مطالبه مردم و نخبگان از دولت؛ ضمانت اجرایی اسناد شورای انقلاب فرهنگی
خبرگزاری تسنیم: رئیس کمیسیون مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: دولتهایمان هفتهای چندین ساعت جلسه دارند، اگر محتوای این جلسات را در نظر بگیریم بهندرت پیش میآید که موضوعات فرهنگی الویت بحثهای جلسات هیئت دولت بوده باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حسن بنیانیان متولد 1332 در اصفهان و دارای دکترای مدیریت دولتی است، تاکنون مسئولیتها و عنوانهای زیادی داشته و در حوزه فرهنگ و هنر چهرهای شناخته شده است. او دارای چندین کتاب و مقاله در زمینه مدیریت فرهنگی است.بنیانیان از سال 81 به مدت دو دوره چهارساله، ریاست حوزه هنری را برعهده داشت و محبوبیتاش میان هنرمندان از این رو است. وی در حالی حاضر علاوه بر تدریس و پژوهش عضویت و دبیری کمیسیون مهندسی فرهنگی را بر عهده دارد. در ادامه بخش نخست گفتوگو با این چهره فرهنگی و عضو فعال شورای عالی انقلاب فرهنگی را در آستانه سالروز تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی میخوانید؛
تسنیم: آقای بنیانیان، با توجه به تحول دولت و احیانا در پس این دولت، تحول در رویکردهای فرهنگی فکر میکنید تغییرات فرهنگی کشور در آینده چگونه خواهد بود؟ چون عدهای از نخبگان فرهنگی ما نگران هستند که شاید با رویکرد فرهنگی این دولت احتمالا شاهد حضور عناصری خواهیم بود که این نخبگان آنها را چهرههای غربزده یا شبهروشنفکر مینامند و از این جهت حوزه فرهنگ ممکن است دچار تحولات منفی شود!
بسمالله الرحمن الرحیم - اگرچه ما معمولا سوالات سیاسی را جواب نمیدهیم اما این سوال به نوعی فرهنگی - سیاسی است. در این شکی نیست که نگاه دولت کنونی فرهنگیتر از نگاهی است که در گذشته حاکم بود. با این توضیح که وقتی میگوییم نگاه فرهنگیتر به این معنا است که این درک بیشتر از گذشته در دولت کنونی وجود دارد که معضلات فرهنگی را باید از طریق فعالیتهای فرهنگی اصلاح کرد؛ نه اینکه معضلات فرهنگی را با فعالیتهای نظامی و انتظامی یا پاداشهای اقتصادی اصلاح کنیم.
اما این بحث یک پاورقی هم دارد؛ ممکن است کسی نگاهش فرهنگی باشد اما رویکرد او مبتنی باشد بر استفاده از محتواهای فاصلهدار با مبانی اسلامی؛ یا به بیان دقیقتر مبتنی بر بهرهگیری از آموزهها و اندیشههای دینی نباشد. درست است که صرف داشتن نگاه فرهنگی نکته ارزشمندی است اما ارزشمندتر از آن، این است که این فرهنگ بر اساس اندیشهها و آموزههای دینی و اسلامی شکل گرفته باشد. درباره این نکته اخیر الان نمیتوان در خصوص دولت جدید قضاوت کرد و عموم حرفهایی که در این باره گفته میشود بیشتر پیشداوری است، چون همیشه ما در جریانهای سیاسی به آن حلقههای اصلی تصمیمگیر و سخنگو که از خودشان گرایشات افراطی نشان میدهند، نگاه میکنیم و این پیشداوریها صورت میگیرد که چون قبلیها در برخی موارد تند اظهار نظر و اعمال نظر میکردند و برخوردهای چکشی داشتند، پس آنگونه که تجربه 30 ساله ما القا میکند این گروه جدید با افراط به سمت دیگر حرکت خواهد کرد.
فارغ از این پیشداوریها، الان نمیتوانیم درباره این دولت قضاوت کنیم. ما امیدواریم که این دولت با شعاری که از آغاز اعلام کرده بتواند تدبیر و تعادل و میانهروی را در همه حوزهها و بویژه حوزه فرهنگ حاکم و عملیاتی کند و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی را به یک تعادل برساند.
