سایه نابودی بر سر ذخایر ماهیان دریای خزر/ کابوس ‌‌صیادان برای تورهای خالی!


سایه نابودی بر سر ذخایر ماهیان دریای خزر/ کابوس ‌‌صیادان برای تورهای خالی!

دریای خزر، که روزگاری به‌عنوان گنجینه بی‌پایان ماهیان سفید و کپور شناخته می‌شد، امروز با کابوسی بی‌صدا دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ ذخایری که رو به نابودی‌اند و تورهایی که هر سال خالی‌تر از قبل به ساحل بازمی‌گردند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری،  دریای خزر تنها یک پهنه آبی نیست؛ برای مردم شمال ایران خاطره، هویت و معیشت است. ساحل‌نشینانی که صبحشان با بوی نم شور آب و صدای موج آغاز می‌شود، سال‌هاست زندگی‌شان را به این دریا گره زده‌اند. اما امروز، خزر دیگر آن دریای پرخروش و سخاوتمندی نیست که نسل‌های پیشین روایتش را می‌کردند. کاهش ذخایر آبزیان در این دریا به کابوسی جدی برای صیادان و ساکنان ساحلی بدل شده است؛ کابوسی که ریشه در صیادی بی‌رویه، ورود پساب‌ها و آلاینده‌های صنعتی و حتی تغییرات اقلیمی دارد.

زمانی که صیادان از تورهای پُر و روزهای پُربرکت می‌گفتند، امروز به خاطره‌ای دور تبدیل شده است. بسیاری از گونه‌های بومی، از ماهیان سفید گرفته تا کپور و خاویاری‌ها، با تهدید جدی انقراض مواجه‌اند و چرخه تولیدمثل طبیعی‌شان آسیب دیده است. در چنین شرایطی، امید به دریا تنها با چشم‌انتظاری ممکن نیست؛ باید دست به اقدام زد.

یکی از مهم‌ترین تلاش‌هایی که سازمان شیلات ایران و مراکز تکثیر و پرورش ماهیان در مازندران انجام داده‌اند، رهاسازی بچه‌ماهی‌ها در آب‌های ساحلی است. این اقدام هر ساله در فصل‌های مشخص صورت می‌گیرد؛ بچه‌ماهی‌های کوچک که در مراکز تکثیر پرورش یافته‌اند، راهی آغوش خزر می‌شوند تا دوباره چرخه زندگی در این دریا جان بگیرد.

برای مردم ساحل، مراسم رهاسازی بچه‌ماهی‌ها تنها یک اقدام زیست‌محیطی نیست؛ نماد امید و آینده است. وقتی کودکان کنار ساحل دستان کوچکشان را پر از ماهیان ریز می‌کنند و با شوق آنها را به آب می‌سپارند، صیادان سالخورده به آینده‌ای روشن‌تر دل می‌بندند. آنها می‌دانند که همین بچه‌ماهی‌های رهاشده می‌توانند سال‌ها بعد تورهایشان را پر کنند و دوباره رونق را به بازارهای محلی برگردانند.

این طرح نه‌تنها یک مداخله علمی برای بازسازی ذخایر آبزیان است، بلکه پیوندی میان علم و زندگی مردم محلی ایجاد کرده است؛ پلی میان دغدغه کارشناسان و نیاز جوامع ساحلی. هر بچه‌ماهی که در آب رها می‌شود، پیام‌آور تلاشی جمعی است؛ تلاشی برای اینکه خزر همچنان زنده بماند و سفره‌های مردم شمالی از نعمت آن خالی نشود.

با این حال، کارشناسان هشدار می‌دهند که رهاسازی بچه‌ماهی‌ها تنها یک مسکن موقت است و اگر ریشه مشکلات از جمله آلودگی، صید غیرمجاز و مدیریت نادرست منابع حل نشود، این تلاش‌ها به تنهایی کافی نخواهد بود. آینده خزر نیازمند عزمی ملی و منطقه‌ای است؛ عزمی که هم سیاستگذاران، هم مردم و هم جامعه جهانی را پای کار بیاورد.

اگر برای نجات خزر نایستیم، فردا نه از تورهای پر خبری خواهد بود، نه از زندگی پررونق ساحل. اما هنوز می‌توان امید بست؛ همان‌گونه که بچه‌ماهی‌های کوچک، دل به پهنه بی‌کران دریا می‌زنند، ما نیز می‌توانیم دل به آینده‌ای بهتر برای خزر ببندیم.

