بررسی جبهه های شمالی، جنوبی و میانی در دفاع مقدس
جنگ تحمیلی به دلیل گستردگی جغرافیایی، تنوع شیوههای نبرد، اهداف استراتژیک متنوع دشمن و کمک بیش از ۸۰ کشور دنیا به عراق از پیچیدگی خاصی برخوردار بود، عراق در سه جبهه شمالی، میانی و جنوبی جنگ را آغاز کرد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نهتنها طولانیترین جنگ قرن بیستم در منطقه خاورمیانه بود، بلکه به دلیل گستردگی جغرافیایی، تنوع شیوههای نبرد، اهداف استراتژیک متنوع دشمن و کمک بیش از 80 کشور دنیا به عراق از پیچیدگی خاصی برخوردار بود. عراق با حمایت قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه تلاش می کرد در مدت کوتاهی ایران را تسلیم کند. صدام در دقایق ابتدایی جنگ با حضور در اتاق جنگ اعلام کرده بود تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.
بنابراین در سه جبهه اصلی شمال جبهه شمالی، میانی و جنوبی نبرد را شروع کرد. شناخت ویژگیهای این جبههها به درک بهتر روند جنگ و چالشهای ایران در آن دوره کمک میکند.
جبهه شمالی
محدوده جغرافیایی این جبهه استانهای آذربایجان غربی، کردستان و بخشهایی از کرمانشاه بود. منطقه ای کوهستانی با ارتفاعات سخت گذر و روستاهای پراکنده.
استان های آذربایجان غربی، کردستان و بخش هایی از کرمانشاه جبهه شمالی بود
عراق میخواست از از موقعیت جغرافیایی سخت و بافت قومی و حضور گروههای ضدانقلاب در کردستان استفاده کند تا ایران را درگیر جنگ داخلی کند و توان دفاعیاش را در جبهههای اصلی کاهش دهد. جنگهای نامنظم و چریکی، کمینها، درگیری در کوهستانها از استراتژی های مهم جنگ در این منطقه بود اما با این وجود ارتش عراق نتوانست در این منطقه پیشروی قابلتوجهی داشته باشد.
عملیات محمد رسولالله که در دی ماه 1360 برای پس زدن قوای عراق و گروههای ضد انقلاب در کردستان انجام شد و عملیات والفجر 4 که در مهر و آبان 1362 انجام شد و یکی از مهمترین عملیاتها در منطقه مریوان و بانه بود که نیروهای ایرانی توانستند شهر مریوان را از زیر دید و تیر توپخانه ارتش عراق خارج کنند و 13 شهر و روستای عراقی را تصرف کنند از جمله عملیات های مهمی بود که در جبهه شمالی انجام شد.
جبهه شمالی در طول جنگ مانند جبهه جنوبی صحنه اصلی و تعیین کننده ای نبود. وجود ارتفاعات بلند (مثل کوههای زاگرس در کردستان) باعث میشد حرکت تانکها و یگانهای زرهی عراق بسیار سخت شود و به همین دلیل عراق نمی توانست در این جبهه مانند جبهه جنوب عملیات گسترده انجام دهد. ارتش عراق در شمال معمولاً به عملیات توپخانهای یا اشغال مقطعی روستاها بسنده میکرد و در پی تصرف خاک نبود و عملا نتوانست از شمال تهدید جدی علیه ایران ایجاد کند و هرچند بخشی از توان ایران صرف مقابله با این جبهه شد، ولی محور اصلی جنگ همچنان جنوب بود. بنابراین جبهه شمالی جنبه فرسایشی و دفاعی داشت.
جبهه میانی
محدوده جغرافیایی این جبهه استانهای کرمانشاه و ایلام بهویژه محورهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، سومار و مهران بود. کوهستانی و نیمهکوهستانی بودن این منطقه با گذرگاههای راهبردی از ویژگی های مهم این جبهه بود و چون کوتاهترین راه رسیدن عراق به تهران بود اهمیتی استراتژیک پیدا می کرد. تصرف شهرهای مهمی چون کرمانشاه و همدان میتوانست ایران را در موقعیت دشوار سیاسی و نظامی قرار دهد.
ارتش عراق در روزهای نخست جنگ، یگانهای زرهی و مکانیزهاش را از مرزهای استان دیاله و مندلی وارد خاک ایران کرد و شهرهای مرزی مثل قصر شیرین، سرپل ذهاب و مهران خیلی سریع سقوط کردند. عراق با ستونهای تانک و پشتیبانی توپخانه سعی داشت مسیر خود را به سمت کرمانشاه و سپس همدان باز کند. این سبک جنگ، همان جنگ کلاسیک بود است. یعنی یگانهای بزرگ زرهی در زمین باز.
