رهبر ارکستر شرر: زنده نگهداشتن امید مأموریت هنرمندان است
علیرضا حاج علی شیر رهبر ارکستر شرر معتقد است که زنده نگه داشتن امید ماموریت هنرمندان است و موسیقی باید در روزهای سخت کنار مردم بایستد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، علیرضا حاجعلیشیر، رهبر ارکستر «شَرَر»، در گفتوگویی تفصیلی از شکلگیری و اهداف پروژه تازه این ارکستر با عنوان «وطن» گفت؛ اجرایی که ایدهاش پس از جنگ دوازدهروزه و با تکیه بر تجربههای همدلی و فداکاری مردم شکل گرفت تا «امید» را در جامعه بهمثابه مأموریت هنرمندان زنده نگه دارد. در «وطن»، عاشقانههای فارسی در کنار ملودیها و مقامهای کردی مینشینند و قطعهای به زبان کردی، مفهوم هموطنی را میستاید. حاجعلیشیر از دشواریهای ارکستراسیون میان سازهای ایرانی و کلاسیک، حضور کُر 50 نفره به رهبری حامد لَک، نقش کنسرتمایستر دانیال جورابچی و تقسیم نقش میان خوانندگان مهدی افشار و مجتبی قبادی میگوید؛ او در عین حال با اشاره به ترکیب عمدتاً زنانه نوازندگان و هزینههای سنگین اداره ارکستر 52 نفره، بروکراسی طولانی صدور مجوز و تنگناهای مالی را جدیترین ریسک کار میداند و تأکید میکند هدف نهایی، ترک سالن با حسی از امید و همبستگی است.
ایدهی محوری کنسرت وطن چیست؟ و چرا اکنون قصد برگزاری آن را دارید؟
هنرمند باید با اتفاقات روز جامعه پیش برود. این به معنی سوار شدن بر موج حاشیهها نیست؛ بلکه به معنای همراهی با مردم و جامعه است. ایده کنسرت «وطن» بعد از جنگ 12 روزه به ذهنمان رسید. ما مشغول آمادهسازی رپرتوار دیگری از عاشقانههای آهنگهای فارسی بودیم و تمرین میکردیم. بعد از آن 12 روز چیزهای زیادی در ذهن من تغییر کرد.
آن دوزاده روز نشان داد که هموطن بودن چه معنی داره و وطن هنوز واژهی زندهای برای همه ماست. در آن روزها کسانی را دیدیم که منزل شخصیشان را رایگان در اختیار دیگران قرار میدادند.
آدمهایی را دیدیم که با جان و دل بیشتر کار میکردند و چشمداشتی نداشتند؛ فقط برای اینکه شرایط سخت برای هموطنشان کمی آسانتر و آرامتر شود.
مهربانیها را در آن شرایط دیدیم. آن دوازده روز برایم درسهای بزرگی داشت. از همان اوایل ایدهی «وطن» در ذهنم شکل گرفت تا من هم به عنوان موسیقیدان وظیفه خودم را انجام دهم.
به محض پایان جنگ، به اعضای گروه گفتم که مردم جامعه به امید زندهاند، از این لحظه به بعد، زنده نگهداشتنِ واژهی امید در این جامعه به عهدهی هنرمندان است. ما به عنوان موسیقیدان وظیفه داریم که واژهی امید را در میان مردن نگهداریم.
به همین دلیل تغییراتی در کارمان ایجاد شد و بعد از این جنگ، کارهای متفاوتی را به رپرتوار اضافه کردیم.
دوگانگیِ «عاشقانههای فارسی» و «ملودیهای کردی/ملی» چه روایتی میسازد؟
دوست داشتیم موسیقی یکی از اقوام باشد. سراغ موسیقی بختیاری، لری و گیلکی را بررسی کردیم؛ اما از آنجایی که خودم تحقیقات بیشتری درباره موسیقی کردی داشتم، تصمیم گرفتیم موسیقی کردی را انتخاب کنیم که تخصص بیشتری دربارهاش داریم.
