درسهایی که رژیمهای عربی باید از توافق ژنو بگیرند
خبرگزاری تسنیم: ایران با تکیه بر توان داخلی واعتماد بر همپیمانان قوی که آنها را به خوبی انتخاب کرده، هیچ ترسی از تهدیدات خارجی به دل راه نداده و قدرت خود را به کشورهای غربی تحمیل کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، عبدالباری عطوان تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه در تازهترین مقاله خود در نشریه رأی الیوم نوشت:
کشورهای خلیج فارس دچار بحران ترس هستند و همواره بهدنبال کسی میگردند که از آنها حمایت کند و از هر قدرت منطقهای بزرگ نگرانی دارند؛ آنها از انقلاب ایران بهرهبری امام روحالله خمینی ترسیدند و عراق را برای مقابله با این انقلاب تجهیز کردند و خواستند آن را از بین ببرند و مانع از انتقال این انقلاب به سواحل غربی خلیج فارس شوند، اما طولی نکشید که نگرانی آنها از انقلاب ایران به پایان رسید، اما بار دیگر نسبت به همان کسی که برای نجات خود انتخاب کرده بودند، نگران شدند و نفوذ بالای صدام حسین را تهدید برای خود دانستند، به همین علت برخی از همین کشورها وی را محاصره کردند و او را به انجام اشتباه اشغال کویت واداشتند، به این ترتیب بود که نیم میلیون نظامی آمریکایی نه برای اخراج وی از کویت بهصورت شکست خورده بلکه برای ویران کردن عراق و خوار و ذلیل کردن وی بعد از اشغال کویت وارد منطقه شدند. شاید بتوان گفت نگرانی روزافزون این کشورها از ایران هستهای تازهترین پرده این سریال است.
عربستان سعودی که نقش رهبری کشورهای خلیج فارس را بهعهده دارد یا همانطور که دوست دارد آنها ریاض را برادر بزرگتر بخوانند؛ از افزایش سطح برنامه هستهای ایران و میزان بالای غنیسازی اورانیوم در این کشور نگران بود و این نگرانی را با درخواست از جرج بوش رئیس جمهور آمریکا برای "بریدن سر افعی ایران" مطرح کرد، چرا که این کشور با آمریکا مانند سگهای شکاری رفتار میکرد، البته ریاض نمیدانست که این سگ پیر میشود و دندانهایش بهزودی کند خواهند شد و با خسته شدن از این کار او را تنها خواهد گذاشت یا بهدنبال صاحب گلهای جدید برای خود خواهد گشت، صاحبی که احتمالاً سخاوتمندتر از وی است یا مأموریتهایش هزینه کمتری دارد.
اتفاقی که یکشنبه در ژنو روی داد، باعث شد که ایران غنیسازی اورانیوم خود را در حد بالا متوقف کند و اورانیوم غنیسازی شده خود را نیز اکسید کند، بهگونهای که دیگر برای مصارف نظامی قابل استفاده نباشد، از سوی دیگر ایران از تولید هر سانتریفیوژ جدید منع شده است. حال دیگر چه توجیهی برای ادامه نگرانیهای عربستان وجود دارد؟ مسلم است که ادامه نگرانیهای این کشور بهعلت تبدیل شدن ایران به یک قدرت بزرگ است، قدرتی که باید بهخلاف منافع عربها نفوذ منطقهای با آن تقسیم شود.
ما با آقای عبدالله العسکر رئیس مجلس شورای عربستان سعودی در این سخن اختلاف عقیده داریم که گفت خواب ساکنان خاورمیانه بعد از توافق مذکور آشفته خواهد شد؛ ما کاملاً بهخلاف این موضوع را اعتقاد داریم، چرا که تمام منطقه و خلیجیها آسوده خواهند خوابید؛ چون شبح جنگ ولو بهصورت موقت از منطقه رخت بر بسته است، علاوه بر اینکه طبق آن سخن مشهور "خیر ممکن است در درون شر نهفته باشد" شاید این توافق بتواند زنگ بیدار شدن عربها و سعودیها را از خواب عمیقشان به صدا درآورد.
مقامات سعودی و دیگر مسئولان خلیجی باید قبل از سرزنش دیگران خود را سرزنش کنند، آنها که هم پول و هم نگرانی داشتند، باید روی خوار شدن از سوی آمریکاییها حساب باز میکردند و از همان ابتدا این موضوع را بهدقت مورد بررسی قرار میدادند؛ آنها باید مواضع آمریکا در منطقه را بهدقت بررسی و اولویتهای جدید آنها را شناسایی میکردند و تمامی احتیاطهای لازم را در این راستا برای ایجاد جایگزینهای مناسب و از جمله تکیه بر قوای درونی و ایجاد پروژه خیزش فرهنگی، سیاسی و نظامی پیشرفته از جمله در زمینه فنآوری هستهای عربی فراهم میکردند.
سعودیها این روزها در محافل مخفی سخن خود را میگویند یا دستکم اینگونه به آنان نسبت داده میشود، آنها از دو گزینه اساسی تعامل با تحولات ناگهانی کنونی در مواضع غرب و آمریکا در به رسمیت شناختن ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای بزرگ و تقسیم نفوذ خود با این کشور خبر میدهند، آنها معتقدند این روند به انزوای همپیمان سنتی عربی آنها منجر شده است. این دو گزینه عبارت است از:
اول: دستیابی به بمب هستهای از سوی پاکستان و امضای توافقنامهای دوجانبه با این کشور. البته بمب هستهای پاکستان تنها در اختیار این کشور نیست و بدون توافق با آمریکا، این کشور نمیتواند آن را به ریاض بدهد. جلب رضایت آمریکا نیز اگر نگوییم غیرممکن است، باید بگوییم رسیدن به آن سخت خواهد بود. نکته قابل توجه این است که برنامه اتمی پاکستان از سوی آمریکا ایجاد شده تا مانعی بازدارنده در برابر بمبهای اتمی هند باشد که با حمایت شوروی سابق در اوج جنگ سرد به آن دست یافته بود.
ائتلاف اسرائیل، در این صورت عربستان سعی خواهد کرد مأموریتهایی که آمریکا آنها را انجام نمیدهد، یعنی تخریب تأسیسات هستهای ایران؛ بهعهده اسرائیلیها بگذارد، بهویژه اینکه این دو نگرانیهای مشترکی در این زمینه دارند.
عربستان سعودی در صورتی که به هرکدام از این گزینهها پناه ببرد، اشتباهی بزرگ را مرتکب شده است، چرا که با این وجود خود را در معرض خطرات بزرگی قرار داده که آمادگی مقابله با آنها را لااقل در دوره کنونی و در سایه فروپاشی که منطقه شاهد آن است، ندارد، بهویژه اینکه بخواهد این اقدامات را بهعنوان واکنش یا از روی خشم و انفعال دنبال کند.
ائتلاف با اسرائیل خط قرمزی است که نهتنها نباید از آن عبور کرد، بلکه فکر کردن در مورد آنهم جایز نیست، بهویژه در شرایط کنونی که ایران و همپیمانان این کشور توجه خاصی به دستور کاری فلسطین و مسجد الاقصی دارند. حتی اگر بهادعای سعودیها این رویکرد ایران جنبه تاکتیکی داشته باشد، باز هم این کار درست نیست.
گزینه سومی که ما ندیدهایم در بیست سال اخیر جز بهندرت در زبان مقامات سعودی شنیده شود، گزینه تکیه بر توان داخلی عربی بر اساس راهبردهای مسالمت آمیز از طریق برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و توقف سیاست تکیه بر همپیمانان خارجی و اطمینان بیهوده به حمایت و یاری آنها در شرایط سخت است. در این زمینه دیگر میلیاردها دلار برای خرید سلاح برای راضی کردن این کشورها و مقابله با دشمنی که اصلاً مشخص نیست هزینه نخواهد شد.
من شخصاً امید داشتم که عربستان سعودی اولین استقبال کننده از توافق هستهای ایران باشد و اولین کشوری باشد که گروهی را برای تبریک این توافق به ایران اعزام کند و گفتوگوهای خود را با مقامات این کشور در راستای همکاری و تعمیق روابط سیاسی و اقتصادی و تقریب مذاهب و پایان دادن به حملات تحریک آمیز طایفهای از طریق موتور فتنه انگیزی منطقهای آغاز کند. این اتفاق گرچه دیر شده، اما هم اکنون نیز مفید خواهد بود، چرا که ایران از طریق اختلاط در فعالیتهای دیپلماتیک و توسعه پروژههای نظامی و اتمی داخلی خود در راستای طرح مذاکراتی کاملاً بررسی شده خود توانسته به قدرت بالا و به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه بین الملل دست پیدا کند.
ناله و زاری واکنش مناسبی به توافق ایران با غرب نیست؛ بلکه ابتکار و انتقاد از خود و اعتراف به کوتاهیهای خود و باز کردن چشمها بهسوی آینده و خروج از ایده تکیه به دیگران و همچنین توحید صفوف عربی و تحقق مساوات و عدالت و احترام به حقوق ملتها و توزیع عادلانه ثروت و مبارزه با فساد از جمله اقداماتی است که میتواند در این زمینه کارآیی داشته باشد.
عربستان که بودجهای سالیانه بهمبلغ 600 میلیارد دلار دارد که همگی از درآمدهای نفتی است و 30 هزار دانشجو در بزرگترین دانشگاههای دنیا دارد؛ هیچ رتبه جهانی بالایی در هیچیک از رشتههای علمی به دست نیاورده است و همواره از نگرانیها و ترسهایش شکایت میکند، حال ما درباره کشورهای فقیر چه بگوییم؟ این در حالی است که اسرائیل با قدمت شصت سالهاش از نظر تکنولوژی در دنیا اول است و کره جنوبی بعد از این کشور قرار دارد، آیا این برای ما خجالتآور نیست؟
ایران در زمان غیبت جایگاه عربی، آرمان فلسطین را دنبال میکند و توانمندیهای دفاعی و هجومی خود را برای دفاع از خود با قدرت و اعتماد بر همپیمانان قوی که آنها را بهخوبی انتخاب کرده، دنبال میکند، ایران در این راستا هیچ نگرانی از ناوهای هواپیمابر آمریکا و صدها کشتی جنگی این کشور که بههمراه موشکهای پاتریوت در خلیج فارس مستقر شدهاند، ندارد. حتی مانورهای آمریکا در منطقه نیز با مانور متقابلی از سوی ایرانیها همراه شده و اگر آمریکا میدانست که با استفاده از زور علیه ایران میتواند آن را شکست دهد و پیروز از جنگ خارج شود، لحظهای در این کار تردید نمیکرد.
امیدوارم که تمامی عربها و نهتنها سعودیها از ایران درس بگیرند، شاید در این حالت از ترس و نگرانیهای خود نیز رها شوند و به این ترتیب به امتی تبدیل شوند که انزوا یا خنجر زدن از پشت به آنها مانند صد سال گذشته آسان نباشد.
انتهای پیام/*