان سنت و مدرنیته غربی در افغانستان به سمت سنت میل میکند.
از سوی دیگر کارشناسان مسائل بینالملل براین عقیدهاند که در سایه امنیت است که میتوان به دموکراسی دست یافت.
آمریکا بهانه حضور خود در افغانستان را مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت پایدار در افغانستان اعلام کرده بود. شاید در ابتدای حمله نظامی آمریکا به افغانستان، تاحدی طالبان تضعیف شدند اما پس از طی دورهای 5 ساله شاهد حضور قدرتمندانه طالبان در عرصه سیاسی و نظامی کشور افغانستان بودیم. سال 2006 میلادی بود که طالبان با قدرت به افغانستان بازگشتند و خود را به عنوان عنصری تأثیرگذار در بدنه سیاسی، اجتماعی و نظامی افغانستان معرفی کردند.
به اذعان اغلب کارشناسان، آمریکا اگر میتوانست مشکل طالبان را حل کند به پیروزی چشمگیری در افغانستان دست یافته بود. طالبان بزرگترین معضل امنیتی بر سر راه امیال آمریکا و متحدانش در افغانستان هستند. واشنگتن نیز این موضوع را درک کرده و پس از ناتوانی از تقابل نظامی با این گروه سعی کرد از طریق سیاسی و مذاکره، طالبان را رام خواستههای خود کند که تاکنون موفق به این کار نشده است.
طالبان نیز اعلام کردهاند تا زمان حضور حتی یک سرباز خارجی در خاک افغانستان دست از مبارزه بر نخواهند داشت و امنیت در افغانستان تا زمان حضور آمریکاییها به سرانجام نخواهد رسید. با توجه به مطالب گفته شده مشخص میشود که طالبان روز به روز قدرتمندتر شده و حضور آمریکا در افغانستان مانعی برای برقراری امنیت خواهد بود. با توجه به این مسئله اینگونه درک میشود که پارادوکسی از حضور آمریکا، دموکراسی و تأمین امنیت در افغانستان وجود خواهد داشت.
میتوان اینگونه نتیجه گرفت که نتیجه انتخابات افغانستان هرچه باشد نوعی زایمان زودرس برای روند دموکراسیسازی آمریکایی در این کشور بوده و بازخوردی جز شکست در اهداف آمریکا نخواهد داشت.
انتخابات افغانستان و سکوت معنادار آمریکا؛
آنچه از ظاهر انتخابات در افغانستان برمیآید این است که آمریکا از هیچیک از کاندیدای ریاستجمهوری این کشور حمایت نکرده و موضعی برابر در مقابل این افراد اتخاذ کرده است. اما باور این موضوع که آمریکا به عنوان مهمترین بازیگر در عرصه سیاسی افغانستان در هنگامه انتخابات سکوت کرده و انزوا طلبیده باشد و دخالتی در این مورد نکند، بسیار سخت است. در این مطلب سعی بر این است تا علت این سکوت آمریکا را بررسی کرده و تاحدودی این سوال پاسخ داده شود:
در پاسخ به این سوال چند سناریو مورد بررسی قرار میگیرد:
سناریو اول: ناتوانی آمریکا در پیشبینی آینده افغانستان
«سیتا ماس» و «توماس روتینگ» در مقالهای به بررسی آینده سیاسی افغانستان پس از 2014 پرداختهاند. از این مقاله اینگونه برداشت میشود که غربیها با شناخت افغانستان آن هم پس از 13 حضور در این کشور به این نتیجه رسیدهاند که در افغانستان به نوعی با الیگارشی قدرت کانونهای مختلف قدرت روبرو خواهند بود.
از یک سو کرزی هنوز در قدرت است و منابع آگاه خبر از این میدهند که وی در ارتباط با مقامات روسیه و چین به نوعی اعتراف کرده است که تمایل دارد همچنان در قدرت باقی بماند اما اگر بخواهد نظر خود را اعمال کند به نوعی به دیکتاتوری و استبداد متهم شده و از جامعه سیاسی افغانستان حذف خواهد شد. اما نباید به سادگی از کنار این موضوع گذشت.
برگزاری انتخابات در افغانستان نیز گروههای دیگر در قالب حامیان کاندیداهای ریاستجمهوری را وارد عرصه قدرت کرده است که اکنون هریک از آنها نیز مدعی به دست گرفت قدرت هستند.
از یک سو عبدالله عبدالله و حامیان جهادی وی و از طرف دیگر اشرف غنی احمدزی و حامیان ازبک و پشتوی وی اکنون در مرحلهای قرار گرفتهاند که هریک ادعای به دستگیری قدرت در افغانستان را دارند و در صورت عدم پیروزی احتمال نوعی درگیری داخلی مانند درگیریهای داخلی 1992-1995 به وجود خواهد آمد.که این موضوع در سطور بعد به تفصیل بررسی میشود.
