زیباکلام: از صدر تا ذیل با علوم انسانی اسلامی مخالفم
خبرگزاری تسنیم: صادق زیباکلام جریان اسلامی کردن علوم انسانی را جریان ایدئولوژیک و سیاسی خواند و گفت: نمیتوانم به این جریان اعتماد کنم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در مناظره با حمیدرضا آیتاللهی که امروز 20 آبانماه در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد با بیان اینکه من از صدر تا ذیلم با عبارتی با عنوان «علوم انسانی اسلامی» مخالفم، گفت: نه به خاطر اینکه با اسلام مخالفتی دارم، بلکه تنها به این دلیل اعتقاد دارم که چنین اصطلاحی یک امر ایدئولوژیک و سیاسی است. علم، علم است و هر قیدی که برای آن میگذاریم، از یک موضع ایدئولوژیک یا سیاسی برمیخیرد.
وی ادامه داد: دلیل من برای اینکه بگویم علوم انسانی اسلامی نمیتواند وجود داشته باشد این است که 35 سال از انقلاب اسلامی میگذرد و از همان آغاز خیلیها به دنبال تاسیس و یا تدوین علوم انسانی اسلامی بودند، اما ما همچنان فاقد آن هستیم. به نظر من علوم انسانی اسلامی مانند سراب است که وقتی از دور به آن نگاه میکنیم واقعی به نظر میرسد اما هر چه نزدیک میشویم میبینیم وجود واقعی ندارد.
زیباکلام گفت: با وجود همه تلاشهایی که در زمینه علوم انسانی اسلامی انجام گرفته امروز حتی یک خط با عنوان علوم انسانی اسلامی نداریم و این خودش بالاترین دلیل امتناع وجود علوم انسانی است.
وی با بیان اینکه پیش از انقلاب میگفتند محمدرضا پهلوی یا استادان لیبرال و فراماسون و وابسته به غرب و... اجازه نمیدهند علوم انسانی اسلامی داشته باشیم. افزود: الحمدالله در این 35 ساله که همه نهادها از جمله دانشگاهها و قوه قضائیه، شهرداری و... به دست آقایان بوده است دیگر نمیتوانند بگویند کسی نگذاشته علوم انسانی اسلامی ایجاد کنیم. بزرگترین مشکل این است که اساسا علوم انسانی اسلامی وجود ندارد. این امتناع علوم انسانی برای نخستین بار در اوایل دهه 60 در جریان انقلاب فرهنگی خودش را نشان داد ولی ما از آن درس نگرفتیم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با ارائه گزارشی از آنچه در سالهای نخستین دهه 60 در جریان انقلاب فرهنگی افتاد، خاطرنشان کرد: مسئلهای که در آن زمان کسی به آن اعتراف نکرد این است که نخواستند بگویند چنین علوم انسانی وجود ندارد و دعوا را به اختلاف ستاد انقلاب فرهنگی یعنی آقایانی مثل سروش، شریعتمداری و جلالالدین فارسی با حوزه علمیه تقلیل دادند و گفتند اینها کمکاری کردند. زیرا عدهای اعتقاد داشتند که شخصی باید همت کند و با یک پیکان 135 کیلومتر از تهران تا قم میرود و سرفصلهای علوم انسانی را در صندوق عقب پیکان بار بزند و به تهران بیاورد تا دانشگاهها آنها را تدریس کنند.
زیباکلام اظهار کرد: پس از مدتی در سال 62 با حکم امام دانشگاهها باز شد و سروش اسم این بازگشایی را «نوگشایی» گذاشت و چند درس اخلاق اسلامی و معارف اسلامی به سرفصلهای دانشگاه اضافه شد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه غربیها به علوم انسانی که در آنجا موجود است علوم انسانی غربی نمیگویند، افزود: در غرب افکار و رویکردهای مختلف و متضادی وجود دارد و هر کسی یک نگاه خاص خود به انسان را ترویج کرده است. سوال این است که این همه نظرات گوناگون که با هم مخالفند چطور میتواند تحت یک مقوله واحد با عنوان علوم انسانی غربی در نظر گرفته شود و اساسا به کدامیک از اینها باید غربی گفته شود. آیا غربیها توانستند روی یکی از متفکرانشان به توافق برسند و بگویند همه ما این طرز تلقی را پذیرفتهایم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه گفت: بنابراین من معتقدم رویکرد ما به اسلامی کردن علوم انسانی یک کار علمی نیست، بلکه امری ایدئولوژیک است و دوستان ما در این زمینه مانند استالین بحث میکنند که قصد داشت علوم مارکسیستی ایجاد بکند. کسی نمیتواند انکار کند که بعد از انقلاب فرهنگی بحث اسلامی کردن علوم انسانی پس از حوادث 22 خرداد سال 88 ظهور کرد. به همین دلیل من معتقدم این یک کار علمی نیست. بلکه سیاسی است. به نظرم من حتی موضوع فرهنگی که اخیرا مطرح شده دکان دیگری مانند اسلامی کردن علوم انسانی است آن هم سرابی بیش نیست.
زیباکلام در ادامه در پاسخ به آیتاللهی که گفته بود رویکردها و پارادایمهای مختلفی در علوم و معارف وجود دارد، اظهار کرد: آقای آیتاللهی «لاالا» را میگوید اما «الا الله» را نمیگوید. من هم معتقدم ممکن است روزی علوم سیاسی جدیدی جایگزین علوم سیاسی قدیمی شود و این پاردایمهای تاریخی کاملا درست است؛ اما اگر در غربی چنین تحولاتی مانند یک زایمان علمی ایجاد شده، یک زایمان طبیعی بوده اما در جامعه ما حکومت است که میخواهد یک تحول علمی ایجاد کند. اساسا در این بحث حکومت و سازمانهای وابسته به حکومت هستند که اوانگارد شدند. لذا این زایمان یک زایمان طبیعی و تحول علمی تاریخی نیست. در غرب حکومت در پدید آمدن پارادایمها و دورههای تاریخی و فرهنگی نظری نمیدهند اما در ایران حکومت از همه صاحبنظرترند؛ نه تنها حکومت ایران عالم دهر است و همه چیز را میداند بلکه الغاء میکند که تنها اوست که میداند و به همین دلیل هم هست که با دانشگاهها مخالف است. شما یک پدیده را بیاورید که حکومت در جمهوری اسلامی درباره آن طرح و نظری ارائه نکرده باشد.
وی در پایان گفت: به همین دلیل من نمیتوانم به جریان اسلامی کردن علوم انسانی و سرفصلهایی که حکومت و سازمانهای وابسته به حکومت برای علوم انسانی ایجاد میکنند خوشبین باشم و اعتماد کنم.
انتهای پیام/