آیا ترکیه در مسیر زوال دموکراسی است؟
اندیشمندان و تحلیلگران بر این باورند که علاوه بر مشی سیاسی اردوغان و حزب حاکم، روند زوال و پسرفت دموکراسی در جهان، بر وضعیت ترکیه نیز اثر گذاشته و این کشور را دچار اقتدارگرایی کرده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها که بسیاری از مخالفین و منتقدین سیاسی اردوغان و حزب حاکم در استانبول، آنکارا و دیگر شهرهای ترکیه، دستگیر و زندانی میشوند، ناظران و تحلیلگران سیاسی، به این اشاره میکنند که گرد و خاک فعلاً فرونخواهد نشست و موج دستگیری و اعمال فشار علیه مخالفین اردوغان، ادامه خواهد داشت.
چرا که حزب حاکم در صحنه مرسوم و متعارف رقابت حزبی و انتخاباتی، موفق به شکست رقبای خود نشده و حالا با توجه به اختیارات بیحد و حصر خود، از تاکتیکهایی مانند پرونده سازی و استفاده ابزاری از قوه قضاییه استفاده میکند تا همه رقبای مهم و موثر را گرفتار کند و آنها را یکی یکی کنار بزند.
در چندین روزنامه مشهور چاپ آنکارا از جمله جمهوریت، نفس، ینی آسیا و سوزجو، یادداشتها و تحلیلهای فراونی با این مضمون و محتوا منتشر شدهاند که وضعیت کنونی انسداد سیاسی در ترکیه، زاییده تفکرات انتقامجویانه اردوغان است. اما اندیشمندان و تحلیلگران بر این باورند که علاوه بر مشی سیاسی اردوغان و حزب حاکم، روند زوال و پسرفت دموکراسی در جهان، بر وضعیت ترکیه نیز اثر گذاشته و این کشور را دچار اقتدارگرایی کرده است.
ترکیه نیز مانند بسیاری از کشورهای جهان...
علی بایرام اوغلو از تحلیلگران مشهور ترکیه، از آن دسته از نویسندگانی است که انسداد سیاسی در این کشور را صرفاً به تمایلات و گرایشهای رفتاری و سیاسی اردوغان و حزب حاکم ربط نمیدهند و به تاثیرات موج جهانی زوال دموکراسی بر ترکیه اعتقاد دارند.
او میگوید: «هم در جهان و هم در ترکیه، با نوعی از بازگشت و تجدید حیات اقتدارگرایی روبرو هستیم. شاید این وضعیت را همچون تولد دوباره دولت-ملت یا به عنوان معلولی از پیامدهای جهانی شدن توصیف کنید. اما در هر حال، یک بحران بزرگ ارزشهای لیبرال دموکراسی در سطح جهانی را به چالش کشیده و یک ناسیونالیسم فرهنگی انحصارطلب در حال ظهور است. البته باید این موضوع را هم به خاطر داشته باشید که به عنوان مثال، در آسیای جنوب شرقی، از سنگاپور گرفته تا مالزی، کره جنوبی، تایلند و تایوان، بسیاری از کشورها به سیستم صندوق رأی روی آوردند. ولی در این کشورها و بسیاری از کشورهای دیگر، حاکمیت قانون، حقوق اقلیتها و آزادی مطبوعات همچنان رو به زوال بود. موج اقتدارگرایی که در ترکیه نیز مشاهده میشود، نمونهای از تحولات جهانی زوال دموکراسی است».
بایرام اوغلو در ادامه میگوید: «گاهی دچار این سوء تفاهم میشویم که ترکیه یک کشور درونگراست و از امواج بیرونی اثر نمیپذیرد. این یک تحلیل غلط است. از جریانهای سیاسی داخلی گرفته تا مواضع حزب حاکم، از روابط سیاست-دولت گرفته تا جامعه-سیاست، سیاست در ترکیه، همواره با امواج جهانی و فضای سیاسی جهانی در هم تنیده شده است. هیچ دورهای نبوده که جریانهای پنهان اروپا و آمریکا به سرعت به ترکیه نرسیده و بر کشور ما اثر نگذاشته باشند. دو مرحله حزب عدالت و توسعه را در نظر بگیرید. مرحله اول مربوط به سالیان 2002 تا 2013 بود. دورهای در غرب که تأکید بر چندفرهنگیگرایی و اصول لیبرال دموکراتیک از اهمیت بالایی برخوردار بود. ترکیه نیز به خاطر انطباق با آن شرایط، به عنوان یک کشور الگو معرفی شد. اما در مرحله دوم و از سال 2013 به بعد اهمیت تکفرهنگگرایی، تأکید بر حاکمیت ملی و دولت-ملت، بیگانههراسی و مهاجرستیزی، سربرآوردن راست افراطی و به طور خلاصه، راهبردهای اقتدارگرایانه در هر سطحی در سیستمها، جوامع و رژیمها برجسته شد و ترکیه نیز با پیشگامی اردوغان، به یکی از میادین اقتدارگرایی و پوپولیسم جدید تبدیل شد. اردوغان، موج نو زوال دموکراسی در جهان و موج ملی گرایی ترکیه را با هم تلفیق کرد و حالا یک بار دیگر ما در دوران انسداد سیاسی و دموکراسی هستیم».
