بپذیریم با فیزیک ارسطو نمیتوان با صنعت امروز مقابله کرد/ اظهارات یثربی درباره تحول علوم انسانی
خبرگزاری تسنیم: استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت: برای تحول بنیادین در علوم انسانی و حتی علوم دیگر، باید ابتدا فلسفه متحول شود. باید قبول کنیم که با فیزیک ارسطو نمیتوان به مقابله با صنعت عصر حاضر رفت!
یحیی یثربی، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و مؤلف در حوزههای فلسفه و معارف اسلامی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم درباره نامه سرگشاده خود برای سیاستگذاران که همزمان با روز جهانی فلسفه منتشر کرده و در اختیار رسانهها و از جمله تسنیم قرار داده است، گفـت: سیاستگذاران علمی و فرهنگی کشور کمتر به راهکارهایی که ما ارائه میکنیم توجه و التفات دارند.
وی با اشاره به اینکه تحول در علوم انسانی نتیجه تحول در فلسفه است، تصریح کرد: به نظر من راهکاری که برخی از دوستان برای تحول در علوم انسانی مطرح کردهاند، راه به جایی نمیبرد و برای تحول بنیادین در علوم انسانی و حتی علوم دیگر، باید ابتدا فلسفه متحول شود و با این منطق، معرفتشناسی و روش تفکر فلسفی راکد راه به جایی نمیبریم و باید قبول کنیم که با فیزیک ارسطو نمیتوان به مقابله با صنعت عصر حاضر رفت!
یثربی همزمان با روز جهانی فلسفه دغدغههای خود را درباره وضعیت علمی و فرهنگی کشور در قالب یک نامه کشور منتشر کرده و در اختیار رسانهها قرار داده است که متن آن بدین شرح است:
1. بیتردید تحول علومانسانی و حتی تحول علوم تجربی و تحول تمدن بشری، مدیون تحول فلسفه است. این فلسفه بود که در قرون وسطی، چراغ روشنی برافروخت! با ترجمه آثار ابن رشد و ابن سینا، متفکران مغرب زمین، از اسارت تخیل و احساسات آزاد شده و به عقلانیت و خردورزی روی آوردهاند. همین تحول راه را بر تمدن جدید و پیشرفت علوم تجربی و انسانی بازکرد. گواه این ادعا، تاریخهای علم و تمدن است که به وسیله محققان برجسته نوشته شدهاند.
2. علوم انسانی در جامعه ما چنان بیاثر است که گویی مرده است. بدون شک، در علوم تجربی، با غرب هماهنگ هستیم و تا حدودی با آنان پیش میرویم اما در علوم انسانی، قرنهاست که از حرکت، بازایستادهایم و با روزگار خود هماهنگ نیستند.
3. تحول در علوم انسانی جز با تحول در منطق، معرفتشناسی و روش تفکر فلسفی امکان ندارد.
4. با این که روزگار ما روزگار توسعه و تحول است، عملاً ما در جا میزنیم و نمیتوانیم حرکت کنیم.
5. حرکت تحولآفرین، نیازمند نقد و نظریهپردازی است. مادامی که ما به نقد میدان ندهیم، نظریهپردازی نخواهیم داشت، بلکه با بودجه و امکانات خود بازی خواهیم کرد.
6. نقد و نظریهپردازی به دو صورت امکان دارد. یکی حاشیهای و دیگری بنیادی. نقد و نظریه پردازی حاشیهای تحول آفرین نبوده و نخواهد بود. به فیزیک ارسطو در مدت بیست قرن، هزاران نقد حاشیهای زدند و حاشیه نوشتند. اما در چهارچوب همان فیزیک باقی ماندند. فیزیک وقتی تحول یافت که نقدها بنیادی شدند. بنابراین با این موضوع آگاهانه برخورد کنید که نقدها و نظریهپردازی امروز ما همگی حاشیهای هستند و لذا، راه به جایی نخواهند برد و تحولی ایجاد نخواهند کرد.
در پایان برای توضیح بیشتر و پیشنهاد روش درست و علمی لازم، آمادگی دارم مسؤلان در هرجا که بفرمایند، حاضر شوم، از جلسه شورای فرهنگی گرفته تا وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا شورای مدیریت حوزه علمیه قم.
انتهای پیام/