وردیانی: آغاز اغراق در دفاع مقدس از اوایل دهه ۶۰/ تحریف ناآگاهانه حاصل عدم آموزش است

وردیانی: آغاز اغراق در دفاع مقدس از اوایل دهه 60/ تحریف ناآگاهانه حاصل عدم آموزش است

پژوهش‌گر ادبیات مقاومت: در تحریف ناآگاهانه نویسنده، دفاع مقدس را طوری تعریف می‌کند که انگار دارد از بچه‌اش صحبت می‌کند. اما این کار حتما صدمه زننده است و نمی توان گفت چون دلسوزانه بوده پس لطمه نمی‌زند.

خبرگزاری تسنیم -گروه فرهنگی-زهرا بختیاری: گاهی انسان برای اینکه کسی یا ماجرایی را بالا ببرد هنگام تعریف یا روایتش سعی می‌کند آن را بزرگنمایی کرده و یا شاخ و برگی به آن اضافه کند که در نهایت موضوع اصلی به کلی تغییر کند و گاهی این تغییر آنچنان نا محسوس و به اصطلاح زیرپوستی انجام می‌شود که حتی آن‌هایی که خود از شاهدین ماجرا بودند هم متوجه آن نمی‌شوند. یکی از مسئولیت‌های مهم تاریخ نگار یا نویسنده این است که ورای احساس و قضاوت خود روایتش را پاک منتقل کند. اما در موضوعات مختلف دیده‌ایم این عدم مسئولیت، که می‌تواند از سر جهل یا آگاهی باشد ضربه مهلکی به حقیقت وارد کرده است که از آن به عنوان «تحریف» یاد می‌شود.

روایت و ثبت هشت سال دفاع مقدس نیز متأسفانه بعضا دچار این آسیب شده، تا جایی که مقام معظم رهبری در سخنانشان به این موضوع اشاره کرده و می‌خواهند متولیان امر از این صدمه جلوگیری کنند. در گفت وگویی با «ابوالقاسم وردیانی» که از نویسندگان و پژوهش‌‌گران ادبیات پایداری و مقاومت است، تحریف و اغراق در روایت دفاع مقدس هشت ساله را مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه می‌خوانید: 

دفاع مقدس , هفته دفاع مقدس , ادبیات مقاومت ,

*اغراق در دفاع مقدس از همان اوایل دهه 60 شروع شد

متأسفانه در مسائل دفاع مقدس باوجود گذشت بیش از چهار دهه هنوز دچار سطحی نگری و نرفتن به عمق ماجرا هستیم. در واقع اگر بخواهیم نگاهی به تحریف و اغراق در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و بعد هم جنگ 12 روزه کنیم، ابتدا باید تعریف درستی از این موضوع داشته باشیم. اینکه هر اغراقی تحریف است ولی لزوما هر تحریفی اغراق نیست. 

اغراق در دفاع مقدس از همان اوایل دهه 60 شروع شد. یعنی بعد از حدود یک سال که از آغاز جنگ گذشت شروع کردیم به تولید محتوا. آن دوره نیاز بود جو جامعه حماسی و تحقیقی باشد. طبیعتا در همه کشورها هم وقتی درگیر جنگ هستند چنین روحیه‌ای در میان مردم لازم است. یعنی حین نبرد، نگاه واقع گرایانه کمی عقب می‌رود و نگاه حماسی، احساسی و انگیزشی پررنگ‌تر می‌شود که طبیعی هم هست. زیرا نباید جبهه‌ها از شور و حال بیافتد و مردم رغبت نکنند بروند برای دفاع از میهن. لذا بیشترین اغراق و به دنبال آن تحریف را در اوایل دهه 60، اتفاقا در سینما داشتیم و در داستان‌هایی که نوشته می‌شد و روایت‌هایی که ساخته می‌شد. البته آنجا به نوعی می‌توان گفت تحریف‌های دلسوزانه به وجود آمد. 