*تسنیم: به عنوان عضوی فعال از شورای عالی انقلاب فرهنگی که دبیری کمیته مهندسی فرهنگی این شورا را هم برعهده دارید، فکر میکنید نگاه فرهنگی دولت جدید به تقویت شورای عالی انقلا فرهنگی میانجامد؟
اینکه آیا نگاه فرهنگی دولت جدید موجب تقویت شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد شد، بر میگردد به یک مسئله مهمتری که در بیرون از دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد. دبیرخانه شورا و خود شورای انقلاب فرهنگی در ده سال اخیر یک تحرک گسترده و عمیقی پیدا کرد و اسناد بالادستی خوبی را تدوین کرد. این اسناد پر از راهبردهای پختهای است که از 30 سال تجربه این نظام به دست آمده است. نکته اینجاست که این اسناد در حال حاضر در آستانه ورود به مرحله عملیاتی و اجرایی شدن است و بخش مهمی از ضمانت اجرایی این اسناد مطالبهگری اجرای آنها است که باید از سوی کل نخبگان جامعه صورت گیرد. این نخبگان جامعه طبیعتا باید صدایشان را از طریق انواع رسانهها، مطبوعات، مجلات یا صدا و سیما و... طرح کنند تا ما برای طرح مسئله و دغدغهمندی فرهنگ به یک نقطه تعادل برسیم.
چون ما یک مشکل اساسی داریم و آن این است که که تخصیص توجهمان مناسب نیست و از همین جهت اختصاص منابع و امکانات هم ناعادلانه صورت میگیرد و درست توزیع نمیشود.
اگر بخواهم کمی دقیقتر و عریانتر صحبت کنم باید بگویم که ما بیش از 30 سال است که دولتهایمان هفتهای چندین ساعت جلسه دارند و موضوعات مهمی را مورد بحث قرار میدهند. اگر محتوای این جلسات را در نظر بگیریم به ندرت پیش میآید که موضوعات فرهنگی الویت بحثهای این جلسات هیئت دولت بوده باشد. اگر هم گاهی موضوع فرهنگی مطرح شده و الویت یافته باشد معمولا به این خاطر است که یک موضوع یا مسئله فرهنگی تبدیل شده به معضلی سیاسی و از این رو محل توجه هیئت دولت قرار گرفته است و الا بواسطه طبیعت و ذات خود فرهنگ که ما کمتر احساس مسئولیت کردهایم. یعنی گرایشات دینی، ارزشهای اسلامی، الگوهای رفتاری فردی و اجتماعی مبتنی بر دین در جامعه ما در قشرها و در نسلهای مختلف از تحصیلکردهها و غیر تحصیلکرده و دانشگاهیان، از جوانان و سالخوردگان در شهرها و روستاها و... چندان برای ما اهمیت نداشتهاند که بیائیم تغییرات فضای فرهنگی آنها را رصد بکنیم و ببینیم چه اتفاقاتی افتاده است و اگر جایی دچار بحران هستیم برای آن چارهاندیشی کنیم؛ متاسفانه اینگونه مسائل به دولت راه پیدا نمیکند.
*تسنیم: فکر میکنید علت این تخصیص نامناسب توجه، از سوی دولتهای جمهوری اسلامی که اساسا پس از یک انقلاب بزرگ فرهنگی ایجاد شدهاند چیست؟
به نظر من بخشی از این مسئله مربوط میشود به مطالباتی که توده مردم و نخبگان از دولتمردان دارند. ببینید وقتی رئیس جمهوران کشور ما در هر دورهای، میروند به استانها و میخواهند مطالبات مردم را دریابند و میبینند که 98 درصد مطالبات، مطالبات مادی است و حول و حوش طرحهای عمرانی و کمبود حقوق و استخدام و بحثهای مختلف اقتصادی است و هیچ مطالبه سازمانیافتهای نسبت به محتوای تحولات فرهنگی وجود ندارد، روشن است که بازخورد این سفر آن خواهد بود که وقتی هیئت دولتها گرد هم میآیند، محتوای فرهنگی در بحثهای آنها هیچ اولویتی نخواهد داشت.