طالبان و سایر شبهنظامیان افغانستان مانند حزب اسلامی حکمتیار نیز داعیه استقرار حکومت اسلامی در افغانستان را دارند و در این راه مبارزه مسلحانه را آغاز کردهاند. به نظر میرسد مهمترین مانع در سر راه آمریکاییها برای اجرای خواستههای خود در آینده سیاسی افغانستان همین دسته باشند که در نوشته تحلیلگران آمریکایی ترس از طالبان و قدرت گرفتن مجدد آنها در افغانستان به شدت مشهود است.
همه این موضوعات در کنار هم باعث شده است تا آمریکاییها به نوعی با سردرگمی در رابطه با آینده سیاسی و دولت در افغانستان روبرو بوده و نسبت به برنامهریزی در این رابطه تردید داشته باشند.
سناریو دوم: انتخابات مانعی برای خروج امن و آبرومندانه
عدهای اینگونه تحلیل میکنند که هریک از دو نامزد راهیافته به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری افغانستان به پیروزی رسند، آمریکا به هدف خود یعنی امضای پیمان امنیتی کابل – واشنگتن میرسد زیرا هم عبدالله و هم احمدزی اعلام کردهاند که در صورت پیروزی اقدام به این عمل خواهند کرد. اما این یک روی سکه است روی دیگر سکه رفتار مجموعه عوامل داخلی و خارجی پس از برگزاری دور دوم انتخابات خواهد بود.
پیروزی عبدالله و رفتار بازیگران دخلی و خارجی:
اگر عبدالله عبدالله به پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری افغانستان دست یابد، اینگونه به نظر میرسد که افغانستان با دورانی نوین از جنگ داخلی روبرو خواهد شد.
عبدالله دارای سابقه طولانی جهاد و مبارزه با طالبان است که این موضوع باعث خشم طالبان از حضور وی در ارگ ریاستجمهوری کابل میشود.
از سوی دیگر وی امضای پیمان امنیتی کابل - واشنگتن را یک ضرورت میداند که امضای این پیمان یعنی عبور از خط قرمز ویژه طالبان. این دو موضوع در کنار هم عبدالله را به دشمن ردیف اول طالبان در صورت پیروزی تبدیل خواهد کرد و معنای آن یعنی برافروخته شدن آتش جنگ میان نیروهای حامی عبدالله و گروههای شبهنظامی از جمله طالبان.
از سوی دیگر عبدالله از سوی پاکستان متهم به ارتباط نزدیک با هند است. پاکستان نیز از این موضوع بسیار نگران بوده و سعی در عدم پیروزی عبدالله دارد. اگر عبدالله به پیروزی رسد، گروههای شبهنظامی تحریک شده از سوی پاکستان نیز وارد میدان جنگ علیه عبدالله شده و افغانستان را با چالش جدی امنیتی روبرو خواهند ساخت.
پیروزی احمدزی و رفتار بازیگران داخلی و خارجی:
اشرف غنی احمدزی به شدت گرایشات غربگرایانه دارد و در جامعه سنتی افغانستان به فردی سکولار معروف است. وی نیز به مانند عبدالله اعلام کرده است که در صورت پیروزی در انتخابات، پیمان امنیتی کابل – واشنگتن را امضا خواهد کرد. شخصیت به دور از دین و اسلام و نزدیکی به آمریکا باعث شده است تا طالبان از هماکنون مخالفتهای شدید خود با اشرف غنی را اعلام دارند که در صورت حضور وی در کاخ ریاستجمهوری کابل، نزاع و درگیری میان اشرف غنی رادیکال با طالبان به شدت بالا خواهد گرفت.
از سوی دیگر عبدالله و حامیان وی از ماهها پیش همواره اعلام کردهاند که پیروز انتخابات خواهند بود و عدم پیروزی به معنای تقلب در انتخابات است. حال اگر احمدزی به پیروزی رسد به یقین عبدالله و حامیان سرسخت وی از جمله استادعطا، گلآقا شیرزی و محقق ساکت نخواهند نشست و احتمال درگیری نظامی میان این دو گروه وجود خواهد داشت.
نتیجه؛
آمریکا پس از 13 سال حضور در افغانستان به دنبال دو هدف است:
1- خروج آبرومندانه از افغانستان، یعنی اقناع افکار عمومی در رابطه با برقراری روند دموکراسی، امنیت پایدار و مبارزه با تروریسم در افغانستان
2- خروج امن از افغانستان، یعنی خروج بدون هزینه نظامی تدارکات از خاک افغانستان
حال با توجه به مطالب گفته شده اینگونه برمیآید که برگزاری انتخابات در افغانستان نه تنها باعث نشده است که آمریکا به اهداف خود دست یابد بلکه تمامی اهداف آمریکا را با شکست روبرو ساخته است. همین موضوع باعث شده است تا آمریکا در سکوت خبری نسبت به مسائل انتخابات و آینده سیاسی افغانستان قرار بگیرد. حضور سرزده باراک اوباما به پایگاه بگرام و عدم موضعگیری در رابطه با مهمترین مسئله روز افغانستان، یعنی انتخابات نیز نشان از استیصال واشنگتن پس از 13 سال حضور نظامی در افغانستان دارد.
انتهای پیام/پ