در آینده دوست داریم درباره موسیقی دیگر اقوام هم کار کنیم.
یک جمله برای معرفی «وطن» به مخاطب بگویید؟
وطن یعنی جایی که ما خاطرات کودکیمان را آنجا میسازیم. جایی که در آنجا رشد میکنیم و بردن و باختن را میآموزیم. یاد میگیریم، تجربه میکنیم و عاشق میشویم. جایی که همه ما دوست داریم وقتی زندگیمان تمام میشود، به واسطه آن خاک به جهان هستی برگردیم.
مخاطب هدف این برنامه کدام قشر از جامعه هستند؟
مخاطب ما هر کسی از هر زبانی است. مخاطب ما همه ملت ایران هستند. قطعه «وطن» که به زبان کردی خوانده میشود؛ اقوام مختلف ایرانی را به زبان کردی ستایش میکند. از همه مردم این اقوام به زبان کردی این مفهوم را به همه میرساند که همه ما هموطن هستیم و در کنار همدیگر میتوانیم مفهوم بزرگی مانند وطن را بسازیم.
«ریسکیترین» لحظه در این اجرا یا در هر اجرایی در کدام بخش است؟
کار موسیقی در ایران همهاش ریسک است. در کشور ما بهای چندانی به موسیقی اصیل داده نمیشود. پس کارکردن در همه بخشهای موسیقی ریسکپذیر است. بُعدهای مالی ریسک بیشتری دارند. چون در بخش فنی بالاخره کار با تمرین، یا جابهجایی یا تغییر در تنظیم یا حتی با تغییر نوازنده پیش میرود. اما جایی که همواره ریسکی دارد که نمیتوان آن را پیشبینی کرد، بخشهای مالی است.
اینکه درآمد کنسرت چه میزان از هزینهها را پوشش میدهد! اینکه هزینه اجاره سالن چقدر خواهد بود و... اینها پرچالشترین جای کار است.
پرچالشترین بخشِ رپرتواری که در اختیار دارید کجا بود و چگونه حل شد؟
از نظر رهبری ارکستر در بخش فارسی باید بگویم مربوط به اجرای قطعهی «کمک کن» است. برای من به عنوان رهبر ارکستر، رهبری این قطعه بسیار دشوار است؛ به دلیل تغییرات ریتمیک و نوع تنظیمی که دارد. در بخش کردی، قطعهی «کردستان خوشه» بسیار برایم چالشی است.
«کردستان خوشه» تلفیقی از چند مقام قدیمی کردی است که خیلی پرانرژی در کنار هم قرار گرفتهاند. این قطعه 11 دقیقه است و رهبری این قطعه برایم چالش بسیاری دارد و برای نوازندگانم هم بسیار کار پرچالشی است. اجرای این قطعه کار بسیار دشواری است.
چگونه انرژی و تمرکز گروه را تا دقایق آخر حفظ میکنید؟
هیچ موفقیت جمعی حاصل نمیشود، مگر با همت تک تک اعضای آن جمع. مخاطب اول کارمان، خودمان هستیم. اگر خودمان از کارمان لذت ببریم، مخاطب هم لذت خواهد برد. ما تلاش میکنیم موسیقی درستی به جامعه ارائه کنیم، پس باید بابت این تلاش کمی صبوری هم به خرج دهیم تا این گیاهی که در زمین کاشتیم به ثمر برسد.
معیار شما برای «آمادگی صحنه» چیست؟
موسیقی پرمعنیترین کلمه و بارزترین انرژی برای روی صحنه رفتن است. مثل نقاشی که شور و شاف دارد برای نمایشِ اثرش؛ چون هم شور رونمایی از آن اثر را دارد و هم خاطرات خلق آن اثر را لحظه به لحظه به یاد میآورد.
روی صحنه رفتن ما هم اینچنین است؛ لحظه لحظه خلق این اثر روی صحنه در ذهنمان جاری میشود.
