حکمت خاتم| کلید خروج از خواب غفلت
انسان در این جهان گاه چنان در گرداب روزمرگی و هیاهوی دنیا غرق میشود که از یاد میبرد از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا خواهد رفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انسان در این جهان گاه چنان در گرداب روزمرگی و هیاهوی دنیا غرق میشود که از یاد میبرد از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا خواهد رفت؛ فراموش میکند که آغازش از خاک و نفخهٔ الهی بوده، مأموریتش پیمودن مسیر شناخت و بندگی و کاشتن بذر فضیلت در مزرعۀ دنیا و پایانش کوچ به دیاری ابدی است که در آن، محصول اعمال و نیتهایش را درو خواهد کرد. چنین غفلتی همچون پردهای بر دیدۀ دل مینشیند و انسان را از حقیقت خود و مقصد اصلیاش بیگانه میکند.
زمانی که این پردهٔ غفلت طولانی شود، دل سخت میشود و چشمِ جان، قدرت دیدن را از دست میدهد؛ ارزشها جای خود را با ضد ارزشها عوض میکنند، سرگرمیهای زودگذر بهجای هدف و منفعت شخصی بهجای حقیقت مینشیند. در چنین وضعی، انسان خیال میکند آزادی را یافته، در حالی که اسیر غرایز و تعلقات بیپایه شده است. بازگشت از این بیراهه، تنها با بیداری وجدان و یادآوری آن سه پرسش بنیادین ممکن است: «از کجا آمدهام؟ برای چه آمدهام؟ و به کجا میروم؟» پرسشهایی که پاسخشان اگر به صداقت جستوجو شود، راه را دوباره روشن میکند.
در چنین وضعی، انسان غافل باید لحظهای از شتاب زندگی بایستد، به کارها و رفتار خود فکر کند و حساب خودش را برسد. یاد مرگ کمک میکند بفهمد زمان محدود است و فرصت جبران همیشه نخواهد بود. همین یادآوری میتواند او را از خواب غفلت بیدار کند و دوباره به همان فطرت سالم و نیتهای پاکی که با آن به دنیا آمده، برگرداند.
این همان نسخهای است که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «أَکیسُ الکَیِّسینَ مَن حاسَبَ نَفسَهُ وعمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ»؛ یعنی باهوشترین و دوراندیشترین مردم کسی است که پیش از آنکه او را به حساب بکشند، خودش به حساب نفس خویش برسد و برای زندگی پس از مرگ عمل کند. این سخن، دعوتی است به هوشیاری دائمی، خودارزیابی صادقانه و نگاه به دنیا بهعنوان مقدمهای کوتاه برای سفری بلند که مقصدش ابدیت است.
چنین خودمحاسبهای باعث میشود انسان پیش از آنکه خطاها ریشه بدوانند، آنها را اصلاح کند و فرصتهای باقیمانده را از دست ندهد. کسی که هر روز یا هر هفته لحظهای برای سنجیدن گفتار، رفتار و نیتهایش میگذارد، کمتر دچار پشیمانیهای بزرگ میشود و آرامش قلبی بیشتری پیدا میکند. این روش در حقیقت نوعی تمرین آمادگی برای روز حساب است؛ جایی که دیگر فرصتی برای جبران نخواهد بود و تنها سرمایهٔ هر فرد، اعمال و نیتهایی است که با خود برده است.
آنچه انسان را در مسیر محاسبهٔ نفس یاری میکند، توجه مداوم به گفتار و رفتار روزانه و سنجیدن آنها با معیار حق و وجدان است. وقتی فرد پایش را از این خطکش بردارد، لغزشها پنهان میمانند و کمکم عادت میشوند. اما با دقت به نیت کارها، بررسی تأثیرشان بر دیگران، و یاد مرگ و قیامت، انسان همیشه خود را در حالت بیداری نگه میدارد و میتواند قبل از دیر شدن، مسیر را اصلاح کند.
دیگر اینکه در مسیر محاسبهٔ نفس، همراهی با یاد خدا و پایبندی به نماز و دعا نقش اساسی دارد؛ چون دل را نرم میکند و نگاه انسان را از سطح اتفاقات روزمره به عمق معنای زندگی میبرد. همچنین انتخاب دوستان و محیط سالم، مانند آینهای است که اشتباهات و ضعفها را بیپرده نشان میدهد. این عوامل در کنار هم، نیرویی میسازند که هم جلوی غفلت را میگیرد و هم شجاعت تغییر و جبران را در دل انسان زنده نگه میدارد.
اما در مقابل، انسان با همنشینی با افراد بیاعتنا به حق و بیتفاوت نسبت به آخرت، کمکم تحت تأثیر رفتار و دیدگاه آنها قرار میگیرد؛ حساسیتش نسبت به خطاها کمتر میشود و ارزشهایش آرامآرام رنگ میبازد. چنین مجالسی معمولاً غفلت را عادی جلوه میدهند و حتی خطا را بهعنوان زرنگی یا پیشرفت توجیه میکنند. این نوع معاشرت، محاسبهٔ نفس را کمرنگ کرده و انسان را از مسیر بیداری و بازگشت به فطرت، دور میکند.
بنابراین، اگر انسان بخواهد در مسیر بیداری و محاسبهٔ نفس بماند، باید با دقت محیط و افرادی را که با آنها وقت میگذراند انتخاب کند؛ همنشینی با اهل ذکر، تقوا و صداقت، دل را به یاد مقصد اصلی میاندازد و انگیزهٔ عمل صالح را تقویت میکند. دوری از مجالس غفلت و دوستیهای مسموم، همچون دور کردن آفت از مزرعهٔ جان است تا بذرهای ایمان و اخلاق فرصت رشد و باردهی پیدا کنند.
انتهایپیام/