پدر و مادرها «پنگول» را دوست ندارند، چون آیینه دقیق بچههایشان است/تحریم ربطی به بچهها ندارد
خبرگزاری تسنیم:با هومن حاجیعبداللهی، «پنگول» تلویزیون ایران به همراه محبوبه سمیعی ظفرقندی، مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه تهران، در مورد مختصات امروز برنامههای کودک تلویزیون ایران صحبت کردیم. هر دو معتقد بودند هنوز راه درازی در پیش است
پنگول، گربه دوستداشتنی شبکه تهران، حالا دیگر به محبوبیتی رسیده است که حاجیعبداللهی را به نام او میشناسند. «چرا» و «چیه» اولین عروسکهای برنامهای به نام «رنگینکمان» درست یک دهه قبل؛ نوع جدیدی از برنامهسازی کودک را وارد تلویزیون ایران کردند. شاید خیلی ها یادشان نیاید، اما صابر ابر؛ هنرپیشه این روزها محبوب سینما، و بنیامین بهادری، خواننده این روزها محبوب ایران، هر دو کارشان را با بازیگری و آهنگسازی «رنگینکمان» شروع کردند و حالا بعد از گذشت یک دهه «رنگینکمان» البته کممشتری تر، اما حرفهای تر حیات میکند.
پایان گفتگوی ما با هومن حاجیعبداللهی و محبوبه سمیعی، پایان دلچسبی نبودیم. به این نتیجه رسیدیم که پیشفرضهای ما با آنها در مورد تربیت تلویزیونی کودکان متفاوت است. اما اگر آن قسمت گفتگو را فاکتور بگیریم؛ گفتگوی شیرینی از آب درآمد.
*تسنیم:اگر بخواهیم برنامههای کودک ایرانی و غربی را مقایسه کنیم. اولین چیزی که به ذهنمان میآید، حضور انیمیشنهای قوی غربی در مقایسه با ضعف انیمیشنهای داخلی است. این اتفاقی است که نمیتوان نادیدهاش گرفت. به همین ترتیب من اینجور برداشت میکنم که اینجا در ایران وطیفه یک مجری، یک عروسک و یک سازنده برنامه ترکیبی، به شدت خاص و پیچیده است. بار سنگین نبود انیمیشن، این اصلیترین تامین کننده برنامههای کودک در غرب، اینجا بر عهده مجریها و عروسکهاست.
حاج عبدالهی: من معتقدم به چند دلیل نمیتوان در قالب مقایسه خیلی فرو رفت اول به دلیل شرایط کشوری و اقلیمی، مذهبی، سیاسی، تربیتی و اجتماعی و جوامع است که با یکدیگر فرق دارند. مثلا ما آموزههای دینی دارا هستیم که با توجه به این آموزه ها برای قشرهای مختلف جامعه برنامه سازی میکنیم. این اقشار هم میتوانند کودک، نوجوان، جوان، میان سال و کهن سال باشند.در حالی که ممکن است آن آموزههای دینی در جای دیگری مثل ما وجود نداشته باشد.
البته من معتقدم که قالب برنامههای ترکیبی مختلف در شبکههای غربی دیگر هم وجود دارد و آنجا هم پیام فقط از طریق انیمیشن به بچهها نمیرسد و پیامهای گوناگون از طریق مجری و عروسک انتقال داده میشود. دقیقا مانند برنامههای خودمان؛ خاله نرگس، دونهها، خاله شادونه، پنگول و ... و کاراکترهای مثبت و منفی که با توجه به کنش و واکنش میانشان پیام به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به بچههای سرزمین ما منتقل میشود.
من در اینکه شاید برنامه های کودک تلویزیون ما از ضعف برخوردارند بحثی ندارم ولی نقاط مثبتی هم وجود دارد. ما خودمان در برنامه «رنگین کمان» روزانه یک موضوع و سوژه را مدنظر قرار میدهیم و بر روی موضوع در سه پلاتوی نمایشی، نمایش اجرا میکنیم و سعی میکنیم در قالب نمایش آن موضوع را جا بیاندازیم و برای نمایش چهارم به نتیجه گیری مستقیم میپردازیم. ما در سه نمایش طوری اجرا میکنیم که خود بچهها موضوع متوجه شوند و ما چیزی را جویده شده و حاضر و آماده به او تحویل نمیدهیم و او را وادار به تفکر میکنیم.
