دهنکجی نتانیاهو به سازشکاران؛ پروژهای برای بلعیدن اراضی عربی
صحبتهای علنی نتانیاهو درباره پروژه موسوم به «اسرائیل بزرگ» که شامل اشغال دست کم ۶ کشور عربی دیگر به جز فلسطین میشود، در وهله نخست دهنکجی به سازشکاران و هشداری برای همه اعراب درباره تکرار فاجعه فلسطین در دیگر کشورهای عربی است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در حالی که از زمان آغاز اشغالگری صهیونیستها در اراضی فلسطین و تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، سران این رژیم و حامیان آن با استناد به خرافاتی که بر مبنای آن اشغالگری خود را در سرزمین فلسطین توجیه میکردند، دائماً درباره پروژه موسوم به «اسرائیل بزرگ» حرف میزدند، سه شنبه شب هفته گذشته بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر یک بار دیگر بحث پروژه «اسرائیل بزرگ» را پیش کشید و علناً درباره اشغال اراضی دیگر کشورهای عربی صحبت کرد.
پروژه اشغالگری صهیونیستها از کجا آغاز شد؟
شاید برخی که با تاریخ تحولات منطقه و به ویژه فلسطین آشنایی ندارند، تصور کنند تحرکات متجاوزانه و اشغالگرانه که امروز رژیم صهیونیستی در اراضی عربی انجام میدهد محصول تحولات مربوط به عملیات طوفان الاقصی است. اما واقعیت آن است که قدمت این طرحهای اشغالگرانه و خطرناک، به اندازه قدمت خود پروژه صهیونیسم است و در اسناد ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی و حتی قبل از آغاز اشغالگری صهیونیستها در فلسطین اشغالی در سال 1948، این ایدهها مطرح شده بود.
در اسناد ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی آمده است که «اسرائیل باید خودش را برای یک سری جنگهای متعدد آماده کند تا بتواند آزادی «کشور» را کامل کرده و مرزهای آن را در همه جهات گسترش دهد».
برای رسیدن به این هدف، رژیم صهیونیستی طرحهای زیادی را تدوین کرد که شاید یکی از برجستهترین آنها طرحی باشد که به طرح «نوِو» معروف شد. این یک مطالعه جامع است که توسط ارتش رژیم صهیونیستی در سال 1953 با هدف تثبیت یک ایدئولوژی نظامی که طبق آن مرزهای اسرائیل در همه جهات تغییر شکل میدادند و گسترش مییافتند، انجام گرفت.
به عنوان مثال طبق طرح مذکور، در جبهه جنوبی اسرائیل (فلسطین اشغالی) باید شبه جزیره سینا، کل کرانه باختری و شرق اردن به اسرائیل ضمیمه گردد. این طرح همچنین خواستار الحاق مناطق حوران، جولان، قله کوه حرمون در سوریه و جنوب لبنان از سمت شمال به اسرائیل بوده و تأکید دارد که صحرای سوریه هم باید از سمت شرق به اسرائیل ملحق گردد.
از آنجایی که ساکنان مناطق مذکور، همگی عرب هستند، در طرح نوو تأکید شده که باید جمعیت این مناطق با هدف حفظ «هویت یهودی اسرائیل» از آنجا اخراج شوند.
پیشینه و جزئیات پروژه «اسرائیل بزرگ»
ناظران امور معتقدند، از آنجایی که نتانیاهو سالها قبل در پاسخ به نگرانیهای صهیونیستها مبنی بر اینکه هیچ حکومت یهودی بیش از 80 سال دوام نیاورده، گفته بود «اسرائیل را به صد سالگی خود میرساند»، صحبتهای کنونی او درباره پروژه اسرائیل بزرگ، زنگ خطری برای همه کشورهای عربی است، از جمله کشورهایی که با این رژیم قراردادهای عادیسازی امضا کردهاند.
پروژه موسوم به اسرائیل بزرگ در حال حاضر به شدت تحت حمایت حزب راست افراطی اسرائیل به ریاست نتانیاهو قرار دارد و صحبتها برای احیای آن در سال 2016 توسط بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی فاشیست رژیم صهیونیستی که در آن زمان عضو کنست بود، مطرح شد.
در آن زمان، اسموتریچ در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که مرزهای اسرائیل باید شامل اراضی شش کشور عربی یعنی سوریه، لبنان، اردن، عراق و بخشهایی از مصر و عربستان سعودی نیز شود تا رویای صهیونیستی از نیل تا فرات محقق گردد.
این وزیر فاشیست صهیونیست در مارس 2023 نیز در جریان یک سخنرانی در پاریس این صحبتهای خود را تکرار کرده و نقشهای را نشان داد که مربوط به پروژه موسوم به اسرائیل بزرگ بود و اراضی کشورهای عربی در آن قرار داشت.
حزب لیکود که اکنون نتانیاهو ریاست آن را بر عهده دارد، از سال 1977 پروژه موسوم به اسرائیل بزرگ را ترویج میکرد و آن را تبدیل به یک ایده سیاسی کرده و به مطالب موهوم در تلمود استناد میکند. طرفداران حزب راست افراطی رژیم صهیونیستی هم به شدت و به شکل کورکورانه به این توهمات تعصب دارند و معتقدند که «سرزمین موعود» اسرائیل از رودخانه نیل در مصر تا رودخانه فرات در سوریه و عراق امتداد دارد.
نهاد موسوم به موسسه کتاب مقدس و سرزمین اسرائیل، ادعا میکند که اسرائیل بزرگ از رودخانه فرات در شرق تا رودخانه نیل در جنوب امتداد دارد. این جملهای است که تئودور هرتزل، بنیانگذار جنبش صهیونیسم هنگام اعلام پروژه توسعه طلبانه خود در سال 1904 آن را بیان کرد و به طور کلی این باورهای موهوم از زمان آغاز جنبش صهیونیستی در بیش از 120 سال گذشته توسط سران آن تبلیغ شده است.
باند افراطی صهیونیستی ایرگون که در دوره قیمومیت انگلیس بر فلسطین در سال 1922 تا 1948 پدیدار شد و بعداً در ارتش اسرائیل ادغام گشت، خواستار آن بود که صهیونیستها همزمان با اشغال فلسطین، اردن را هم به اشغال خود در بیاورند.
ناظران هشدار میدهند که تبدیل کردن پروژه موسوم به اسرائیل بزرگ به یک برنامه سیاسی که در عمل اجرا شود، خطرناکترین برنامهای است که نتانیاهو اکنون روی آن کار میکند؛ به ویژه با توجه به جنگ ویرانگری که از اکتبر 2023 تاکنون در غزه ادامه دارد و نیز حملات و اشغالگریهای گسترده اسرائیل در سوریه و تجاوزات علیه لبنان.
نقشه اسرائیل بزرگ که نتانیاهو در دست دارد، شامل این موارد میشود: همه فلسطین تاریخی با مساحت 27027 کیلومتر مربع؛ لبنان، با مساحت 10452 کیلومتر مربع؛ اردن، با مساحت 89213 کیلومتر مربع؛ بیش از 70 درصد سوریه، با مساحت 185180 کیلومتر مربع؛ نیمی از عراق، با مساحت 438317 کیلومتر مربع؛ حدود یک سوم عربستان سعودی با مساحت 2,149,690 کیلومتر مربع؛ یک چهارم مصر با مساحت تقریبی یک میلیون کیلومتر مربع؛ و بخشی از کویت با مساحت 17818 کیلومتر مربع.
در اینجا سعی داریم پاسخ 9 سوال را در مورد پروژه موسوم به اسرائیل بزرگ بدهیم.
مرزهای فلسطین اشغالی یا بزعم شان "اسرائیل بزرگ" کجاست؟
تفاسیر متفاوتی در مورد مرزهای موسوم به "اسرائیل بزرگ" که صهیونیستها اصرار بر اجرای پروژه آن دارند وجود دارد، از جمله فلسطین تاریخی، بخشهایی از اردن، سوریه، لبنان، صحرای سینا، کویت و عربستان سعودی.
مبنای تاریخی و فکری پروژه "اسرائیل بزرگ" چیست؟
این پروژه با روایات موهوم در کتب یهودیان در مورد وعده الهی به بنی اسرائیل مرتبط است؛ مطالبی مبنی بر اینکه سرزمینی از نیل تا فرات، سرزمین موعود اسرائیلیهاست.
از زمان تاسیس جنبش صهیونیسم در پایان قرن نوزدهم، این جنبش در برخی از شاخههای خود ایده بازپس گیری این سرزمین موعود را به عنوان بخشی از پروژه ملی یهود قرار داده است.
پروژه "اسرائیل بزرگ" چگونه در سیاست اسرائیل تکامل یافته است؟
در روزهای اولیه تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948 اعلامیه رسمی مبنی بر پذیرش پروژه اسرائیل بزرگ وجود نداشت؛ اما با این حال برخی از سران صهیونیست مانند مناخیم بیگن و موشه دایان از ضرورت حفظ اراضی تحت اشغال اسرائیل بعد از سال 1967 به عنوان بخشی از سرزمین تاریخی اسرائیل حرف زدند.
این امر احزاب راست افراطی رژیم صهیونیستی مانند لیکود و «صهیونیسم مذهبی» را بر آن داشت تا پروژه اسرائیل بزرگ را در گفتمان خود به ویژه برای توجیه شهرک سازیها در کرانه باختری حفظ کنند.
آیا "اسرائیل بزرگ" سیاست رسمی کابینه اسرائیل است؟
با وجود اینکه پروژه اسرائیل بزرگ از ابتدا در گفتمان سیاسی، حزبی و شهرک سازی صهیونیستها وجود داشته، اما نتانیاهو هفته گذشته برای اولین بار به عنوان یک مقام ارشد صهیونیست علنا درباره این پروژه حرف زد که به معنای دهن کجی آشکار به رژیمهای عربی به ویژه سازشکاران است.
پروژه "اسرائیل بزرگ" چگونه در مناقشه اعراب و اسرائیل منعکس میشود؟
رژیمهای عربی در حالی که قراردادهای عادیسازی با رژیم صهیونیستی امضا کردهاند، همچنان از گسترش اشغالگریهای این رژیم میترسند؛ به ویژه در سایه سیاستهای خطرناک شهرک سازیهای توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی در مناطقی از کرانه باختری و ارتفاعات جولان اشغالی سوریه.
پروژه شهرک سازی جدید که اخیرا اسموتریچ از آن حرف زد، قلب کرانه باختری و مناطق غور اردن را هدف قرار میدهد.
موضع جامعه بینالمللی نسبت به پروژه اسرائیل بزرگ
قوانین بینالمللی که اغلب آنها همچنان روی کاغذ مانده و رژیم صهیونیستی با اطمینان از مصونیتی که آمریکا و غرب به آن داده، به هیچ یک از این قوانین پایبند نیست، هرگونه گسترش اشغالگری اسرائیل را رد میکند و شهرک سازی در اراضی اشغالی را غیرقانونی میداند.
جامعه بین المللی از جمله سازمان ملل متحد نیز پروژه اسرائیل بزرگ را به رسمیت نمیشناسند و حق مردم فلسطین برای ایجاد یک کشور مستقل در مرزهای 1967 را تایید میکنند، اما با این حال همانطور که گفته شد رژیم صهیونیستی توجهی به قوانین بینالمللی ندارد.
آیا در جامعه داخلی صهیونیستی مخالفتی با پروژه "اسرائیل بزرگ" وجود دارد؟
برخی از نیروهای سیاسی سکولار و چپگرای صهیونیست با این پروژه مخالفند و معتقدند که اصرار بر اجرای پروژه اسرائیل بزرگ موجب گسترش تهدیدات امنیتی و تشدید درگیریها با اعراب میشود.
توجیهات نتانیاهو برای اعلام پروژه توسعه طلبانه اسرائیل بزرگ چیست؟
نتانیاهو از توجیهات موهوم مذهبی و تاریخی استفاده میکند؛ مانند این ادعا که یهودیان حق تاریخی و مذهبی بر سرزمینی دارند که از دریای مدیترانه تا رود اردن کشیده شده و به مناطق فراتر از آن میرسد.
همچنین برخی توجیهات امنیتی مهم نیز وجود دارد؛ مبنی بر اینکه سیطره کامل بر کرانه باختری برای امنیت اسرائیل ضروری است، به ویژه اینکه اراضی کنونی که تحت اشغال این رژیم قرار دارد، فاقد عمق استراتژیک است و دائماً اسرائیل را در معرض تهدیدات داخلی و خارجی قرار میدهد.
علاوه بر آن، نتانیاهو و سایر راست افراطیهای صهیونیست از توجیهات سیاسی برای رد تاسیس کشور مستقل فلسطینی در مرزهای 1967 استفاده میکنند؛ به این بهانه که کشور فلسطین تهدید موجودیتی برای اسرائیل است. به دنبال آن، حمایت از گسترش شهرک سازیها به بهانه حق طبیعی یهودیان در زندگی در هر بخشی از «سرزمین تاریخی» اسرائیل توجیه میشود؛ موضعی که اخیراً توسط وزرای کابینه افراطی اسرائیل از جمله اسموتریچ تبلیغ میگردد.
«عبدالوهاب المصیری» متفکر عربزبان در کتاب «مقدمهای بر منازعه اعراب و اسرائیل» میگوید: تفکر صهیونیسم در محیط امپرالیستی غربی شکل گرفته و رشد کرده و توسعهطلبی از عناصر جدا نشدنی این تفکر است. «تئودور هرتزل» اولین رهبر جنبش صهیونیسم، منطقه اولیه برای تأسیس «دولت یهودی» را در حدود 70 هزار کیلومتر مربع در نظر گرفته و مکان آن را روی نقشهای که شامل سرزمینهای واقع میان رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق بود تعیین کرد.
این توسعهطلبی بیپایان صهیونیستها یکی از انگیزههای تبدیل رژیم جعلی اسرائیل به «رژیمی» بدون قانون اساسی از زمان آغاز اشغالگری آن در فلسطین از سال 1948 بود؛ زیرا تدوین قانون اساسی رسمی برای رژیم صهیونیستی مستلزم تعیین دقیق مرزهاست و اگر این مرزها تعیین گردند، در واقع مانعی در برابر رؤیاهای توسعهطلبانه آن میشوند.
«یوری اونری» عضو سابق کنست و روزنامهنگار چپگرای صهیونیست میگوید که اگر فرصتی فراهم باشد، طمع صهیونیستها برای توسعه مرزهای خود از مرزهای «اسرائیل بزرگ» هم فراتر خواهد رفت.
قابل توجه است که طبق جاهطلبیها و نقشهای که صهیونیستها ترسیم کردهاند، اراضی عربی که آنها به دنبال اشغالش هستند، شامل همه کشورهای عربی منطقه، به ویژه کشورهایی که حاکمان آنها دست دوستی و سازش با اسرائیل دادهاند هم میشود که این به خودی خود، یک هشدار بزرگ برای سازشکاران است تا از خواب غفلت بیدار شوند.
انتهای پیام/