معاویه؛ غایبِ حاضر در مسمومیت امام حسن (ع)

معاویه؛ غایبِ حاضر در مسمومیت امام حسن (ع)

معاویه بن ابوسفیان به‌ دنبال آن بود که یزید را جانشین خود کند، اما او امام حسن (ع) را مانعی جدی برای رسیدن به چنین هدفی می‌دید.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بررسی زندگانی امام حسن (ع) و وقایع رخ داده در زمان حیات ایشان که مصادف است با حاکمیت معاویه در شام، از حساسیت‌های خاصی برخوردار است. تعدد روایت‌ها از یک سو و جعل و تحریف تاریخ از زمان حیات امام(ع) از سوی دستگاه معاویه از سوی دیگر، سبب شده تا روایت‌های تاریخی درباره این برهه حساس از تاریخ صدر اسلام، متعدد و متکثر باشد. 

از جمله روایت‌های متعدد این دوره، می‌توان به نحوه شهادت امام حسن(ع) اشاره کرد. در حالی که اکثر منابع شیعی و حتی برخی از منابع اهل سنت، رد پای معاویه در ماجرای شهادت امام(ع) را پررنگ می‌دانند، برخی از مورخان مانند ابن تیمیه، این روایت‌ها را رد کرده و بر این باورند که سند تاریخی معتبری برای آن ذکر نشده است. این در حالی است که خاندان بنی‌امیه پس از فتح مکه و عفو رسول خدا(ص)، کم‌کم راه خود را در ساختار سیاسی جامعه اسلامی باز و جایگاه خود را محکم کرد؛ جایگاهی که بعدها تأثیرات عمیقی بر جامعه اسلامی گذاشت و در برهه‌های متعدد منجر به خروج امت اسلام از مسیر درست شد. امری که در عاشورا و در ماجرای شهادت امام حسین(ع) به اوج خود رسید و به وضوح بر همگان روشن شد.

سیدمحمود جوادی، پژوهشگر تاریخ اسلام، در آستانه سالروز شهادت امام حسن(ع) در گفت‌وگویی با خبرنگار تسنیم، ضمن اشاره به این روایت‌ها، به نقش غیر قابل انکار معاویه در این جنایت می‌پردازد. مشروح گفت‌وگوی تسنیم با او را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تسنیم: بنا بر روایت‌های تاریخی، جعده دختر اشعث که همسر امام حسن مجتبی(ع) بود، ایشان را مسموم کرد و به شهادت رساند. آیا هدف او از این کار به زعم برخی از مورخین، برخاسته از یک حس حسادت زنانه بود یا عوامل دیگری در این جنایت دخیل بود؟

یکی از اهداف علمای درباری بنی‌امیه و بازماندگان مکتب اموی، همچنین نشخوارکنندگان و وفاداران به عقیده فکری این دستگاه، القای این شبهه و انگیزه‌های زنانه و حس حسادت جعده در ماجرای شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه السلام است تا ذهن عوام مردم و انگشت اتهام آنها به سوی معاویه نرود.

در روایت‌ها آمده است که معاویه بن ابوسفیان به‌ دنبال آن بود که یزید را جانشین خود کند. (او پیش از مرگ خود، این کار را انجام داده و از مردم برای پسرش بیعت گرفته بود)اما او امام حسن علیه السلام را مانعی جدی برای رسیدن به چنین هدفی می‌دید؛ چون آن حضرت با او شرط کرده بود که حق ندارد جانشینی برای خود تعیین کند. همان‌طور که در میان تشنگان قدرت و خاندان‌های سیاسی در همه ادوار، طرح حذف و ترور رقیب یکی از گزینه‌های مرسوم بوده است؛ معاویه به دنبال راهی بود که امام مجتبی(ع) را از سر راه خود بردارد.

معاویه برای رسیدن به این راه و به شهادت رساندن امام حسن مجتبی علیه السلام به امپراتور بیزانس نامه نوشت و از او یک نوشیدنی سمّی و مهلک درخواست کرد. امپراتور در ابتدا امتناع کرد اما سرانجام تسلیم خواسته شیطانی معاویه شد و با فرستادن این نوشیدنی موافقت کرد تا آنچه را که او در سر می‌پروراند، عملی کند.

