موسی حقانی: جلال دغدغه فرهنگ داشت و بیگانهستیز بود
خبرگزاری تسنیم: رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران گفت: جلال آلاحمد دغدغه فرهنگ و جامعه خودش را دارد و بیگانهستیز است؛ آن بیگانه خواه حزب توده باشد، خواه مؤسسه آمریکایی تحقیقات اجتماعی.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همایش نکوداشت زندهیادان جلال و شمس آلاحمد با عنوان «جلال و شمس؛ روشنفکران متفاوت» عصر روز گذشته 25 آذرماه با حضور حجج اسلام سیدهادی خسروشاهی، سیدمحمود دعایی، یحیی یثربی، موسی حقانی، محمدحسین دانایی (خواهرزاده شمس و جلال)، ویکتوریا دانشور (خواهر سیمین دانشور)، سیدمهدی طالقانی و جمعی از پژوهشگران و صاحبان اندیشه در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برگزار شد.
موسی حقانی، رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران یکی از سخنرانان این مراسم بود که طی سخنانی با مروری تاریخی بر اندیشه و آثار جلال آلاحمد گفت: شرایط خاص تاریخی و فرهنگی بهخصوص بعد از کودتای 1299 و بعد از آن در دوره رضاشاه بر کشور حاکم شده بود و نسل جوان بهنوعی دچار ناامیدی و سردرگمی شده بودند و در چنین شرایطی هر جریانی از کسروی و سنگلجی گرفته تا حزب توده در صدد جذب جوانان بودند و دوره جوانی شمس و جلال آلاحمد با این شرایط فرهنگی و دینی دوره پهلوی مقارن شده است.
وی ادامه داد: در آن دوره چهرههایی چون احمد کسروی و شریعت سنگلجی هرکدام بهوجهی داعیه اصلاح و تجدیدنظر داشتند؛ کسروی داعیه اصلاحطلبی و خرافهگریزی و خرافهزدایی از اعتقادات و باورهای مردم داشت که حرکات او نهایتاً به خروج او از دین منجر شد. سنگلجی هم بهدنبال اصلاح و تجدید نظر بود که به افکار وهابی و یا شبهوهابی متهم شد. این شرایط موجب شد تا جلال کمی با سنت دینی و فرهنگی زاویه پیدا کند؛ بهخصوص آشنایی با کسروی، او و عدهای را بهسوی انجمن اصلاح و تجدید نظر طلبیهای دینی و مذهبی پیش برد.
رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران اضافه کرد: در این زمان حزب توده نیز قوت گرفته بود و با شعارهای جذاب جمع زیادی از جوانان را به خود جلب کرده بود. در این فضا روحانیون هم فرصت مقابله با تکاپوهای این جریانات را نداشتند؛ چرا که حاکمیت پهلوی شدیداً آنها را در تنگنا قرار داده بود و با آنها برخورد میکرد، چنانکه حوزه علمیه قمی که در دهه اول حاکمیت پهلوی 7 تا 8 هزار طلبه داشت، زمان رفتن رضاخان از قدرت این تعداد به حدود 300 نفر محدود شده بود. در آن فضا شعارهای حزب توده میتوانست جوانانی چون جلال را جذب کند. او جذب حزب توده شده و مدتی در نشریههای «بشر» و «مردم» آن حزب فعالیت داشت و در آن فضا بود.
وی با مروری بر اندیشه و آثار جلال ادامه داد: حزب توده توانست جوانان را جذب کند و جلال را هم. او به نشریات «مردم» و «رهبر» رفت و در آنها نوشت، جلال کتاب «دید و بازدید» را در همین ایام و در سال 1324 در حال و هوای حزب توده نوشت، اما مدتی بعد در سال 1326 موضوع قصه شکست جریان چپ در ایران را بهسبک رئالیسم سوسیالیستی با نگارش کتاب «از رنجی که میبریم» بازگو و تحریر کرد و بعد «سهتار» را به خلیل ملکی تقدیم کرد. در سال 1327 «مدیر مدرسه» را در نقد نظام آموزش و پرورش و نظام تربیتی نوشت و البته همه این آثار امروز قابل تأمل و نیازمند بازخوانی است.
حقانی ادامه داد: «بازگشت از شوروی» آندرهژید و «دستهای آلوده» سارتر را در همین دوره و تحت تأثیر همین فضا ترجمه کرد. «زن زیادی» را هم در همین فاصله سالهای 1326 تا 1329 نگاشت. پس از نهضت صنعت ملی شدن نفت و اوج گرفتن اختلافات «سرگذشت کندوها» را نوشت و سرگذشت تلخ این نهضت مهم را که با یک حرکت بسیار ابتدایی از دست رفت، تشریح کرد. بسیاری از روشنفکران و جوانان بعد از کودتای 28 مرداد دچار یأس شدند و خفقان تازهای حاکم شد. این دوره برای جلال یک دوره سازنده است و در آن دوره تلاش کرد تا خود و جامعه را از نو بشناسد و «اورازان» حاصل این دوره فکری اوست.
وی خاطرنشان کرد: جلال مدتی نیز با مؤسسه تحقیقات اجتماعی همکاری کرد، اما از آنجا که رندی بود که کلاه سرش نمیرفت، بهزودی اهداف و حامیان آن مؤسسه را شناخت. او در مطالعات خود متوجه یک تضاد اصلی شد که خیلیها در آن دوران متوجه نشدند، تضاد اصلی بین بنیادهای سنتی ایرانی با آنچه نامش را ترقی و تجدد گذاشته بودند و مملکت را بهسمت مستعمره شدن و استفاده از کالاهای غربی پیش میبرد. امروز هم بسیاری از سیاسیون که از جهانی شدن و غربی شدن دم میزنند، آن نگاه جلال را ندارند و نمیدانند که با نام مدرنیزاسیون قصد دارند تا ایران را به مصرف کننده کالاهای خارجی تبدیل کنند.
رئیس مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران اضافه کرد: حاصل این تعمقهای جلال «غربزدگی» بود که با وجود آنکه نقدهایی بر آن وارد است، اما همچنان از آثار شاخص جلال است. پس از آن «نون والقلم» را در سال 1340 درباره قصه شکست جریانهای چپ نوشت و بعد، با فزونی گرفتن فضای خفقان و تیغ سانسور که چند اثر جلال نیز از آن مصون نماند، تصمیم به مسافرت گرفت. سفرهایی به شوروی و آمریکا داشت و در ادامه این دو سفر به حج رفت که «خسی در میقات» حاصل آن دوره است. در سال 45 «در خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت و مدتی پس از آن آثاری چون «کرگدن» و «عبور از خط» را ترجمه کرد و در ادامه «سنگی بر گوری» را از نو نوشت.
حقانی پس از مرور گذرا بر آثار جلال آلاحمد و زمینه نگارش آنها در پایان سخنان خود گفت: جلال دغدغه جامعه خودش را دارد و بیگانهستیز است؛ آن بیگانه خواه حزب توده باشد، خواه مؤسسه آمریکایی تحقیقات اجتماعی. جلال دغدغه فرهنگ خودش را دارد و در اندیشه خود سیر تکاملی را طی و بسیاری از مکاتب را تجربه کرده است و بازگشتش برای خیلی از ما سرمشق است.
انتهای پیام/*