نشست پرهیاهوی پوتین و ترامپ در آلاسکا؛ مسائل قبلی همچنان باقی است
نشست دونالد ترامپ و ولادیمیر، روسای جمهور آمریکا و روسیه در آلاسکا برای هر دو نتایج متفاوتی داشت. برای روسیه، امکان تغییر موضع در نشستهای بعدی بدون هزینه سیاسی فراهم شد و برای آمریکا، سکوت بعد از نشست نشاندهنده ناتوانی در ارائه دستاوردی ملموس است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، انتخاب آلاسکا بهعنوان محل دیدار پرهیاهوی پوتین و ترامپ، نه تنها به دلیل نزدیکی جغرافیایی، بلکه بهواسطه بار تاریخی و نمادین آن صورت گرفت.
این ایالت، با دسترسی به مسیرهای استراتژیک قطب شمال و منابع انرژی، پیام روشنی به همه بازیگران منطقهای و جهانی میرساند. روسیه حاضر نیست خطوط قرمز امنیتی خود را نادیده بگیرد و آمریکا تلاش دارد نشان دهد که هنوز مرکز ثقل ژئوپلیتیک را در دست دارد. این انتخاب مکان، به لحاظ دیپلماتیک، امکان نمایش قدرت، مدیریت روایت رسانهای و آزمون روانی طرفین را فراهم میکند.
نمایش قدرت آمریکا و هیاهوی رسانهای
آمریکا با پرواز بمبافکنها، اسکورت جنگندهها و استفاده از پایگاه نظامی، تلاش کرد برتری سخت و بازدارندگی خود را نشان دهد. از منظر روابط بینالملل، این اقدام بیشتر نمایشی و تبلیغاتی بود تا واقعی.
واشنگتن در بحران اوکراین، مدیریت انرژی اروپا و افکار عمومی داخلی با مشکلات جدی مواجه است و ناچار است ضعفهای واقعی را با ابزارهای نمایشی و هیاهوی رسانهای جبران کند.
رفتار ترامپ، به ویژه اجتناب از پاسخگویی مستقیم به خبرنگاران، نمونهای از جبران نمادین ضعفها در مواجهه با رقیب است. بهبیان روانشناسی سیاسی، وقتی طرفی موفقیت ملموسی ندارد، با نمایش و هیاهو میکوشد جایگاه خود را حفظ کند، اما این رفتار نمیتواند خلأهای واقعی سیاست خارجی را پوشش دهد.
ابتکار روسیه و کنترل روایت
در مقابل، روسیه با ابزارهای نرم و نمادین، ابتکار عمل را به دست گرفت.
پوشش لاوروف با لوگوی «CCCP»، شوخیهای رسانهای با غذای «چیکن کییف» و تأکید بر نمادهای هویتی، نشان داد که مسکو حتی در خاک آمریکا میتواند صحنه را مدیریت کند.
پوتین با آرامش، کمحرفی و تمرکز بر پیامهای کلان، فضایی ایجاد کرد که نه تنها خطوط قرمز روسیه تثبیت شد، بلکه قدرت روانی و رسانهای مسکو به رخ طرف آمریکایی کشیده شد.
رفتار پوتین نمونهای از آرامش راهبردی و اقتدار بود؛ سبکی که در آن واکنشهای احساسی جای خود را به تحلیل دقیق و کنترل صحنه میدهند. این رفتار نه تنها پیامی به آمریکا بود، بلکه نشانهای برای متحدان و رقبا بود که روسیه توانایی مدیریت همزمان میدان، رسانه و افکار عمومی را دارد.
شایان ذکر است این نشست دربردارنده دستاوردی مهم برای پوتین بوده است. در حالیکه به واسطه حمله نظامی به اوکراین، دیوان کیفری پوتین را به عنوان جنایتکار جنگی معرفی و دستور بازداشتش را نیز صادر کرده است، با حضور در آلاسکا و دیدار با رئیس جمهوری آمریکا که بازتاب های رسانه ای و سیاسی وسیعی در سطح بین الملل داشت، نقش بسزایی در کمرنگ شدن حکم و اجرای آن را خواهد داشت و این موضوع مولفه بسیار مهمی در خروج پوتین از انزوا محسوب می شود.
سکوت معنادار و دیپلماسی ابهام
پس از پایان نشست، هیچ کنفرانس مطبوعاتی مشترکی برگزار نشد و بیانیهای روشن صادر نشد. این سکوت معنادار از منظر تحلیل رفتاری و روابط بینالملل، یک تاکتیک راهبردی محسوب میشود.
برای روسیه، امکان تغییر موضع در نشستهای بعدی بدون هزینه سیاسی فراهم شد. برای آمریکا، این سکوت نشاندهنده ناتوانی در ارائه دستاورد ملموس بوده است.
سکوت در ظاهر متقارن به نظر میرسد، اما در عمل به نفع روسیه و به زیان آمریکا عمل کرد، زیرا مسکو توانست خطوط قرمز خود را تثبیت کند و واشنگتن ناکامی در تحقق اهدافش را تجربه کرد.
تحلیل رفتاری رهبران
رفتار پوتین؛ پوتین با آرامش و اعتماد به نفس، نشان داد که تحت فشار نمایش قدرت آمریکا از مسیر اهداف استراتژیک خود خارج نمیشود. حرکات او آرام و کنترلشده بود، نگاه مستقیم و تماس چشمیاش دقیق و محاسبهشده بود و هیچگونه واکنش احساسی آشکاری نشان نداد. این سبک، هم اقتدار را منتقل میکند و هم اجازه میدهد روایت رسانهای به نفع روسیه شکل گیرد.
رفتار ترامپ؛ هیاهو و جبران نمادین، ترامپ، برخلاف پوتین، با نمایش قدرت و حرکات فیزیکی برجسته، تلاش کرد خلأهای واقعی سیاست خارجی آمریکا را بپوشاند. تأکید بر حضور در پایگاه نظامی، دست دادنهای نمادین و اجتناب از پاسخگویی روشن به خبرنگاران، همه نشان میدهد که رهبر آمریکا بیشتر به مدیریت تصویر و فشار رسانهای میاندیشید تا دستیابی به توافق واقعی.
گرههای حلنشده و بحرانهای پابرجا
با وجود صحنهآراییها و نمایشها، مسائل بنیادین همچنان باقی هستند:
1. جنگ اوکراین: هیچ توافقی برای آتشبس یا روند سیاسی آینده حاصل نشد.
2. ناتو و امنیت اروپا: خواسته روسیه برای توقف گسترش ناتو بدون پاسخ ماند.
3. تحریمها و فشار اقتصادی: همچنان تحریمها بر روسیه و فشار اقتصادی بر اروپا تحمیل میشود.
4. رقابت قطب شمال و انرژی: مسیرهای ترانزیت و منابع استراتژیک همچنان محل رقابت باقی هستند.
بنابراین، نشست آلاسکا بیش از آنکه راهحلی ارائه دهد، خطوط قرمز را تثبیت و وضعیت موجود را بازتولید کرد.
به طور کلی، نشست آلاسکا پیامدهای روانی و رسانهای مشخصی داشته است. این نشست برای آمریکا نشان داد که سیاست نمایش قدرت بهتنهایی نمیتواند جایگزین موفقیت واقعی شود و ناتوانی در تحقق اهداف، به وضوح آشکار شد.
در مقابل برای روسیه توانست همزمان قدرت نظامی و دیپلماسی رسانهای خود را به رخ بکشد و خطوط قرمز خود را بدون تنش مستقیم تثبیت کند. این پیامدها بهویژه برای افکار عمومی داخلی دو کشور اهمیت دارد، زیرا هر رهبر میکوشد با کنترل روایتها، جایگاه خود را در سیاست داخلی و بینالمللی تقویت کند.
نشست آلاسکا، بیش از آنکه دستاورد واقعی داشته باشد، به نمایش تفاوت سبکهای رهبری و مدیریت بحران بدل شد. پوتین با آرامش و ابتکار نرم، اقتدار روسیه را تثبیت کرد. ترامپ با هیاهو و نمایش، ضعف سیاست خارجی آمریکا را جبران میکرد، اما موفقیتی به دست نیاورد.
در سطح کلان، نتیجه چیزی جز تثبیت وضع موجود و تداوم بحرانها نبود. این نشست نشان داد که تا زمانی که آمریکا به سیاست فشار یکجانبه ادامه دهد و روسیه خطوط قرمز خود را حفظ کند، چنین مذاکراتی بیشتر کارکرد نمادین و رسانهای خواهند داشت و نه راهگشای واقعی بحرانها. به همین دلیل میتوان با اطمینان گفت: «علیرغم نشست پرهیاهوی پوتین و ترامپ در آلاسکا؛ مسائل قبلی همچنان باقی است».
نویسنده: معصومه محمدی کارشناس مسائل روسیه
انتهای پیام/