الزام اتخاذ سیاست "مقاومت هوشمندانه" در نبرد با آمریکا و اسرائیل
مقاومت به معنای افزایش هزینههای استراتژیک برای رفتارهای متجاوزانه دشمن است. از اینرو سرمایهگذاری روی تواناییهایی که دست دشمن را برای حمله مستقیم میبندد لازم است.
خبرگزاری تسنیم، قم ـ ضعف نهادهای بینالمللی در اجرای عدالت و تنظیمگری روابط بین الملل و گستاخی و بیحدومرز آمریکا و رژیم غاصب، ایران را به عنوان یک کشور مستقل و البته قدرتمند در موقعیت دشواری قرار داده است.
نهادهای بینالمللی ناتوان هستند و آمریکا از حق وتو برای محافظت مطلق از اسرائیل استفاده میکند. این امر شورای امنیت را در عمل نسبت به این موضوع خاص، فلج کرده است و قدرتهای غربی نیز بهطور سیستماتیک از اعمال استانداردهای بینالمللی بر متحدان خود خودداری میکنند. این امر مشروعیت نهادهایی مانند دادگاه بینالمللی دادگستری را خدشهدار کرده است. تحریم قضات صادرکننده رأی علیه نتانیاهو به دلیل جلوگیری از سیاسی شدن دادگاه لاهه، در نوع خود شگفتانگیز هست! لذا آنچه که در صحنه جهانی غالب میشود، توازن قوا و منافع ملی است، نه قوانین بینالمللی.
در اینجا این سؤال که "ایران چه باید بکند؟" سؤال مهمی هست و به نظرم در کانون تأمل سیاستگذاران میباید قرار گیرد.
انتخاب بین "تسلیم در برابر آمریکا" که جبهه اصلاحات مطرح میکند یا "مقاومت" که برخی گروههای اصولگرایی مطرح میکنند، یک دوگانه کاذب است. هر دو راهبرد، بسیار سادهانگارانه و پرخطر هستند.
در این شرایط در دوگانه تسلیم یا مقاومت، سیاست "مقاومت هوشمندانه به همراه دیپلماسی چندمتغیره" توصیه می شود.
اما مقاومت هوشمندانه به چه معناست؟
مقاومت به معنای افزایش هزینههای استراتژیک برای رفتارهای متجاوزانه دشمن است. از اینرو سرمایهگذاری روی تواناییهایی که دست دشمن را برای حمله مستقیم میبندد لازم است. این دقیقاً همان کاری است که ایران در توسعه برنامه موشکی و حضور منطقه ای خود انجام داد که متاسفانه افراد و حریانهایی به دنبال خالی کردن دست کشور از این ابزارها بودند. و اگر ایستادگی محکم رهبری نبود شرایط وخیمی داشتیم.
همچنین باید اسرائیل و حامیانش را در عرصهای که حتی آنها نیز نمیتوانند کاملاً آن را نادیده بگیرند، تحت فشار قرار داد مانند تقدیم پروندههای مستند و قوی به تمام نهادهای بینالمللی (از جمله دیوان بینالمللی دادگستری) و الان نمیدانم وضعیت شکایت از آمریکا برای حمله به تأسیسات هستهای به کجا رسید؟
در همین راستا از رسانههای جهانی برای شکستن انحصار روایی غرب هم باید استفاده کرد. جنگ امروز، جنگ روایتهاست.
اما بعد دیپلماسی؛ این بخش، کلید تبدیل مقاومت به دستاورد ملموس است. به جای انتخاب بین سیاه و سفید، باید به دنبال تنوع بخشیدن به روابط بینالمللی بود. با قدرتهای غیرغربی مانند چین، روسیه و هند و همچنین بازیگران مؤثر منطقهای تعامل کرد.
علاوه بر این باید فعالسازی دیپلماسی عمومی برای توضیح مواضع به افکار عمومی جهان صورت گیرد.
ایران باید بهطور فعال برای ثبات منطقهای، طرح ارائه دهد (مانند معاهدههای امنیتی). حتی اگر رد شوند، این موضع، ایران را به عنوان یک بازیگر عاقل و صلح طلب، تقویت میکند و طرف مقابل را در موضع انفعال و جنگطلبی قرار میدهد.
یادداشت از: فرزاد جهانبین، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/