روایت صیاد باسابقه اهل میانکاله از دریای خالی!

حسین، صیاد باسابقه اهل میانکاله، ظرف پر از بچه‌ماهی را در دست گرفته است. دست‌های زمخت و آفتاب‌سوخته‌اش که نشانی از سال‌ها سختی دریا دارد، اکنون مهربانانه از زندگی کوچکی مراقبت می‌کنند. او چشم به امواج خزر دوخته و با لبخندی پر از امید می‌گوید: این کار مثل دمیدن نفس تازه به دریاست؛ هر ماهی، فردا می‌تونه سفره ما رو پر کنه. بدون این بچه‌ماهی‌ها، نسل ماهی سفید که سال‌هاست کم شده، شاید دیگه برنگرده. تلخ، چون مردمانی که روزی تورهایشان پر از ماهی سفید، کپور و خاویاری بود، حالا چشم‌انتظار جعبه‌های کوچک پرورشگاه‌ها هستند تا شاید دوباره دریا جان بگیرد. شیرین، چون هنوز امیدی هست؛ امیدی که در نگاه حسین و بچه‌ماهی‌های رهاشده موج می‌زند.

چرا دریایی که روزگاری سفره مردم را بی‌نیاز می‌کرد، امروز به نفس مصنوعی نیاز دارد؟ سال‌ها صید بی‌رویه، نبود نظارت کافی، آلودگی‌های صنعتی و فاضلاب‌های رهاشده، به همراه تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی، زنجیره حیات خزر را تکه‌تکه کرده است. صیادانی مثل حسین، به جای آن‌که تنها به صید فکر کنند، حالا نگران بازسازی ذخایر و زنده نگه داشتن چرخه حیات دریا شده‌اند.

رهاسازی بچه‌ماهی‌ها اقدامی حیاتی است، اما در عین حال نشانه‌ای از بحران عمیق‌تر است؛ یعنی اینکه طبیعت دیگر توان خودترمیمی ندارد و ما انسان‌ها باید برای جبران خسارت‌ها، هزینه و انرژی مضاعف صرف کنیم. صیادان امروز به خوبی می‌دانند که بدون این طرح‌ها، روزی فرا می‌رسد که تورهایشان برای همیشه خالی بماند.

حسین و هم‌نسلانش با این رهاسازی‌ها دل خوش کرده‌اند، اما پشت لبخندشان نگرانی بزرگی نهفته است: اگر همین الان آلودگی‌ها کنترل نشه، اگر صید غیرمجاز متوقف نشه، این بچه‌ماهی‌ها هم شانسی برای زنده موندن ندارن. واقعیت این است که رهاسازی بچه‌ماهی‌ها تنها زمانی نتیجه خواهد داد که مدیریت منابع، حفاظت از زیستگاه‌ها و برخورد جدی با متخلفان در دستور کار قرار گیرد.

صیاد فریدونکناری، پیرمردی آفتاب‌سوخته با دستانی پینه‌بسته، نگاهش را به پهنه آرام خزر می‌دوزد و با صدایی که از سال‌ها جنگیدن با موج و طوفان حکایت دارد، می‌گوید: سال‌های قبل صید ما به نصف رسیده بود، اما از وقتی این برنامه شروع شده، امیدها زنده شده. اگه این کار هر سال درست انجام بشه، شاید دوباره دریا سخاوتمند بشه.

این جمله ساده، روایتی از یک تاریخ فراموش‌شده است؛ تاریخی که در آن فریدونکنار و شهرهای ساحلی دیگر مازندران، روزی نه‌چندان دور با رونق صید ماهی شناخته می‌شدند، اما امروز تنها سایه‌ای از آن روزگار باقی مانده است.صیادان می‌گویند سال‌هاست که سفره‌شان لاغرتر شده و تورهایشان سبک‌تر. دلیل این وضعیت روشن است: صید بی‌رویه، قاچاق، استفاده از روش‌های غیرمجاز، آلودگی‌های صنعتی و کشاورزی، و در نهایت تغییرات اقلیمی که همه با هم چرخه حیات خزر را برهم زده‌اند. در چنین شرایطی، طرح رهاسازی بچه‌ماهی‌ها نه یک پروژه اداری، که برای صیادان یک «آخرین امید» است.

پیرمرد فریدونکناری وقتی از «زنده شدن امیدها» می‌گوید، در واقع از چیزی فراتر از تور و قایق سخن می‌گوید. او از زندگی روزمره خانواده‌ها، از نان شب فرزندان، از سنتی که نسل‌ها در این سواحل دست‌به‌دست چرخیده و حالا در آستانه خاموشی قرار گرفته است، روایت می‌کند. رهاسازی بچه‌ماهی‌ها در آب‌های ساحلی خزر برای او و هم‌صنفانش یعنی بازگشت تدریجی به همان روزهایی که هر صید، نه‌تنها شکم خانواده‌ای را سیر می‌کرد، بلکه اعتمادبه‌نفس و هویت اجتماعی صیادان را نیز زنده نگه می‌داشت.

با این حال، امید صیادان شکننده است. همه آن‌ها می‌دانند که رهاسازی بچه‌ماهی‌ها اگرچه مهم است، اما به‌تنهایی کافی نیست. صیادی غیرمجاز هنوز بلای جان خزر است؛ آلودگی‌ها همچنان بی‌پروا به دریا می‌ریزند و تالاب‌ها و زیستگاه‌های حساس یکی پس از دیگری قربانی بی‌توجهی می‌شوند. صیاد فریدونکناری وقتی از «درست انجام شدن این کار» سخن می‌گوید، به همین‌ها اشاره دارد؛ اینکه اگر نظارت نباشد، اگر قوانین اجرا نشود و اگر سودجویان باز هم بر موج خزر سوار شوند، تمام این بچه‌ماهی‌ها پیش از آنکه به نسل آینده برسند، در تورهای غیرقانونی نابود خواهند شد.

او و صیادان دیگر به‌خوبی می‌دانند که آینده صیادی تنها با یک اقدام مقطعی ساخته نمی‌شود. بازسازی ذخایر آبزیان نیازمند سیاست‌گذاری جامع است: از آموزش و توانمندسازی صیادان گرفته تا ایجاد معیشت‌های جایگزین، از مقابله با قاچاق و صید بی‌رویه تا بازسازی تالاب‌ها و کنترل آلاینده‌ها.

کارشناسان شیلات برای رهاسازی ماهیان چه نظری دار‌ند؟ 

کارشناسان شیلات در مازندران با تأکید بر ضرورت رهاسازی بچه‌ماهی‌ها، عملاً پرده از بحرانی برمی‌دارند که سال‌هاست در دل خزر پنهان مانده است. به گفته آن‌ها، سالانه میلیون‌ها قطعه بچه‌ماهی در مراکز تکثیر استان تولید و در آب‌های خزر رها می‌شود. این کار نه‌تنها به پایداری ذخایر کمک می‌کند، بلکه تنوع ژنتیکی گونه‌ها را هم حفظ می‌کند. اگر این روند متوقف شود، در کمتر از یک دهه بسیاری از گونه‌های ارزشمند خزر به مرز نابودی می‌رسند.

 پشت این آمار، حقیقتی تلخ نهفته است: خزر به جایی رسیده که بدون دخالت انسان و بدون «دمیدن نفس مصنوعی» توان بقا ندارد. روزگاری، این دریاچه عظیم، منبعی سرشار از ماهی سفید، کپور و خاویاری بود و نیازی به مراکز تکثیر و رهاسازی نداشت. اما امروز، فشار صید بی‌رویه، آلودگی‌های نفتی و صنعتی، ورود پساب‌های شهری و کشاورزی و تغییرات اقلیمی، کاری کرده که حتی چرخه طبیعی تولیدمثل گونه‌های بومی مختل شود.

کارشناسان می‌گویند رهاسازی بچه‌ماهی‌ها بخشی از یک «برنامه جامع توسعه پایدار» است، اما پرسش چالشی اینجاست: آیا واقعاً می‌توان تنها با رهاسازی سالانه میلیون‌ها بچه‌ماهی، جلوی سقوط آزاد ذخایر خزر را گرفت؟ یا این اقدام تنها مُسکنی موقت است که درد عمیق‌تری را پنهان می‌کند؟

واقعیت آن است که اگر همزمان با این طرح‌ها، صید غیرمجاز کنترل نشود، آلودگی‌ها مهار نگردد و زیستگاه‌های حساس مانند میانکاله، بوجاق و تالاب‌های ساحلی حفظ نشود، بچه‌ماهی‌های رهاشده نیز سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت. بسیاری از صیادان محلی هم همین را فریاد می‌زنند: «این همه بچه‌ماهی رها می‌کنن، اما کی مراقبشه تا بزرگ بشه؟ تورهای غیرمجاز قبل از اینکه به دریا جون بده، همشو جمع می‌کنه!»

بنابراین، رهاسازی بچه‌ماهی‌ها در خزر اگرچه اقدامی حیاتی است، اما نمی‌تواند جایگزین سیاست‌گذاری‌های عمیق‌تر و اصلاح مدیریت منابع شود. این طرح در واقع آخرین امید برای بازسازی جمعیت ماهیان است، اما بدون عزم جدی برای مقابله با ریشه‌های بحران، این امید هم مثل امواج خزر، در ساحل فراموشی خواهد شکست. دریای خزر امروز به ما می‌گوید: «یا برایم تصمیمی جدی بگیرید، یا مرا از دست بدهید.» و کارشناسان شیلات، تنها پیام‌آور این هشدارند.

چرایی رهاسازی بچه ماهی کپور در آب‌های مازندران

دریای خزر، پهنه‌ای که قرن‌ها منبع اصلی معیشت و هویت ساحل‌نشینان شمال کشور بوده، امروز بیش از هر زمان دیگری به نگاه‌های حمایتی و اقدامات عملی نیاز دارد. در همین راستا، برنامه‌های تقویت ذخایر آبزیان و بازسازی جمعیت گونه‌های بومی، بار دیگر در مازندران به اجرا درآمده است.

نیما حسین‌زاده، سرپرست اداره کل شیلات مازندران، خبر داده که بیش از 85 میلیون قطعه بچه‌ماهی سفید و کپور در 33 رودخانه شیلاتی استان رهاسازی شده است؛ اقدامی گسترده که تنها یک عدد و آمار خشک نیست، بلکه نشانی از تلاش برای دمیدن دوباره روح زندگی در چرخه شکننده خزر است. این رهاسازی‌ها نه‌تنها به حفظ و بازسازی جمعیت گونه‌های در معرض خطر کمک می‌کند، بلکه گامی در جهت استمرار معیشت هزاران خانواده صیاد است که هر پاییز چشم‌انتظار آغاز فصل صید می‌مانند.

حسین‌زاده با تأکید بر ضرورت حفاظت از گونه‌های آبزی می‌گوید: مشارکت جامعه صیادی در این فرآیند یک اصل است؛ چراکه بدون همراهی صیادان، هیچ طرحی در این مقیاس نمی‌تواند به نتیجه پایدار برسد. او خاطرنشان می‌کند که هزاران قطعه بچه‌ماهی کپور در چندین نقطه از سواحل خزر و رودخانه‌های ورودی آن رهاسازی شده‌اند تا ضمن حفظ تنوع زیستی، بهره‌وری صید در سال‌های آینده افزایش یابد.

اما اهمیت این اقدام تنها در بازسازی ذخایر صید خلاصه نمی‌شود. رهاسازی بچه‌ماهی‌ها در واقع پاسخی است به نگرانی‌هایی که سال‌هاست درباره کاهش شدید جمعیت ماهیان خاویاری، سفید و کپور در دریای خزر مطرح می‌شود. آلودگی‌های زیست‌محیطی، صید بی‌رویه، تغییرات اقلیمی و ورود فاضلاب‌های صنعتی و کشاورزی به رودخانه‌ها، همگی زنگ خطر نابودی گونه‌های ارزشمند این دریا را به صدا درآورده‌اند. به همین دلیل، تداوم این طرح می‌تواند به‌عنوان یک برنامه راهبردی برای توسعه پایدار صید و صیادی در مازندران و شمال کشور مورد توجه قرار گیرد.

از سوی دیگر، آغاز فصل صید ماهیان استخوانی که طبق روال هر سال در مهرماه کلید می‌خورد، برای صیادان و تعاونی‌های صیادی حکم آزمونی سرنوشت‌ساز دارد. تصمیم‌گیری درباره زمان دقیق آغاز این فصل بر عهده کمیته صید سازمان شیلات ایران است؛ کمیته‌ای که باید بین حفاظت از ذخایر و تأمین معیشت صیادان تعادل برقرار کند. اگر صید پیش از موعد یا بدون در نظر گرفتن شرایط زیستی ماهیان انجام شود، تمام تلاش‌های صورت‌گرفته در قالب رهاسازی بچه‌ماهی‌ها ممکن است بی‌ثمر بماند.

