شیرینی خستگی در دل شالیزارهای مازندران / طلای سفید در آغوش شمالیها
روایت مردمی از روزهای پرهیاهوی برداشت برنج در مازندران نشانگر نزدیک شدن به پایان فصل برداشت ارقام محلی و روانه سازی این محصول به بازار دارد.
به گزارش خبرگزا ی تسنیم از ساری، با وزش نسیمی که عطر شالی تازه را در هوای مرطوب و خنک مازندران میپیچاند، فصل برداشت برنج از راه رسیده است؛ فصلی که برای مردم این دیار بیش از یک کار کشاورزی ساده، نماد زندگی، امید و حاصل یک سال تلاش بیوقفه است. صدای داسها و موتور کمباینها، همهمه کشاورزان و خندههای کودکان در کنار شالیزارها، هارمونی ویژهای را به نمایش میگذارد که روح و جان هر رهگذری را لمس میکند. در این روزها، از آمل و بابل گرفته تا قائمشهر، جویبار و ساری، شالیزارها با رنگهای زرد و سبز خیرهکننده و خوشههایی که زیر تابش آفتاب میدرخشند، جلوهای از زندگی روستایی و تلاش انسانی را به تصویر میکشند.
شهریور که به نیمه رسیده است، شالیزارهای پهناور مازندران آرامآرام سبزی همیشگی خود را به زردی خوشههای آماده برداشت میبخشند. خوشههایی که گویی در انتظار دستان پینهبسته کشاورزاناند تا به دست آنان، حاصل یک سال رنج، صبر و امید، از دل زمین بیرون کشیده شود. جادههای باریک کنار شالیزارها حالا پر از رفتوآمد کمباینها، تراکتورها و کارگران فصلی شده است؛ صدای موتور ماشینآلات و همزمان بوی کاه تازه و عطر شالی که در هوا موج میزند، ترکیبی است که همه حواس را پر میکند و حال و هوای روستاها را دگرگون میسازد.
این فصل، فراتر از یک فعالیت اقتصادی، آئینی است با ریشههای عمیق در فرهنگ و زندگی مردمان شمال کشور. برداشت برنج، فرصتی است برای گردهمایی خانوادهها، همدلی کشاورزان و انتقال دانش و تجربه از نسلهای گذشته به جوانترها. زنان، مردان و حتی کودکان در کنار هم، با شور و شوق خاصی کار میکنند؛ کودکانی که در طول سال تنها بازی و درس را میشناسند، حالا در شالیزارها خندههای خود را به جمع خانواده میآورند و با شادی به فعالیت کمک میکنند، انگار که خود نیز سهمی در برکت زمین دارند.
برداشت برنج، ترکیبی از تلاش، صبر و انتظار است؛ صبری که سالها با کاشت، داشت و مراقبت از زمین همراه بوده و حالا نتیجه آن در دستان کشاورزان نمایان میشود. هر خوشه برنج، نه تنها نمادی از حاصل تلاش فردی و جمعی است، بلکه وعدهای از برکت و تغذیه برای خانوادهها و جامعه محسوب میشود. زمین و انسان، در این فصل، دست در دست هم، چرخهای از زندگی و امید را رقم میزنند؛ چرخهای که هر لحظه آن بوی خاک مرطوب، صدای پرندگان و عطر شالی تازه را در خود دارد و همه این عناصر، حس زنده بودن و پیوند انسان با طبیعت را یادآوری میکنند.
در کنار زیباییها و شور و شوق این فصل، سختیها و چالشها نیز نمایان است؛ دستان پینهبسته، کمر خمیده و چهرههای خسته کشاورزان، یادآور یک سال تلاش و مقاومت در برابر سختیهای طبیعی و اقتصادی است. اما با وجود این همه دشواری، لبخندها و رضایت ناشی از برداشت محصول، شادی و امید را در دل همه مینشاند. اینجا هر دانه برنج، قصهای از زندگی است؛ قصهای که با عشق، زحمت و ایمان آمیخته شده و هر لحظه آن، نشاندهنده ارتباطی مستحکم میان انسان، طبیعت و جامعه است.
در نهایت، فصل برداشت برنج در مازندران تنها یک دوره زمانی از فعالیت کشاورزی نیست؛ بلکه آیینهای است از فرهنگ، اقتصاد و زندگی روزمره مردمان این دیار؛ ترکیبی از سنت، مدرنیته، شادی و زحمت که هر سال با آغاز شهریور به نمایش گذاشته میشود و به همه یادآوری میکند که زندگی، حاصل تلاش مستمر و همبستگی انسانها با طبیعت است.