جغرافیای استانهای ایلام و کرمانشاه عمدتاً کوهستانی و پر از درهها و گردنههاست.این شرایط برای عراق مشکلساز بود چون حرکت تانک در گردنهها و ارتفاعات محدود می شد و نیروهای ایرانی (ارتش، سپاه و نیروهای مردمی) از این موقعیت استفاده کردند و با کمین در ارتفاعات، ستونهای زرهی عراق را زمینگیرکردند. مقاومتهای مردمی در چمامام حسن، گیلانغرب و تنگه پاطاق که مانع از رسیدن سریع عراق به کرمانشاه شد، از نمونه های معروف مقاومت مردم است که باعث می شد عراق نتواند از این جبهه راهبردی به عمق خاک ایران نفوذ کند و حمله ای سریع به تهران داشته باشد.
عملیات مطلعالفجر در آذر 1360 که باعث آزاد سازی 30 کیلومتر از خاک ایران در دشت گیلانغرب و 30 روستای شهرستان گیلانغرب بود، عملیات والفجر 9 که در اسفند 1364 و والفجر 10 که در اسفند 1366 در نواحی کوهستانی کردستان عراق و اطراف حلبچه انجام شد و منجر به تصرف 1200 کیلومترمربع از خاک عراق شد و عملیات مرصاد که در مرداد 1367 انجام شد، از عملیات های مهم جبهه میانی بود.
جبهه جنوبی
جبهه جنوبی مهم ترین و سرنوشتسازترین جبهه جنگ بود که دلیل این موضوع هم به اهداف عراق و هم به شرایط جغرافیایی و استراتژیک منطقه برمی گشت. محدوده جغرافیایی جبهه جنوبی استان خوزستان و سواحل خلیج فارس، شامل شهرهای استراتژیک خرمشهر، آبادان، اهواز، سوسنگرد و دزفول بود و عراق قصد داشت با اشغال خوزستان ایران را منابع نفتی محروم کند. دشتهای هموار، رودخانههای مهم (کارون، کرخه، اروند) و نزدیکی به منابع عظیم نفت و گاز از جمله ویژگی های اصلی جبهه جنوب بود و تصرف خرمشهر و آبادان به معنای قطع دسترسی ایران به بخش مهمی از خلیج فارس بود.
برخی فرماندهان بر این باور بودند که جبهه میانی اهمیت بیشتری دارد. استدلال آنان نزدیکی این جبهه به بغداد بود، یعنی اگر ایران میتوانست از محور کرمانشاه–ایلام به سمت خاک عراق پیشروی کند، مسیر کوتاهتری برای رسیدن به پایتخت دشمن داشت. اما واقعیت جغرافیایی مانع از تحقق این ایده میشد. بخش عمدهای از منطقه میانی کوهستانی و صعبالعبور است؛ جابهجایی نیرو، تجهیزات زرهی و پشتیبانی لجستیکی در چنین شرایطی بسیار دشوار بود. به همین دلیل، هرچند این جبهه تهدیدی جدی برای عراق محسوب میشد، اما امکان اجرای عملیاتهای وسیع و سرنوشتساز در آن محدود بود.
جبهه جنوبی مهم ترین و سرنوشتسازترین جبهه جنگ بود
در مقابل جبهه جنوبی شرایط کاملاً متفاوتی داشت. این منطقه شامل دشتهای وسیع خوزستان بود که برای عملیات زرهی و مانور نیروها مناسبتر بود. مهمتر از آن، وجود شهر بصره در نزدیکی مرز، اهمیت این جبهه را دوچندان میکرد. بصره دومین شهر بزرگ عراق و بندر حیاتی این کشور در خلیج فارس بود. یکی از اهداف اصلی ایران در ادامه جنگ، فشار بر بصره و حتی تصرف آن بود تا رژیم صدام وادار به پذیرش صلحی عادلانه شود.
به همین دلیل، اکثر عملیاتهای بزرگ ایران در همین جبهه طراحی و اجرا شدند؛ از عملیاتهای ثامنالائمه و فتحالمبین گرفته تا بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) و سپس عملیاتهای بزرگی همچون خیبر، بدر و کربلای 5 که همگی با هدف نزدیک شدن به بصره صورت گرفتند. پیروزیها یا شکستهای این جبهه تأثیر مستقیم بر روند کلی جنگ داشت. بهعنوان نمونه، آزادسازی خرمشهر در خرداد 1361 نقطه عطف جنگ شد و معادلات را تغییر داد.
بنابراین، هرچند جبهه میانی به دلیل نزدیکی به بغداد در نگاه تئوریک اهمیت داشت، اما در عمل، جبهه جنوبی به دلیل موقعیت جغرافیایی، منابع اقتصادی و نزدیکی به بصره، محور اصلی نبردها و تعیینکننده سرنوشت جنگ شد.
انتهای پیام/