دیل و مارین در آتش بیمسئولیتی؛ بلوطهای زاگرس در حسرت یک بالگرد، مردم در خط مقدم نبردی نابرابر!
بیش از ۵۰ ساعت است که زبانههای آتش، پیکر نحیف جنگلهای بلوط دیل و مارین در شهرستان گچساران را در مینوردد و در دمای بالای ۴۵ درجه سانتیگراد، نفسهای زاگرس را به شماره انداخته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، کهگیلویه و بویراحمد در میانه تابستان داغ خود، شاهد یکی از فاجعهبارترین سکانسهای زیستمحیطی سالهای اخیر بوده و بیش از 52 ساعت است که زبانههای آتش، پیکر نحیف جنگلهای بلوط دیل و مارین در شهرستان گچساران را در مینوردد و در دمای بالای 45 درجه سانتیگراد، نفسهای زاگرس را به شماره انداخته است.
اما آنچه این بحران را به فاجعهای تمامعیار تبدیل کرده، نه تنها شدت آتش که غیبت تأملبرانگیز نهادهای مسئول و نبود حتی ابتداییترین امکانات امدادی است؛ واقعیتی تلخ که مردم محلی را با دستان خالی و غیرت آتشفشان، به تنها مدافعان این میراث طبیعی تبدیل کرده است و در واقع این تراژدی نه فقط یک آتشسوزی که سند بیتدبیری، بیتفاوتی و شاید هم تبعیض در مدیریت بحرانهای ملی است.
در شرایطی که هر دقیقه در نبرد با آتش اهمیت حیاتی دارد، بیش از دو شبانهروز از آغاز این جهنم سوزان میگذرد و هزاران هکتار از پوشش جنگلی کمنظیر منطقه بهویژه درختان کهنسال بلوط، بیرحمانه در حال سوختن است.
قلب طبیعت زاگرس در سینه دیل و مارین، زیر خاکستر بیعملی مسئولان دفن میشود و سوال اینجاست که چرا با وجود گذشت این همه ساعت بحرانی، حتی یک فروند بالگرد آبپاش به منطقه اعزام نشده است؟ چرا دمندههای کافی و پشتیبانی لجستیکی به خط مقدم نبرد مردم با آتش نرسیده؟ پاسخ این سوالات، جز سکوت رادیویی و بیعملی آشکار چیزی نیست.
مدیران محیط زیست، منابع طبیعی و مسئولان محلی پیش از این بارها وعدههایی مبنی بر آمادگی برای مقابله با بحرانهای طبیعی داده بودند و اما در عمل تمام این وعدهها در برابر حرارت 45 درجهای گچساران ذوب شده و به سکوت و بیعملی ختم شده است.
فعالان محلی با صدایی رسا، از تبعیض آشکار در رسیدگی به بحرانها پرده برمیدارند و مناطق خاصی به سرعت از امکانات و پشتیبانی هوایی برخوردار میشوند، اما دیل، با وجود هشدارهای مکرر کارشناسان و مردم، همچنان بیپناه رها شده است و این اظهارات نه تنها یک اتهام، بلکه یک چالش جدی برای عدالت محوری در تخصیص منابع ملی است آیا جان و طبیعت دیل، کماهمیتتر از سایر نقاط است؟
در این میان، تنها نقطه روشن ماجرا، همت و غیرت بیمثال مردم دیل و مارین است. زن و مرد، پیر و جوان، با ابتداییترین ابزارها و حتی با دست خالی برای نجات جنگلهای خود به دل آتش زدهاند. آنها دمندههای شخصی خود را آوردهاند، اما حتی برای همین دمندهها نیز، سوخت و روغن ابتدایی فراهم نشده است.
فعالان محلی تأکید میکنند: اگر همت و غیرت همین مردم نبود، امروز شاهد فاجعهای بسیار بزرگتر و غیرقابل جبران بودیم و این جملات نه تنها گواهی بر شجاعت مردم است، بلکه سیلی محکمی به صورت آن دسته از مسئولانی است که صندلیهای خود را به میدان نبرد با آتش ترجیح دادهاند.
سوگ بلوطها و واکنش مسئولان!
دردناکتر آنکه در اوج این بحران و در حالی که جنگلهای دیل و مارین در آتش میسوزند، نظری سرپرست منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد در ساعت 9:27 دقیقه صبح امروز با اشتراکگذاری یک استوری در بستر واتساپ درخواست دعا برای یک بیمار کرده است در حالی دیل در آتش میسوزد و درمان درد بی تدبیری مسئولان و متولیان امر بیش از هر بیماری نیاز به دعا دارد.
بعد از اشتراک گذاری این استوری توسط سرپرست منابع طبیعی حین آتش سوزی جنگلهای دیل، در مقایسه با وسعت فاجعه و انتظارات عمومی، سوالات جدی درباره اولویتها، مسئولیتپذیری و حس اضطرار در میان مدیران بحران ایجاد میکند.ث که آیا دعا برای یک بیمار، میتواند جایگزین عملیات امداد و نجات برای یک اکوسیستم رو به مرگ و زندگی هزاران نفر شود؟
اگر این روند بیتفاوتی و کمبود امکانات ادامه یابد، باید منتظر فاجعهای زیستمحیطی و اجتماعی گستردهتر باشیم، نابودی جنگلهای بلوط، نه تنها به معنای از دست رفتن تنوع زیستی که به معنای تهدید مستقیم معیشت مردم محلی، افزایش ریزگردها، تغییرات اقلیمی منطقهای و مهاجرت اجباری خواهد بود.
این آتش دیگر فقط یک آتشسوزی محلی نیست؛ این یک آژیر خطر برای کل کشور است که نشان میدهد تا چه حد در برابر بحرانهای طبیعی آسیبپذیریم و تا چه اندازه مدیریت بحران در کشور نیاز به بازبینی و اصلاحات اساسی دارد.
انتهای پیام /