در نمایش چهارم به طور مستقیم پیام را به او تحویل میدهیم. نقدی که گاهی اوقات بر ما وارد می شود این است که پیامها تکراری هستند. که این در حوزه کودک اصلا قبول نیست. زیرا اتفاقی که در این حوزه رخ میدهد این است که یک امر تربیتی مستلزم تکرار است. مثلا مسواک زدن کار خوبی است و باید فرزندان ما این کار را انجام دهند و به همین دلیل چندمین بار این توصیه را به فرزندانمان می کنیم و نکات آن را بیان میکنیم. اگر گاهی اوقات سوژهها تکراری هستند فقط به دلیل جا انداختن یک موضوع تربیتی برای بچه ها است.
خدا را شکر در این چند ساله انیمیشن در کشور ما خیلی رشد داشته است. انیمیشنهایی در کشور در حال تولید هستند که پیام رسانی بسیار جذاب و زیبا و بانمک داشته است و از مخاطب رضایت و خنده میگیرد و امروزه انیمیشنهایی داشتیم که موفق بودند اما هنوز به آن پایه جهانی هنوز نرسیدیم و فاصله داریم. اما فاصله زیاد نیست و البته کم هم نیست. برای برطرف شدن این فاصله باید تمام کسانی که در این حوزه هستند دست به دست یکدیگر بدهند و کمک کنند تا این فاصله کمتر شود و با هم نامهربان نباشیم و مقداری هم ما کمی با هم نامهربان هستیم.
دوستانی که در این حوزه فعالیت میکنند شبکه به شبکه با همدیگر رقابت دارند ولی رو کمکنی ندارند. رقابتمان شده رو کم کنی و در شبکهها نگاه منتقدانه به هم نداریم . بهتر است که نکتهها را از هم بگیریم و در جهت رفع نواقص هم گام برداریم تا بتوانیم یک مجموعه واحد برای خوراک دادن به کودکان و نوجوانان کشورمان شویم. عدم تعامل بین ما زیاد است. اما هرکدام با تمام قدرت و آبرویشان کار میکنند که حداقل خاطره خوبی برای بچههایی بماند که 10 سال دیگر که بزرگ شدند و از برنامهای یاد میشود از دست اندرکاران این برنامه به نیکی یاد کنند.
*تسنیم: خانم سمیعی، شما فکر میکنید چه تفاوتهایی میان برنامههای کودک ایرانی و بقیه دنیا وجود دارد؟
سمیعی: نوع و فُرم برنامهسازی کودک در دو دسته گنجانده میشود. یکی برنامهسازهایی که بر پایه انیمیشنهای خوش رنگ و لعاب است و دیگری برنامههایی که به صورت تولیدی برای بچهها ارائه میشود. مقایسه برنامههای ایران با اروپا یک قیاس بی مورد است. بچههایی در همه کشورها چه در امریکا، اروپا، امارت، ایران و ... متفاوت زندگی میکنند. خوراکشان متفاوت بوده و همراه و هماهنگ با فرهنگ خاص کشور خودشان است. قطعا به طور عام قابلیت استفاده ندارد مگر این که در مبانی کلی با هم نزدیک باشند.
*تسنیم: اما ما شاهد پخش برنامه کشورهای دیگر هم در ایران هستیم .کودکان ما همان برنامهها را میبیند.
سمیعی: اگر هدف از برنامهسازی فقط سرگرمی باشد بله؛ اما قطعا برنامهسازان هالیوودی و شرکتهای دیگر که برنامهسازی و انیمیشنسازی میکنند هدف دارند حتی در لابه لای سرگرمیهایشان اهداف خود را میگنجانند اما ما اهدافی را که میبینیم با فرهنگ خودمان مغایرت دارد و تاثیر خوبی ندارد و حتی در دوبلهها و ترجمهها دست می بریم و پخش نمیکنیم.
ضمن این که ما از لحاظ مذهب با محدودیتهایی مواجه هستیم مثلا در انگلیس شبکهای وجود دارد که هدف آن تبلیغ مسیحیت برای کودکان است و آن را ترویج میکند و تمام پیامهای آنها پیامهای مسیحت است حالا در زمان خرید برنامههای کشورهای دیگر ما این برنامهها را میبینیم و امکان دارد از ظاهر، آب و رنگ و نمایش شخصیتهایی که نمادهای فراماسونری ندارد استفاده کنیم. وقتی این کار ترجمه میشود متوجه میشویم که در آن بسیاری از آموزههای دینی وجود داشته باشد. یا حتی ممکن است که اگر انیمیشنی از کشورهای عربی مسلمان هم خریداری شود بیان آموزههای دینی وجود داشته باشد که آن هم خطرناک است یعنی با تبلیغات وسیعی که وجود دارد، بیان آموزههای دینی از زبان دیگران برای ما خطر بسیار بزرگی برای آموزش کودکانمان است.