درست‌تر بخواهم بگویم، ما دو نوع تحریف داریم در این حوزه. تحریف ناآگاهانه و دلسوزانه. تحریف آگاهانه. در تحریف دلسوزانه محقق، نویسنده و ... می‌خواهد دفاع مقدس را طوری تعریف کند که انگار دارد از بچه خودش صحبت می‌کند، در بیان وقایع بزرگنمایی می‌کند. این موضوع تا حدود سال 68 پررنگ بود اما اکنون اگر چه کمرنگ‌تر شده ولی هنوز وجود دارد. نیت‌شان هم این بود که می‌خواستند ارزش‌های دفاع مقدس را حفظ کنند. می‌توان گفت به گونه‌ای دوستی خاله خرسه کردند. چون این نوع از تحریف هم حتما صدمه زننده است و نمی توان گفت چون دلسوزانه بوده پس لطمه نزده است. 

نوع دیگر تحریف، آگاهانه و غرض ورزانه هست که حساب شده‌تر و عمیق‌تر و در عین حال زیر پوستی‌تر است و هر کسی متوجه آن نمی‌شود.

* جریان تحریف کج روایت‌ها را شروع کرد

جریان تحریف شروع کرد به عوض کردن جای بعضی وقایع و ایجاد کج روایت‌ها. مثلا چرا ایران، عراق را قلقلک داد تا به ما حمله کند؟ در حالی که موضوع پیمان الجزایر وسط بود و همچنین کشور ما به تازگی انقلاب کرده بود و رژیم پهلوی شرایطی ایجاد کرده بود که ما شرایط جنگیدن نداشتیم چه برسد بخواهیم انگیزه‌ای ایجاد کنیم تا کشوری به ما حمله کند. برخی هم می‌گویند چون  بعد از انقلاب، ایران داعیه صدور انقلاب اسلامی را داشت صدام ترسید و مثلا گفت شاه ایران سقوط کرده و ممکن است من هم سقوط کنم. این را به عنوان زمینه ای برای ایجاد حمله عراق عنوان می‌کنند.

دلایل به گونه‌ای عنوان می‌شود که اگر فردی یک جانبه گوش بدهد شاید منطقی هم به نظر برسد. در حالی که برای آغاز جنگ افروزی دو عامل لازم است، بهانه و اراده. واقعا کشور ما در آن شرایط که گفتم چه اراده‌ای برای شروع جنگ داشت؟ سال 60، مشکلات داخلی داشتیم، منافقین دائم در حال ترور بزرگانی چون شهید بهشتی و رجایی بودند، جنگ شهری بود و ... این همه مسئله داشتیم، آیا معقول و منطقی است که در چنین جریانی یک کشوری بیاید خودش را با یک کشور دیگر درگیر کند؟

بهانه‌ای هم نداشتیم. ولی صدام هر دو تا علت را داشت. تمام کشورهای بلوک شرق و غرب اراده صدام را به این جهت سوق دادند، در صورتی که خودش بازیچه‌ای بیشتر نبود. صدام شروع کرد به حمله کردن با وجودی که اراده جهانی هم داشت. بهانه‌اش هم همین قطعنامه پیمان 1375 الجزایر بود که آن را پاره کرد. یعنی هر دو تا عنصر شکل گیری یک حمله به یک کشوری در صدام وجود داشت اما در ما  وجود نداشت پس چطور می‌توان گفت ایران آغازگر جنگ بود؟

*دفاع مقدس ظرفیت تولید ادبیات ضد جنگ را ندارد

اولین داستان‌هایی که در رابطه با دفاع مقدس نوشته شد، مثل کتاب «روزی که دود جنگ در آسمان دهکده دیده شد» نوشته آقای قاضی ربیحاوی و «زمین سوخته» احمد محمود هر دو جزو کتاب‌هایی هستند که در حوزه ادبیات سیاه دفاع مقدس قرار می‌گیرند. با این تعریف که ادبیات دفاع مقدس که وجودا مقدس است اما ادبیات سیاه دفاع مقدس در اصل دارد ارزش زدایی می‌کند از دفاع مقدس. 

 در دنیا با وجود جنگ‌های بسیار، مثل دفاع مقدس ما نیست. بله در جنگ‌های مختلف طرف فداکاری و ایثار هم می‌کرد ولی آیا آنها هم داخل سنگرهایشان دعا می‌خواندند؟ آیا اروپایی‌ها مثلا از حضرت مسیح(ع) یا حضرت مریم(س) و یا هر اعتقادی که داشتند، تمسک می‌جستند؟ نه. این معنویت‌ها بود که دفاع مقدس ما را خیلی ویژه کرد. آنها که شروع کردند به زدودن ارزش‌های الهی و تقدس را از ادبیات داستانی دفاع مقدس دور کردند، آن را به سمت ادبیات جنگ تقلیل دادند. سپس دیدند جور در نمی‌آید، لذا گفتند ما ادبیات ضد جنگ داریم.

