کربلا در آستانه اربعین؛ صحن و سرای حرم حسین (ع) مملو از عطر عاشقی
چند روز مانده به اربعین، کربلا رنگ و بوی دیگری دارد. حرم مطهر امام حسین (ع) غرق در نور و عشق است و زائرانی از سراسر جهان خود را برای روز موعود مهیا میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمان، چند روز مانده به اربعین، کربلا دیگر شهری معمولی نیست؛ به شهری بدل شده که دیوارهایش با اشک شسته میشود و خیابانهایش با گامهای عاشقان فرش شده است. خیل عظیم زائران، همچون رودخانههایی بیانتها از چهار گوشه جهان، آرام و پیوسته به سوی حرم سیدالشهدا جاریاند. مسیرها دیگر مرزی نمیشناسند؛ گامها از نجف، بصره، سامرا، بغداد، مشهد، تهران، بیروت، کراچی، استانبول و حتی از آنسوی قارهها، همه به یک نقطه ختم میشود؛ حرم حسین (ع).
شور حسینی در این روزها به اوج خود رسیده و کربلا را در تب و تاب فرو برده است؛ هوا گرچه گرم است، اما داغ دلها گرمتر. پرچمهای سیاه و سرخ بر فراز سرها در اهتزازند، و شعار «لبیک یا حسین» هر لحظه در گوش شهر طنینانداز میشود. گاهی این صدا از لبهای خسته زائری پیر برمیآید، گاهی از حنجره نوجوانی که پا به پای کاروان آمده، و گاهی از هزاران حلقوم که یکصدا فریاد میزنند: «أنا الحسین یجمعنا».
بینالحرمین، قلب تپنده این عشق بیانتها، این روزها مانند رودی زنده و پرخروش است که از هر سوی دنیا آب میگیرد و به دریای عشق حسین میریزد. جمعیت همچون موجی خروشان پیش میرود؛ برخی با چشمهایی خیس، برخی با لبخند آرام و برخی با دستانی لرزان که به ضریح سلام میدهند؛ در هر سوی مسیر، موکبها چون پناهگاههایی از مهربانی، در خدمت زائراناند. جوانی ظرف غذای داغی را به زائری خسته تعارف میکند؛ مردی مسن لیوان آبی را به دست کسی میدهد که تازه از راه رسیده است.
در گوشهای، موکبی ساده با چند صندلی پلاستیکی و یک سماور بزرگ دیده میشود. مردی میانسال، چای داغ را در استکانهای شیشهای میریزد و با لهجه عراقی میگوید: «تشرّفنا بکم یا زوّار الحسین»؛ بعد بیآنکه بپرسد از کجا آمدهای، لیوان چای را در دستت میگذارد. کمی آنسوتر، دختر بچهای با دامن گلدار، سینی خرما به دست دارد و به هر رهگذری تعارف میکند.
شور و مهماننوازی در این روزها معنای دیگری پیدا کرده است. اینجا نه نام کسی مهم است، نه ملیتش، نه زبانش؛ همه در این سرزمین به نام «زائر حسین» شناخته میشوند. حتی اختلاف لهجهها، لباسها و رنگ پوستها، نه فاصله میسازد، نه بیگانگی؛ بلکه زیبایی این کاروان بزرگ را دوچندان میکند.
در دل شب، کربلا رنگ دیگری به خود میگیرد. چراغهای بینالحرمین چون ستارههایی بر زمین میدرخشند و زائران در سکوتی آمیخته به زمزمه دعا پیش میروند. باد شبانه پرچمها را به حرکت درمیآورد و بوی گلاب، اسپند و چای عراقی در هوا میپیچد. زائری از ایران دست بر سینه گذاشته و آرام میگوید: «السلام علیک یا اباعبدالله»؛ زائری از لبنان، با همان حسرت و شوق، به عربی همین سلام را تکرار میکند.
اینجا، کربلا، در این روزها همانند قلبی است که خون عشق را به رگهای جهان اسلام پمپاژ میکند. هر تپش آن یاد عاشورا را زنده میکند و هر ضربانش، عهدی است با آزادگی و ایستادگی. تا روز اربعین، این قلب تندتر و محکمتر میتپد، تا آن لحظه که میلیونها عاشق، گرد هم آیند و با صدایی واحد، به جهانیان اعلام کنند: «أنا الحسین یجمعنا»؛ حسین ما را گرد هم آورد و حسین، ما را تا همیشه زنده نگه خواهد داشت.
انتهای پیام/511/