باید در خرید فیلم ها بسیار دقت به خرج دهیم زیرا ممکن است کاملا به صورت غیرمستقیم در فیلمهای خریداری شده ترویج دینهای دیگر وجود داشته باشد.
در هر صورت من فکر میکنم اگر در حوزه رسانه از کودک حمایت شود آینده خوبی در انتظار برنامههای این قشر است. برنامهسازان خیلی در حال تلاش هستند و موسسه صبا انیمیشنهای خوب و سه بُعدی دارد که در حال تولید آنهاست و از لحاظ کیفی پیشرفت داشته است که اگر حمایت و تقویت شود رشد میکند. حتی پیشنهاد وزارتخانه و یا معاونت شده که در راس آن برای کودکان و برنامه سازی اقدامی شود و برنامه های جانبی انجام شود که اگر چنین اتفاقی بیفتد من آینده بسیار خوبی را میبینم.
*تسنیم:خیلیها اعتقاد دارند که دوره اوج برنامههای کودک، دهه شصت بود،آن مجریهای خشک و رسمی و آن برنامههای کودک شیرین، شما هم فکر میکنید که میشود به آن دوره به صورت یک الگو برای برنامهسازی کودک در ایران توجه کرد.بازگشت به دهه شصت راه نجاتی برای برنامههای کودک ماست؟
حاج عبدالهی: ما شاید دوران دهه شصت را فراموش نکنیم و بچه الان هم شاید دوران ما را فراموش نکند. این را فراموش نکنید که من و شما الان بزرگ شدهایم که از برنامههای کنونی لذت نمیبریم ولی خود بچههای امروز شاید از دیدنشان شاد شوند. هر دوره به فراخور حال خودش مدلهای مختلفی را دارد و در طول زمانی خودش این مدل ها را تجربه میکند.
دوران ما اقتضایش این بود که مجری برنامه های کودک اجراهای خشکی داشته باشند و میان آنها هم کارتون پخش شود و ما هم لذت کافی را ببریم. اما حالا قطعا ادبیات و زبان کودک تغییر کرده است. گاهی انتقادی که بر «پنگول» وارد میشود این است که این عروسک هتاک و بیادب است در حالی که اصلا اینطور نیست. بلکه پنگول نمونه بچه حاضر جواب امروزی است و پدر و مادرها چون ناراحت میشوند که بچه ها دستشان را میخوانند به آنها تذکر میدهند. این به مذاق پدر و مادر خوش نمیآید. پنگول دقیقا بچه امروزی است و پدر و مادرها کودک را از پای تلویزیون دور میکنند و زنگ میزنند که من نمیگذارم بچهام پنگول را ببیند زیرا پنگول بی ادب است.بی ادب نیست. بچه خود شماست.
پنگول شخصیتی است که حق خودش را میگیرد و نمی گذارد او را گول بزنند. ما امروزه با ابزارهای نو روبرو شدیم. وقتی مورد جدیدی در قالب جدیدی بوجود میآید برای پذیرش آن کمی مقاومت میکنیم. من از فروردین 87 که کارخودم را با پنگول شروع کردم صادقانه کار کردم و صدایم را برایش گذاشتم. من برای بچهها طور دیگری کار میکنم؛ زیرا به صالحات و باقیات اعتقاد دارم.
*تسنیم: بعد از دهه شصت هم که البته یک دوره رفتن تلویزیون به سراغ برنامههای تخیلی و فضایی بود و حالا هم به دورهای رسیدهایم که مجریها نه شخصیتهای کارتونی، ستاره برنامههای کودک تلویزیون شدهاند. کل کار بر دوش مجری است.
حاج عبدالهی: نسل و مدلها عوض شده است و در آینده هم با نوع دیگری مواجه خواهیم شد. برنامه «بچههای دیروز» از شبکه تهران پخش میشد و ما بزرگترها مخاطب این برنامه بودیم از تماشای این برنامه لذت میبردیم اما فکر نمی کنم بچههای امروز بنشیند این برنامه را نگاه کند. این برنامه برای حال و هوای آن روزگار من بود که مینشستم با تماشای آن لذت میبردم.