ادبیات ضد جنگ بعد از جنگ جهانی اول و دوم زمانی صورت گرفت که نویسندگان کشورهای جنگ افروز می‌خواستندجنگ افروزی دولت‌شان را نقد کنند، به همین دلیل اسم نوشته‌های خود را گذاشتند ادبیات ضد جنگ. مثل آلمان که مردمش خود را موظف می‌دانستند بر ضد جنگ افروزی دولت‌شان آثاری تولید کنند. با این وصف که ادبیات دفاع مقدس ادبیات جنگ دارد نه ضد جنگ.

کشوری که ماهیت جنگی که درش گرفتار شده، دفاعی است چگونه می‌تواند ادبیات ضد جنگ داشته باشه؟ اصلا دفاع مقدس  ظرفیت تولید ادبیات ضد جنگ را ندارد. این تفکر از کجا می‌آید؟ از آنجا که نویسنده‌های ما که بعضا خودشان رزمنده بودند و قلم بسیار خوبی هم دارند اما متأسفانه دچار کج اندیشی شدند و کج روایت کردند و باعث شد دشمنان از  آب گل آلود ماهی بگیرند.

دفاع مقدس , هفته دفاع مقدس , ادبیات مقاومت ,

*در تجاوز به یک کشور حماسه معنا نمی‌دهد

 ادبیات داستانی دفاع مقدس ما دچار چندین و چند معضل است که تحریف یکی از اینهاست. وقتی ادبیات دفاع مقدس را تقلیل می‌دهیم به یک ادبیات ضد جنگ، چه اتفاقی می‌افتد؟ تمام روایت‌های ما عاری از معنویت، همبستگی و ارزش‌های ملی و دینی می‌شود. در تجاوز که حماسه معنا نمی‌دهد و شما نمی‌توانی افتخار کنی که من شروع کننده یک جنگ بودم کما اینکه تمام کشورهای متجاوز خودشان را قربانی تلقی می‌کنند و شما می‌بینید بعد از هر جنگی در تمام کشورها ادبیات حماسی برای خودشان تولید می‌کنند. اصلا یکی از ابزار دولت‌ها و حکومت‌ها همین است که از ادبیات استفاده کنند به نفع خودشان. 

در نهایت کسانی که شروع کردند به تولید ادبیات سیاه دفاع مقدس، نمی‌توانم بگویم عامدانه این کار را کردند، هر چند اگر غیر عمد هم باشد چیزی از ضربه‌ای که به دفاع مقدس می‌زنند کم نمی‌کند.

*دشمن هر کاری می‌کند تا واقعیت را تحریف کند 

می‌خواهم مثالی بزنم در رابطه با تحریفی که کج روایت تولید می‌کند با موضوع جنگ 12 روزه. رزمندگان در شمال غزه موشک زدند به تل آویو و ارتشی‌ها و نظامی‌های رژیم صهیونیستی را  به هلاکت رساندن. بعد اسرائیل آمد آنها را زد. ایران در حمایت از غزه به اسراییل حمله کرد. با این وصف اسرائیل می‌گوید من به ایران کاری نداشتم، آنها در قبال حمله‌ای که به غزه کردم اسرائیل را با موشک زدند. با این تعریف یعنی ایران شروع کننده بود در حالی که من داشتم داخل محدوده خودم  می‌جنگیدم.

حالا روایت درست چیست؟ اسرائیل اول شروع کرد به ترور فرماندهان نظامی. سپس بخش‌هایی از کشورمان را بمباران و حمله هوایی کرد. در این زمان طبیعی است ایران پاسخ می‌دهد. اما با آن کج روایت اول، بخشی از مردم به این باور غلط اکتفا می‌کنند که پس ایران مقصراست. در واقع مردم گرفتار همین کج روایت شده و آن را تکرار می‌کنند. دشمن هم که ماهیتش دشمنی کردن است و هر کاری می‌کند تا واقعیت در راستای اغراض خودش تحریف شود. 

*فرهنگ دفاع مقدس نباید به آن شکلی که در واقعیت بوده، جهانی شود

در میان کتاب‌های دفاع مقدس، کتبی هست که از نظر عیار ادبی، هنری، مستند، اجتماعی، تحلیلی، تاریخی و از هر جنبه‌ای کتاب سطح بالایی است اما چرا هیچ کدام از مترجمین غربی آنها را انتخاب نکردند برای ترجمه؟ اما من کتاب‌هایی را سراغ دارم که مترجمین غربی ترجمه کردند و بارها و بارها هم در آمریکا و انگلستان رونمایی و توزیع شده. مثل کتاب «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان، که کارولین کراسکری آن را ترجمه کرده و بارها آقای دهقان هم دعوت شده و در مورد آن صحبت کرده است. یا کتاب «سفر به گرای 270 درجه» او که به این شکل ترجمه شده و در این کشورها دارد گسترش پیدا می‌کند. وقتی متن این داستان را می‌خوانید چه تصویری از دفاع مقدس در ذهن شما ایجاد می‌شود؟ به هر چیزی فکر می‌کنید جز اینکه این مدل دفاع، مقدس نیست. این تخیل برگرفته از واقعیت چطور شکل گرفته؟ مگر می‌شود بعضی از واقعیت‌ها را تخیل کرد؟ مثل اینکه من عملیات خیبر یا شهر بصره را تخیل کنم. این کتاب از نظر هنری کتاب خوبی است و واقعا مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دهد، چون زیبا نوشته شده. از نظرمن آقای دهقان یکی از نویسنده‌های برجسته است ولی آدم می‌تواند یک راننده خیلی خوبی باشد اما برود بانک بزند و قشنگ و حرفه‌ای فرار کند یا یک راننده آمبولانس باشد و با رانندگی خوب جان بیماری را نجات دهد.

چرا این کتاب باید برای ترجمه انتخاب شود؟ چون فرهنگ دفاع مقدس نباید به آن شکلی که در واقعیت بوده، جهانی شود. آقای دهقان بسیار آدم خوب و خوش مشرب و مهربانی هست که البته اینجا به شخصیت او کار نداریم به این کار داریم که دارد با یکی از گنجینه‌های تاریخ معاصر ایران بازی می‌کند و این خطرناک است. ما هنوز درگیر جنگ هستیم و نیاز هست به سمت حماسه ایرانی بودن برویم. 

*ادبیات پایه همه عرصه‌ها مثل فیلم و شعر است

40 سال از جنگ گذشته و ما موارد خاصی را تجربه کردیم و چرخش‌های جامعه به سمت مسائل مختلف رفته. اما وظیفه ما هست واقعیت و حقیقت آن گنجینه را حفظ کنیم. اینکه ما هیچ وقت در جبهه و در سنگر، ای ایران ای مرز پر گهر نمی‌خواندیم بعد برویم عملیات. اسم سربندهایمان هم کوروش و داریوش و هخامنشیان و ایران نبود، یا زهرا(س)، و یا حسین(ع) بود. دشمن سعی دارد حقیقت انقلاب اسلامی را بزند آن هم از طریق ادبیات. چون ادبیات پایه همه عرصه‌ها مثل فیلم و شعر است. 

روایت دفاع مقدس می‌تواند در قالب گزارش، خاطره، مستند نگاری و تاریخ شفاهی باشد و یا به سمت داستان کشیده شود. در داستان، حتی داستان کوتاه، نویسنده دارد ماجرایی را بازنمایی می‌کند که می‌تواند چنان در عمق مخاطب بنشیند که یک کتاب مستند حجیم نتواند. پس ما نباید از این تأثیر غفلت کنیم. گاهی من می‌توانم با یک نوشته از انقلاب پاسداری کنم و دشمن هم بایک نوشته دیگر می‌تواند ریشه انقلاب را بزند. وقتی خودمان ادبیات دفاع مقدس را عاری می‌کنیم از ارزش‌ها، دیگر تبدیل می‌شود به یک جنگ معمولی که ممکن است در هر جای دنیا رخ بدهد. 