واقعاً در سال 2025 هستیم؟
مصطفی کاراعلی اوغلو یکی دیگر از تحلیلگران سیاسی ترکیه است که درباره تنش فعلی و اعمال فشار بر مخالفین اردوغان نوشته است:«مطمئنید ما در سال سال 2025 میلادی به سر میبریم؟ مگر میشود در چنین روزگاری مهمترین خبر سیاسی یک کشور، صدور حکم دادستانی برای تعیین سرپرست برای شاخههای استانی مهمترین حزب مخالف باشد؟! ابطال کنگره حزب جمهوری خلق (CHP)، چیزی بیش از یک تصمیم سیاسی است. چنین اقدامی، عملیات مهندسی سیاسی نام دارد. چنین چیزی فراتر از یک بحث حزبی عادی است. این به معنی وارد آوردن یک ضربه سنگین به نظام حقوقی و دموکراسی ترکیه است. بله! انکار نمیکنم. ما در ترکیه، هرگز صاحب یک دموکراسی کامل نبودهایم، اما تا این حد هم عقبگرد نکردهایم!»
کاراعلی اوغلو در ادامه مینویسد: «بدون حضور اپوزیسیون، چیزی به نام دموکراسی وجود ندارد. زندانی کردن اکرم امام اوغلو، نامزد مورد حمایت حزب اصلی اپوزیسیون برای انتخابات ریاست جمهوری یک ناهنجاری و قانون شکنی آشکار بود. آن هم در شرایطی که ترکیه با یک بحران اقتصادی هشت ساله و مشکلات اجتماعی ناشی از آن روبرو است، نظام آموزشی ما پسرفت کرده، قانون اساسی نیاز به اصلاح دارد، در حال مذاکره در مورد مسئله کردها هستیم، برای مقابله با زلزلههای احتمالی آمادگی نداریم و در عرصه رقابتهای جهانی اقتصادی و سیاست خارجی، با کاهش اعتبار و نفوذ روبرو هستیم».
اندیشمندان خارجی چه میگویند؟
برخی از دانشگاهیان علوم انسانی در محافل آکادمیک در چند سال گذشته، به پسرفت در دموکراسی اشاره کردهاند.
یکی از اندیشمندان، لری دایموند استاد دانشگاه استنفورد است که عبارت «رکود دموکراتیک» (democratic recession.) را ابداع کرد. او استدلال میکند که از اواسط دهه 2000، دموکراسی در سراسر جهان در حال فرسایش بوده و پوپولیسم، ملیگرایی و تابآوری اقتدارگرایانه از تثبیت دموکراسی لیبرال پیشی گرفتهاند.
لری دایموند، ترکیه را به عنوان نمونهای برجسته از استبداد انتخاباتی نشان داده و بر این باور است که حزب حاکم، برای حفظ قدرت، به مهندسی سیاسی روی آورده و دموکراسی را تضعیف کرده است.
در همین حال فرانسیس فوکویاما از دیگر نویسندگان آمریکایی، ترکیه و مجارستان را به عنوان دو نمونه روشن قلمداد کرده که با قدرتمندان پوپولیست، نهادهای تضعیفشده و احیای شعارها و نمادهای ملیگرایانه مواجه هستند.
همچنین ایوان کراستف از مرکز استراتژیهای اتریش، در وصف وضعیت سیاسی ترکیه و مجارستان از عبارت فرسایش و «خستگی دموکراسی» استفاده کرده و قدرت گرفتن گفتمان ملیگرایی، سیاستهای هویتی، ترسهای امنیتی و سیاستهای اقتدارگرایانه را در حال اعتلا وصف میکند.
همچنین ریچارد یانگز از محققین بنیاد کارنگی اروپا، بر این باور است که ترکیه در خوشبینانهترین شرایط، در یک فضای نیمه دموکراتیک به سر میبرد و اقتدارگرایی، راه را بر فعالیت مخالفین و رقبای اردوغان بسته است.
اما توماس کاروترز از موسسه واشنگتن دیدگاه دیگری دارد و بر این باور است که حزب حاکم ترکیه به دنبال یک نسخه دوگانه است که در آن، استبداد حزبی گاهی از دموکراسی حرف میزند ولی در عمل، از مدل چین تبعیت کرده و در مدل ترکیهای، علاوه بر تثبیت اقتدارگرایی داخلی، کاهش نفوذ غرب را هم دنبال میکند.
طرفداران ایدههای اقتدارگرایی رقابتی یعنی استیون لویتسکی و لوکان وی هم فضای سیاسی ترکیه را به شکل یک میز بیلیارد وصف میکنند که همه قواعد به شکل مرسوم در جریان است اما حزب حاکم، برای هدایت مسیر توپ، به دنبال فشار آوردن بر روی میز و کج کردن گوشههای آن است.
انتهای پیام/