من به شخصه 38 سالم است و از «بنتن» متنفرم ولی این من هستم که متنفرم و نمی توانم به بچهام بگویم که بنتن را نگاه نکن چون بچه امروزی و دهه 90 است. قطعا از طرف دوستانش تشویق به دیدن میشود و از کامپیوتر و زبان خارجه استفاده میکنند تا به روز شود و نمیتوانیم جلوی این پیشرفت را بگیریم. جلوی این مسئله را میخواهیم بگیریم،چون فکر میکنیم زمام این کار از دستمان خارج میشود و بعد بچه مقاومت میکند و ما فکر می کنیم هتاک و بیادب شده است نه ما فقط اجازه رشد را به دلیل خودخواهی خودمان، اینکه خودمان نمیخواهیم به روز باشد از بچه میگیریم. مقاومت ما به این دلیل است که سواد مطالعه ما به روز نیست.
سمیعی: خیلی از سوال هایی که از من در زمان تولید «بچههای دیروز» میشد، این بود که من هدف مقایسه زمان گذشته با حال را داشتهام. من بارها اعلام کردم که همچین هدفی نداشتهام. اصلا نباید برنامههای دهه 60 را با برنامههای امروزه مقایسه شود. دهه 60 زمان آغاز جنگ و اتفاقات انقلاب بود و دسترسی به رسانه ها بسیار محدود و زمان پخش هم خیلی کم بود. در آن زمان شبکه تلویزیونی وجود نداشت و تنها کانال یک و کانال دو وجود داشت که کانال یک که شبکه اصلی بود فقط ساعت چهار برنامههای اصلی آن شروع میشد.
چه توقعی میتوان از زمان و برنامههای آن دوران داشت. درگیر جنگ شدیم و خیلی از کودکان در این فضا از بین میرفتند و در همان زمان کودکی از بین رفت و تنها چیزی که بسیار مغفول ماند کودکی بود. در دهه 60 کودکی از بین رفت، به خاطر این که خانوادههایمان درگیر جنگ شدند و آنها از ما غافل شدند. در آن زمان از کودکان به دلیل وقوع جنگ غافل شدند و اصلا جای آن هم نبود که آب و رنگی برا ی برنامهها وجود داشته باشد.
در آن فضای محدود وقتی بچه دلخوشی برای تفریح و بازی ندارد مجبور است که فقط تکیه به تلویزیونی با برنامههای محدود کند تا فضای خالیش را پر کند. به خاطر حملههای موشکی که می شد بچهها محلههای خود را ترک می کردند و به جاهای دورتری می رفتند که تلویزیونی وجود نداشته است. اگر در برنامه «بچههای دیروز» از نوستالوژی آن لذت میبریم به دلیل این است که به گذشتهای بر میگردیم که خاطرات خوب ما در آن بوده است.
آن چیزی که در دهه 60 وجود نداشت بلوغ زودرس بچهها بود. ما در حال حاضر شاهد این هستیم که برنامههایی که در دهه 60 پخش میشد الان با ممیزی رو به رو هستند. در آینده هم همینطور است شاید آن چیزی که الان می بینیم برای نسلهای آینده خنده دار باشد. م در آن زمان بلوغ زودرس در بچهها وجود نداشته است اما امروزه وضعیت تغییر کرده است.
آنچه که ما الان داریم می بینیم برای نسل های بعدی خنده دار به نظر می آید امروزه در انیمیشن ها خشونت همراه با لطافت وجود دارد. منتها به دلیل بازار آزاد این انیمیشن ها بچه ها مایلند که این انیمیشن را ببینند. با وجود 400 شبکه که در اختیار کودکان قرار دارد رقابت و مبارزه خیلی سخت است که برای این کار باید هزینه بسیار بالایی را در زمینه رقابت داشته باشیم. از طرفی نمیتوانیم دسترسی مخاطبان را به شبکههای غربی قطع کنیم و از طرف دیگر هم با مشکلات اقتصادی و مالی در کشور این کار به این زودیها انجام شود اما با وضع کنونی هم امکانش وجود ندارد اما ما در حد بضاعتمان خوب عمل کردهایم قطعا بعد از این با سیر رشدی که دنیا در پیش گرفته است رقابت بیشتر از این هم میشود.