دستگاه حاکم بنی امیه برای عملی کردن هدف شوم خود نیاز به زمینه‌سازی تبلیغاتی برای ترور شخصیت امام حسن مجتبی(ع) داشت. عوامل تبلیغاتی بنی‌امیه با نیّت‌های پلید خود در زمان حیات امام مجتبی (ع) برای ترور شخصیت آن حضرت دست به کار شدند و زمینه  این ترور را با مطرح کردن یک شبهه فراهم ساختند. طرفداران معاویه برای بدنام کردن امام حسن علیه السلام برچسب کثیرالطلاق بودن به ایشان زدند و در مورد ازدواج‌ها و طلاق‌های منسوب به آن حضرت، راه مبالغه را در پیش گرفتند و انگیزه امام(ع) از ازدواج‌های خود را نعوذبالله زن‌بارگی و تنوع‌طلبی در ذهن دیگران القا کردند تا حس حسادت جعده را نیز برانگیزنند. این شبهه تا سال‌ها بعد از شهادت امام مجتبی(ع) نیز به قصد تخریب جایگاه آن حضرت نزد مسلمانان ادامه داشت؛ در حالی که تعداد زنان امام(ع)خیلی کمتر از آن بود که بسیاری از مورخین ادعا می‌کنند.

وعده‌های معاویه به قاتل امام حسن(ع)

دستگاه تبلیغاتی بنی‌امیه به این شبهه اکتفا نکرده و به جعل روایت نیز روی آورد و ادعا کرد ازدواج‌های مکرر امام حسن(ع) هرگز مورد تأیید امام علی(ع) نیز نبوده و آن حضرت در مسجد کوفه از مردم خواسته بود دختران خودرا به عقد امام حسن(ع) در نیاورند؛ زیرا او مطلاق(کثیرالطلاق)است. ذکر این نکته لازم است که برخی از شیعیانِ مسئله‌دار و وابسته به فرقه‌های غیرِ 12 امامی مانند فطحیه، واقفیه، ناووسیه و غیر اینها، روایت مشکوک و جعلی مطلاق (کثیر الطلاق) بودن امام مجتبی(ع) را نقل کرده‌اند که برای ما شیعیان 12 امامی قابل قبول نیست؛ به این دلیل که امام معصوم از همه رذائل مبراست و این رذائل هیچ جایگاهی در سنت پیامبر(ص) و نزد ائمه معصومین(ع) ندارد.

امام حسن (ع) ,

معاویه حتی در شرایط صلح با امام حسن مجتبی (ع) به جنگ آن حضرت رفت تا کار را تمام کند، اما این‌بار نه در میدان نبرد بلکه در خانه و حریم خصوصی ایشان. او گزینه‌ای مناسب‌تر از جعده، دختر اشعث بن قیس کندی(همسر امام) نیافت تا پس از شایعات درباره مطلاق بودن امام حسن (ع)، حسادت اورا تحریک کرده و برابر وعده مالی و ازدواج با فرزندش یزید، نقشه مسموم کردن امام(ع) را اجرا کند. اما معاویه بعد از رسیدن به هدف خود، به وعده خود وفا نکرد و جعده پس از شهادت امام حسن(ع)، به ازدواج یعقوب بن طلحه بن عبیدالله درآمد، و این بخشی از اصل ماجرا بود که مورخین منصف در کتاب‌های خود آورده‌اند.

پرسش مهمی که خودرا در اینجا مطرح می کند این است که چگونه قاتل امام مجتبی (ع) در ماجرای مسمومیت امام تبرئه و موفق می‌شود به عقد مرد دیگری درآید؟ این میسّر نمی‌شود مگر با دخالت حکومت جائر و دستگاه قضایی فاسد وقت که هیچ وقعی به جان فرزند پیامبر نمی‌نهد و این یکی از بی‌عدالتی‌های عجیب و غریب تاریخ و از مظلومیت‌های امام مجتبی (ع) است؛ لذا هم‌دستی جعده با دستگاه حاکمیت کاملاً آشکار و هیچ تردیدی در خصوص دست داشتن معاویه با وی در قضیه شهادت امام مجتبی (ع) باقی نمی‌گذارد.

