«امید موعود؛ از باور درونی تا ظهور اجتماعی»
امید، اگر بر مدار معرفت و ایمان نچرخد، به زودی پژمرده میشود و به شعاری بیجان فرو میغلتد. اما اگر بر این دو ستون استوار گردد، به نیرویی زنده و پویشگر بدل میشود؛ نیرویی که فرد را به تلاش، جامعه را به همبستگی و تمدن را به خیزش فرا میخواند.
به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، مجتبی مدنینژاد فارغ التحصیل سطح عالی حوزه علمیه قم و کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه باقر العلوم(ع) در یادداشتی با عنوان «امید موعود؛ از باور درونی تا ظهور اجتماعی» نوشت: جهان معاصر ما، عرصهی تلاقیِ بحرانها و امیدهاست. بشرِ گرفتار در طوفان اضطرابهای اجتماعی، فشارهای اقتصادی و جنگ روایتها، در جستوجوی تکیهگاهی استوار است. در چنین زمینهای، مفهوم «امید مهدوی» اگر در سطح شعارهای تکراری و عواطف سطحی بماند، کارکردی جز تسکین موقت ندارد. اما اگر بر بنیان معرفت راستین و ایمان زنده استوار گردد، به نیرویی تمدنساز و موتور محرک فرد و جامعه بدل میشود. قرآن کریم در آیهی شریفهی «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» نوید میدهد که دشواریها در دل خود بذر گشایش را میپرورند؛ و این وعده، اگر در پرتو اندیشهی مهدوی فهم شود، امید را به شریان حیاتی حرکت اجتماعی بدل میسازد.
امید؛ فراتر از دلخوشی روانشناختی
امید در تلقی عام، اغلب به منزلهی نوعی آرامبخش روانی فهمیده میشود؛ اما امید موعود، برآمده از سنت وحیانی و تجربهی تاریخی امت شیعه، به مراتب عمیقتر و کارآمدتر است. این امید، حاصل جمع میان «معرفت به حقیقت امامت» و «ایمان به وعدهی تخلفناپذیر الهی» است. ادبیات تاریخی ملت ایران نیز مملوّ از چنین افقی است: از حافظ که میگوید «دولت پیر مغان باد که باقی سهل است» و امید را به مثابهی حقیقتی بنیادین میستاید؛ تا فردوسی که در میانهی تاریکیها به «روز نو و پیروزی» دل میبندد؛ چنین امیدی، نه گریز از واقعیت که قدرت تغییر و بازسازی واقعیت بوده است.
کژتابیهای امید در روزگار ما
با این همه، امید مهدوی موعود در زیستجهان امروز با آفات مفهومی جدّی مواجه است: نخست، امید منفعلانهای که انسان را به انتظارِ صرفِ معجزه فرو میکاهد؛ گویی هیچ مسئولیتی بر عهدهی او نیست. دوم، امید آمیخته با توقعات غیرواقعی که میپندارد ظهور، همهی مشکلات را بیدرنگ و بیهیچ زمینهسازی حل خواهد کرد. و سوم، فرسایش امید در اثر طولانیشدن غیبت، که به بیتفاوتی یا یأس میانجامد. این کژتابیها نه تنها امید را عقیم میسازند، بلکه میتوانند سرچشمهی دینگریزی و انفعال اجتماعی شوند. حال آنکه تجربههای عینی جامعه ایرانی از دفاع مقدس تا همبستگی در برابر تحریمها و بلایای طبیعی نشان داده است که امید زنده، انسان را به میدان میآورد، نه به کنج انزوا.
بازسازی امید بر مدار معرفت و ایمان
راه رهایی از این کژتابیها، بازخوانی امید در دو ساحت بنیادین است:
- ساحت معرفتی: فهم فلسفهی غیبت و سنتهای الهی در تاریخ. غیبت به معنای رهاشدگی نیست، بلکه مجالی برای آزمون، تکامل و آمادگی است. همانگونه که عاشورا در دل تاریخ شیعه، کانونی برای تداوم حرکت و پاسداری از حقیقت شد، غیبت نیز بستری برای تربیت نسلی است که شایستهی ظهور باشد.
- ساحت ایمانی: باور قلبی به وعدهی نصرت الهی: «وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنصُرُهُ» (حج/40). ایمان، امید را از سطح محاسبات مادی فراتر میبرد و به نیرویی برای ایستادگی و فداکاری بدل میسازد.
ترکیب این دو ساحت، امید را از یک احساس مبهم به یک تعهد فعال و نیروی تمدنساز ارتقا میدهد. رهبر انقلاب اسلامی بارها تصریح کردهاند که «امید، بزرگترین سرمایهی یک ملت است»؛ سرمایهای که بیآن، هیچ حرکت تاریخی پدید نمیآید. ناگفته نماند که امید مهدوی، پادگفتمانی قدرتمند در برابر روایتهای آخرالزمانی غربی که آینده را تاریک و آخر دنیا را ویرانشده تصویر میکنند، میباشد.
از امید به کردار اجتماعی
امید مهدوی، اگر اصیل باشد، ناگزیر به عرصهی عمل راه مییابد:
- در سطح فردی: جوانی که در سختیهای معیشت دست از تحصیل نمیکشد؛ کارآفرینی که در تنگنای اقتصادی، چراغی برای اشتغال میافروزد؛ مؤمنی که در برابر وسوسههای فساد، بر پاکدامنی و خدمت پافشاری میکند.
- در سطح جمعی: ملت ایران در سیل، زلزله یا همهگیری کرونا نشان داد که امید، میتواند به سرمایهی اجتماعی بدل شود و جامعه را از فروپاشی مصون دارد. همان روحیهای که در دفاع مقدس، از مردمانی عادی، مجاهدانی سترگ پدید آورد.
- در سطح تمدنی: امید مهدوی به معنای آمادگی برای بنای جامعهای عادلانه و پیشرفته است. اقتصاد مقاومتی، پیشرفت علمی و عدالتخواهی اجتماعی، همه تمرینهای واقعی «انتظار فعال»اند؛ انتظاری که به جای سکون، جوشش و آفرینش میآفریند.
فرجام سخن
امید، اگر بر مدار معرفت و ایمان نچرخد، به زودی پژمرده میشود و به شعاری بیجان فرو میغلتد. اما اگر بر این دو ستون استوار گردد، به نیرویی زنده و پویشگر بدل میشود؛ نیرویی که فرد را به تلاش، جامعه را به همبستگی و تمدن را به خیزش فرا میخواند. ملت ایران بارها در تاریخ معاصر نشان داده است که با امید، میتواند از دل سختیها افقی نو بگشاید. و امروز بیش از هر زمان دیگر، به تعبیر رهبر انقلاب، «هیچگاه ملت ایران به آیندهی خود چنین امیدوار نبوده است.»
این است معنای «امید زنده»: خروج از حصار کلمات و ورود به میدان کردار. امیدی که نه تنها دل را آرام میسازد، بلکه دست را به کار و جامعه را به حرکت وامیدارد؛ امیدی که در افق روشن ظهور، به تحقق عدالت جهانی پیوند خورده است.
انتهای پیام/