آیتالله مبلغی پاسخ داد؛ آیا هوش مصنوعی میتواند به اجتهاد کمک کند؟
هوش مصنوعی، با قوت تحلیلی خود، میتواند خطر خالی شدن میدان فتوا از حضور فعال اجتهاد را دور سازد و زمینه جرأت علمی فقیه را برای نوآوریهای در چارچوب فراهم کند.
آیت الله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قم در پاسخ به این سؤال که آیا هوش مصنوعی میتواند به اجتهاد کمک کند؟،گفت: پاسخ در گرو تأمل در نکاتی است چند، که هر یک پرتوی بر افق اجتهاد میافکند و راه را بر فقیه میگشاید:
1. چون هوش مصنوعی در خدمت فقه و اجتهاد قرار گیرد، افقهایی نو میگشاید و زوایایی ژرف مینماید؛ زوایایی که گاه از دیدگان پنهان و از ذهنها نهاناند، لیک در بطن خود حامل نتایجیاند شگفت، و گاه، حیرتآفرین.
2. هوش مصنوعی میتواند راههای نارفته را بنمایاند، و ادبیاتی تازه در میدان اندیشه بدمد؛ میتواند جمعهای فراموششده را احیا کند، تفریقهای مغفول را تذکر دهد، و منظرهای نادیدهانگاشتهشده را در برابر دیدگان مجتهدان بگشاید؛ و بدینسان، برای اجتهاد، نشاط و فعالیتی ویژه فراهم آورد و به رشدی نوین برساند.
3. چون با تدبیر به کار گرفته شود و تمهیدات لازم فراهم آید، میتواند به فقه، ابعاد حقوقی و اجتماعی ببخشد؛ ابعادی که پیشتر در پسِ دیوارهای انحصار و محدودیت، از میدان اجتهاد دور مانده بودند.
4. اما ثمرات هوش مصنوعی، تا به نظارت فقیه و اجتهاد مجتهد نرسد، حجت شمرده نمیشود؛ استنتاج باید به دست اهل اجتهاد نهایی گردد، و مسیر آن در چارچوب قواعد استنباطی مهار شود؛ ورنه، آنچه از ماشین برآید، حجت شرعی ندارد و در شمار اقوال معتبر نمیآید.
5. از اینرو، فقیه باید خود را به سلاح علم و ابزار فهم مجهز سازد؛ باید بهرهگیری از هوش مصنوعی را با دقت، درایت و اشراف انجام دهد، تا در پرتو دانش خود، آن را به خدمت استنباط گیرد و از مسیر اطلاعات، به مقصد احکام نائل آید.
6. در افق پیشرو، بیتوجهی فقیه به هوش مصنوعی، نه بیاعتنایی به ابزار، بلکه بیاعتنایی به اطلاعات است؛ اطلاعاتی که گاه در عمق انباشتهاند و گاه در گستره پراکنده، اما در کارگاه هوش مصنوعی گرد میآیند و مجتهد را بر لایههایی از واقعیت موضوعی واقف میسازند که در سرنوشت فتوا تأثیری سرنوشتساز دارند و چون این اطلاعات در دسترس باشد، و فقیه از آن چشم بپوشد، اجتهاد او از جامعیت محروم است، و بذل تام و تمام در آن محقق نمیشود؛ چرا که ترک مراجعه به منبعی اینچنین عمیق، گاه ترک فهم بخشی از واقعیت است.
7. در مسائل نوپدید، که از چندین بُعد و شأن پیچیدهاند، موضوعشناسی به آسانی دستیافتنی نیست؛ موضوع چنان چندلایه است که نه با مراجعه به یک متخصص، بلکه با مشورت دهها خبره هم بهسادگی گرد نمیآید. در اینجاست که هوش مصنوعی، چون سامانهای جامع، میتواند نظرات گوناگون را گرد آورد، ابعاد متکثر را تنظیم کند، و به فقیه در تحلیل و شناخت موضوع مدد رسانَد. اگر فقیه چشم از این حقیقت بپوشد، یا باید از فهم ژرف موضوع دست بشوید، که آن اجتهادِ بیبنیاد است؛ یا باید به متخصصان روی آورد، که در آن صورت، جز با کمک سامانمند و هوشمند هوش مصنوعی، راهی دقیق و مطمئن در پیش ندارد و این همه، به روشنی نشان میدهد که موجودشناسیِ دقیق، دیگر بدون هوش مصنوعی راهی نرفته و بیپشتوانه خواهد بود.
8. هوش مصنوعی نهتنها حافظِ اطلاعات و پردازنده واقعیتهاست، بلکه میتواند زاینده ابتکار و گشاینده ابداع نیز باشد؛ چه بسیار زوایای ناگشودهای که با تلنگری از تحلیلهای دقیق هوش مصنوعی، بر ذهن فقیه روشن میشود و افقی نو در استنباط میگشاید و این ابداع و نوآوری، آنگاه که در مسیر ارشاد و پاسخگویی به نیازهای نوظهور است، نعمتی ضروریست؛ چرا که اگر برای فقیه فضایی برای ابتکار فراهم نگردد، به ناچار در پناهگاه احتیاط پناه خواهد گرفت، و فقه، به جای پاسخ، به تعلیق خواهد گرایید و این برای جامعه، خطری بزرگ است: خالی شدن میدان فتوا از حضور فعال اجتهاد. اما هوش مصنوعی، با قوت تحلیلی خود، میتواند این خطر را دور سازد و زمینه جرأت علمی فقیه را برای نوآوریهای در چارچوب فراهم کند.
انتهای پیام/