*تسنیم: در مورد مسمومیت منجر به شهادت امام حسن مجتبی(ع) روایت‌های مختلفی وجود دارد که معاویه را از این جنایت شنیع تبرئه می‌کند. اگر در این زمینه توضیحاتی لازم است بیان بفرمایید.

با نگاه اجمالی به برخی از کتب سیره و تواریخ، به آسانی می‌توان به نقش مستقیم معاویه در به شهادت رساندن امام مجتبی علیه السلام پی برد و این موضوع در روایات شیعی یک امر مسلّم و اظهر من الشمس است و کمتر مورخی توانسته از کنار آن با بی‌تفاوتی بگذرد. از آنجا که این جنایت مانند به شهادت رساندن امام حسین(ع) لکه ننگی بر پیشانی بنی‌امیه است، علمای درباری این دستگاه ظالم از همان ابتدا با ردّ این ماجرا در صدد پاک کردن این ننگ و یا توجیه آن برآمدند. امروز هم علمای وفادار به مکتب اموی با وقاحت تمام معتقدند در شرایط فتنه و جنگ نمی‌توان به اخبار مربوط به نقش معاویه در مسمومیت امام حسن(ع) اعتماد کرد؛ زیرا هیچ کس آن را به نقل معتبر روایت نکرده است!

به همین دلیل روایات متعددی در این زمینه و در راستای مبرا ساختن معاویه و دست نداشتن وی در این جنایت در برخی کتب عامه نقل شده است که ورود به جزئیات این موضوع به یک بحث کارشناسانه و مفصلی نیاز دارد. برای مثال و به اعتراف برخی از اندیشوران، ابن سعد در «الطبقات الکبری» و طبری در تاریخش مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) به دستور معاویه را نقل کرده‌اند، اما دست‌های امانتدار! این مطلب را از این دو کتاب حذف کرده‌اند.

سبط ابن جوزی (م654ق) به نقل از ابن سعد می‌نویسد: «ابن سعد در کتاب طبقاتش گفته: معاویه چندین‌بار امام حسن رحمة‌الله علیه را مسموم کرد؛ زیرا او و برادرش حسین به شام می‌آمدند».

حذف روایت‌های تاریخی درباره ماجرای شهادت امام حسن(ع)

با وجود چنین گزارشی از سبط ابن جوزی، باید این مطلب در طبقات ابن سعد موجود باشد، ولی امروزه با مراجعه به این کتاب اثری از این گزارش تاریخی نخواهیم یافت. سعدى خزرجى (م668 ق) نیز با تصریح به ذکر این مطلب در تاریخ طبری می‌نویسد: در تاریخ طبرى آمده است که حسن بن على در زمان معاویه مسموم از دنیا رفت. معاویه که باهوش و زیرک بود، مخفیانه براى جعده، دختر اشعث که همسر امام حسن بود، شربتى فرستاد و به او گفت که اگر حسن(ع) را بکشى، تو را به ازدواج یزید درخواهم آورد. هنگامى که حسن(ع) از دنیا رفت، کسى را فرستاد که معاویه به وعده‌اش عمل کند. معاویه در جواب گفت: من در مورد یزید، بخل می‌ورزم(او را به دست هرکس نمی‌سپارم). چنان که گفته می شود، متأسفانه این مطلب نیز در چاپ‌هاى کنونى تاریخ طبرى وجود ندارد و از این کتاب حذف شده است!

اختلاف عمیق میان امام حسن مجتبی(ع) و معاویه از طریق روایت‌های متعددی به ما رسیده است، به گونه‌ای که هیچ انسان بی‌طرفی اقدام به ترور امام حسن(ع) از سوی معاویه را دور از ذهن تصور نمی‌کند. با این حال برخی روایت‌ها در کتب عامه برای دور نگه داشتن معاویه از ماجرای مسمومیت امام مجتبی(ع) چنان او را از صفات رذیله مبرا می‌کند گویا او یکی از حواریون رسول خدا(ص) بوده است. برخی از علمای ناصبی و از شیفتگان بنی‌امیه، در راستای فضیلت‌سازی برای معاویه، اورا خال المومنین، از کاتبان وحی و در حد حواریون رسول خدا(ص) معرفی می‌کردند، و از طریق سفیدشویی پیشینه معاویه، روایت‌های صحیح و متواتر در زمینه عناد معاویه و دشمنی بنی‌امیه با اهل بیت پیامبر(ع) را روایت‌هایی مغرضانه قلمداد و سعی می‌کردند آنها را مخدوش کنند یا در حد تلاش خود، این روایت‌ها را بی اثر کرده و یا زیر سؤال ببرند.

*تسنیم: اگر ممکن است به یک نمونه از تحریفات و تشکیک‌های برخی از این علما که فرمودید از شیفتگان دستگاه بنی امیه بودند، در خصوص شهادت امام حسن مجتبی(ع) اشاره کنید.

باید گفت به همان اندازه که حادثه مسمومیت منجر به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام برای امت پیامبر اسلام(ص) فاجعه‌بار بود، توجیه این جنایت از سوی برخی علمای دربار اموی فاجعه‌بار و نفرت‌انگیز است. می‌خواهم به یکی از افراد مغرض و مسئله‌داری که به عداوت و جبهه گرفتن در برابر مواضع اهل بیت علیهم السلام مشهور است اشاره کنم، او کسی نیست جز «ابن تیمیه حرانی»، شخصیتی چالش‌برانگیز و الهام بخش شیفتگان بنی‌امیه. این فرد در مجلد چهارم از فتاوای خود، به مثابه جاده صاف‌کن جنایات دستگاه اموی ظاهر می‌شود و زهر دادن به امام مجتبی علیه السلام را بی باکانه توجیه می‌کند.

امام حسن (ع) ,

ابن تیمیه کلام علامه حلی در خصوص مسومیت امام حسن(ع) را نقل کرده و شروع به رد کلام علامه کرده و می‌نویسد: «أما قوله: إن معاویة سمّ الحسن هذا مما ذکره بعض الناس، ولم یثبت ذلک ببینة شرعیة، أو إقرار معتبر، ولا نقل یجزم به. وهذا مما لا یمکن العلم به، فالقول به قول بلا علم»؛ اما سخن علامه حلی که معاویه امام حسن(ع) را مسموم کرد، این را برخی از مردم گفته‌اند و بینه شرعی یا اقرار معتبر آن را ثابت نمی‌کند و نقلی که به آن یقین پیدا کنیم نیز وجود ندارد و این از چیزهایی است که ممکن نیست به آن علم پیدا کنیم قول به این که معاویه مسموم کرد قول بدون علم است. ابن تیمیه در ادامه اینکه گفته می‌شود معاویه سم فرستاد تا امام را مسموم کنند را گمان دانسته است. البته برخی از شاگردان ابن تیمیه مانند ذهبی نیز برای تطهیر معاویه، واقعیت تاریخی را نادیده گرفته و جریان مسموم ساختن امام حسن (ع) به دست معاویه را منکر شده و می‌گوید: «هذا شیء لا یصح فمن الذی اطلع علیه»؛ این چیزی است که صحیح نیست چه کسی بر این مطلب اطلاع پیدا کرده است؟

مسلمّاً هرکس که دست به این جنایت زده باشد هرگز به این رسوایی اعتراف نمی‌کند، حال چه رسد دستور دهنده و آمر به قتل، حاکمی چون معاویه باشد؛ لذا ابن تیمیه با استدلال‌هایی مضحک که نشان‌دهنده چیزی جز بغض به خاندان پیامبر(ص) نیست، دست داشتن معاویه در قضیه شهادت امام مجتبی (ع) را رد کرده و از نظر فقهی آن بررسی می‌کند.

ابن تیمیه معتقد است اگر فرض کنیم که معاویه نقشه زهر خوراندن به حسن بن علی را کشیده باشد، این کار در امتداد نبرد و جنگ بین طرفین بوده است، یعنی وقتی امام حسن مجتبی علیه السلام به جنگ معاویه برخاست، معاویه نیز این حق را داشت اورا با خوراندن زهر ترور کند و از سر راه بردارد تا خود توسط عوامل امام مجتبی کشته نشود.

