هوش مصنوعی و رنسانس جنگ‌ها

هوش مصنوعی و رنسانس جنگ‌ها

رژیم‌صهیونیستی همواره از ترور به‌عنوان ابزاری راهبردی برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی خود استفاده کرده است. اما پرسش کلیدی این است: آیا ترور صرفاً یک تاکتیک موقت است، یا بخشی از هویت و فلسفه وجودی این رژیم؟

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، روزنامه فرهیختگان برای واکاوی این موضوع، به سراغ محمدمهدی گلشاهی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه و متخصص در حوزه‌های اقتصاد سیاسی، علوم‌شناختی و تحولات امنیتی خاورمیانه، رفته است. ایشان با بررسی سیر تاریخی ترور در استراتژی اسرائیل، از نقش آن در شکل‌گیری این رژیم تا تبدیل‌شدنش به جزئی از دکترین دفاعی امروزش سخن می‌گوید. همچنین، به تحلیل کمپین‌های ترور علیه ایران، راهبرد ایران‌هراسی و حتی کاربرد هوش مصنوعی در جنگ‌های اخیر می‌پردازد. این گفت‌وگو نه‌تنها روشنگر ابعاد پنهان سیاست‌های رژیم‌صهیونیستی است، بلکه چشم‌اندازی از تقابل آینده‌محور مقاومت با این رژیم را ترسیم می‌کند. 

اساس ترور و تروریسم در شکل‌گیری رژیم اسرائیل چه نقشی داشته است؟ ترور در دیدگاه و هستی‌شناسی این رژیم چه جایگاهی دارد؟ 
برای درک نقش بنیادین ترور در تشکیل رژیم‌صهیونیستی باید به دهه‌های پیش از تأسیس رسمی این رژیم بازگردیم. از همان ابتدای شکل‌گیری جنبش صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم، خشونت به‌عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی به کار گرفته شد. اما اوج آن را می‌توان در دهه‌های 1920 تا 1940 مشاهده کرد، زمانی که گروه‌های تروریستی مانند هاگانا، اریگون و لهی تشکیل شدند. این گروه‌ها سه هدف اصلی را دنبال می‌کردند: اول حذف یهودیان مخالف صهیونیسم، دوم ترور فلسطینی‌ها برای ایجاد رعب و فرار اجباری آنان و سوم مقابله با مقامات انگلیسی. نکته قابل‌تأمل اینجاست که بسیاری از رهبران بعدی اسرائیل مانند مناخیم بگین که جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، پیشینه‌ای آشکار در تروریسم داشتند. این موضوع نشان می‌دهد که ترور نه به‌عنوان یک ابزار موقت، بلکه به‌عنوان یک اصل بنیادین در فلسفه وجودی این رژیم نهادینه شده است. 

کمپین‌های ترور از چه زمانی جزو تئوری‌های اسرائیل شده است؟ 
برای تحلیل دقیق این موضوع باید به سه دوره تاریخی مهم اشاره کرد. تا پیش از سال 1995، یعنی زمانی که حزب کارگر بر اسرائیل حاکم بود، ما شاهد استفاده ابزاری از ترور علیه مردم عادی بودیم. جالب اینجاست که بسیاری از همین مسئولان حزب کارگر، خود سوابق تروریستی در گروه‌هایی مثل هاگانا و اریگون داشتند. اما تحول اصلی در سال 1996 اتفاق افتاد، زمانی که جناح راست به رهبری نتانیاهو قدرت را در دست گرفت. در این دوره شاهد تغییر رویکرد اساسی در استفاده از ترور بودیم. دیگر هدف، مردم عادی نبودند، بلکه رهبران جبهه مقاومت در کانون توجه قرار گرفتند. بااین‌حال، نقطه عطف ماجرا به سال 2000 برمی‌گردد. آن زمان که اسرائیل با شکست سنگین از حزب‌الله مواجه شده و مجبور به خروج تحقیرآمیز از جنوب لبنان شد. این واقعه باعث شد ترور به یکی از چهارستون اصلی استراتژی دفاعی اسرائیل تبدیل شود. ازآن‌پس بود که ما شاهد شکل‌گیری کمپین‌های منظم ترور علیه شخصیت‌های کلیدی مقاومت و دانشمندان هسته‌ای شدیم. نکته مهم این است که پس از سال 2000، ترور دیگر یک اقدام مقطعی و موردی نبود، بلکه به بخشی از دکترین رسمی امنیتی رژیم‌صهیونیستی تبدیل شد. این همان تحولی است که امروز شاهد پیامد‌های آن در منطقه هستیم. 