یا تصور کنید که حضرت آقا از 5 سال پیش بارها و بارها تاکید کردند که بحثهای مربوط به پیوست فرهنگی را همه ارگانها و وزارتخانهها باید مد نظر قرار دهند؛ ایشان رهنمود دادند که طرحهای مهم اقتصادی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی و همه حوزهها پیوستهای فرهنگی میخواهند. اما شما ببینید هیچ رسانهای و هیچ خبرنگاری وقتی وزیر مسکن و راه یا وزیر صنایع و تجارت و یا حتی رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را میبینید، از اجرایی شدن این طرحهای پیوست فرهنگی و اینکه آنها در حال حاضر در چه مرحلهای هستند و چه زمانی به اتمام خواهند رسید، هیچ مطالبهای ندارد. در حالی که اگر این مطالبهها صورت میگرفت و وزیران و مسئولان حوزههای مختلف کاری برای طرح پیوست فرهنگی میکردند خیلی زود متوجه میشدند که در عرصه فرهنگ یک نقطه خاص را نمیتوان اصلاح کرد، بلکه کلیت فرهنگ را باید مهندسی کنیم. در چنین شرایطی همه مردم و مسئولان و دولتمردان درمییافتند که به طور طبیعی برای حل بسیاری از مشکلات ما نیازمند مهندسی فرهنگی هستیم و در نتیجه طرح مهندسی فرهنگی زودتر و پرقدرتترشکل میگرفت.
*تسنیم: فرهنگ به طور کلی نه اولویت عموم مردم ما است، نه اولویت دولت. فکر میکنید برای اینکه بتوان فرهنگ را به اولویت مردم و دولت برگرداند، چه اقداماتی لازم است؟
ببینید از سال 1328 قیمت خردهفروشی و عمده فروشی کالا و خدمات در این کشور اندازهگیری شده و هر 3 ماه یک بار نرخ فعالیت اقتصادی روی میز هیئت دولتها بوده است و به طور سالانه هم نرخ بیکاری و تورم و هم نرخ نقدینگی و اینها اندازهگیری میشود. وقتی خود این شاخصها روی میز روئسا و وزرا قرار میگیرد، حساسیتهای آنها را برمیانگیزد که مثلا چرا باید در دولت من میزان تولید ناخالص ملی در نسبت با دیگر دولتها کم باشد یا رشد اقتصادی چرا باید منفی باشد. اینها بهانه میشود که بیایند در هیئت دولت طرح بحث کنند که چرا وقتی مثلا قرار بوده میزان تولید ناخالص ملی 8 درصد باشد، الان 5 درصد است!؟ بعد توضیح میدهند که این مثلا تقصیر آن وزارتخانه است و آن وزارتخانه مجبور است گزارش دهد که من چه مشکلاتی داشتم. این روند همینطور تا پائین هرم میرود و مسئلهها و معضلات بخشهای اقتصادی ما درمیآید و رو میز دولتها قرار میگیرد.
اما در حوزه فرهنگی هنوز ما بعد از 34 سال شاخصهای کلان ارزیابی مشابه آنچیزی که در اقتصاد هست را نداریم که ببینیم مثلا گرایشات فرهنگی نسل جوانمان در کل کشور چه مسیری را طی میکند. فرض کنید که شما در موضوعی فرهنگی نشان دهید که برای مثال متوسط عشق به کشور و وطن و علاقه به کار برای کشور 2 درصد رشد کرده ولی در یک استانی همین انگیزه و عشق 2 دهم درصد کاهش یافته است. وقتی استادندار این استاد فرضی آمار را ببیند اول ممکن است اعتراض کند که اندازهگیری غلط است؛ اما بعد که اثبات شد درست است، ناچار میشود مدیران استانی را جمع کند و بپرسد که چرا ما باید چنین وضعیتی داشته باشیم. وقتی این روند جا بیفتد و همهگیر شود و مسائل فرهنگی هم به موازات مسائل اقتصادی اجتماعی پیش برود؛ فرهنگ هم به دغدغه مدیران ما تبدیل خواهد شد و تعادلِ توجه به بخشهای مختلف صورت میگیرد.
*تسنیم: به نظر شما تبدیل فرهنگ به دغدغه دولتها و مسئولان اجرایی، مقدم بر فعالیتهایی است که در حوزه فرهنگ صورت میگیرد تا اسنادی برای تحولات فرهنگی تدوین و تصویب شود؟ این سوال را از این مهم است که عدهای میگویند فعالیتهای شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب سند محدود شده و این روند تا وقتی به اجرایی شدن اسناد نینجامد فایده چندانی ندارد.
من فکر میکنم با شیوهای که ذکر کردم زحمتی را که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی کشیده میشود در اجرای اسناد جاری خواهد شد. اگر کسی میگوید این اسناد نقص و کاستی دارند در چنین فضا و شرایطی - یعنی زمانی که دولتها ارزیابی فرهنگی خوبی دارند و فرهنگ هم مانند اقتصاد دغدغه باشد و به آن توجه شود - آن نقصها و اشکالات خودش بیرون میزند و نمایان میشود و همه ناچار میشوند که مانند مجلس شورای اسلامی تصمیم بگیرند که قوانین بعد از مثلا 2 سال اصلاح شوند. اما این به شرطی امکانپذیر است که اسناد بالادستی اجرایی شوند و در عمل نشان داده شود که اینها در چه موضوعات و مسائلی اشکال دارند.
بدین شیوه شواری عالی انقلاب فرهنگی که از برکت وجود حضرت امام(ره) پیشبینی شد و بعد هم حضرت آقا تاکیدات مهمی بر آن داشتهاند، نقش خود را در تحولات فرهنگی نشان میدهد و الا در شرایط حاضر عزیزان زحمت میکشند و سندهایی را تصویب میکنند و بعد هم در قالب کتاب منتشر میکنند و در مطبوعات هم مینویسند. تا زمانی که این دغدغه اجرایی شدن و اختصاص توجه به مسائل فرهنگی در دولتها و مردم وجود نداشته باشد نمیتوان به نتایج عملی ویژهای در خصوص فرهنگ رسید.
*تسنیم: در خصوص مطالبه مردم از دولتها به نظر میرسد که مردم چنان درگیر مسائل اقتصادی و معیشتی هستند که کمتر انتظار میرود مطالبات فرهنگشان را حتی به خاطر بیاورند. فکر میکنید چطور باید آنچه که شما «اختصاص توجه به فرهنگ» نامیدید محقق شود؟
در این نوع بحثها که بحث از دغدغههای شورای عالی انقلاب فرهنگی است فکر میکنم موضوع نخبگان باید بیشتر مورد تاکید و توجه قرار گیرد. درست است، مسئله فرهنگ، مسئلهای نیست که توده مردم مطالبه کنند، چون مسئله معیشت و بیکاری و دغدغههای مالی چنین اجازهای به آنها نمیدهد و طبیعیای هم هست و مشکلات اقتصادی همواره مسئلههای این مردم را تعریف میکند. اما یک استاد دانشگاه، یک روحانی، یک استاندار، یک امام جمعه و جماعت در شهرها و شهرستانها و استانها و حتی یک منبری بانفوذ و با قدرت بیان بالا و همینطور سایر شخصیتهای فرهنگی و هنری کشور باید این مطالبهگری را صورت دهند؛ البته نه به صورت خاص که مثلا بگویند ما اینجا یک مصلی نداریم و باید یک مصلی درست کنیم، یا اینجا حوزه علمیه نیست، کمک کنیم یک حوزه علمیه ساخته شود؛ اینها سختافزار فرهنگ است و به طور طبیعی هم مطالبات آن وجود دارد.
منظور من بیشتر این است که مثلا یک امام جمعه شهرستان، خودش به کمک جوانان شهرستانها تحولات فرهنگی، نیازهای فرهنگی و ... را با کار علمی رصد کنند و وقتی مسئولان استانی میآیند ملاقات امام جمعه به آنها بگوید که مثلا اینجا گرایشات دینی بچههای فارغالتحصیل دانشگاهها چرا باید کمتر از گرایشات دینی عموم مردم جامعه باشد؟ این سوال و سوالاتی از این دست، موضوعاتی است که اگر بخواهیم به آن بپردازیم و معضل طرح شده در آنها را رفع کنیم، لاجرم باید تحول فرهنگی در جامعه اتفاق بیفتد. مثالهایی از این دست در همه سطوح مطرح است و میتواند گامهای نخستین یک حرکت و تحول فرهنگی باشد.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/