مقتلخوانی و روضه شب پنجم محرم میثم مطیعی در هیئت دانشگاه امام صادق(ع) + صوت
خبرگزاری تسنیم: مراسم شب پنجم محرم ۱۳۹۲ هیات میثاق باشهدا دانشگاه امام صادق(ع) با مدیحه سرایی میثم مطیعی ذاکر جوان اهلبیت(ع) برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مراسم شب پنجم محرم 1392 هیات میثاق باشهدا دانشگاه امام صادق(ع) با مدیحهسرایی میثم مطیعی، ذاکر جوان اهلبیت(ع) برگزار شد. برخی علما و بزرگان بر این نکته تأکید دارند که مقتلخوانی بایستی بر اساس منابع معتبر خوانده شود. به منظور ترویج فرهنگ مقتل خوانی و استناد به منابع معتبر متن مقاتل خوانده شده توسط میثم مطیعی در این جلسه منتشر میشود. در این جلسه همچنین اشعاری قرائت شده است که توسط شاعرانی همچون مهدی سیار برنده کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش شعر و میلاد عرفان پور رباعیسرای نامآشنا سروده شده است.
غزل مرثیه
میلاد عرفان پور:
مرا بخوان که به عشق تو تشنهتر باشم
بخوان که مثل خیام تو شعلهور باشم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مرا بخوان نفسی با تو همسفر باشم
قسم به روضه دیوار و در که تا هستم
به یاد کرب و بلای تو دربه در باشم
به ماتم حسن بن علی گرفتارم
مقدّر است که همواره خونجگر باشم
قسم به غربت مسلم غریب خواهم مرد
اگر ز غربتت ای یار باخبر باشم
بیار باده اهلی من العسل مولا
که در کنار تو از مرگ برحضر باشم
دلم شده است به تیر سه شعبه زخمی تا
به یاد اصغر شش ماهه نوحهگر باشم
غبار راه سعیدم مرا بخوان ای یار
مرا بخوان که نماز تو را سپر باشم
به شعله بسته عدو بارگاه زینب را
مرا مباد که یک آه بی اثر باشم
مقتل شب دوم محرم 92. هیات میثاق با شهدا دانشگاه امام صادق
*
مرا میشناسی بقیعم، منم قبله گاه غریبان
مرا می شناسی بقیعم، که با اشک و آهم چراغان
چه شبها که بی روضه مردم، در آغوش من گریه کردند
به صادق به باقر به سجاد، به یاد حسن گریه کردند
غم غربت من، رسیده به افلاک
که ارکان ارض است، در این تربت پاک
(واویلا، واغربتا)
بقیعم که پر کرده عمری، غم فاطمه خلوتم را
زپنهانی قبر زهرا، بخوان قصه غربتم را
گهی بر مزار امامان، گهی نزد ام البنینم
من آن تربت ساده هستم، که با عرشیان همنشینم
شده زائر من، هزاران کبوتر
شده همدم من، مزار پیمبر
(واویلا، واغربتا)
پر از ماتم فاطمیه، پر از داغ پیغمبرم من
پر از روضههای نخوانده، پر از غربت حیدرم من
پریشانم از منع گریه، پریشانم از منع ماتم
به سر آید این عصر عسرت، بنا بر روایات محکم
دل من گرفته، خدایا خدایا
از این عمروعاصان، از این بولهبها
(واویلا، واغربتا)
*
من کیام؟ خاک پایت حسین جان
من که هستم؟ گدایت حسین جان
جان من قابلت را ندارد
جان عالم فدایت حسین جان!
گرچه دور از تو گم کرده ام راه
روضه خواندم تو را هر سحرگاه
مثل هر صفحه ی مقتل تو
خیسم از اشک و می سوزم از آه
زاده زهرا اباعبدالله
قبله دلها اباعبدالله
دنیا و عقبا اباعبدالله
عبدم و عبد نعم الامیرم
از تولای تو ناگزیرم
وای اگر بیغمت زنده مانم
کربلا را نبینم بمیرم
جز هوای تو در سر ندارم
بیغم تو نفس برنیارم
تا وفاداری ام را ببینی
جان خود را به تو می سپارم
زاده زهرا اباعبدالله
قبله دلها اباعبدالله
دنیا و عقبا اباعبدالله
مثل حرت به من اعتنا کن
با شهیدان مرا آشنا کن
جان زهرا برای شهادت
یک سحرگه مرا هم دعاکن
هر که بایاد تو زندگی کرد
عاقبت نذر راه ولی شد
درس مردی گرفت از ابالفضل
تا علمدار سیدعلی شد
زاده زهرا اباعبدالله
قبله ی دل ها اباعبدالله
دنیا و عقبا اباعبدالله
*
مقتل عبدالله بن حسن
مثیر الأحزان ابن نما حلی: ص ٧٣، روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری: ص ٢ ٨.
وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ، فَقَالَ ع بِسْمِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّهِمْ.ثُمَّ ضَعُفَ مِنْ کَثْرَةِ انْبِعَاثِ الدَّمِ. فَلَبِثُوا قَلِیلًا ثُمَّ کَرُّوا عَلَیْهِ.فَخَرَجَ إِلَیْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ یَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَیْنِ ع فَلَحِقَتْهُ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ ع لِتَحْبِسَهُ فَامْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِیداً وَ قَالَ لَا أُفَارِقُ عَمِّی فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ إِلَى الْحُسَیْنِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّی فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا بِیَدِهِ فَبَقِیَتْ عَلَى الْجِلْدِ مُعَلَّقَةً فَنَادَى یَا عَمَّاهُ فَأَخَذَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ. فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِینٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً وَ لَا تَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً
ترجمه: سالار شایستگان دیگر توان ایستادن نداشت که از جنگ باز ایستاد. نداى امام حسین علیه السّلام به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند کرد و نیایشگرانه گفت: خدایا، تو خود میدانى که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را مىکشند….آن تبهکاران سنگدل اندکى درنگ کردند و دگر باره بر آن آموزگار والاییها هجوم بردند. در همان لحظاتى که حسین علیه السّلام بر شهادتگاه، خود با لب تشنه و غرق در خون در انتظار شهادت بود، یادگار ارجمند برادرش، «عبد اللَّه»، فرزند امام حسن که کودکى هوشمند بود، از سراپرده بانوان بیرون آمد و شتابان خود را به عموى گرانمایهاش حسین علیه السّلام رسانید تا عمو را یارى کند.
عمهاش «زینب» خود را به او رساند تا وى را به خیمهها بازگرداند، امّا او پایدارى کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که: «لا افارق عمّى!» به خداى سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت! در این هنگام یکى از تجاوزکاران اموى بنام «بحر بن کعب» به سوى حسین علیه السّلام روى آورد، که «عبد اللَّه» فریاد بر آورد: هان اى پلید زاده! آیا مىخواهى عمویم را به شهادت برسانى؟ آن عنصر پلید نیز شمشیرى بر آن کودک فرود آورد و عبد اللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! او در حالى که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین علیه السّلام او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایى پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت.
و آن گاه «حرمله» گلوى آن کودک محبوب را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد! حسین علیه السّلام پس از شهادت جانسوز نور چشم برادرش، «عبد اللَّه» در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت: بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناه پیشهات را تاکنون از نعمتهایت بهرهور ساختهاى، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش.
فایل صوتی مرثیهخوانی و نوحههای میثم مطیعی در شب دوم محرم 1392 هیات میثاق باشهدای دانشگاه امام صادق(ع) را از اینجا بشنوید.
انتهای پیام/