صدای موتور کمباینها در دل صبح مهآلود، با صدای پرندگان و وزش نسیم مرطوب، در هم میآمیزد و فضای شالیزارهای شمال را پر میکند. هوا هنوز سرد و تازه است، اما عطر شالی تازه، خاک مرطوب و کاه تازه هر لحظه حواس را پر میکند. مردان و زنان کشاورز، با دستهای پینهبسته و لباسهای خیس از عرق، در امتداد ردیفهای طلایی خوشههای آماده برداشت، حرکت میکنند. کمباینها و داسها، ریتمی آهنگین و مداوم ایجاد کردهاند که گویی خود طبیعت با آن میرقصد.
در کنار یکی از شالیزارها، مردی میانسال با چهره آفتابسوخته و لباس کار ساده، ایستاده و دستانش را روی داس گرفته است. لبخندی پر از آرامش و رضایت بر لب دارد و میگوید: «هر خوشه برنج برای ما یک خاطره است؛ از روزی که بذر را پاشیدیم تا امروز که محصول را درو میکنیم. امسال خدا را شکر، باران به موقع آمد و محصول خوبی داریم. همه خستگی یک سال، همین امروز از تنمان بیرون میرود.»
صدای خنده کودکان از میان ردیفهای شالیزار شنیده میشود؛ کودکانی که همراه پدران و مادران خود، بیوقفه در کنار زمینهای طلایی بازی و کمک میکنند. آنها با شور و اشتیاق، خوشههای ریز برنج را به دستههای کوچک جمع میکنند و گاهی در میان کار، به خنده و شیطنت میپردازند. زنان روستا، با دامنهای بلند و روسریهای رنگی، سبدهای بزرگ حمل محصول را روی شانههایشان میگذارند و با مهارت و سرعت، خوشهها را جمعآوری میکنند. بوی خاک تازه و عطر شالی که در هوا میپیچد، ترکیبی از سختی و شیرینی این روزها را به تصویر میکشد.
جادههای باریک میان شالیزارها پر از تراکتور و کمباین است؛ هر حرکت ماشینآلات، هماهنگ با دستهای کشاورزان است و گاهی صدای برخورد تیغههای کمباین با خوشهها، همچون ضربآهنگ یک جشن بزرگ طبیعت به گوش میرسد. صدای باد و بارانهای کوتاه شهریور، گاهی آرام، گاهی شدید، لحظهای سکوت ایجاد میکند و پس از آن، دوباره همهمه شالیزارها جان میگیرد.
برداشت برنج، نه تنها یک فعالیت اقتصادی بلکه یک مراسم فرهنگی و اجتماعی است؛ فرصتی برای دورهمی خانوادهها، همدلی کشاورزان و انتقال تجربه از بزرگترها به نسلهای جوانتر. پدران و مادران با دقت، روشهای سنتی برداشت را به فرزندانشان نشان میدهند و لحظهای هم در این فرآیند، عشق و صبر انسانی را به نمایش میگذارند. در این میان، صدای پای گاوهای کوچکی که برای کمک به حمل محصول به کار گرفته شدهاند، صدای دستان کارگران و خندههای کودکان، فضایی پر از زندگی و نشاط میآفریند.
خورشید صبحگاهی با نور طلایی خود، روی خوشههای برنج میتابد و برق آنها در زیر نور، تصویری شاعرانه و باشکوه ایجاد میکند. کشاورزان برای لحظاتی دستها را روی دستان هم میگذارند، نفس میکشند و به شالیزار نگاه میکنند؛ لبخند رضایت بر چهرهها نمایان است، زیرا حاصل یک سال تلاش و مراقبت، حالا در دستشان است. هر دانه برنج، داستانی از تلاش، صبر، امید و زندگی انسان است.
با نزدیک شدن ظهر، مه صبحگاهی کمکم کنار میرود و گرمای آفتاب بیشتر حس میشود. کارگران خسته اما خوشحال، خوشهها را به سبدها میریزند و مسیرهای خاکی شالیزار را با قدمهای مطمئن و آرام طی میکنند. صدای کمباینها همچنان ادامه دارد و مردان و زنان، با همدلی و هماهنگی، محصول را جمعآوری میکنند. هر دسته برنج، نمادی از یک سال زحمت و پشتکار است و همه این تلاشها، وعدهای از خوراک، درآمد و برکت برای خانوادهها و جامعه به همراه دارد.
فصل برداشت برنج در مازندران، جشن زندگی و کار سخت است؛ روزهایی که انسان و زمین با هم سخن میگویند و نتیجه آن، لبخند رضایت و امید در چهره مردمی است که یک سال از عمر خود را در خدمت خاک و طبیعت گذاشتهاند. این صحنهها، تصویری زنده و پویا از همزیستی انسان و طبیعت، فرهنگ و زندگی روزمره روستایی را به نمایش میگذارند؛ جایی که هر دانه برنج، ارزش، خاطره و امید را با خود حمل میکند و این جشن برداشت، یادآور تمام تلاشها، خستگیها و لبخندهایی است که در طول سال پنهان مانده بود.
کنار جادههای باریک شالیزاری، هوا پر از بوی خاک مرطوب و عطر شالی تازه است. زنان با روسریهای گلدار و لباسهای رنگی، روی زمین نشستهاند و با دقت و مهارت، خوشههای طلایی برنج را دسته میکنند. دستهایشان خسته اما پرانرژی است و هر حرکتشان، نشانهای از سالها تجربه و صبر است.
خدیجه خانم، زنی میانسال با دستهایی پر از خط و رد شالی، سرش را بالا میآورد و لبخندی پر از رضایت میزند. چشمانش برق شادی دارد و صدایش با شور و هیجان میلرزد: وقتی بوی شالی تازه میاد، انگار زندگی دوباره جریان پیدا میکنه. از قدیم میگفتن، برنج قوت مردمه، و ما خوشحالیم که امسال میتونیم قوت سفره خیلیها رو تامین کنیم.
دستهایش با سرعت و مهارت، خوشهها را جمع میکند و کنار سبدهای بزرگ قرار میدهد. صدای خندههای کودکان در پسزمینه، همراه با وزش نسیم که شالیزارها را میلرزانَد، فضایی زنده و پر از شور و نشاط ایجاد کرده است.
هر خوشه برنج که در سبد قرار میگیرد، نه تنها محصول یک سال تلاش است، بلکه نمادی از امید، زندگی و پیوند انسان با زمین است. زنان اطراف خدیجه خانم با آرامش و لبخندی کمنظیر، گویی در حال جشن گرفتن یک موفقیت جمعیاند؛ جشن حاصل دسترنج یک فصل کامل و نویددهنده سفرههای پر از برکت برای خانوادهها و جامعه.
خدیجه خانم برای لحظهای دستش را روی سینه میگذارد، نفس عمیقی میکشد و با نگاهی به شالیزارهای طلایی ادامه میدهد: هر خوشه برنج، یک خاطره است؛ خاطره باران به موقع، روزهای سخت کاشت، و شبهایی که تا دیر وقت کنار آفتابسوخته زمین بودیم. حالا وقتی این خوشهها رو در دست میگیریم، میفهمیم که تمام خستگیها ارزش داشت.
در این لحظه، نگاهت به شالیزارهای طلایی میافتد که همچون دریایی از نور و زندگی در زیر آفتاب میدرخشند. صدای زنان، خنده کودکان و وزش باد، تصویری کامل از شادی و امید روستایی را به نمایش میگذارد؛ جایی که هر دانه برنج، داستانی از تلاش، صبر و عشق به زمین و زندگی را روایت میکند.
برداشت برنج در مازندران، فراتر از یک کار کشاورزی است؛ این فصل، در دل روستاها و شالیزارها به یک آیین و جشن تبدیل میشود. صبحهای شهریور، وقتی مه آرام روی زمین پهن است و نسیم سبک از میان شالیزارها عبور میکند، خانوادهها با شور و شوق کنار مزارع جمع میشوند. صدای موتور کمباینها و داسها با خنده کودکان که در میان کاهها میدوند، آمیخته میشود و فضایی سرشار از زندگی و انرژی ایجاد میکند. مردان، هنگام پر کردن کیسههای شالی، با خنده و شوخی خستگی را سبک میشمارند و زنان با مهارت و ظرافت خوشهها را دسته میکنند و آماده حمل به انبار مینمایند.
در گوشه و کنار شالیزار، نوای محلی "چکه" و ترانههای قدیمی با لهجههای مازندرانی، همچون موسیقی طبیعی زمین، فضا را پر کرده است. این صداها نه تنها خاطره و فرهنگ دیاری دیرینه را یادآوری میکند، بلکه انگیزهای برای ادامه کار و انرژی مضاعف به کشاورزان میبخشد.