دفاع مقدس , هفته دفاع مقدس , ادبیات مقاومت ,

*عناوین برخی کتاب‌ها برگرفته از ادبیات سیاه است

از ابتدای پیروزی انقلاب تا آغاز جنگ تحمیلی ما حدود 19 ماه فاصله داشتیم. درحالی که در همین مدت تجزیه طلبان کردستان و گلستان و ... از یک طرف و منافقین جنگ داخلی هم از طرف دیگر به شدت در حال فعالیت بودند و سران قوا را به شهادت می‌رساندند. آن وقت ما کتابی می‌نویسیم از آن وقایع مثل همین «من قاتل پسرتان هستم» که به شدت از نظر ادبیات داستانی دفاع مقدس سیاه است. یا کتاب آقای احمدی به اسم «پرسه در خاک غریبه». مخاطب با خودش فکر می‌کند آدم برای چه پرسه میزند؟ از بیکاری هست دیگر. نویسنده نمی‌گوید دفاع در خاک غریبه، پرسه زدن نوعی حالت تجاوز به خاک هم در ذهن تداعی می‌کند. ببینید اسم کتاب چقدر هوشمندانه انتخاب شد؟! 

*بعضی‌ها برای اینکه جایگاهشان حفظ شود نقد درست نمی‌کنند

متأسفانه ما یک انجمنی در مورد این موضوع نداریم که معیاری باشد برای کتاب‌های دفاع مقدسی. اینکه حداقل بشود کتاب‌ها را از هم تفکیک و با مسلح شدن به علم نقد آن را ارزیابی کرد. مثل دیگر کشورها. متأسفانه در بخش نقد، این عرصه خیلی فشل است. مثلا از نویسنده‌ای می‌خواهیم کتابی را نقد کند، او نظرش را می‌گوید که سلیقه‌اش هست. شاید این عدم وجود نقد درست باعث شده که هر کسی هر طوری بخواهد بنویسد و ابایی نداشته باشد از قلمی که می زند. مضاف بر اینکه منتقد پول مناسبی هم برای این کار  نمی‌گیرد و ترجیح می‌دهد در عرصه دیگری فعالیت کند. بعضی‌ها هم برای اینکه جایگاهشان حفظ شود نقد درست نمی‌کنند.

*عدم آموزش بستری برای تحریف ناآگاهانه

متأسفانه در بخش آموزگاری در انجام مصاحبه یا نویسندگی هم عدم آموزش می‌تواند لطمه بزرگی بزند و در تحریف ناآگاهانه اثرگذار باشد. آموزگاری خوب دقیقا یکی از پایه‌های انتقال فرهنگ هست. در سطح مدیریت هم فهم غلط وجود دارد. مثلا حضرت آقا می‌فرمایند آثار دفاع مقدسی باید صد برابر شود. بعد متصدیان امر می‌خواهند اینکار را یک شبه انجام دهند. در حالی که این کار دو روز نیست.  ارگان‌های مختلف که با هم در رقابت هستند و می‌خواهند از هم جلو بزنند هر کسی که جلوی چشمشان ببینند می‌گویند خوب تو هم بیا برو مصاحبه بگیر. 

گاهی به کسانی که به من سفارش کتاب می‌دهند می‌گویم اگر بخواهی 6 ماهه تحویلت می‌دهم اما آن اثر دیگر فقط به درد خودت می‌خورد. این نکته خیلی مهمی است که متأسفانه بعضی از مدیران ما دقت نمی‌کنند. برای یک اثر آموزش نیاز است و آموزش هم نیاز به امکانات و زیرساخت دارد. از طرفی زمان و هزینه زیادی هم لازم دارد. بنابراین من به عنوان یک مدیر که می‌خواهم اسمم بیاید و از دیگری عقب نمانم از هر کسی برای تولید اثر کمک می‌گیرم. در واقع بحث آموزش مغفول واقع شده به خاطر اینکه مدیران ما دید راهبردی و بلند مدت ندارند. آن وقت در مراسم فلان اعلام می‌کنند 40 کتاب در این سال تولید شده! کتابی که نویسنده آن نه روایت می‌شناسد، نه خط داستانی را می‌داند و از طرفی کم توقع هم هست. وقتی کتاب‌ها را هم می‌خوانید دلتان می‌سوزد و بخش اعظم آن می‌شود تحریف ناآگاهانه. 

ادامه دارد...

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات