ستایش تا ستیز؛ پیامدهای دیپلماتیک تمجید علیاف از ترامپ
سخنان اخیر الهام علیاف در ستایش از دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا، موجی از خشم و رنجش را در میان آذریهای ایران برانگیخته است.
خبرگزاری تسنیم، اردبیل ـ سخنان اخیر الهام علیاف در ستایش از دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، موجی از خشم و رنجش را در میان آذریهای ایران برانگیخته است؛ مردمانی که خاطره تلخ حملات مرزی دوران ترامپ را هنوز در جان دارند این واکنش نه صرفاً یک اعتراض سیاسی، بلکه فریادی از دل جامعهای است که خود را قربانی بیتوجهی و دوگانگی رفتاری همسایه شمالی میبیند.
سخنان مقامات دولت آذربایجان در ستایش از «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور ایالات متحده که دوران زمامداری او با تشدید فشارهای اقتصادی علیه ایران و همچنین فرمان حمله موشکی به مناطق مرزی آذرینشین ایران همراه بود، موجی از شگفتی، رنجش و خشم ژرف را در میان آذریهای ایران برانگیخته است.
این احساسات که از سوی چهرههای سرشناسی چون آیتالله سید حسن عاملی به روشنی و صراحت بیان شده، تنها یک اعتراض دیپلماتیک نیست، بلکه فریادی از قلب آزرده جامعهای است که خود را قربانی دوگانگی و بیپروایی در سیاستهای همسایه شمالی میبیند.
برای درک عمق این رنجش، باید به پیشینه تاریخی و گفتمان سیاسی درازمدت دولت باکو نگریست دولت آذربایجان همواره در بیانیههای رسمی خود بر پیوندهای نژادی، زبانی و فرهنگی با آذریهای ایران پای فشرده و خود را پشتیبان و دلسوز آنان معرفی کرده است.
این ادعاها، اگرچه از سوی ایران همواره با احتیاط و رد هرگونه دخالت در کارهای داخلی روبرو شده، اما در ذهن بسیاری از شهروندان آذریتبار ایران، دستکم یک پیوند احساسی و انتظاری کمینه از رعایت حال پدید آورده بود.
ستایشهای شگفتانگیز و افراطی الهام علیاف از ترامپ که آشکارا او را صلحطلب واقعی، شایسته جایزه نوبل، و دارای شرافت و وقار خواند درست در زمانی صورت میگیرد که یادآوری بمباران مناطق مرزی ایران به دستور همان فرد، به ویژه در استانهای آذرینشین، نه تنها فراموش نشده که به نمادی از خشونت و نادیده گرفتن جان غیرنظامیان تبدیل شده است.
از نگاه یک آذری ایرانی، این کار چیزی جز ستایش کشنده و پشت کردن به خویشاوند تفسیر نمیشود اینجاست که به گفته آیتالله عاملی، قلب آذریهای ایران آزرده میشود؛ زیرا احساس میکنند کشوری که خود را برادر میخواند، نه تنها درد آنان را درنمییابد، بلکه بر زخمهایشان نمک نیز میپاشد.
واکنش توصیفشده از سوی آیتالله عاملی«خشم گسترده»، «فوران کینه» و «آشوب خشم در دلها» نشاندهنده یک پاسخ هیجانی همگانی است که از احساس فریبخوردگی و خوارداشت سرچشمه میگیرد این تنها یک ناخشنودی سیاسی زودگذر نیست، بلکه ضربهای به هویت مشترک احساسشده است.
شهرهای بزرگ آذرینشین مانند تبریز، ارومیه، زنجان و اردبیل، که همواره کانون فرهنگ و تاریخ آذری بودهاند، امروز شاهد جوشش احساساتی هستند که ریشه در ناامیدی از یک همسایه بیمبالات دارد.
آذریهای ایران، علیرغم تبار قومی خود، همواره وفاداری خود را به یکپارچگی سرزمینی و حاکمیت ملی ایران نشان دادهاند حمله به خاک ایران از هر سو که باشد، نکوهیده است و ستایش عامل آن حمله، اقدامی خصمانه به شمار میرود.
آنان از این که نام و تبارشان بهانهای برای بازیهای سیاسی کشوری دیگر قرار گیرد و سپس همان کشور، عامل کشته شدن هموطنانشان را بستاید، احساس خوارداشت و خیانت میکنند ستایش فردی که دستور حمله به غیرنظامیان را داده است، فارغ از هر هویت قومی یا ملیتی، به عنوان یک عمل ناشایست اخلاقی و نابخردانه متصور میشود.
از چشمانداز دیپلماتیک، سخنان دولت آذربایجان را میتوان یک بیاحتیاطی بزرگ یا حتی یک برداشت نادرست راهبردی دانست. باکو شاید قصد داشته با این کار سپاس خود از مواضع ترامپ در قبال ارمنستان و پشتیبانی از مواضع آذربایجان در قرهباغ را نشان دهد برای آینده، روابط خود با حلقههای اثرگذار در ایالات متحده را استوارتر کند.
اما این اقدام بدون سنجش هزینههای سنگین احساسی و سیاسی آن در جنوب آراز (رود ارس) انجام شده است. این تصمیم اعتماد بنیادین جامعه آذری ایران که پرجمعیتترین گروه آذری جهان است را به شدت آسیبزده است.
دستاوردهای دولت الهام علیاف در ایجاد تصویری مثبت از آذربایجان در میان ایرانیان به ویژه آذریها را به مخاطره انداخته است. بهانههای بیشتری در اختیار جریانهای ضد آذربایجان در ایران قرار داده تا هرگونه حرکت فرهنگی یا سیاسی باکو را با اتهام دخالتگری و چاپلوسی زیر سؤال ببرند.
به وضوح نشان داد که سودجویی سیاسی کوتاهمدت باکو میتواند بر پیوندهای احساسی و تاریخی ادعایی آن برتری داشته باشد, سخنان دولت آذربایجان نه تنها یک اشتباه دیپلماتیک، بلکه یک نقیضه ارزش اخلاقی از دیدگاه جامعه آذری ایران به شمار میرود.
این رویداد به روشنی نشان میدهد که سیاستهای مبتنی بر عوامگرایی و سودجوییِ کوتاهمدت، در پایان میتواند به سرمایههای راهبردی بلندمدت یک کشور اعتماد و همدلی مردمی آسیب جدی وارد کند.
پاسخ غنی و گسترده به این رویداد، تنها در نکوهش آن خلاصه نمیشود، بلکه باید دربردارنده این پیام باشد ملت ایران، از جمله آذریهای وفادار و میهندوست آن، هویت خود را نه از بازیهای سیاسی همسایگان، که از تاریخ پرافتخار و همبستگی درونی خود میگیرند این اتفاق میتواند بار دیگر وفاداری عمیق آذریهای ایران به میهنشان را به نمایش گذاشته و نقشه هرگونه تفرقهافکنی را بیاثر کند.
کار ویژه نخبگان و مقامات نیز هوشمندی در مدیریت این احساسات، پیشگیری از هرگونه افراط و تفریط، و دگرگون کردن این چالش به فرصتی برای تاکید بر وحدت ملی است, این رویداد درس بزرگی برای همه بازیگران منطقه است؛ سیاستی پایدار است که بر پایه احترام متقابل، در نظر گرفتن حساسیتهای مردمان و پرهیز از دوگانگی و ناسازگاری در رفتار استوار باشد.
انتهای پیام/