بنابراین، آنچه امروز در رودخانه‌های شیلاتی مازندران اتفاق افتاده، تنها یک عملیات فنی نیست؛ بلکه بخشی از یک مبارزه ملی برای نجات خزر است. مشارکت صیادان، همکاری دستگاه‌های نظارتی، و پایبندی به اصول علمی در مدیریت صید، می‌تواند آینده‌ای متفاوت برای ساحل‌نشینان و نسل‌های آینده رقم بزند؛ آینده‌ای که در آن، دریا بار دیگر سخاوتمندانه تورهای صیادان را پر کند و سفره مردم شمال کشور همچنان با برکت خزر آراسته بماند.

به گزارش تسنیم،  دریای خزر، امروز دیگر تنها یک پهنه آبی برای شمال کشور نیست؛ بلکه آینه‌ای است از چالش‌های زیست‌محیطی، معیشتی و فرهنگی که یک منطقه و حتی یک ملت با آن دست‌به‌گریبان‌اند. روایت صیادان که از روزگاری پر از تورهای پُر و سفره‌های رنگین سخن می‌گویند، اکنون با واقعیتی تلخ گره خورده است: کاهش ذخایر ماهی، آلودگی گسترده و تهدید گونه‌های بومی. رهاسازی بچه‌ماهی‌ها، اگرچه بارقه‌ای از امید را در دل صیادان زنده کرده، اما بیشتر از آن، نشانه‌ای از بحران عمیق‌تر است؛ بحرانی که به ما یادآور می‌شود طبیعت دیگر توان ترمیم خود را ندارد و انسان باید برای بقای آن هزینه کند.

این تلاش علمی و مردمی، در عین حال یک نماد اجتماعی است؛ جایی که دست‌های پینه‌بسته صیادان و نگاه پرشوق کودکان ساحل‌نشین در کنار دانش کارشناسان به هم گره می‌خورد تا چرخه حیات دریا دوباره به حرکت درآید. اما همه می‌دانند که این امید شکننده است؛ زیرا اگر همزمان با رهاسازی بچه‌ماهی‌ها، معضلاتی چون صید غیرمجاز، آلودگی‌های صنعتی و کشاورزی، و تخریب تالاب‌ها و زیستگاه‌ها مهار نشود، همه این زحمات به سرانجامی پایدار نخواهد رسید.

واقعیت این است که خزر دیگر تنها مسئله صیادان شمالی نیست، بلکه مسئله‌ای ملی و حتی منطقه‌ای است. بقای این دریاچه عظیم، یعنی حفظ بخشی از امنیت غذایی کشور، تداوم سنت‌های دیرینه و صیانت از میراث فرهنگی و طبیعی. از این رو، رهاسازی بچه‌ماهی‌ها باید نه به‌عنوان یک پروژه مقطعی، بلکه به‌عنوان بخشی از یک برنامه جامع و پایدار دیده شود؛ برنامه‌ای که در آن سیاستگذاران، نهادهای نظارتی، جوامع محلی و حتی جامعه جهانی هم‌افزا عمل کنند.

اگر امروز به خزر و مشکلات آن با نگاهی مسئولانه پرداخته شود، هنوز می‌توان آینده‌ای روشن‌تر برای سواحل شمال و مردمانش متصور بود؛ آینده‌ای که در آن دریا بار دیگر سفره‌های مردم را سیراب کند و صیادان با چشمانی امیدوار به پهنه بی‌کران موج‌ها نگاه کنند. اما اگر بی‌تفاوتی ادامه یابد، هشدار کارشناسان و نگرانی صیادان به واقعیت تلخی بدل خواهد شد: دریایی خالی، تورهایی بی‌حاصل و سنتی که در سکوت خاموش می‌شود. خزر امروز نه‌فقط دریای شمال، که محکی برای مسئولیت‌پذیری همه ماست؛ یا برای نجاتش اقدام می‌کنیم، یا برای همیشه خاطره‌ای دور از آن باقی خواهد ماند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
گوشتیران
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
triboon
تبلیغات