ریشهها؛ روایت زجر آمریکایی سیاهان
خبرگزاری تسنیم: ابراهیمزاده در مطلبی درباره کتاب «ریشهها» مینویسد: با خواندن این کتاب میشود فهمید هنگام شکلگیری امریکا، اتفاقاتی دهها برابر تلختر از جنایات افشاشدۀ امریکا در ابوغریب و گوانتامو علیه سیاهان افریقایی تبار رخ دادهاست.
خبرگزاری تسنیم - مهدی ابراهیم زاده:
رهبر انقلاب در سخنرانی خود در جمع بسیجیان در تاریخ 29 آبان 1392 از رمان ریشهها نوشتة الکس هیلی نام بردند و آن را اثری مغتنم برای توصیف فجایعی که در جریان تشکیل امریکا در این کشور اتفاق افتاد دانستند. قبلا هم در تاریخ 27 اسفندماه 1380، رهبر انقلاب با پرداختن به ماجرای بردهداری در امریکا میپردازد از رمان «کلبة عموتم» نوشتة هریت بیچر استو نام بردهبودند:
«آیا این حکومت نبود که بومیان اصلى سرزمین امریکا را قتل عام کرد؟ سرخپوستان امریکا را نابود کرد؟ آیا این حکومت و عوامل مؤثّر در این حکومت نبودند که میلیونها آفریقایى را از داخل خانههایشان به بردگى گرفتند و دختر و پسر جوان آنها را براى بردگى ربودند و سالهاى متمادى با سختترین فاجعهها با اینها رفتار کردند؟ امروز یکى از تراژدىترین آثار هنرى، اثرى است به نام «کلبه عموتام» که زندگى بردهدارى را در امریکا نشان مىدهد که شاید قریب 200 سال است که این نوشته هنوز زنده است. واقعیّتهاى امریکا این است؛ حکومت امریکا این است؛ آن مشخّصه و ممیّزهاى که نظام امریکایى به دنیا نشان داده، این است؛ نه آزادى انسان»
هنگامی که اروپاییان استعمار قاره آمریکا را آغاز کردند، بردگان را بهزور برای کار کردن در کشتزارها و معادن جدید، از آفریقا به امریکا میبردند. آنها بردهها را در زیر عرشه کشتی با زنجیر بهم میبستند تا قادر به فرار یا پریدن به دریا نباشند.
تجارت اصلی بردهداری بین سالهای 1500 تا 1800 میلادی و در یک مسیر مثلثی شکل صورت میگرفت. تجار بردۀ اروپایی از بنادری مانند بوردو و بریستول در فرانسه و انگلستان عازم آفریقای غربی میشدند. آنها محمولههای تفنگ و پارچه خود را در ازای خرید برده به بردهفروشان آفریقایی میدادند و سپس از اقیانوس اطلس عبور کرده و به آمریکا میرسیدند. تقریبا از هر پنج بردهای که دزدیده میشد یک نفر در راه بدلیل شرایط سخت جان میداد. بردههای زندهمانده را در امریکا به فروش میرساندند و سرانجام کشتیهای خود را پر از شکر و پنبه میکردند و مجدداً به اروپا بر میگشتند.
«ریشهها» روایت زندگی اجداد الکس هیلی نویسندة سیاهپوست است. «کونتاکینته» از شخصیتهای اصلی رمان ریشهها و نیای ششم نویسندة کتاب پس از دزدیدهشدن و چهارماه زندگی در بدترین شرایط در دخمهای نمناک و کثیف در کشتی به سواحل مریلند امریکا میرسد و به قیمت 850 دلار به یک سفیدپوست فروخته میشود. او بارها تلاش میکند تا از دست سفیدپوستان فرار کند به امید آنکه به افریقا پیش پدر و مادر و خانوادهاش برگردد. اما دوباره توسط اربابانش دستگیر میشود و آخرین بار قسمتی از پای راستش را قطع میکنند تا دیگر فکر فرار به سرش نزند.
این وقایع افسانههای تاریخی مربوط به هزاران سال پیش نیست بلکه اتفاقاتی واقعی و مربوط به صد تا دویست سال گذشته است. در گزارش به رئیس جمهوری امریکا در مورد شورش سال 1917 میلادی در شهر سنتلوئیس چنین آمدهاست: «در منطقهای بهطول 800 متر سه یا چهارساعت خون جاری بود. جلو اتوبوسها را میگرفتند و سیاهان را از هر سن و جنسی پیاده میکردند، با چماق و لگد میزدند و با خونسردی سیاهانی را که در خیابان در خون خود افتادهبودند، با هفتتیر میکشتند.»
بنا به گزارشهای تاریخی در فاصلة 1880 تا 1890 میلادی هر سال 100 سیاهپوست «لینچ» شدند. یعنی یا آنها را زندهزنده سوزاندند یا قطعهقطعه کردند یا به دار آویختند. اصطلاح لینچ شدن در دائره المعارفهای علم حقوق در غرب واژه غریبی نیست.
این وقایع آنچنان رواج داشت که در ابتدای قرن بیستم در آمریکا، «زجرکُشی» به یک سرگرمی برای عکاسان تبدیل شدهبود. مردم کارتپستالهایی از زجرکُشیهایی را که شاهدش بودند برای هم میفرستاند. این عمل چنان باب بود که در سال 2000 نویسندهای در نشریة تایم نوشت: «حتی نازیها سوغاتیهای آشویتس را نمیفروختند، ولی صحنههای زجرکُشی به بخشی پررونق از صنعت کارتپستال در امریکا تبدیل شد.»
شاید عکسهای منتشره از برخی سربازان امریکائی در افغانستان و عراق در حالی که مشغول شکنجه دیگران هستند بیارتباط با این سنتهای ظالمانه ساکنان اولیه امریکا نباشد. در حقیقت با خواندن این کتاب میشود فهمید هنگام شکلگیری امریکا، اتفاقاتی دهها برابر تلختر از جنایات افشاشدۀ امریکا در ابوغریب و گوانتامو علیه سیاهان افریقایی تبار رخ دادهاست و گوئی جنایات امریکا در ابوغریب و گوانتانامو و سایر نقاط جهان، در مقابل سرنوشت سخت و مشقتبار بیش از 500هزار برده که به زور از کشورهای افریقائی دزدیدهشده و با کشتی به امریکا بردهشدند و مشغول کار اجباری در مزارع و کارخانههای سفیدپوستان شدند، کم اهمیت و ناچیز است.
با خواندن کتاب ریشهها میتوان فهمید که شعار «مرگ بر امریکا» و آرزوی نابودی سطلهگری و ظلم منحصر به ملت ایران و شعارهای انقلاب اسلامی نیست. توبوبها در اصطلاح کتاب ریشهها سفیدپوستانی بودند که افریقائیها را میدزدیدند. راوی کتاب در کشتی انتقال بردگان به امریکا چنین مینویسد: «بعد از کتکزدن و انواع شکنجهها، از سیاهان میخواستند که برای سرگرمی آنها برقصند. آنها هم روی عرشۀ کشتی بالا و پائین میپریدند و به زبان خود که سفیدپوستها از آن سر در نمیآوردند، فریاد میزدند«توبوب فا» مرگ بر توبوب!»
ریشهها کتاب تازهای نیست و چاپ اول آن به بیش از 30 سال پیش باز میگردد اما برای جامعۀ جوان ما که از تاریخ استعمار و سلطهگری غربیها کمتر میداند آموزنده و خواندنی است.
انتهای پیام/