*تسنیم: درخصوص برنامههای کودک شبکه تهران توضیح دهید. بچههای پایتخت نشین این روزها دیگر به اصطلاح خودمان «بچه» نیستند؛ دسترسیشان به رسانه به شدت بالا رفته است و دیگر پای هر چیزی نمینشینند.
سمیعی: ما خودمان را شبکه استانی نمیبینیم بلکه یک شبکه عمومی و سراسری میبینیم به خاطر این که در تمام ایران و گاهی خارج از کشور شبکه تهران برنامههای این شبکه به خصوص«رنگین کمان» را میبینند. در سفری به خارج از ایران شاهد خرید برنامه «رنگین کمان» بودم و استقبال زیادی از آن میشد و این نشانه تاثیرگذاری ما بر روی مخاطبمان است.
ما با شرایطی که داریم نمیتوانیم با شبکههای هالیوودی رقابت کنیم. ما خیلی از ابزارهایمان متفاوت است. هدف تولید آنها از ساخت انیمیشن کاملا با ما فرق میکند آنها کاملا اهداف سیاسی را دنبال میکنند و ما برنامهسازی میکنیم نه انیمیشنسازی. بنابراین نمیتوانیم با این بودجهها رقابتی با آن ها در این حوزه داشته باشیم بلکه فقط می توانیم در برنامهسازی با آنها رقابت کنیم.
برنامه آینده مان هم قطعا همینطور خواهد بود به هر حال وقتی تفکر این باشد که بتوانیم تاثیر خوبی روی مخاطب داشته باشیم تغییر نمیکند.
ما در اندازه و اِشلهای خودمان کارهایی انجام دادیم؛ اما با توجه به تحریمها و نقصانهایی که وجود دارد باید فعالیتهایی توسط مدیران انجام شود.
*تسنیم: در مورد رقابت برنامههای کودک ایرانی با نمونههای غربی به خصوص هالییودی صحبت کردیم. گفتید که این کارتونها عملا در مسیر القای مفاهیم خاصی از جامعه و فرهنگ خودشان هستند. اما اولین انتقادی که به برنامههای کودک ما میشود این است که ساده حرف زدن با سادهانگاری مخلوط شده است. ما انگار خیال کردیم که چون بچهها مخاطبمان هستند و باید با زبان بچگی با آنها کنیم، اندیشه و مفهومی که میخواهیم منتقل کنیم هم باید سادهانگارانه باشد. فکر میکنم این مهمترین تفاوت برنامههای کودک ما با کارتونهای هالیوودی است.
حاج عبدالهی: من در مورد رنگین کمان صحبت میکنم. ما از یک بچه 5 ساله چه توقعی داریم؟ توقع داریم که مسواک بزند، بند کفش هایش را ببندد، حرف های بد نزد، و بعد از بازی اسباب بازی هایش را جمع کند. پول زیاد نگیرد و خرج کردن، هزینه کردن را یاد بگیرد که همه این ها در رنگین کمان گفته می شود. آموزههای نوروزی ملی دینی رمضانی همه اینها در حال آموزش است. برنامه ما برای گروه سنی تا هشت سال است و تا این سن چه چیزی را باید آموزش بدهیم که نداده ایم و تا این گروه سنی را باید اموزش بدیم.
تسنیم: مثال میزنم برایتان، ببیند ما الان در شرایط سخت یک تحریم ناعادلانه هستیم. چیزی که دقیقا نیاز به همراهی خانوادهها و به خصوص بچهها دارد. چرا در هیچ برنامه کودکی در این دو سال با یک داستان ساده با زبان بچهگانه مثلا به غیرقانونی بودن این تحریمها اشاره نمیشود. چرا در رنگین کمان به بچه ها گفته نمیشود که مثلا دیگر دوران آنجوری خرج کردن گذشته است. قناعت به بچهها آموزش داده میشود، اما نه واکنشی به دنیای بیرون و طبیعتا با اثرگذاری محدود. چرا بچه های هشت نه ساله ما کم کم نباید بفهمند که فرق زندگی در ایران با جای دیگری چیست؟
حاج عبدالهی: ما در روز قدس مشابه همچین برنامهای را داشتیم.اما به اعتقاد من، تحریم و مشکلات اقتصادی ربطی به بچه ها ندارد. درواقع یکسری از نیازهای بچهها باید فراهم شود. این ها در آموزش، بهانه نگرفتن و زیاد پول نخواستن بچه میتواند خلاصه شود. من فکر نمیکنم بچه 8 ساله نیازی داشته باشد که بداند چه اتفاقات سیاسی در پیرامونش در حال وقوع است وقتی بزرگ شود به قدر کافی در جریان این موضوعات قرار میگیرد که خود به خود زده هم میشود. بچه تا 8 سالگی فقط حقش تفریح، شاد بودن، داشتن پدر و مادر خوب، درس خواندن، بازی کردن و... است. ما به فراخور حال کار میکنیم و قطعا از 100 درصد 60 درصد کار می کنیم. در توانمان بیش تر از این نیست اگر باشد مطمئن باشید به 80 درصد هم می رسد. این میل به کمال است که زمانی که این گونه فعالیتها کار را کردیم ان را ادمه بدهیم تا شاید به بالاتر برسد.
سمیعی: قطعا ما داریم مسایل روز جامعه را در برنامههای خود مطرح میکنیم . اما این کار را به طور غیر مستقیم انجام دادهایم. امکان ندارد ما برنامهای داشته باشیم که با مسائل روز جامعه گره نخورده باشد. ما تا جایی که توان داشتهایم در این کار موفق بودهایم.«پنگول» شخصیت خیلی تاثیرگذار بر روی کودکان است که هر حرف و نکاتی را میگوید بچهها قبول میکنند و ما اهداف و پیامهای خود را از طریق پنگول به کودکانمان منتقل میکنیم.
ما تا جایی که توان داشتیم موفق بودیم در اینکه پیامهای خودمان را به کودکان منتقل کنیم. ما عضو کنفداسیون حقوق بین الملل کودکان هستیم اما به صورت مشروط و حداقل من خودم را موظف میدانم که پایبند به آن شروط باشیم. ممکن است که «پنگول» گاهی وقتها بخاطر خوش مزگیهایی که داره تیکههایی بیاندازد اما اصل برنامه آموزشی و آموزنده برای کودکان است و هیچ انحرافی در انتقال پیام به کودک وجود ندارد. اصل برنامه «رنگین کمان» یک برنامه آموزشی است و تاکنون انحرافی در رساندن پیامهایمان نداشتهایم.
تسنیم:بحث در این زمینه زیاد هست و ظاهرا ما در یکسری مبانی با یکدیگر توافق نداریم، دوست داریم صحبتهای پایانی شما را خطاب به بچه ها و بزرگترهایشان بشنویم.
حاجیعبدالهی: به همه بچهها توصیه میکنم که فقط خوش بگذرانند و کِیف کنند من خیلی اوقات به بعضی موارد حساس شدم و توجه کردم که حرص خوردم، غمگین شدم، ناراحت شدم و زمانی به خودم اومدم که دیگه آن اتفاق گذشته بود و اجازه نداد بچگی کنم و فقط به بچهها میگویم که غصه هیچی را نخورند و همه چیز درست میشوند و فقط کِیف کنند چون این دوران دیگر بر نمیگردد و پدر و مادرها هم کمتر سخت بگیرند تا به بچهها بیشتر خوش بگذرد.
سمیعی: پدر و مادر به دلیل دانایی خود سعی کنند که در زمان تماشای برنامهها توسط کودکانشان بالای سر کودکان خود باشند. پدر و مادر در زمان فیلم دیدن کودکانشان کنارشان باشند چون گاهی وقتها در حین تماشا برنامه سوالهایی برای بچهها پیش میآید که احتیاج به کمک دارند و باید به موقع جواب روشنی بگیرند. پدر و مادر تکمیل کننده پیام های رسانهای کودکان باشند. من چون این برنامه را آسیب شناسی کردم 95درصد برنامههای شبکه «پرشین تون» برای خانواده و کودکان خطرناک است.
خانواده هایی که به ظاهر میآیند و شبکههای ماهوارهای را باز میکنند که بچه پای برنامه بنشیند و من به کار خودم برسم خیانت و جنایت بزرگی در حق کودکان خود کردهاند چون حداقل پدر و مادر باید در کناربچهها باشند تا بعضی موارد را شفاف کنند. اگر خانواده رسانه آموزش و پرورش کلیه نهادهای مرتبط با کودکان با هم همسو باشند و همدیگر را تکمیل کنیم در آینده کودکان سالمی در جامعه خواهیم داشت.
انتهای پیام/