ابن تیمیه در موضوع اختلاف بین امام حسن مجتبی علیه السلام و معاویه، فرق چندانی میان شرایط زمان جنگ و زمان صلح نمی‌بیند. او نقض معاهده صلح و خیانت و نیز ناجوانمردی معاویه در حق امام حسن مجتبی علیه السلام را نادیده می‌گیرد و این کار را امتداد جنگ بین طرفین می‌داند(یعنی حق کشتن امام مجتبی (ع) برای معاویه حتی در زمان صلح محفوظ است)، و ترور ایشان را به دست جعده با همین وقاحت توجیه می‌کند. او به این حد هم اکتفا نمی‌کند بلکه از آنجا که معاویه در نظر وی حاکم وقت (امیرمومنین) است همه تصمیمات او را (ولو ترور سبط پیامبر باشد) موجّه و دارای پایه شرعی می‌داند.

این تفکر مغرضانه و نفرت‌انگیز در این نقطه ختم نمی‌شود؛ بلکه در منطق ابن تیمیه، قاتل امام حسن مجتبی علیه السلام (یعنی جعده که همان مزدور معاویه است) مأجور است و اگر حق با قاتل باشد! قاتل دو اجر می‌برد؛ ولی اگر حق با او نباشد، با توجیه فقهی و کلّی «إجتَهَدَ فأخطأ»، او تنها اجر عمل خود را (ولو به اشتباه) می‌برد، حال می‌خواهد مقتول و مسموم یک فرد عادی باشد یا سبط پیامبر اکرم(ص).

در این راستا ابوهریره یکی از اصحاب پیامبر (ص) بود که وقتی از صلح میان امام حسن (ع) و معاویه آگاه شد، از حجاز به معاویه پیوست و زمانی که استقبال مردم کوفه را از معاویه در مسجد دید، زانو زد و با شور و هیجان سخت و با تاکید بر این که بر رسول خدا (ص)، دروغ نمی‌بندد، روایتی از پیامبر درباره لعن فتنه‌گران در حرم نبوی خواند و امام علی (ع) را مصداق آن معرفی کرد. معاویه به پاداش این کار، حکمرانی مدینه را به ابوهریره داد.

بر پایه گزارش‌هایی، معاویه هرگاه از او خشمگین می‌شد، وی را از حکومت مدینه عزل می‌کرد و هرگاه از او خشنود بود، دیگر بار او را منصوب می‌کرد. این یک مشت نمونه خروار از اصحابی است که در دوران حکمرانی معاویه می‌زیستند. متاسفانه علمای زیادی در طول تاریخ که جیره‌خوار دستگاه اموی بودند، با تحلیل‌های شیطانی و گاهی هم با فتواهای پلید و نابحق خود جنایات بنی‌امیه در حق خاندان پیامبر را توجیه و به سیاست فریب و تزویر بنی امیه کمک کردند.

امام حسن (ع) ,

*تسنیم: برخی از متأخرین ادعا کرده اند از آنجا که امام حسین علیه السلام موضوع مسمومیت و شهادت امام حسن علیه السلام را پی گیری نکردند، پس اخبار مسمومیت جعلی است. پاسخ به این شبهه چیست؟

محدثین و علمای مزدبگیر دستگاه بنی‌امیه وظیفه داشتند توجیه‌گر جنایات معاویه و فرزندش یزید باشند. در میان آنها برخی از اصحاب مشهور پیامبر (ص) بودند که یا حدیث جعل می‌کردند یا با سکوت خود، رازهایی را در خصوص اهل بیت پیامبر (ص) از مردم پنهان می‌کردند تا با کتمان فضائل اهل بیت علیهم السلام به دستگاه تبلیغاتی بنی امیه کمک کنند. آنها از معاویه پول‌های کلانی دریافت می کردند تا حق را پنهان کنند و باطل را به عنوان حق جلوه دهند. امروز اگرچه خبری از دستگاه بنی‌امیه نیست؛ ولی عمله‌های فکری مکتب اموی همچنان در دشمنی خود با اهل بیت پیامبر (ص) در حال تاخت و تازند.

بیماری یا شهادت؛ امام حسن(ع) چگونه از دنیا رفتند؟

در برخی منابع غیر شیعی از رحلت امام حسن(ع) بر اثر بیماری سخن به میان آمده است که البته با قول اکثر قریب باتفاق دیگر منابع تاریخی و حدیثی مخالف است. از طرفی هم روایاتی در دست است که پایان عمر همه امامان (علیهم السلام) را شهادت (مرگ غیر طبیعی) ذکر کرده است. از امام حسن (ع) نقل شده که فرمودند: «مَا مِنَّا اِلَّا مَقْتُولٌ اَوْ مَسْمُومٌ؛ هیچ یک از ما امامان نیست، جز آنکه کشته یا مسموم شود».

برخی شیفتگان بنی‌امیه معتقدند جریان مسمومیت امام حسن(ع) یک جریان جعلی است و این موضوع در آن زمان چندان شایع نبوده است! زیرا در جریان قیام امام حسین علیه السلام هیچ اثری از آن (ادعای امام حسین مبنی بر خون خواهی برادرشان)، یا بردن نامی از امام حسن (ع) و معاویه دیده نمی‌شود. باید گفت دلیل عدم پیگیری موضوع خونخواهی از سوی امام حسین علیه السلام به علت سفارش خود امام حسن علیه السلام بود، چنان که مورخین در این باره نوشته‌اند: زمانی که بیماری امام حسن (ع) شدت گرفت، به برادرش امام حسین (ع) فرمود: ای برادر! من سه‌بار مسموم شده‌ام، ولی مثل این‌بار مسموم نشده بودم. جگر من (بر اثر این سم) بیرون آمده است. امام حسین(ع) سؤال کرد: برادرم، چه کسی به تو سم داد؟ امام حسن (ع) فرمود: برای چه سؤال می‌کنی؟ آیا می‌خواهی با آنها بجنگی؟ آنها را به خدا واگذار. بنابراین امام حسین علیه السلام بنا بر وصیت امام حسن علیه السلام، این قضیه را پیگیری نکردند.

*تسنیم: درباره نحوه مسمومیت امام حسن مجتبی(ع) و جزئیات آن نیز بفرمایید که در منابع متقن به چه صورت روایت شده است؟

قطب راوندی آورده است: از امام صادق(ع) روایت شده که به نقل از پدران معصومش می‌گفت: امام حسن به اهل بیت خویش فرمود: «إنِّی أموتُ بالسُّمِّ، کما مات رسول الله»؛ من با زهر از دنیا خواهم رفت؛ همانطوری که رسول خدا (ص) با زهر از دنیا رفت.

پرسیدند: «چه کسی، این کار را می‌کند؟»

فرمود: «زنم جعده، دختر اشعث بن قیس، معاویه او را می‌فریبد و او را به این کار، فرمان می‌دهد».

گفتند: «او را از خانه خود، بیرون و از خودت دور کن».

فرمود: «چگونه بیرونش کنم در حالی که هنوز کاری نکرده است. به هر حال کسی جز او مرا نخواهد کشت و چون بیرونش کنم، آنگاه در پیش مردم برای این کار، عذری خواهد داشت».

جعده علاوه بر امام حسن مجتبی به کنیز آزاد شده امام (ع) نیز زهر داده بود. ولی آن کنیز، نوشیدنی زهرآگین را به سرعت بالا آورد و زنده ماند، اما تقدیر اینگونه بود که بدن امام حسن (ع) به زهر واکنش فوری نشان بدهد و باعث شهادت آن حضرت شود. در روایت‌هایی که به ما رسیده اینگونه آمده، بعد از اینکه زهر موجب ایجاد زخم و جراحات شدید در معده امام(ع) شد، آن حضرت مقداری از جگر خودرا به همراه لخته‌های خون بالا آورد و به دلیل خونریزی و آلوده شدن خونِ بدن به آن زهر مهلک، نجات دادن ایشان غیر ممکن شد.

طوسی در کتاب امالی خود، جلد اول اینگونه آورده است، ابن عباس مى‌گوید: امام حسین  بر برادرش امام حسن علیهما السلام در بیمارى‌اى که به شهادتش انجامید وارد شدند. پس به او عرضه داشتند: برادرم. [حال]خود را چگونه مى‌یابى‌؟ امام حسن (ع) فرمودند : خود را در اولین روز از روزهاى حیات اخروى و آخرین روز از روزهاى زندگى دنیوى مى‌یابم و مى‌دانم که از مدت معین شده‌ام در نمى‌گذرم و بر پدر و جدم وارد مى‌شوم با اینکه دورى تو و برادرانت و دوستان را ناخوش مى‌دارم و از این سخنم از خدا طلب بخشش مى‌کنم و به سوى او باز مى‌گردم. بلکه به دیدار فرستاده خدا صلّى اللّه علیه و آله و امیر مؤمنان على بن ابى طالب صلوات الله علیه و فاطمه سلام اللَّه علیها و حمزه و جعفر علیهما السّلام شوق و علاقه دارم (و از سوى خداوند جانشینى است بر هر هلاک شونده‌اى و ماتمى بر هر مصیبتى و جبرانى بر هر از دست رفته‌اى است) [این سخنى است که در هر هنگام تسلیت و تعزیت به صاحب عزا گفته مى‌شود] اى برادرم اندکى قبل جگرم را در طشت مشاهده کردم و دانستم که چه‌کسى بر من چنین مصیبت و سختى را روا داشته است و از کجا این‌چنین گشتم. پس اى برادرم تو با او [که با من چنین کرده است] چه مى‌کنى‌؟ امام حسین (ع) فرمودند : به خدا سوگند او را مى‌کشم. امام حسن (ع) فرمودند : پس هرگز تو را به او آگاه نمى‌دارم تا با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ملاقات کنیم .

اشاره به پاره‌های جگر در این روایات به استناد بیان امام حسن مجتبی (ع) و وصیت ایشان به برادرش امام حسین (ع) است که فرمود: «یا أخی إنّی مفارقک ولاحق بربّی عزَّ وجلَّ وقد سُقیتُ السمّ، ورَمیتُ بکبدی فی الطست، وإنّی لعارفٌ بمن سقانی السمّ، ومن أین دهیتُ، وأنا أخاصمه إلى الله تعالى»؛ برادرم، من تو را ترک می‌کنم و به پروردگارم می‌پیوندم که زهر آب خورده و جگرم را در طشت انداختم. می دانم زهر را چه کسی به من داده و از کجا آمده است و در پیشگاه خداوند متعال با او مجادله خواهم کرد.

علاوه بر استفراغ کردن بر اثر زهر، رنگ پوست آن حضرت نیز کبود شد و به رنگ سبز درآمد. در روایت چنین آمده که: «ولمّا جرى السمّ فی بدنه تغیّر لونه واخضرَّ واعتنقه الحسین علیه السلام طویلاً وبکیا..»؛ وقتی سم در بدنش پخش شد، رنگش تغییر کرد و سبز شد. حسین علیه السلام مدتی طولانی او را در آغوش گرفت و گریستند.

با چنین توصیفی که در روایات در درباره جزئیات مسمومیت امام مجتبی(ع) به ما رسیده در می‌یابیم که این زهر تا چه حد  مهلک و کاری بوده که به ارگان‌های پیرامون معده آن حضرت آسیب جدی و جبران‌ناپذیری وارد کرده بود و هیچ راه نجاتی برای آن وجود نداشته است.

رعایت حال حضرت زینب(س) در ساعات پایانی زندگانی

از نکته ‌های ظریف در آن لحظات سخت، رعایت کردن حال حضرت زینب(س) توسط امام حسن علیه السلام بود. روایت فوق ادامه می‌دهد: «وبینما هما کذلک، وإذا بالعقیلة زینب وباقی الهاشمیّات جئن لعیادة الإمام علیه السلام، فالتفت الحسن علیه السلام إلى أخیه الحسین قائلاً: أخی أبا عبدالله، نحِّ هذا الطَّسْتَ عنّی لئلّا تراه أختنا زینب»؛ در حالی که آنها چنین بودند، زینب(س) و بقیه زنان هاشمی به عیادت امام علیه السلام آمدند. حسن علیه السلام رو به برادرش حسین کرد و گفت: برادرم اباعبدالله این طشت را پنهان کن(از جلوی من بردار) تا خواهرمان زینب آن را نبیند.