از چه زمانی ایران‌هراسی و مسئله ایران به هدف اصلی اسرائیل تبدیل شده و در قبال آن چه برنامه‌ریزی‌هایی کرده‌اند؟ کمپین‌های تروری که اخیراً علیه ایران و حزب‌الله انجام شده، چگونه شکل گرفته است؟ 
تبدیل ایران به دشمن اصلی اسرائیل روندی بود که در اوایل دهه 2000 آغاز شد؛ اما در سال 2007 به نقطه عطف خود رسید. در این سال نشستی محرمانه بین مقامات ارشد موساد و دیپلمات‌های آمریکایی برگزار شد که در آن ایران به‌عنوان تهدید شماره یک شناسایی شد. اسرائیل با درک این واقعیت که ایران به‌عنوان حامی اصلی محور مقاومت نقش کلیدی در معادلات منطقه دارد، استراتژی چندوجهی‌ای را طراحی کرد. این استراتژی از ترور دانشمندان هسته‌ای در دهه 2010 آغاز شد و به ترور فرماندهان نظامی در سال‌های اخیر گسترش یافت. نمونه‌های بارز این روند را می‌توان در ترور شهید احمدی‌روشن، شهید فخری‌زاده و شهادت سردار سلیمانی مشاهده کرد. امروزه این کمپین‌ها با بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته مانند پهپاد‌های هوشمند و جنگ سایبری به سطح جدیدی وارد شده‌اند. 

می‌توانید درباره کمپین‌های ترور اسرائیل علیه ایران به‌ویژه در هزاره جدید بیشتر توضیح دهید؟ 
در تحلیل تحولات کمپین‌های ترور اسرائیل پس از سال 2000، می‌توان یک سیر تکاملی را در روش‌ها و اهداف این رژیم مشاهده کرد که در ادامه به ترتیب توضیح می‌دهم: 

تحول اول: تغییر استراتژی پس از شکست 2000
اولین تحول اساسی بعد از شکست سال 2000 در لبنان اتفاق افتاد. اسرائیل که تا قبل از آن عمدتاً به ترور‌های گسترده و غیرنظامیان متوسل می‌شد، به این نتیجه رسید که باید استراتژی خود را تغییر دهد. از این زمان بود که شاهد تمرکز آن‌ها بر ترور شخصیت‌های کلیدی مقاومت بودیم. مثلاً ترور شهید عماد مغنیه در سال 2008 نمونه بارز این تغییر رویکرد بود. 

تحول دوم: آغاز کمپین منظم علیه دانشمندان و فرماندهان مقاومت (2007 به بعد)
تحول دوم و بسیار مهم از سال 2007 شروع شد. در این دوره اسرائیل با همکاری آمریکا، کمپین منظمی را برای ترور دانشمندان هسته‌ای و شکل دهی منطقه به نفع منافع اسرائیل را آغاز کرد. هدف نخست این کمپینْ شناسایی توان عملیاتی نیرو‌های مقاومت با محوریت سپاه قدس و سپس پاکسازی منطقه بود در اینجا شاهد سه مرحله هستیم: 
1. جنگ سوریه و موازنه قوا: جنگ اول سوریه و نیاز روسیه به حضور در خاورمیانه، منجر به ایجاد موازنه قوا در قالب اتحاد امنیتی ایران و روسیه در مقابل اتحاد عبری - غربی پیرامون سوریه شد. 
2. جنگ سرد فناوری (2018 به بعد): با آغاز رقابت فناوری بین ایالات متحده و چین، ائتلاف‌های منطقه‌ای به نفع این دو قدرت شکل گرفت. اسرائیل با سرمایه‌گذاری سنگین در حوزه سایبر، کمپین‌های ترور و افشاگری علیه ایران را در سوریه گسترش داد و هم‌زمان به چانه‌زنی برای ایجاد حلقه محاصره علیه ایران (پیمان ابراهیم) پرداخت. 
3. ادغام ترور فیزیکی و سایبری (2020): این مرحله با ترور شهید سردار سلیمانی و ادغام ترور فیزیکی با حملات سایبری و فناوری‌های پیشرفته مشخص شد. مایکل هایدن، رئیس سابق آژانس امنیت ملی آمریکا از این استراتژی به‌عنوان «بازی‌های المپیک» یاد می‌کند که طی آن کشور‌های محور مقاومت با عملیات جاسوسی، سایبری و خرابکاری مواجه می‌شوند. 

تحول سوم: پیمان ابراهیم و اهداف نهایی
پس از شکل‌گیری پیمان ابراهیم استراتژی اسرائیل بر سه محور خروج سوریه از محور مقاومت؛ تضعیف و حذف سران اصلی مقاومت با استفاده از سامانه‌های هوشمند ترور با محوریت جمع‌آوری اطلاعات؛ و اجرای کمپین ترور فرماندهان سپاه قدس متمرکز شد. در بازه 2021-2025اهداف نهایی شامل ترور چهره‌هایی مانند سیدرضی موسوی، سرلشکر محمدرضا زاهدی، مقامات سیاسی و فرماندهان ارشد حزب‌الله و حماس (به‌ویژه اسماعیل هنیه و سیدحسن نصرالله) بود. اسرائیل تلاش کرد تا با تبدیل سوریه به منطقه حائل، حمله مستقیم به ایران را ممکن سازد، اما در نهایت به دلیل مقاومت منطقه‌ای، به‌عنوان یک چالش موضعی در چهارچوب ادراک تهدید بازنمایی شد. 

نتایج و تغییر رویکرد‌ها
با وجود آسیب‌های واردشده به محور مقاومت (مانند ترور‌های سازمان‌یافته و تحریم‌های اقتصادی)، انگاره مقاومت و دیپلماسی منطقه‌ای تقویت شد. این رویکرد جدید شامل تنش‌زدایی با ایران، گسترش روابط با مصر و عربستان، همکاری در مسئله فلسطین و انجام مانور‌های نظامی مشترک است. این تحولات نشان‌دهنده بازیابی جایگاه سیاسی - امنیتی ایران در منطقه و تهدیدانگاری توسعه روابط با اسرائیل در نزد رهبران منطقه است. 

اسرائیل در پیشبرد سیاست ایران‌هراسی خود چه راهبرد‌هایی را در دستور کار قرار داده است؟ 
در تحلیل استراتژی اسرائیل علیه ایران، باید گفت ما با یک نقشه پنج‌لایه و چندین برنامه منطقه‌ای حساب‌شده مواجه هستیم. در ادامه به ترتیب توضیح می‌دهم: اولین لایه این استراتژی، ایران‌هراسی سازمان‌یافته است. بعد از شکست سال 2000 در لبنان، اسرائیل فهمید که باید ایران را به‌عنوان تهدید اصلی معرفی کند. از آن زمان تاکنون، شاهد یک کمپین منظم رسانه‌ای و دیپلماتیک بوده‌ایم که نمونه بارز آن نمایش نقشه‌های دروغین نتانیاهو در سازمان ملل بود. 

لایه دوم، تحریم‌های اقتصادی فلج‌کننده است. اسرائیل با تمام قوا تلاش کرده تا اقتصاد ما را تحت‌فشار قرار دهد. اما غافل از اینکه همین تحریم‌ها باعث شد ما به خودکفایی در بسیاری از حوزه‌ها برسیم. 

سومین لایه، تحریم فناوری با محوریت برنامه موشکی و طرح مکمل آن ترور دانشمندان و فرماندهان است. از سال 2007 که کمپین ترور دانشمندان هسته‌ای شروع شد تا ترور شهید سردار سلیمانی در 2020، شاهد یک برنامه سیستماتیک بوده‌ایم. 

لایه چهارم، جنگ سایبری و خرابکاری است. از استاکس‌نت بگیرید تا حملات به تأسیسات ما، همه بخشی از این استراتژی بوده. اما سیستم‌های دفاع سایبری ما روزبه‌روز قوی‌تر شده‌اند. 
و لایه پنجم، براندازی نرم است. اسرائیل امیدوار است با ایجاد اختلافات داخلی، بتواند نظام ما را تضعیف کند. اما مردم ایران بار‌ها ثابت کرده‌اند که در مواقع حساس، یکپارچه پشت نظام می‌ایستند. 

در کنار این پنج‌لایه، دو برنامه منطقه‌ای مهم هم در جریان است: 
اول دکترین پیرامونی که سعی دارد با عادی‌سازی روابط با برخی کشور‌های عربی، حلقه محاصره حول ایران را تکمیل کند. اما این پیمان‌ها بیشتر نمایشی بوده تا واقعی. دوم تضمین برتری نظامی از طریق دریافت تسلیحات پیشرفته از آمریکا. اما فناوری بومی ما ثابت کرده که نیازی به تقلید از دیگران نداریم. نکته پایانی اینجاست: هرچند اسرائیل در ظاهر برنامه‌ریزی دقیقی دارد، اما در عمل نتوانسته به اهدافش برسد. مقاومت ما نه‌تنها تضعیف نشده، بلکه هر روز قوی‌تر و منسجم‌تر شده است. امروز دیگر بسیاری از کشور‌های منطقه هم فهمیده‌اند که ایران یک واقعیت غیرقابل‌انکار در معادلات منطقه‌ای است. 

اسرائیل در جنگ اخیر چگونه از هوش مصنوعی برای ضربه‌زدن به کشورمان استفاده کرد؟ 
اسرائیل در جنگ دوازده‌روزه اخیر از فناوری‌های پیشرفته هوش مصنوعی به شیوه‌های مختلفی برای شناسایی و حمله به اهداف استفاده کرد. این رویکرد در چهارچوب نظریه «رنسانس جنگ‌ها» قرار می‌گیرد که بر سه محور اصلی استوار است: فرماندهی عملیات با هوش مصنوعی، تغییر ابزار جنگی با تمرکز بر پهپاد‌ها و ریزپرنده‌ها و امنیت اطلاعات همراه با جنگ سایبری و عملیات روانی. این مدل بخشی از طرح کلی‌تر تسلیحاتی‌کردن هوش مصنوعی محسوب می‌شود که توسط بن بوکانان، معاون فناوری کاملا هریس و تیم بایدن طی سال‌های 2020 تا 2024 برای مقابله با روسیه و چین طراحی شده بود. 

در عمل، اسرائیل از سیستم‌های تحلیل داده و مدل‌سازی شناختی پیشرفته بهره برد. این سیستم‌ها با جمع‌آوری و پردازش حجم عظیمی از داده‌های مخابراتی، تصاویر ماهواره‌ای و فعالیت‌های شبکه‌های اجتماعی الگو‌های رفتاری فرماندهان ایرانی را شناسایی می‌کردند. سپس چندین نقطه احتمالی حضور فرماندهان را در لیست هدف قرار می‌دادند تا احتمال موفقیت عملیات افزایش یابد. هم‌زمان، پهپاد‌های خودران مجهز به هوش مصنوعی به کار گرفته شدند که قابلیت شناسایی، ردیابی و حتی حمله خودکار را داشتند و وابستگی به کنترل انسانی را به حداقل می‌رساندند. این پهپاد‌ها از الگوریتم‌های هدف‌گیری پیشرفته‌ای مشابه فناوری مورداستفاده در ترور شهید فخری‌زاده بهره می‌بردند. 

علاوه بر این، اسرائیل از ریزپرنده‌های انبوه برای حملات هماهنگ و گسترده استفاده کرد. پیش از اجرای عملیات‌های فیزیکی، حملات سایبری متعددی علیه سیستم‌های ارتباطی و دفاعی ایران انجام می‌شد تا کارایی دفاعی کاهش یابد. این حملات شامل استفاده از بات‌نت‌ها و بدافزار‌های پیشرفته برای تخریب زیرساخت‌های حیاتی بود. هماهنگی دقیق بین حملات سایبری و عملیات هوایی باعث می‌شد اثرگذاری حملات به حداکثر برسد. 

این تحولات نشان می‌دهد که ایران با نوع جدیدی از جنگ هیبریدی - فرسایشی مواجه است که همواره ابعاد پیچیده‌تری به خود می‌گیرد. در چنین شرایطی، سیستم دفاعی کشور باید به‌صورت پویا همگام با تحولات فناوری به‌روز شود. تقویت هوش مصنوعی دفاعی، توسعه جنگ الکترونیک و ارتقای سامانه‌های ضدپهپادی از جمله ضروریاتی است که باید موردتوجه قرار گیرد؛ چرا که جنگ‌های آینده بیش از هر زمان دیگری به فناوری و داده‌محوری وابسته خواهند بود. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غارعلیصدر
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات