یادداشت| دیپلماسی فرهنگی ـ نخبگانی و تقویت جبهه مقاومت
گفتمان مقاومت، برخاسته از آموزههای دینی، تاریخی و تمدنی ملتهای غرب آسیا بهویژه ایران اسلامی بوده و در چند دهه اخیر، بهمثابه یکی از مؤلفههای راهبردی امنیت نرم جمهوری اسلامی ایران و جریانهای آزادیخواه، مورد توجه قرار گرفته است.
به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، دکتر سیدکاظم سیدباقری عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی با عنوان «دیپلماسی فرهنگی-نخبگانی و تقویت جبهه مقاومت» به بررسی راهبردهای تقویت گفتمان مقاومت پرداخته است.
متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به شرح زیر است:
راهبردهای نرمافزاری تقویت گفتمان مقاومت
در عصر تحولات شتابزده رسانهای و جنگهای شناختی، گفتمانها بهمثابه ابزارهای نرم قدرت، نقشی اساسی در مهندسی ادراک عمومی ایفا میکنند. یکی از مهمترین گفتمانهای رقیب در مناسبات راهبردی قدرت در سطح منطقه و جهان، گفتمان مقاومت است که در برابر منطق سلطهمحور قدرتهای استکباری، بر پایه مفاهیمی چون عزت، عدالت، کرامت انسانی و ایستادگی در برابر ظلم شکل گرفته است. گفتمان مقاومت، برخاسته از آموزههای دینی، تاریخی و تمدنی ملتهای غربآسیا به ویژه ایران اسلامی بوده و در چند دهه اخیر، بهمثابه یکی از مؤلفههای راهبردی امنیت نرم جمهوری اسلامی ایران و جریانهای آزادیخواه، مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به ماهیت نبردهای نوین که بیش از هر زمان دیگری به میدانهای رسانهای، اطلاعاتی و روانی کشیده شده، تقویت و ترویج گفتمان مقاومت نیازمند بهرهگیری هوشمندانه از قدرت شناختی، ابزارهای نرمافزاری و فناوریهای نوین ارتباطی است. از این منظر، طراحی راهبردهای نرمافزاری بهمنظور تقویت گفتمان مقاومت، ضرورتی راهبردی برای حفظ و ارتقای سرمایههای معنوی و هویتی جوامع در معرض تهاجم رسانهای محسوب میشود.
با گسترش سلطه رسانههای غربی و روایتسازیهای یکسویه از رخدادهای منطقهای، مفاهیم کلیدی گفتمان مقاومت ـ نظیر مبارزه با اشغال، دفاع مشروع، کرامت انسانی و استقلالطلبی ـ هر آینه ممکن است که در معرض تحریف، برچسبزنی و تخریب قرار گیرند. در این فضا، جریان مقاومت اگرچه از پشتوانه فرهنگی، مردمی و دینی بالایی برخوردار است، اما در عرصههای نرمافزاری و شناختی، با چالشهای مهمی نظیر ضعف در روایتگری، نبود سکوهای مجازی مستقل، عدم انسجام در تولید محتوای راهبردی و کمبود راهبردهای کلان نرمافزاری روبرو است. در ادامه به برخی از ابعاد نرم افزاری تقویت گفتمان مقاومت پرداخته می شود.
گفتمان فرامذهبی مقاومت
در بعد نرمافزاری، نخستین گام راهبردی برای تحکیم گفتمان مقاومت، عبور از دام عملیات روانی و تبلیغاتی دشمنان است. در سالهای اخیر، تلاش هماهنگ و دامنهداری از سوی جریانهای معارض و رسانههای وابسته به قدرتهای سلطهگر صورت گرفته تا گفتمان مقاومت را در انحصار یک مذهب خاص، بهویژه تشیع، معرفی کنند. این در حالی است که گفتمان مقاومت در ذات خود، ریشه در آموزههای اصیل اسلامی داشته و فراتر از مرزهای مذهبی و قومی عمل میکند.
بیتردید، جمهوری اسلامی ایران نقش محوری و برجستهای در حمایت نظری، سیاسی، دیپلماتیک و حتی نظامی از جریان مقاومت ایفا کرده است. اما این گفتمان بهمثابه یک چارچوب معرفتی و راهبردی، ناظر به دغدغهای جهانشمول و مشترک در میان مسلمانان و حتی سایر ملتهای آزادیخواه است. شواهد متعدد، از جمله همراهی جوامع مسلمان اهلسنت در جنوب آسیا، شمال آفریقا و خاورمیانه، و نیز همدلی برخی ملتهای غیرمسلمان در آمریکای لاتین و آفریقا، مؤید گستره فراجناحی و فرامذهبی این گفتمان است.
آنچه این ظرفیت تمدنی را محدود کرده، نه کاستی در ماهیت گفتمان، بلکه ضعف در بازنمایی رسانهای، ناتوانی در شبکهسازی نخبگانی و خلأ ارتباطات راهبردی در سطح جهان اسلام است. در شرایطی که بسیاری از مراکز علمی، نهادهای مذهبی، دانشگاهها و محافل فکری در کشورهای اسلامی از روحیه ضد سلطه و مقاومت استقبال کردهاند، هنوز ارتباط نظاممند و مؤثری میان آنها و نهادهای راهبری گفتمان مقاومت برقرار نشده است. برای نمونه، عدم وجود تعامل سازمانیافته با نهادهای اثرگذاری همچون الازهر مصر، دانشگاه زیتونه تونس یا برخی نهادهای حوزوی و دانشگاهی در آسیای مرکزی و شبهقاره هند، کاستیای است که باید جبران شود.