استاد آرش گوران مثال جالبی دارد، میگوید: برای درک یک اثر موسیقی باید به لحظه خلق آن اثر رجوع کرد. اگر نوازندهای بخواهد اثری را خوب درک کند و بنوازد، باید به لحظهی خلق آن اثر پیببرد. این موضوع درباره مخاطب هم صدق میکند. یعنی اگر ما با عشق موسیقی را روی صحنه اجرا کنیم، کمک میکنیم که مخاطب به شور و شافِ زمانِ خلق اثر پی ببرد.
درباره بالانس سازهای ایرانی/کلاسیک چه راهبردی در ارکستر دارید؟
یکی از سختترین بُعدهای اداره یک ارکستر ایرانی همین موضوع ارکستراسیون است. باید قابلیت اجرایی سازهای ایرانی و غربی را خوب درک کنیم و بشناسیم.
اجرای ربعپرده در برخی از سازهای کلاسیک، یا خیلی دشوار است یا نوازندهای که بتواند ربع پردهها را اجرا کند، بسیار سخت پیدا میشود. این هنر تنظیم است که باید بالانس بین این دو را هماهنگ کند.
برخی از مقامها و دستگاههای موسیقی ایرانی و برخی از دستگاههای موسیقی ایرانی، هارمونی کردنشان بسیار کار سختی است. در برخی از موارد اینها اصلا هارمونی پذیر نیستند و مجبوریم به سمت کونترپوان برویم.
در ارکستر شرر رابطهی رهبری شما با خواننده چگونه تعریف شده است؟
در کنار اینکه وظایف ما به عنوان رهبر و خواننده به طور کامل و مجزا تعریف شده است، دوستی هم در کنارش در جریان است. طیِ چند سال گذشته که با خوانندگان مختلف کار کردهایم، در کنار رابطه دوستی که داشتهایم، تلاش کردهایم که چارچوبی از نظر قواعد ارکستر تعریف کنیم تا همه وظایف خود را به درستی انجام دهیم. سر تمرین موسیقی برایمان اولویت اصلی است.
میخواهید مخاطب با چه احساسی سالن را ترک کند؟
«امید» دوست دارم مخاطب ما سالن را با امید ترک کند. امید برای ساختن آینده بهتر و امید برای فرزندانشان که میتوانند در عرصه هنر گام بگذارند و زندگی بهتری را برای جامعهشان بسازند.
برای جذبِ شنوندگان تازهکار و کسانی که شاید برای نخستین بار اجرای ارکستر شرر را میبینند چه «قلاب»ی در برنامه گذاشتهاید؟
«وطن» همان قلابی است که برای مخاطب گذاشتهایم. وطن واژه مشترک همهی نسلهاست. موسیقی که برای وطن اجرا میشود، همان قلابی است که میتواند همهی نسلها را کنار هم قرار دهد.
هزینه برگزاری این کنسرت با ارکستری که نوازندگانِ بسیاری دارد چقدر است؟
این پرسش داغ دل همهی رهبران ارکستر و سرپرستان ارکستر را زنده میکند. بغض گلویمان را میگیرد وقتی درباره مسائل مالی صحبت میکنیم. اداره ارکستر هزینههای زیادی دارد که برای اداره کنندگان ارکستر تامین کردنش بسیار دشوار است. ما 52 نوازنده در ارکسترمان داریم که سالانه حدود 300 میلیون تومان هزینهی ارکستر است.
در بیشتر موارد در تامین این هزینهها میمانیم. این عددها در کشور ما اصلا زیاد نیست، اما تامین آن برای ما بسیار سنگین است. واقعا چرا هیچ حمایتی از ما نمیشود.
حضور هنرمندان زن در این پروژه چگونه دیده شده است؟
بیشتر نوازندگان ما را خانمها تشکیل میدهند.
در روند چه مشکلاتی داشتید؟ پیشنهاد مشخصی به سیاستگذاران عرصه موسیقی دارید؟
روند گرفتن مجوز، بروکراسی اداریاش بسیار طولانی است و این اهالی موسیقی را بسیار خسته میکند. مجوز شعر، مجوز جداگانه قطعات، ارسال نمونه فیلمهای اجرا، مجوز جداگانه قطعات و بازدید هر کدام از اینها ممکن است دو تا سه هفته طول بکشد. گرفتن مجوز برای کنسرت گاهی تا چهار ماه طول میکشد. اگر در روند گرفتن یک مجوز کوچکترین مشکلی پیش بیاید، باید از اول همه چیز تکرار شود.
این روند پیچیدهی گرفتن مجوز واقعا اهالی موسیقی را خسته کرده است.
قدم بعدی ارکستر شرر چیست؟
صادقانه بگویم؛ اگر این پرسش را دو سال قبل با من مطرح میکردید، یک عالمه ایده و برنامه در سر داشتم؛ برگزاری اجرای برونمرزی، اجرا در شهرهای مختلف، کارکردن روی موسیقی کلاسیک، اجرای موسیقی اقوام و یک عالمه آرزو و برنامهی دیگر...
اما امروز قدم بعدی ما این است که فقط زنده بمانیم. آنقدر اداره ارکستر به جهت مالی سخت است که فقط برنامهی زنده ماندن را در سر داریم.
کدام نقد رسانهای نسبت به ارکستر شرر را جدی گرفتهای و براساس آن تغییری در ارکستر ایجاد کردهاید؟
تمام نقدهایِ مربوط به ارکستر شرر را میخوانم و پیگیر آنها هستم. در این میان دو نقد در یادم هست. چند سال پیش اجرایی در برج آزادی داشتیم که یکی از موسیقیدانان در سالن حضور داشت و نقدی درباره یکی از قطعات و تنظیم آن قطعه نوشته بود. نکتهای که داشت این بود که ما در تنظیم آن قطعه از سازهای بادی استفادهی درستی نکرده بودیم. این نقد را مد نظر قرار دادم و قطعهی «پنهان کن» را نوشتم و تنظیم کردم و نکتهی این استاد عزیز را در کار کردم. نمونهی این اجرا را برای همان استاد ارسال کردم و ایشان هم از تغییر به وجود آمده استقبال کردند.
نقد دوم مربوط به تنوع سازهای کوبهای بود که درباره ارکستر ما میگفتند که باید سازهای کوبهای متنوعی در ترکیب ارکستر باشد. در این اجرا حامد جوهرستانی را داریم که مجموعهای از ادوات و سازهای کوبهای را مینوازد.
چرا این پنج قطعه برای بخش عاشقانه: «رقص در سمنگان»، «گلایه»، «کمک کن»، «سرِ عشق»، «مرداب»؟
به جز «رقص در سمنگان» دیگر قطعهها ساختهی خودم است. «رقص در سمنگان» اولین تجربه من در راستای تنظیم آثار کلاسیک است. باقیِ آثار هر کدام داستان و روایت خودشان را دارند.
در بخش دوم، معیار گزینش «خانه»، «کردستان خوشه»، «شیرین گیان» و «وطن» چه بود؟
ما بنا نداشتیم که قطعات ملی میهنی استفاده کنیم، اما جنگ مسیر ما را عوض کرد. تسلطی که به موسیقی کردی داشتیم، باعث شد به سمت موسیقی کردی برویم. این قطعات هر کدام داستان خودشان را دارند.
اگر میخواستید یک قطعه را حذف یا جابهجا کنید، کدام بود و چرا؟
همهی قطعات این اجرا را دوست دارم. تا زمانی که علاقه شخصی به یک قطعه نداشته باشم آن را نمینویسم و تنظیمش هم نمیکنم. تا به دلم ننشیند و از ته قلب دوستش نداشته باشم، سراغش نمیروم. حاضر نیستم هیچ کدام از این قطعهها را حذف کنم.
مهمترین ایدهی تنظیمی شما برای پیوند جهان فارسی و کردی چیست؟
قطعهی «بریندار» به معنای آزرده است. این قطعه به زبان فارسی و کردی اجرا میشود. علت استفاده از دو زبان در این قطعه در واقع پیوندی است که بین موسیقی فارسی و اقوام وجود دارد. همه اقوام ایرانی زیر یک پرچم، واژهای به نام «وطن» را میسازند. یعنی ما نمیتوانیم موسیقی کردی یا موسیقی لری را چیزی جدا از موسیقی ایرانی بدانیم.
ما این قطعه را به دو زبان اجرا میکنیم که این پیوند را نشان دهیم.
نقش حامد لک بهعنوان رهبر کُر در ساختن بافت آوازی چه بود؟
حامد لک دوست بسیار قدیمی من است. دورههای رهبری را با هم سپری میکردیم. دوستی قدیمی از همان زمان بین ما شکل گرفت. گروه کُری که حامد لک دارد با حدود 50 خواننده در اجرای پیشرو در کنار ما هستند.
حامد هم دوست بسیار خوب و هم خیلی کاربلد است و میداند که از موسیقی چه میخواهد و هر دوی ما هم درک درستی از موسیقی همدیگر داریم
تقسیمکار بین دو خواننده، مهدی افشار و مجتبی قبادی چگونه انجام شد؟
آقای قبادی از روز اول در کنار ما بوده و در کنار خوانندگی، در ادارهی ارکستر هم کمک بسیاری داشته است. آقای افشار هم از سال گذشته به ارکستر ما اضافه شد. هر دو خواننده قابلیت اجرای موسیقی فارسی و کردی را دارند.
همکاری با دانیال جورابچی بهعنوان کنسرتمایستر چه تأثیری بر انسجام ارکستر دارد؟
آشنایی با آقای جورابچی افتخار بزرگی برایم بوده است. سطح موسیقایی ایشان بسیار بالاست و در کنار این حرفهای بودن، برخوردهای بسیار مهربانانه و برادرانهای دارد.
قطعهی پایانی بر اساس «مقامهای رزمی کردی» طراحی شده؛ دقیقاً کدام ویژگیها الهامبخش بودند؟
مقام رزمی پیدا شد که دریچهای به «چهارگاه» داشته باشد. شعری از آقای قبادی انتخاب کردیم. ایشان هم تحت تاثیر روزهای سختِ جنگ، این شعر را سرود.
در این قطعه به زبان کردی، همه اقوام ایرانی را به همدلی و همبستگی دعوت کند.
از این پروژه درسِ قابل انتقالی برای ارکسترهای دیگر دارید؟
همه کسانی که در عرصه موسیقی فعالیت میکنند ستاره هستند. آسمان با پرستاره بودنش قشنگ است. آسمان موسیقی ایران را زمانی بیشتر دوست دارم که ارکستر شرر در کنار دیگر ارکسترها در موسیقی ایران فعال باشد و هر کدام حرف خودشان را میزنند و کار خودشان را میکنند و در کنار همدیگر آسمانی درخشان برای موسیقی ایران بسازند.
به همکارانم میگویم؛ برای خواستههایمان بجنگیم. اجازه ندهیم مشکلات جامعه ما را از خواستههایمان دور کند. اجازه ندهیم مشکلات مالی ما را از اداره ارکسترهایمان دور کند. دست به دست هم دهیم و با همدیگر همدل باشیم و اجازه دهیم موسیقیمان در جریان باشد. شاید در بخشهایی اختلاف نظر داشته باشیم یا حتی منتقد همدیگر باشیم؛ اما در نهایت میدانیم که همهی ما متعلق به آسمان هنر هستیم و باید در کنار هم قرار بگیریم و به زنده بودن موسیقی ایران کمک کنیم.
------------------------
گفت وگو: یاسر یگانه
------------------------
انتهای پیام/