کودتای انگلیسی و یکروزه رضاخان در تهران
خبرگزاری تسنیم:"لشگر رضاخان در بامداد ۳ اسفند ۱۲۹۹ به تهران وارد شد و بدون هیچ درگیری خاصی شهر تهران را تصرف و دولت سپهدار را سرنگون کردند و همه روز را مشغول توقیف شخصیتها و تعطیل کردن احزاب بودند".
خبرگزاری تسنیم - گروه سیاسی:
کودتا علیه دولت سپهدار
در ساعت یک بامداد، 2 هزار و پانصد تن قزاق به فرماندهی رضاخان (1) که از قزوین حرکت کرده بودند، از دروازههای قزوین و حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به تهران وارد شده و بدون هیچ درگیری خاصی شهر تهران را تصرف و دولت سپهدار (2) را سرنگون کردند. قزاقها مراکز مهم و استراتژیک شهر را تصرف کرده کنترل سازمانهای دولتی را به دست گرفته و با احمد شاه وارد مذاکره شدند.(3)
توقیف رجال کشور
کودتاچیان تمام صبح امروز به توقیف شخصیتها و تعطیل کردن احزاب مشغول بودند. آنها دو دسته از مردم را دستگیر و به قزاقخانه میبردند. دستهای از آنان خانوادههای مهم و برجسته، مانند نخستوزیران پیشین، وزرای سابق، شخصیتهای عالیرتبه و یا ثروتمندان بودند و دسته دیگر، سران گروههای مخالف قرارداد ایران و انگلیس بودند.
برخی توقیفشدگان عبارت بودند از: شاهزاده فرمانفرما (رئیس سابق دولت، حاکم پیشین فارس)، شاهزاده نصرتالدوله (وزیر خارجه سابق) و شاهزاده سالار لشکر (وزیر جنگ سابق) و پسرش، شاهزاده عینالدوله (رئیس سابق دولت)، سپهدار اعظم (رئیس سابق دولت)، سعدالدوله (رئیس سابق دولت)، امیر نظام (وزیر جنگ سابق) مشاورالسلطنه (وزیر خارجه سابق)، مشاورالدوله (معاون وزارت جنگ)، محتشمالسلطنه (وزیر خارجه سابق)، ناصرالسلطنه (وزیر سابق) و پسرش، مختارالدوله (وزیر سابق)، مستشارالدوله (وزیر سابق)، ممتازالملک (وزیرسابق)، حاجی امین الضرب (سرمایهدار و بازرگان)، حاجی معینالتجار بوشهری (سرمایهدار و بازرگان)، امام جمعه تهران، حاجی محمدتقی بنکدار(4)، ارباب جمشید، سید حسن مدرس، میرزا یانس ارمنی (متهم به بلشویک)، دکتر مهدی خان (پزشک و عضو سابق کمیسیون کارشناسان ایران و انگلیس).
تعداد دستگیرشدگان بیش از 200 نفر بودند ولی بختیاریها و خاندان مخبرالسلطنه (والی آذربایجان) مستثنی شده بودند. افکار عمومی، سفارت انگلیس را مسبب کودتا میدانست. سپهدار اعظم رئیسالوزرای وقت نیز از بیم دستگیری به سفارت انگلیس گریخت. به سپهدار که به سفارت انگلیس گریخته بود اطمینان داده شد، نگران نباشد.(5)
فتحالله خان اکبر (سردار منصور-سپهدار اعظم)
رضاخان به همراه جمعی از افسران روسی و ایرانی قزاقخانه؛ در این عکس محمود آیرم، میرپنج حسین خزاعی، سرتیپ عبدالله خان طهماسبی، سلطان سیف الله شهاب دیده میشود
مقاومت اندک در برابر کودتاچیان
در روز کودتا فقط کلانتریها در برابر کودتاچیان کمی مقاومت کردند. ماژور «بیرلینگ» (6) (Byerling) معاون رئیس پلیس تنها افسر سوئدی وفادار به قانون بود که در مقر کلانتری مرکز حضور داشت و به هیچوجه حاضر نشد، در برابر گلولههای مسلسل و توپهای سنگین پانصد قزاق محاصرکننده کلانتری، تسلیم شود. وی در این مقاومت بهطور معجزهآسایی نجات یافت ولی هشت پلیس به شدت مجروح و یک پلیس و دو زندانی (7) کشته شدند.(8)
گشتزنی قزاقها در خیابانهای تهران
در همه خیابانهای شهر تهران قزاقها به گشتزنی و پاسداری مشغول بودند، در جلو عمارت قزاقخانه نیز یک توپ شنیدرصحرائی گذاشته و مسلسلها هم در برجهای اطراف میدان مشق دیده میشد.(9)
تعطیلی بازار تهران
در پی کودتای نظامیان، امروز، بازارهای تهران تعطیل و شهر کاملاً آرام بود.(10)
جلوگیری از بستنشینی در کنسولگریها
قزاقهای کودتاچی مسئولیت حفاظت از کنسولگریها را به عهده گرفتند تا مطابق معمول و مرسوم کسی در این مکانها متوسل به «بست»(11) نشود.(12)
دیدار مسعودخان کیهان با هوپنو
صبح امروز مسعود خان کیهان و بیان خان (برادر زن منوچهر خان سپانلو) به دیدار «هوپنو» کاردار سفارت فرانسه رفتند. طی این ملاقات آنها از طرف رضاخان به هوپنو اطمینان دادند، فرانسویان مورد رعایت و احترام قرار خواهند گرفت. آنان از کاردار فرانسه خواستند، از مراجعه ایرانیان به نمایندگی این کشور جلوگیری کنند.(13)
ماژور کاظمخان حاکم نظامی تهران شد
ماژور «کاظمخان سیاح» (14) به عنوان حاکم نظامی تهران معرفی شد. کاظم خان سیاح که یکی از عوامل اصلی کودتا به شمار میرفت از دو روز قبل برای آخرین بررسی نقشه و اجرای عملیات کودتا در تهران به سر میبرد.(15)
انتصاب رئیس زندان قزاقخانه
امروز نایب کریم آقا (کریم بوذرجمهری) به ریاست زندان (16) قزاقخانه منصوب شد.(17)
ملاقات نرمن با احمدشاه
صبح امروز «نرمن» وزیرمختار انگلیس با احمدشاه ملاقات کرد و به او توصیه کرد با رهبران کودتا رابطه برقرار کند و به تقاضاهای آنان پاسخ مثبت دهد. در حالیکه احمدشاه بسیار ترسیده بود، «نرمن» در مورد سلامت شخصیاش به او اطمینان داد.(18)
نگرانی اتباع فرانسه از اوضاع تهران
امروز عدهای از فرانسویان به سفارت فرانسه رفتند تا اخبار لازم را بهدست آورند. کاردار سفارت فرانسه نیز با اتومبیل به مناطق مختلف تهران رفت تا دیگر هموطنان خود را آگاه کند که در امان هستند و نگرانی آنان را برطرف کنند.(19)
قطع سیم تلگراف بین شیراز و تهران
در پی قطع خطوط تلگراف در کشور، بامداد امروز نیز سیم تلگراف شیراز ـ تهران قطع شد. هر کس این پیشآمد را به نوعی تعبیر میکرد.(20)
وحشت اهالی قم
از آنجا که ارتباط تلگرافی خط قم و ساوه و عراق (اراک) هنوز قطع نشده بود اخبار مختلفی از مرکز به آن نواحی ارسال میشد، از جمله به قم خبر داده شده بود که قزاقها بلشویک شده تهران را گرفته و غارت کردهاند، مردم قم از این خبر وحشت زده شده و اجناس مغازهها و دکاکین را به خانههای خود برده و پنهان کردند و تعدادی از مردم نیز در صحن حضرت معصومه (علیهاالسلام) اجتماع نمودند.(21)
بازگشت ایرانیان مقیم قفقاز
«ساعدالوزاره» کنسول ایران در بادکوبه که چهار ماه پیش به تفلیس رفته بود، 6 روز پیش به ایران بازگشت. در اثر اقدامات و فعالیتهای وی در خصوص بازگرداندن ایرانیانی که به علت جنگ روسیه و گرجستان در قفقاز دچار مشکل شده بودند، امروز یک کشتی حامل 150 نفر از اتباع ایران وارد آستارا شدند. اخبار حاکی از آن بود که بقیه اتباع ایرانی نیز به زودی به ایران باز میگردند.(22)
سرجوخه رضاخان در کنار وزیرمختار سفارت هلند در تهران
عکس هوایی از قزوین، در زمان کودتا
صدور اعلان از سوی رضاخان
اعلانی با عنوان «حکم میکنم» (23) از سوی رضاخان بر دیوارهای شهر تهران نصب شد. متن اعلان به شرح ذیل بود:
«ماده اول ـ تمام اهالی شهر طهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند.
ماده دوم ـ حکومت نظامی در شهر برقرار و از ساعت هشت بعد از ظهر غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر کسی نباید در معابر عبور نماید.
ماده سوم ـ کسانی که از طرف قوای نظامی و پلیس مظنون به مخل آسایش و انتظامات واقع شوند فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.
ماده چهارم ـ تمام روزنامجات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و بر حسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند.
ماده پنجم ـ اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه به کلی موقوف، در معابر هم اگر بیش از سه نفر گردهم باشند با قوة قهریه متفرق خواهند شد.
ماده هفتم ـ تا زمان تشکیل دولت تمام ادارات و دوایر دولتی غیر از ادارة ارزاق تعطیل خواهد بود. پستخانه، تلفونخانه و تلگرافخانه هم مطیع این حکم خواهند بود.
ماده هشتم ـ کسانی که در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمه نظامی جلب و به سختترین مجازاتها خواهند رسید.
ماده نهم ـ کاظم خان به سمت کماندانی شهر انتخاب و معین میشود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.
رئیس دیویزیون قزاق اعلیحضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قوا رضا»(24)
برگزاری مجلس ترحیم سیدمحمد طباطبایی
به مناسبت درگذشت «سیدمحمد طباطبایی»، از رهبران معروف نهضت مشروطیت، بعد از ظهر دیروز و امروز (25) از طرف وزارت عدلیه، مجلس ترحیمی در مسجد ناصری تهران برگزار شد.
درگیری اشرار ترکمن با ژاندارمها
گزارشهای رسیده از استرآباد حاکی از آن بود که اشرار ترکمن هنوز دست از جنگ نکشیده و گاهی به ژاندارمها حمله میکردند ولی نیروهای ژاندارمری موفق شده بودند، این حملات را دفع کنند.(27)
حمل پول از اصفهان به شیراز و بوشهر
از طرف بانک شاهنشاهی اصفهان، مبلغی پول نقد و بعضی اشیاء دیگر به شیراز و بوشهر حمل شد.(28)
وضعیت نامساعد معیشتی کارکنان دولت در زنجان
به خاطر اوضاع نامطلوب امور مالیه در زنجان، کارکنان حوزه حکومت و اداره نظمیه به علت دریافت نکردن حقوق شش ماه گذشته خود، دچار عسرت و تنگدستی شده بودند.(29)
بازگشت شوکتالملک علم به بیرجند
شوکتالملک که مدتی در سیستان حضور داشت پس از حل مسائل سرحدی ایران و افغانستان و رسیدگی به امورات معوقه آن منطقه امروز با اتومبیل عازم بیرجند شوند.(30)
بازگشت آرامش نسبی به تهران
تهران نخستین شب پس از کودتا را در آرامش نسبی گذراند. گشتیهایی مرکب از قزاقها و پاسبانهای نظمیه در تمام طول شب مشغول حراست و حفاظت از شهر بودند و فقط گهگاه صدای شلیک گلوله به گوش میرسید.(31)
پاورقی:
1. رضاخان (رضا شاه پهلوی اول) در یک خانواده نظامی در روستای آلاشت سوادکوه مازندران به دنیا آمد. وی سیو دومین و آخرین فرزند عباسعلی خان (عباسقلی) معروف به داداش بیگ از افسران هنگ سوادکوه بود. مادرش، نوش آفرین، از مهاجران مسلمان گرجستان و پنجمین همسر عباسعلیخان بود.
رضاخان در سال 1270 ش، در سن چهارده سالگی، یا به گفته بهار در پانزده سالگی به کمک داییاش وارد «بریگاد قزاق» شد. زندگی نظامی وی ابتدا به صورت ذخیره و به عنوان پیاده قزاق در فوج اول قزاقخانه آغاز شد. نخستین منصب او سمت وکیل باشی (جانشین و قائم مقام فرمانده) گروهان «شصت تیر» بود که بعدها به فرماندهی آن رسید و به رضاخان شصتتیر معروف شد. در همین دوران بودکه به رسم قزاقها با قمهکشی و قرق کردن راهها به خودنمایی و ابراز وجود میپرداخت. در بیانیههایی که رضاخان در روزهای نخست کودتا صادر کرد، ضمن تأکید بر حفظ سلطنت، خود را رئیس کل قوا خواند و با عنوان «حکم میکنم» بر لزوم حفظ انتظام امور تأکید کرد. اندکی بعد، وی از سوی احمد شاه با لقب سردار سپه به درجه سرداری نایل شد. احراز پست وزارت جنگ در کابینه سید ضیاء، که در کابینههای بعدی نیز تداوم داشت، زمینه کافی را برای افزایش قدرت وی فراهم ساخت. با ایجاد تغییرات در ارتش و واگذاری امور کشوری به صاحب منصبان قزاق، سردار سپه پایه قدرت خود را مستحکم کرد. مداخله نظامیان در مسائل مالی، انتقاد جراید را به دنبال داشت، اما رضاخان با ضرب و شتم عدهای از روزنامهنگاران آنها را سرکوب کرد. در سالگرد کودتا در پاسخ به ابهام بسیاری از جراید که در جستجوی عامل کودتا بودند، با انتشار اعلامیهای در اسفند 1300ش، بدون هیچ واهمهای خود را مجری کودتا خواند. در آبان 1302ش، احمد شاه، رضاخان را به سمت ریاست وزرایی برگزید. اقامت طولانی احمد شاه در اروپا که به اجبار رضاخان صورت گرفته بود و تبلیغات مداوم جراید کشور بر ضدشاه و طرفداری از اقدامات رضاخان، زمینه را برای تغییر سلطنت مهیا کرد.
در آذر 1304 ش، با تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر چند اصل در متمم قانون اساسی که ضامن بقای سلطنت در سلسله قاجاریه بود، سلطنت به او تفویض شد. رضا شاه که در آذر 1304ش، نخستین کابینهاش را به ریاست ذکاءالملک فروغی تشکیل داد. سیاست واگذاری مقام نخستوزیری به رجال قاجاریه را تا سالهای میانه حکومت کماکان ادامه داد ودر سالهای میانی نیز چند تن از رجالی راکه در صحنه سیاست حضور داشتند به قتل رسانید. از این مرحله به بعد، وی با قدرت مطلق و مستبدانه به حکومت پرداخت. پس از اشغال کشور توسط متفقین در سال 1320 ش، رضا شاه از سلطنت استعفا داده و سلطنت به پسر ارشد وی محمد رضا واگذار شد. رضاشاه ابتدا به جزیره «موریس» و سپس به «ژوهانسبورگ» در آفریقای جنوبی تبعید شد و تا زمان مرگش در سال 1323ش، به حال تبعید در آنجا ماند. (خاطرات و خطرات، ص 370؛ شرح زندگانی من، ج 3، ص 234، 326، 486ـ 489، 583، 584، 567، 616، 618ـ 626؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج 1، ص 70ـ 77، 86، و ج 2، ص 42، 62، 107ـ 108، 134؛ ایران بین دو انقلاب، ص 147؛ در خدمت پنج سلطان، ص 105؛ بازگشت، ص 52، 56؛ حیات یحیی، ج 4، ص 343، 345؛ خاطرات آیرونساید، ص 79؛ تاریخ شاهنشاهی پهلوی، ج 2، ص 239ـ 240، و ج 3، ص 479ـ 536؛ خاطرات من، ج 2، ص 43ـ 48؛ بخوان تاریخ ایران بیستم را، ص 129، 41؛ اسناد ملی ایران، شمـ ت 293005207؛ زندگی طوفانی، ص 192، سفرنامه بلوشر، ص 105)
2. فتحالله اکبر (سردار منصور، سپهدار اعظم) فرزند حاج میرزا محمدعلی خان گیلانی در سال 1234 ش در گیلان زاده شد. وی برادرزاده «اکبر خان بیگلربیگی رشتی» اول شخص متمول گیلان و اجاره دار گمرکات چند ایالت بود. فتحالله خان اکبر، پس از فوت عمویش، بیگلر بیگی رشت شد و گمرک انزلی را که در دست بلژیکیها بود در اختیار گرفت. او از سال 1307 تا 1310ق، با درجه امیرتومانی مدیر گمرکات خراسان، گیلان و مازندران بود که پس از چندی تمام آنها را از دولت اجاره کرد و در اندک مدتی دارای ثروت و نفوذ فوقالعاده شد و به لقبهای «سالار مفخم» و «سالار اعظم» ملقب گردید. او در جنگ «محمد علیشاه» با مشروطهخواهان به مشروطهخواهان پیوست و پس از اینکه در باغ شاه دستگیر شد ابتدا به فیروزکوه و سپس به سوادکوه تبعید شد. پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان در اولین کابینه بدون رئیسالوزراء (26 تیر 1288 ش) وی به وزارت پست و تلگراف رسید و در کابینه اول «سپهدار اعظم» (مهر 1288 ش) نیز این سمت را حفظ کرد. در 30 اردیبهشت 1289 از طرف «سپهدار اعظم» رئیسالوزرای وقت به وزارت عدلیه منصوب شد و در کابینه فرمانفرما (دی ماه 1294 ش) مجدداً وزیر پست و تلگراف شد. در سال 1294 ش «سپهدار اعظم» (محمد ولی خان تنکابنی) تغییر لقب داده و به سپهسالار اعظم ملقب گردید و فتح الله خان اکبر، سردار منصور لقب وی را برای خود گرفت و از این پس «سپهدار اعظم» خوانده شد. وی در کابینه اول «وثوقالدوله» (7 شهریور 1295) وزیر داخله شد. در کابینه دوم وثوقالدوله نیز که در 15 مرداد 1297 تشکیل شد فتحالله خان وزیر جنگ بود. در پنجم آبان ماه 1299 ش به پیشنهاد «نرمن» وزیر مختار انگلیس در ایران و با موافقت احمد شاه، فتحالله خان اکبر به مقام رئیسالوزرایی منصوب شد ولی در دی ماه 1299 مستعفی شد. پس از اینکه سمت رئیسالوزرایی به مستوفی الممالک و مشیرالدوله پیشنهاد شد و آنها نپذیرفتند، مجدداً با صلاحدید سفارت انگلیس فتحالله خان اکبر زمام امور را به دست گرفت. با کودتای سوم اسفند دولت سپهدار اعظم سقوط کرد و خود او در سفارت انگلیس متحصن شد. فتحالله اکبر پس از کودتا به جهت جانبداری سفارت انگلیس از هرگونه گزند سیاسی در امان ماند. سپهدار اعظم دوبار نیز به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد، یکبار در دوره سوم از گرگان و بار دیگر در دوره پنجم به نمایندگی از مردم رشت وارد مجلس شد. بالاخره فتحالله خان اکبر، در نوروز سال 1317 ش، در تهران درگذشت و در «ابن بابویه» به خاک سپرده شد. (شرح حال رجال ایران، ج 3، ص 51 ـ53؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج 1، ص 246 ـ 249)
3. اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17، سری E، ص 94 ـ 96 و همان، ص 51.
4. حاجی محمد تقی بنکدار معروف به سفارتی در حدود سال 1256ش، متولد شد. اصلاً از اهالی کاشان، ولی سالهای طولانی ساکن تهران بود. در سال 1323ش، که عدهای از اهالی تهران، ظاهراً به عنوان تظلم از شاهزاده عبدالمجید میرزا عینالدوله، صدر اعظم مظفرالدین شاه با تشویق پیدا و پنهان عوامل انگلیس در سفارت آن کشور متحصن بودند، حاجی محمد تقی به اتفاق برادرش حاج حسن، نظارت سفارت را بر عهده گرفته و مخارج متحصنین را میپرداختند. به همین دلیل حاجی محمد تقی به حاجی سفارتی شهرت یافت. در دوره اول مجلس شورای ملی از سوی بزّازهای تهران به وکالت برگزیده شد.
پس از واقعه به توپ بستن مجلس همانند بسیاری از سران مشروطهخواه دستگیر و مدتی در باغشاه محبوس شد. این اسارت سبب افزایش شهرت و محبوبیت او در بین مردم شد، به طوری که، میگویند وی پس از استقرار مشروطیت، به سبب دلگرمی به همین مشهور بودنها، در امور دولتها بسیار دخالت میکرد و برای خود حق بزرگی قائل بود. در وقایع اولتیماتوم روسیه به ایران (1329 ق)، از طرف دسته دمکراتها مورد سوء قصد قرار گرفت.
پس از انعقاد قرارداد 1919 وثوقالدوله با انگلستان، به مخالفت با قرارداد پرداخت و به همین جهت پس از کودتای 1299ش، به دستور سید ضیاء دستگیر و مدتی زندانی شد. وی در سال 1304ش، از تهران به مجلس مؤسسان راه یافت و پس از آن در دورههای ششم، هشتم و نهم مجلس نیز شرکت جست. درباره مفاسد مالی او، مهدی بامداد مینویسد: «مدتها کارش کارگذرانی همه جور، برای مردم در مقابل گرفتن حقالعمل خوبی برای خود بود. ضمناً برای بستن و باز کردن بازار که در تهران از کارهای پر اهمیت است و معمولاً مبلغی صرف این کار میشود، از سرکردهها و سردستههای بازار بود...»(شرح حال رجال ایران، ج 3، ص 310ـ 309؛ شرح زندگانی من، ج 3، ص 213؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج 2، ص 76ـ 75.)
5. اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17، سری E، ص 94 ـ 96 و 57.
6. سرگرد «لئوپولد بیورلینگ» یا «بیرلینگ» جزو دومین گروهی بود که به درخواست سرهنگ وستداهل رئیس کل نظمیه وارد تهران شد و در بدو ورود به جای «ارفاس» که با وستداهل درگیری پیدا کرده و به سوئد بازگشته بود «به ریاست دایره پلیس یونیفرمه منصوب گردید». در مسافرتی که سرهنگ وستداهل در 11 آوریل 1916 جهت گذراندن مرخصی خود به سوئد نمود بیورلینگ را به جانشینی موقت خود انتخاب نمود. (نظم و نظمیه در دوره قاجاریه، ص 189؛ سوئدیها در ایران، ص 227ـ 235.)
7. البته در منابع دیگر آمارهای متفاوتی آمده است از جمله این که: دو پاسبان در کلانتریها به قتل رسیدند و هفت تن مجروح شدند که آنها هم به تدریج مردند. اما در تاریخ 24/2/1300 در جلسه هیئت دولت تصویب شد که به سه نفر از آژانهایی که در سوم اسفندماه کشته شده بودند مقرری ماهانه پرداخت شود. (اسناد تاریخ معاصر، شم 4786 ـ ن.)
8. اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17، سریE ، ص 94 – 96.
9. تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ص 86 .
10. اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17، ص 53.
11. بست و بستنشینی: پناه بردن به مکانهایی معین، محترم و غالباً مقدس و مصون از تعرض و عمل پناه بردن به آنها. معمولاً افراد مجرم یا مغضوب یا مظلوم (برای احقاق حقشان) به آن مکانها پناه میبردند (دانشنامه جهان اسلام، ج 3، ص 395 – 399.)
12. اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17، سری E، ص 94 – 96.
13. اسناد وزارت خارجه فرانسه مجلد 17، ص 51 و تاریخ معاصر ایران، شم 19 و 20، س 1380، ص 70.
14. کلنل کاظم خان سیاح، در سال 1274 متولد شد. در شانزده سالگی برای تحصیل در قسمت نظام وارد میشود و به خلاف نظر پدرش که اصرار میکرد در پزشکی تحصیل کند، نظامی شد وی بعدها جزو کمیته آهن شد. کاظم خان آجودان سابق کلنل «اسمایس» بود. وی از افسران محوری کودتای سوم اسفند 1299 و از جمله هم قسم شدگان با رضاخان میرپنج بود و پس از کودتا حکومت نظامی تهران بر عهده او بود. مدتی نیز ریاست ستاد مشترک را عهدهدار گردید. میتوان گفت که ستاره اقبال او با سقوط کابینه سید ضیاء افول کرد، به طوری که، به همراه سید ضیاء معزول از ایران خارج شد و در برلین به همکاری با افرادی نظیر پورداوود و جمالزاده پرداخت. بعدها سرپرستی هنرستان صنعتی اصفهان را (در سالهای پیش از شهریور 1320) به عهده داشت. در سال 1315 به جرم انتقاد از دیکتاتوری رضاخان زندانی شد. در کابینه محمد علی فروغی بعد از شهریور 1320 رئیس اداره صنایع اصفهان بود که «هژیر» وزیر بازرگانی و پیشه و هنر او را به تهران فراخواند و او را به ریاست کارخانه گلیسیرین و صابون منصوب کرد. وی پس از شهریور 1320، مجداً به همکاری با سید ضیاء در حزب اراده ملی روی آورد. سرانجام سیاح در سال 1349 ش درگذشت. (تاریخ بیست ساله، ج 1، ص189و 203؛ یادها و یادبودها، ص الف و ب ؛ مجله بدیع، شم 4، س 1328، ص 13؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ج 1، ص 83؛ روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج 8، ص 5989؛ توفان در ایران، ص 850.)
15. اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17 سری E، ص 94 ـ 96 .
16. علاوه بر زندان قزاقخانه، زندان های شهربانی، باغ سردار اعتماد، باغ مجیدیه (نزدیک قصر قاجار)، شریفآباد قزوین، عشرت آباد، مبارکآباد (نزدیک سلطنتآباد) و باغ سپهسالار بیرون دروازه شمیران و فرمانیه، دزاشیب شمیران و کاشان و قم وجود داشتند که زندانیان در آن مکانها زندانی و تبعید شدند. (تاریخ بیست ساله ایران، ج 1، ص 236ـ 239.)
17. همان، ج 1، ص 237.
18. خاطرات و سفرنامه، ص211 ـ 210 .
19. میوههای دار، ج 2، ص 932.
20. خاطرات و تالمات مصدق، ص 126 .
21. تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج1، ص 89 .
22. روزنامه ایران، 3/12/1299، ص 1.
23. در کتاب رضاشاه اثر رضا نیازمند، در صفحه 468 درباره صدور «اعلان حکم میکنم» آمده است که صدور این اعلان در دو روز متوالی و دوبار به طور جداگانه بوده است که یکی مربوط به سوم اسفند و دیگری مربوط به چهارم اسفند میباشد. منبع این مطلب کتاب «شرح زندگانی من» معرفی شده است. ولی چنین مطلبی در آن منبع وجود ندارد ضمن آن که در جلد 3 «شرح زندگانی من» صفحه 214 به اشتباه تاریخ این اعلان 14 جمادیالثانی 1339 آورده شده است. (م.)
24. اسناد ملی ایران، شمـ ت 293001477 .
25. با وجود اینکه برگزاری اجتماعات ممنوع اعلام شده بود ولی در صورتی که، از حکومت نظامی مجوز اخذ میشد، برگزاری اجتماعات میسر بود. سید محمد طباطبائی در تاریخ 18 دیماه همان سال فوت کرده بود و به نظر میرسد مجلس ترحیم مذکور، از جمله مجالس بزرگداشت چهلم ایشان بوده است. (م.)
26. روزنامه ایران، 3/12/1299، ص 1.
27. همان.
28. تلگراف کارگزاری اصفهان به وزارت خارجه، 4/12/1299، اسناد وزارت خارجه، س 1339 ق، ک 46، پ 5، ص 41.
29. همان.
30. روزنامه ایران، 3/12/1299، ص 2.
31. میوههای دار، ج 2، ص 933.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
انتهای پیام/