لزوم معماری شبکه نخبگانی و فرهنگی در جبهه مقاومت
از منظر جنگ نرم و مواجهه گفتمانی با منظومه سلطه جهانی، ایجاد یک شبکه نخبگانی و فرهنگی فراگیر، در دو سطح درونجبههای (در کشورهای حامی مقاومت) و برونجبههای (در سطح جهانی)، بهمنظور بازتاب، تبیین، تعمیق و همافزایی گفتمان مقاومت، ضرورتی راهبردی و غیرقابل چشمپوشی به شمار میآید. این شبکه، باید از دل دیپلماسی فرهنگی فعال و هوشمندانه برخیزد؛ دیپلماسیای که بر پایه تعاملات نخبگانی، گسترش ارتباطات چندلایه فرهنگی، بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی و ایجاد پیوند میان عناصر اثرگذار در نظام دانایی اجتماعی طراحی شده باشد. کارویژهی چنین شبکهای، صرفاً بازنمایی مواضع سیاسی یا مقابله رسانهای نخواهد بود، بلکه تولید معنا، بازسازی ادراکات عمومی و هدایت فرآیندهای فهم اجتماعی از مقاومت در سطوح منطقهای و بینالمللی است. این مهم بدون مشارکت نخبگان فکری، دانشگاهیان، روزنامهنگاران مستقل، فعالان فرهنگی و هنری، اندیشکدهها، سمنها و گروههای مردمی امکانپذیر نخواهد بود. در واقع، این شبکه باید همچون یک سازۀ نرم گفتمانساز عمل کند که بتواند روایت مقاومت را از محدودیتهای نظامی، امنیتی یا شعاری رها کرده و آن را به سطحی از پویایی معنایی، مشروعیت اخلاقی و کارآمدی تمدنی ارتقا دهد. در نبود چنین معماری فرهنگی، گفتمان مقاومت با خطر تکساحتیشدن و تقلیلیافتگی روبرو خواهد شد؛ یعنی ممکن است به مجموعهای از مواضع احساسی یا نظامی محدود گردد و در نتیجه، قدرت نفوذ خود را در اذهان جهانی از دست بدهد. به بیان دیگر، هرچند مقاومت میتواند و باید بر قدرت سخت متکی باشد، اما بدون روایت فرهنگی و بازنمایی معنادار، نمیتواند پایگاه اجتماعی فراملی بیابد یا در نظام گفتمانی جهانی جایگاهی پایدار بهدست آورد.
بنابراین، تقویت و توسعه این شبکه نخبگانی و فرهنگی، نهفقط یک شگرد و راهکنش، بلکه یک راهبرد کلان فرهنگی-سیاسی است که موجب بازتولید مستمر مفاهیم مقاومت در قالبهای متنوع و قابلفهم برای مخاطبان جهانی، حفظ و ارتقای سرمایههای نمادین گفتمان مقاومت، بسترسازی برای همافزایی میان جریانهای عدالتخواه جهانی، و تقویت مشروعیت مردمی و بینالمللی این گفتمان خواهد شد.
دیپلماسی درونجبههای مقاومت و ضرورت بازآفرینی آن
راهبرد دیگر، بازتعریف دیپلماسی درونجبههای مقاومت است. با وجود پیوندهای سیاسی و عملیاتی میان بازیگران مقاومت، این پیوندها هنوز از انسجام ساختاری و نظاممندی لازم برخوردار نیستند. دستیابی به همافزایی مؤثر، مستلزم طراحی و استقرار سازوکارهای چندسطحی در حوزه دیپلماسی عمومی و رسمی است:
- در سطح دولتها: نیازمند ایجاد سازوکارهای هماهنگکننده میان کشورهای حامی مقاومت هستیم؛ سازوکاری که حتی کشورهای غیرهمسو را نیز در مواردی خاص و حداقلی، وارد فرآیند همکاری کند.
- در سطح گروههای مردمی و مقاومتی: تقویت پیوندهای عملیاتی و گفتمانی میان این بازیگران، بهویژه در حوزه اطلاعرسانی، توان بازدارندگی آنان را ارتقا میدهد.
- در سطح نخبگان، دانشگاهها و مراکز فکری: تشکیل شبکههای فکری و گفتمانی در جهان اسلام برای بازتولید معرفتی و تئوریک گفتمان مقاومت، امری ضروری است.
عدم ارتباط منظم با این ظرفیتها، بهویژه در بُعد فرهنگی و گفتمانی، میتواند به نوعی انزوای راهبردی در جبهه مقاومت منجر شود. این ضعف را میتوان در عدم اتصال اعتراضات نخبگانی و دانشگاهی به جنایات رژیم صهیونیستی بهروشنی مشاهده کرد؛ رویدادهایی که گرچه در بسیاری از کشورها با واکنش مواجه شدهاند، اما فاقد پیوستگی و انسجام رسانهای و گفتمانی هستند.
انتهای پیام/