در قائمشهر، علیاکبر، جوانی 28 ساله، با دستان خسته اما محکم، کنار پدرش مشغول برداشت است. چهرهاش که از آفتاب و کار سخت کمی سوخته، با لبخند و غرور همراه است. او از چالشهای امسال میگوید و با لحنی آرام اما سرشار از صداقت میافزاید: هزینه کارگر و کود و سم خیلی بالا رفته، اما وقتی محصول رو توی انبار میبینی، همه سختیها رو فراموش میکنی. کاش دولت برای فروش برنج هم کمک کنه تا دست دلالها کوتاه بشه.
کلماتش، ترکیبی از نگرانی و امید است؛ نگرانی برای شرایط اقتصادی و سختیهای کشاورزی و امید برای روزی که دسترنج یک سالهاش بتواند به دست مصرفکننده واقعی برسد و سفرهها را پر کند. نگاه علیاکبر به خوشههای طلایی شالیزار است، جایی که هر دانه، داستانی از تلاش، صبر و عشق به زمین را روایت میکند.
کودکان در میان کاهها بازی میکنند و گاهی صدای خندهشان در کنار صدای شالی که توسط کشاورزان دسته میشود، فضایی شاد و پرانرژی میآفریند. زنان، با مهارت و ظرافت، هر خوشه را با دقت کنار هم میگذارند و کیسهها را پر میکنند؛ هر حرکتشان با سالها تجربه و دلسوزی برای خانواده همراه است.
این جشن برداشت، تنها مراسمی برای جمعآوری محصول نیست؛ نمایشی از زندگی، همدلی و فرهنگ مردم شمال است. مردان، زنان و کودکان همه در کنار هم، در یک همکاری جمعی، یک سال تلاش را به ثمر میرسانند و با هر خوشه برنج، امید و نشاط را به زمین و زندگی بازمیگردانند. در این میان، نگرانیهای اقتصادی و چالشها به فراموشی سپرده میشود، اما همواره به یاد کشاورزان میماند که تلاشهایشان تنها با حمایت، برنامهریزی مناسب و عدالت در بازار به نتیجه واقعی خواهد رسید.
هادی باقری، معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی مازندران، با افتخار اعلام میکند که تاکنون 95 درصد از ارقام محلی برنج در شالیزارهای استان برداشت شده است. به گفته او، عملیات برداشت در 185 هزار هکتار از مجموع 228 هزار هکتار شالیزارهای استان با موفقیت انجام شده است. این آمار نشان میدهد که بیشتر روستاها و شهرستانها، از آمل و بابل گرفته تا قائمشهر و ساری، درگیر فرآیند پرشور برداشت محصول هستند و مردم با دستانی پینهبسته و روحیهای سرشار از امید، یک سال زحمت خود را به ثمر رساندهاند.
با پایان برداشت در مناطق دشتی استان، اکنون تمرکز کشاورزان و شالیکارها بر ارقام پرمحصول مانند شیرودی، فجر و ندا است. باقری تأکید میکند که 4 هزار هکتار از 50 هزار هکتار شالیزارهای ارقام پرمحصول نیز در حال برداشت است و این روند با سرعت ادامه دارد. پیشبینی میشود که تا پایان شهریورماه، عملیات برداشت این ارقام هم به پایان برسد و شالیزارهای استان به طور کامل خالی و آماده برای چرخه بعدی کشت شوند.
اما ماجرای برداشت برنج تنها به جمعآوری محصول محدود نمیشود؛ این یک رویداد اجتماعی و فرهنگی است که زندگی روستایی و محلههای شمال را در هم میآمیزد. زنان با روسریهای رنگارنگ و دستهای پر از خطهای شالی، خوشهها را دسته میکنند، کودکان در میان کاهها میدوند و مردان با لبخند و شوخی خستگی یک سال را سبک مینمایند. صدای لهجههای محلی، نوای "چکه" و ترانههای قدیمی در گوشه و کنار شالیزار شنیده میشود و فضای شاد و پرانرژی ایجاد میکند.
باقری همچنین از برنامههای کشت رتون و نشای مجدد در استان خبر میدهد. تاکنون 130 هزار هکتار کشت رتون انجام شده و پیشبینی میشود برداشت رتون از اواسط مهرماه آغاز شود. به این ترتیب، چرخه تولید برنج در مازندران، با کشت اول و کشت دوم، باعث میشود استان نه تنها به یکی از قطبهای اصلی تولید برنج کشور تبدیل شود، بلکه نقش مهمی در تأمین امنیت غذایی و اقتصاد کشاورزان ایفا کند.
طبق پیشبینیها، در مجموع برداشتهای کشت اول و دوم، حدود یک میلیون و 700 هزار تن شلتوک و 950 هزار تن برنج سفید در مازندران تولید خواهد شد. این ارقام نشاندهنده ظرفیت عظیم تولید و تلاش مستمر کشاورزان است و همچنین مسئولیت سنگینی بر دوش نهادهای دولتی برای حمایت، نظارت و مدیریت بازار میگذارد تا دسترنج یک ساله مردم به شکل عادلانه و مؤثر به سفرهها برسد.
در نهایت، برداشت برنج در مازندران، نه فقط یک فعالیت کشاورزی، بلکه جشن زندگی، نمادی از همدلی و نمایشی از فرهنگ و هویت مردم شمال ایران است. هر خوشه برنج، خاطرهای از تلاش، صبر و امید است؛ از لحظه کاشت و مراقبت تا روز برداشت که کشاورزان، با دستهای پینهبسته و دلهای پرامید، محصول یک سال سختکوشی را به خانهها و سفرههای مردم میرسانند.
در پایان، میتوان گفت که برداشت برنج در مازندران فراتر از یک فعالیت صرفاً اقتصادی است؛ این فصل، نمادی زنده از زندگی، فرهنگ، تلاش و همبستگی مردمان شمال کشور است. هر خوشه برنج که از دل زمین بیرون میآید، قصهای از صبر و پایداری کشاورزان را بازگو میکند؛ قصهای که با تلاش یک ساله، عشق به زمین، اعتقاد به سنتها و امید به آینده پیوند خورده است. این روند نه تنها سفره خانوادهها را پر میکند، بلکه ریشههای فرهنگی و اجتماعی جامعه شمال را نیز تقویت مینماید؛ جایی که آیینها، موسیقی محلی، خنده کودکان و همدلی بزرگترها با کوچکترها، همه و همه نشاندهنده ارتباط عمیق انسان با طبیعت و ارزشهای انسانی است.
آمارها نیز تصویر روشنی از اهمیت این فعالیت ارائه میدهند: با برداشت 95 درصد از ارقام محلی و آغاز برداشت ارقام پرمحصول، و پیشبینی تولید حدود یک میلیون و 700 هزار تن شلتوک و 950 هزار تن برنج سفید در کشت اول و دوم، روشن میشود که مازندران نه تنها به یک قطب تولید برنج در کشور تبدیل شده است، بلکه نقش حیاتی در تأمین امنیت غذایی و ثبات اقتصادی کشاورزان ایفا میکند. این موفقیت، حاصل هماهنگی تلاشهای فردی و جمعی، مدیریت صحیح منابع و برنامهریزی دقیق کشاورزی است و نشان میدهد که پیوند انسان با زمین، زمانی به ثمر میرسد که همراه با دانش، تجربه و حمایت اجتماعی باشد.
همزمان با زیباییهای بصری و شور و هیجان برداشت، نباید از سختیها و چالشهای اقتصادی و طبیعی غافل شد. دستان پینهبسته، لباسهای خیس از عرق و چهرههای خسته کشاورزان، یادآور مقاومت و پشتکار در برابر مشکلات است؛ اما لبخند رضایت، آرامش حاصل از دیدن محصول نهایی و حس مشارکت جمعی، تمامی خستگیها را از میان برمیدارد و نوید روزهای پرثمر و پرامید را به ارمغان میآورد.
به این ترتیب، برداشت برنج در مازندران، ترکیبی از اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و طبیعت است؛ فرصتی برای همدلی و آموزش، محکی برای تواناییهای انسانی و یادآوری اهمیت پیوند انسان با زمین. این جشن سالانه، یادآور این است که زندگی، حاصل تلاش مستمر، همبستگی و احترام به طبیعت است و هر دانه برنج، نه تنها محصول یک سال کار و زحمت، بلکه نمادی از امید، عشق و پشتکار انسان است. مازندران، با شالیزارهای طلایی خود، دوباره به ما میآموزد که زندگی، همانند برداشت برنج، ترکیبی از صبر، مهارت و شادی در کنار هم است؛ جشنی که هر ساله با شروع شهریور، یاد و خاطره آن در قلب مردم و فرهنگ این دیار حک میشود.
انتهای پیام/