شیخ صدوق در کتاب امالی به سندش از امام رضا علیه‌السّلام روایت کرده که فرمود: چون هنگام وفات امام حسن (ع) رسید، گریست! به آن حضرت عرض شد: چگونه می‌گریی با اینکه مقام شما نسبت به رسول خدا (ص) آنگونه است؟ و رسول خدا (ص) درباره شما آن سخنان را فرمود؟ (ظاهرا منظور امثال حدیث «إن الحسن و الحسین سیدا شباب أهل الجنة»و نظیر آن است.) و 20 مرتبه پیاده حج به جای آورده‌ای؟ و سه‌بار مال خود را با خدا تقسیم کرده‌ای؟ امام علیه‌السّلام در پاسخ فرمود: «إنما أبکی لخصلتین: لهول المطلع و فراق الأحبة»؛ من به دو جهت می‌گریم یکی برای دهشت از روز قیامت و دیگری برای فراق دوستان!

 

امام مجتبی علیه السلام در لحظات آخر عمر شریفشان دست خود را در دست برادرش امام حسین علیه السلام گذاشت. پس از ساعتی دست خود را به آرامی تکان داد، سپس فرمود: سلام بر شما ای فرشتگان پروردگارم و رحمت و برکات خدا. سپس ناله هایش فروکش کرد، عرق سردی بر پیشانی‌اش نشست، دست و پایش را دراز کرد، چشمانش را بست و روحش از دنیا رفت.

روایت شده است چون امام حسن مجتبی علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان در عراق به جنبش آمدند و براى امام حسین صلوات اللَّه علیه نامه نوشتند که معاویه را خلع و با آن حضرت بیعت کنند. امام حسین علیه السلام آنان را از این کار باز داشتند و یاد آورى فرمودند که میان امام حسن (ع) و معاویه پیمانى است که شکستن آن تا پایان مدت جایز نیست و اگر معاویه بمیرد در این‌باره اظهار نظر خواهد فرمود.

*تسنیم: برای حسن ختام این گفت‌وگو، چند روایت از امام مجتبی(ع) که مناسب حال و روز مردم و شرایط امروز ماست برایمان بیان کنید.

امام حسن مجتبی (ع) به اعتراف دوست و دشمن، یکی از خوش سخن‌ترین اشخاص دوران خود به شمار می‌رفت. معاویه با وجود دشمنی آشکارش با امام حسن (ع) در جایی چنین بیان می‌کند: «حسن» تنها کسی است که وقتی سخن می‌گفت، آرزو می‌کردم که گفتارش را ادامه دهد.

از فرمایشات گهربار ایشان به چند روایت بسنده می‌کنیم و این گفت‌وگو را به پایان می‌رسانیم. امام حسن مجتبی (ع) خطاب به معاویه فرمود: فأقسم بالله لو أن الناس بایعونی وأطاعونی ونصرونی لأعطتهم السماء قطرها، والأرض برکتها، ولما طمعت فیها یا معاویة»؛ به خدا سوگند که اگر مردم با من بیعت می‌کردند و از من فرمان می‌‌بردند و مرا یاری می‌‌دادند، آسمان بارانش را و زمین برکتش را به آنان ارزانی می‌‌داشت، و تو ای معاویه طمعی در خلافت نمی‌‌کردی.

از امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیدند: «ماالعقل؟» فرمود: «التجرع للغصة حتی تنال الفرصة». ایشان عقلانیت را سرکشیدن غصه تا فرارسیدن فرصت مناسب می‌دانند.

زمخشری در کتاب ربیع الابرار روایت کرده که امام حسن مجتبی (ع) چنان بود که چون از وضوی نماز فارغ می‌شد رنگش تغییر می‌کرد و می‌فرمود: «حقٌّ علی من أراد أن یدخل علی ذی العرش أن یتغیر لونه».

روایتی از امام حسن مجتبی علیه السلام در کتاب «تحف العقول» نقل شده است که می فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ یُسَدِّدْهُ فِی أَمْرِهِ وَ یُهَیِّئْ لَهُ رُشْدَهُ»؛ ای بندگان خدا پرهیزگار باشید و بدانید که هر کس پرهیزگار باشد، خداوند او را به خوبی از فتنه‌ها و آزمایش‌ها خارج کند و در کارش موفق سازد و اسباب هدایت او را فراهم کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات