داستان سیدحسن نصرالله‌ ـ ۴۳| مجوز اتحادیه عرب به سوریه برای ورود به لبنان

داستان سیدحسن نصرالله‌ ـ 43| مجوز اتحادیه عرب به سوریه برای ورود به لبنان

خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و محور مقاومت می‌پردازد. در این قسمت، به ادامه بحث «رقابت سرد رژیم صهیونیستی و سوریه در ابتدای جنگ داخلی لبنان» می‌پردازیم.

خبرگزاری تسنیم طی سلسله‌یادداشت‌هایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان می‌پردازد. در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و اکنون قسمت چهل و سوم آن پیش روی شماست.

تاکنون سه فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است. فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت. علیرغم اهمیت موضوع، ما این فصل را بسیار سریع پشت‌سر گذاشتیم تا به بحث‌های بعدی بپردازیم. فصل دوم، «ریشه‌یابی علل شکل‌گیری جنگ داخلی لبنان» بود. هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیده‌ای خلق‌الساعه نبود و ثانیاً باید ریشه‌های شکل‌گیری آن را شناخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم به‌صورت مستقیم باعث شکل‌گیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد، ضمن این‌که حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز به‌صورت مستقیم تغییر داد. فصل سوم، «مرور مهم‌ترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود. در فصل سوم، به‌جای تمرکز بر ریشه‌ها، به‌صورت خاص، وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم.

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
نیروهای ارتش سوریه در خاک لبنان در سال 1976

فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر صور خاتمه دادیم. از قسمت سی و سوم وارد فصل چهارم شدیم که به «ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان» اختصاص دارد. در فصل چهارم، طی چند قسمت، فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور خواهیم کرد. این موارد، به صورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکل‌گیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعا اثرگذار بوده است. به همین علت، به صورت کوتاه آن‌ها را مرور خواهیم کرد.

 

ورود اولیه در پوشش فلسطینی!

امروزه اسناد کافی وجود دارد که نشان می‌دهد ارتش سوریه از ابتدای سال 1976 میلادی در خاک لبنان حضور مستقیم داشته است. به عنوان نمونه در این‌جا به خاطرات «عبدالحلیم خدام»، وزیر خارجه وقت سوریه استناد می‌کنیم که با عنوان «مذکرات عبدالحلیم خدام» منتشر شده است. سابقه دوستی عبدالحلیم خدام و حافظ اسد به دوران تحصیل در مدرسه بازمی‌گردد و او تا آخر عمر حافظ اسد، یکی از نزدیک‌ترین و معتمدترین افراد به رئیس‌جمهور وقت سوریه بود و همین موضوع باعث شد تا بعد از مرگ حافظ تا زمان فراهم کردن زمینه قانونی برای انتقال قدرت به بشار، به صورت موقت رئیس جمهور سوریه باشد.

عبدالحلیم خدام طی سال‌های 1970 تا 1984 وزیر خارجه سوریه بود و پرونده لبنان را به صورت مستقیم در اختیار داشت. در سال 1984 که به معاونت رئیس جمهوری رسید نیز با دستور مستقیم حافظ اسد، پرونده لبنان را هدایت می‌کرد و کلیه نهادهای سوری دخیل در لبنان باید با وی هماهنگ می‌شدند. از این منظر خاطرات و سخنان وی از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است و «منبع دسته اول» محسوب می‌شود.

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
عبدالحلیم خدام در کنار حافظ اسد
عبدالحلیم خدام از نزدیک‌ترین یاران حافظ اسد و مسئول پرونده لبنان در دمشق بود

عبدالحلیم خدام در خاطرات خود ذکر کرده که ارتش سوریه در روز 20 ژانویه 1974 به صورت مستقیم وارد خاک لبنان شد. در آن زمان، یگان‌های ارتش سوریه در پوشش «جیش التحریر الفلسطینی» وارد لبنان شده و در اطراف دو شهر «طرابلس» و «زغرتا» مستقر شدند. پیش‌تر در قسمت سی و هشتم این سلسله‌یادداشت با عنوان «فلسطینی‌های تحت حمایت حافظ اسد در لبنان» به معرفی جیش التحریر یا ارتش آزادیبخش فلسطین پرداخته‌ایم: «در میان گروه‌های فلسطینی که در ادامه سیادت سوریه و حافظ اسد را پذیرفتند، "ارتش آزادیبخش فلسطین" (جیش التحریر الفلسطینی) جایگاه ویژه‌ای دارد.

این گروه در سال 1964 به عنوان شاخه نظامی سازمان آزادیبخش فلسطین در کنفرانس اتحادیه عرب در سال 1964 (در اسکندریه مصر) با هدایت "جمال عبدالناصر" تأسیس شد. این گروه بیش از 12 هزار نیرو در اختیار داشت و سه لشکر با عناوین "عین جالوت"، "القادسیه" و "حطین" را به ترتیب تشکیل داد که در غزه (در آن زمان تحت حاکمیت مصر)، عراق و سوریه مستقر شدند. در سال 1967 لشکر قادسیه از عراق به اردن آمد. در سال 1970 و 1974 به ترتیب دو لشکر مستقر در اردن و مصر با فشار حکومت‌های وقت تعطیل شدند و عملا این ارتش به طور کامل در سوریه مستقر شد. در سال 1974 این گروه به فرماندهی "محمد طارق الخضراء" به طور کامل به یکی از متحدان سوریه در ساحت فلسطینی تبدیل شده بود.»

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
تصاویری از مراسم صبحگاه پادگان‌های ارتش آزادیبخش فلسطین
این گروه تا روزهای آخر حکومت بشار اسد حامی نظام بعث سوریه بود. در مراسم صبحگاه نیز از پرچم سوریه و عکس بشار اسد در کنار پرچم فلسطین و پرچم حزب بعث استفاده می‌کرد

به این‌ها باید حضور نیروهای ارتش سوریه در قالب «قوات الصاعقه» را افزود که در قسمت‌های پیشین – با تشریح دور دوم «نبرد هتل‌ها» - به تفصیل در مورد آن صحبت کرده‌ایم. در این میان، خاطرات عبدالحلیم خدام واجد نکته مهمی است: «استقرار یگان‌های ارتش سوریه در اطراف دو شهر "طرابلس" و "زغرتا"» این دو شهر چه ویژگی‌هایی داشتند؟

شهر «طرابلس» مرکز اهل سنت لبنان است و در آن زمان مقر مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین و خانه «یاسر عرفات» در آن‌جا قرار داشت. پیش‌تر در قسمت سی و ششم این سلسله‌یادداشت با عنوان «ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان» ماجرای اختلاف میان حافظ اسد و یاسر عرفات را بازگو کرده‌ایم. همان طور که در قسمت‌های گذشته تبیین شد، یکی از اهداف سوریه از ورود به لبنان، ایجاد یا تحکیم سیادت خود بر سازمان آزادیبخش فلسطین در دوره پسا کمپ دیوید بود.

شهر «زغرتا» نیز زادگاه و محل زندگی «سلیمان فرنجیه» رئیس جمهور وقت لبنان است و این موضوع نشان می‌دهد حافظ اسد در آن زمان می‌خواست رئیس جمهور وقت لبنان را تحت فشار بیش‌تری قرار دهد تا کاملا در پازل وی به ایفای نقش بپردازد! گرچه در مجموع سلیمان فرنجیه روابط خود را با دمشق نزدیک نگه می‌داشت؛ اما در مواردی اختلاف میان آن‌ها هم وجود داشت. به عنوان نمونه در «کنفرانس لوزان» زمانی که خدام طرف‌های لبنانی را به بازگشت به سوریه و ترک مذاکرات تهدید می‌کند، فرنجیه پاسخ می‌دهد: «این بهترین کاری است که می‌توانی انجام بدهی!»

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
نقشه لبنان و موقعیت آن نسبت به سوریه، فلسطین اشغالی و دریای مدیترانه
در این نقشه موقعیت شهرستان زغرتا (محل سکونت خاندان فرنجیه) در شرق طرابلس رنگ‌آمیزی شده است

در مجموع باید گفت سوریه ابتدا در پوشش نیروهای فلسطینی هم‌پیمان، ارتش خود را وارد لبنان کرده بود؛ اما هنوز حضور آن به صورت رسمی اعلام نشده بود. همین عدم حضور رسمی، باعث می‌شود تا اولا در معادلات منطقه‌ای بهره‌برداری کم‌تری صورت بگیرد و ثانیا در عرصه میدانی لبنان نیز حضور ارتش سوریه محدودتر و مقیدتر باشد. در نتیجه مقامات دمشق تلاش کردند تا با زمینه‌سازی مناسب و دریافت چراغ سبز بین‌المللی، ارتش سوریه را به صورت رسمی به لبنان اعزام کنند.

موافقت دولت‌های عربی با صحنه‌گردانی سوریه

یکی از ابعاد جنگ داخلی لبنان در میانه دهه 1970، مواضع کشورهای عربی بود. پیش‌تر در قسمت‌های هفدهم و بیستم به این موضوع پرداخته‌ایم. در قسمت هفدهم با عنوان «حمایت کشورهای عربی از فالانژها» نشان دادیم که پی‌یر جمیل، رهبر حزب کتائب و عالی‌ترین چهره راست افراطی چگونه با سفر به کشورهای عربی، نظر آنان را برای حمایت از خود جلب کرد و در این میان اردن بیش‌ترین حمایت را از راست افراطی مارونی در لبنان داشت. در قسمت بیستم با عنوان «افول چپگرایی، ظهور مقاومت اسلامی» به این موضوع تصریح شد که افراطی‌گری و زیاده‌روی جناح چپ لبنانی در آن زمان باعث شد تا کشورهای عربی نسبت به رشد مارکسیسم و چپگرایی احساس خطر کنند و اولویتشان از مبارزه با رژیم صهیونیستی به مبارزه با چپ‌های لبنان و فلسطین تغییر کند!

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
فالانژهای نمور الاحرار در حال نبرد با شبه‌نظامیان چپگرا
از سال 1974 گروه‌های مسلح راست مارونی کمک‌های تسلیحاتی، مالی، اطلاعاتی و آموزشی را از ارتش‌های عربی – به ویژه اردن – دریافت می‌کردند؛ در حالی که استراتژی کلان آن‌ها بر مبنای طرح اسرائیل تنظیم شده بود

سوریه با علم به این موضوع، تلاش کرد تا از این شکاف به نحو احسن استفاده کند. در میان کشورهای عربی مداخله‌گر در پرونده لبنان، اردن از اهمیت بالایی برخوردار است. در ابتدای سال 1976، مصر درگیر مذاکرات عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی بود و نسبت به تحولات لبنان مداخله جدی نداشت؛ هرچند به صورت کلی روابطش را با راست افراطی مارونی مناسب بود. اما در مقابل، اردن قطب مخالف سازمان آزادیبخش فلسطین محسوب می‌شد. پیش‌تر در قسمت نوزدهم با عنوان «سرایت جنگ از اردن به لبنان» ماجرای سپتامبر سیاه را شرح دادیم؛ ماجرایی که مبدأ زمانی دشمنی میان پادشاهی اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین در آن زمان محسوب می‌شود. پس‌از آن تاریخ، اردنی‌ها نقش پررنگی در تضعیف سازمان آزایبخش فلسطین ایفا کرده و در لبنان نیز به نام فلسطینی‌ها دست به ترور و آدم‌ربایی می‌زدند.

در همین راستا در قسمت هجدهم با عنوان «تندروی مارکسیست‌های فلسطینی» در خصوص اقدامات مخرب سازمان امنیتی اردن در لبنان نوشتیم: «در فضای داخلی لبنان نیز سازمان امنیت داخلی اردن دست به اقداماتی زد تا فلسطینی‌ها را بدنام و لبنانی‌ها را به جنگ با آنان بکشاند. در این مورد، حداقل 6 عملیات ترور از سوی سازمان امنیت اردن انجام شد که آن را به فلسطینی‌ها منتسب کردند. در یک مورد هم قصد تعدی به رئیس جمهور وقت (سلیمان فرنجیه) را داشتند که اصل توطئه لو می‌رود و مشخص می‌شود این عملیات از سوی سازمان امنیت اردن طراحی شده؛ اما قرار بود وانمود شود توسط فدائیان فلسطینی صورت می‌گیرد تا رئیس‌جمهور لبنان برای مبارزه با آنان عزم خود را جزم کند.»

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
اردوگاه‌های آموزشی شبه‌نظامیان

در ماه مارس 1976، سلیمان فرنجیه، رئیس‌جمهور وقت لبنان رسماً خواستار ورود ارتش سوریه به کشور می‌شود تا مانع جنگ فراگیر در لبنان شوند. به این ترتیب پشتوانه حقوقی کافی برای ورود سوریه به لبنان فراهم می‌شود. فرنجیه در آن زمان استدلال می‌کرد که ائتلاف چپ‌های لبنان با فدائیان فلسطین از قدرت بیش‌تری نسبت به ارتش لبنان برخوردار است و آن‌ها می‌توانند به سرعت لبنان را تصرف کنند.

بعد از تصرف احتمالی، فاجعه بزرگی علیه مسیحی‌های لبنان رخ خواهد داد و همین موضوع ایجاب می‌کند تا قبل از تصرف بیروت توسط چپ‌ها، دولت مرکزی به صورت رسمی از سوریه برای ورود به لبنان دعوت کند. این نکته را «جوزف ابو خلیل»، در کتاب «قصة الموارنة فی الحرب» به خوبی تشریح کرده است.

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
حافظ اسد و ملک حسین

اتفاق ویژه‌ای که رخ داد این بود که نهایتاً اردن نیز با طرح سوریه برای لبنان موافقت می‌کند! در روزهای پایانی ماه مارس 1976 ملک حسین، پادشاه اردن به واشنگتن می‌رود. او در روز 31 مارس در تماس تلفنی با حافظ اسد از واشنگتن می‌گوید: «اردن و آمریکا در این نکته اتفاق نظر دارند که برای نجات لبنان، هیچ راهی جز ورود علنی و مستقیم سوریه وجود ندارد!».

این در حالی است که یک روز قبل، ملک حسین مواضع متفاوتی اختیار کرده بود. به نظر می‌رسد این سفر، نقطه عطف مهمی باشد؛ به ویژه آن‌که وزیر خارجه و سفیر وقت آمریکا یعنی هنری کیسینجر و مورفی در روزهای بعد نیز تلاش کردند اطمینان بیش‌تری به حافظ اسد داده و حتی شروط و اخباری که ملک حسین – برای مشروط کردن حضور ارتش سوریه در لبنان - داده بود را تکذیب کنند!

لبنان , حزب‌ الله لبنان , سید حسن نصرالله , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , کشور سوریه ,
نمایی از رایزنی‌ها در حاشیه اجلاس اتحادیه عرب؛
حاضران: صدام حسین (معاون رئیس جمهور وقت عراق)، حافظ اسد (رئیس جمهور وقت سوریه) و عبدالعزیز بوتفلیقه (وزیر خارجه وقت الجزایر) و عبدالحلیم خدام (وزیر خارجه وقت سوریه)؛ در پشت آن‌ها یاسر عرفات هم با فرد دیگری در حال صحبت است

بالاخره در ابتدای ماه ژوئن 1976 ارتش سوریه به صورت رسمی وارد خاک لبنان می‌شود. در آن روز، 12 هزار نظامی ارتش سوریه در قالب پیاده‌نظام و تیپ زرهی وارد لبنان شده و فورا نوار شرقی لبنان را تصرف می‌کنند. چهار ماه بعد در نشست اتحادیه عرب در ریاض، رهبران کل کشورهای عربی با طرح سوریه برای حضور 40 هزار نظامی در لبنان موافقت می‌کنند. در آن نشست توافق می‌شود تا یک ائتلاف عربی تحت فرماندهی ارتش سوریه با عنوان «نیروی بازدارنده عربی» (قوة ردع عربیة) در لبنان مستقر شوند؛ اما در ادامه سوریه به نحوی این پرونده را مدیریت کرد تا عملا ارتش سوریه عهده‌دار این مأموریت باشد.

این موارد بیان شد تا شرح دهیم چگونه مقامات دمشق موفق شدند نظر مثبت ائتلاف عربی و دولت وقت بیروت را برای حضور علنی در خاک لبنان جلب کنند.

جمع‌بندی

ارتش سوریه ابتدا در پوشش فلسطینی‌ها وارد لبنان شد. در ادامه رئیس‌جمهور لبنان به صورت رسمی ورود ارتش سوریه سوریه به خاک لبنان را طلب کرد و همزمان کشورهای عربی نیز به تدریج از حضور سوریه در لبنان حمایت کردند. بالاخره 9 ماه بعد از ورود اولیه و 4 ماه بعد از ورود رسمی ارتش سوریه به خاک لبنان، اتحادیه عرب خواستار حضور گسترده ارتش‌ ائتلافی عربی به فرماندهی سوریه به خاک لبنان می‌شود و دمشق از همین پوشش استفاده کرده و ائتلاف را به نیروهای ارتش خود محدود می‌کند تا با استفاده از حمایت سیاسی عربی برای حضور خود در لبنان مشروعیت بیش‌تری ایجاد کند.

 

به عبارت دقیق‌تر، دمشق طی یک فرآیند هوشمندانه باعث شد تا از طرفی میان راست افراطی و راست میانه اختلاف بیفتد و از سوی دیگر حمایت کشورهای عربی از راست افراطی را به حداقل برساند و عملاً خود را نماینده کل اتحادیه عرب در لبنان نشان دهد. هر دو اقدام در این راستا صورت گرفت تا دمشق بتواند پشتوانه‌های نیروهای نیابتی و هم‌پیمان صهیونیست را از معادلات کنار بزند و بعد از قطع شریان‌های پشتیبان، سراغ این نیروهای نیابتی برود. اندکی بعد از این تاریخ یعنی از میانه 1977 ارتش سوریه به مرور وارد فاز مقابله مستقیم با راست افراطی مارونی می‌شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات