امروز خرابههای شام گهواره ۳ ساله کربلاست؛ رقیه(س) مرثیه مصور مظلومیت
امروز خرابههای شام گهواره سه ساله کربلاست؛ رقیه(س) مرثیه مصور مظلومیت است، مگر میشود از رنجهایی که بر قامت مظلوم و کودکانه تو گذشت، اشک خون از دیدهها روان نشود؟ امروز دلهای ما به یاد اشکهای تو میسوزد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، دارالعباس اردبیل، پایتخت حسینیت مهد عاشقان اباعبدالله(ع), ای سلاله عصمت و ای دردانه حسین(ع)؛ در آستانه شب عروج بلندای روحت به آغوش پدر، دل بیقرار نام توست؛ نامی که همچون زخمی کهنه، در اعماق جان، ریشه دوانیده است.
ای سه ساله دشت کربلا، چه دیدی تو در آن هنگامه خون و آتش؟ چگونه تاب آوردی آن منظرهی جانسوز را، آن دم که پدر در خون خویش غلتید و علم از دستان غیور عمو، بر زمین افتاد و خیمهها آتش گرفتند؟
تو که دیرزمانی نبود زبان به شیرینی باز کرده بودی، چگونه توانستی سوز و گداز خیمههای سوخته را ترجمان باشی و سرهای به نیزه رفته را از معرض چشمان کوچکت، به تماشا بنشینی؟
با نهال کوچک وجودت چگونه بار سنگین مصیبت را بر دوش کشیدی؟ چه دیدی در آن شام تلخ که جان به جانآفرین تسلیم کردی؟ دستان کوچک تو که تا پیش از این، بهدنبال نوازش پدر میگشت، حالا سر مبارک او را در آغوش کشید و دنیایی از درد و اندوه را فریاد زد.
«سید بن طاووس» نوشته است که امام(ع) هنگام وداع با اهلبیت(ع) فرمود: «خواهرم امکلثوم(س)، و تو ای زینب(س) و تو ای رقیه(س) و تو ای فاطمه(س) و تو ای رباب(س)، مواظب باشید پس از کشته شدن من گریبان چاک مدهید، صورت مخراشید و سخن ناروا بر زبان میارید».
ای کوچکترین بانوی کربلا
در دل شبهای تار، در میان خیمههای سوخته، داغی بر دلها نهادی که تا ابد تازه میماند. تو که هنوز طعم شیرین آغوش پدر را به یاد داشتی و در سایهی مهر عمو عباس(ع) آرام میگرفتی، ناگهان در شام غریبان، در میان شعلههای غم و آتش، بهسوی پدر شتافتی.
ای حضرت رقیه(س)، ای نماد مظلومیت و ایثار
یاد تو، یاد کوچکیست که بزرگی عاشورا را در سینه داشت؛ یاد تو، یاد دردیست که با هیچ زبانی قابل وصف نیست؛ یاد تو، یاد استقامت است در اوج غربت.
وقتی حضرت زینب(س) با همراهان به مدینه بازگشتند، زنهای مدینه برای عرض تسلیت، به حضور ایشان آمدند. آن حضرت، حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آنها بیان میکرد و ایشان گریه میکردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه(س) افتاد و فرمود: «امّا مصیبت وفات رقیه(س) در خرابهی شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود» زنها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز، به یاد رنجهای جانگداز حضرت رقیه(س)، بسیار گریستند.
مگر میشود از رنجهایی که بر قامت مظلوم و کودکانه تو گذشت، اشک خون از دیدهها روان نشود؟ امروز دلهای ما، به یاد اشکهای تو میسوزد.
حضرت رقیه، فرزند امام حسین علیه السلام است بر اساس نوشتههای بعضی کتابهای تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(ع)، ام اسحاق است که پیشتر همسر امام حسن مجتبی (ع) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (ع) به عقد امام حسین (ع) درآمده است, در مورد تاریخ تولد حضرت رقیه چیزی معلوم نیست.
در تعداد دختران امام حسین(ع) و نامهای آنها اختلاف وجود دارد, آنچه از منابع بدست میآید امام حسین علیه السلام دارای چهار دختر به نامهای فاطمه کبری، فاطمه صغری، سکینه و رقیه بوده است.
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است, در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است, اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری اختلاف است.
یکی از کتابهای کهن که در زمینه حضرت رقیه مطالبی نقل کرده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است، وی مینویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) اشعاری در بیوفایی دنیا میخواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست, امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب، تو ای رقیه و فاطمه و رباب سخنم را در نظر دارید و به یاد داشته باشید هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتندار باشید.
بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند، اسیر کرد، میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می شد این دختر کوچک رقیه بود, رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمهاش زینب و اسرای دیگر به طرف شام میرفت.
مرقد مطهر حضرت رقیه علیها السلام در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب
از داخل خرابههای شام، صدای یک کودک به گوش میرسید تمام کسانی که در میان اسرا بودند، میدانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است؛ رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را میگرفت گویا خواب پدرش را دیده بود، در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه السلام را به رقیه نشان بدهند وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت. مرقد مطهر حضرت رقیه علیها السلام در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب علیها السلام است.
وجود حضرت رقیه بنت الحسین(س) یکی از پرنزاعترین موضوعات در کربلا است و در خصوص حضور چنین شخصیتی، مصیبتهایی که بر او وارد شده و اتفاقاتی که برای وی افتاده است، در میان صاحبنظران اختلاف نظر فراوانی وجود دارد.
سکوت مقتلنویسان تا قرن ششم و مدتی بعد از آن درباره حضرت رقیه (س) و یادداشت برجای مانده از شهید مطهری درباره وجود یا عدم حضرت رقیه (س) در کربلا باعث شده است که زمزمههای تشکیک پیرامون وجود حضرت رقیه در جریان کربلا در زمان معاصر هم به گوش برسد.
خیلی از نویسندههای قدیمی که گزارشی از شرح شهادت حضرت رقیه در کتاب هایشان نیامده است، بارها و بارها در حاشیه شرح اتفاقات کربلا نامی از رقیه(س) آورده اند؛ برای مثال در صفحه 114 از کتاب لهوف میخوانیم که امام حسین(ع) خویشان را به صبر دعوت کرده و فرمودهاند: « یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً : خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب، تو ای رقیه و فاطمه و رباب سخنم را در نظر دارید و به یاد داشته باشید هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید». در هر دو متن نام حضرت رقیه(س) به عنوان یکی از مخدرات اهل بیت (ع) آمده است احتمال قوی این است که ایشان همان رقیه بنت الحسین(ع) است.
اسناد وجود حضرت رقیه(س)
نام رقیه در کتاب شریف لهوف سید بن طاووس و نیز سایر کتب تاریخی تصریح شده است, مرحوم شیخ علی فلسفی در کتاب «حضرت رقیه (س)» میگوید در بیش از بیست کتاب، نام ایشان را رقیه دیده است, در کتاب معالی السبطین حائری آمده است: «کانت للحسین (ع) بنت صغیره .... تسمی رقیه و کان لها ثلاث سنین», تعبیر«تسمی رقیه» نشان دهنده این مطلب است که «رقیه» نام اصلی ایشان نبوده، بلکه به این اسم معروف بوده است.
در جلد 45 کتاب بحارالانوار آورده شده است که حضرت زینب (س) در کوفه، مقابل سر امام حسین (ع) که بر روی نیزه قرار داشته این اشعار را خواند: «برادر جان! چقدر برای این دختر کوچکت فاطمه سخت است که پدرش را صدا بزند، ولی او جوابش را ندهد», این روایات نشان میدهد که امام حسین (ع) چنین دختری داشته است و عدم ذکر نام رقیه (س) در برخی از کتب تاریخی به این دلیل است که حضرت رقیه (س) نام دیگری نیز داشتهاند که کتب تاریخی وجود او را با آن نام به ثبت رساندهاند.
حضرت زینب در این شعر از رقیه به فاطمه صغیره یاد میکند و این مسئله را روشن میکند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتابها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.
عبد الوهاب بناحمد شافعی مصری معروف به شعرانی در باب دهم کتاب المنن نقل کرده است که «نزدیک مسجد جامع دمشق، مرقدی وجود دارد که به مرقد حضرت رقیه(س) دختر امام حسین (ع) معروف است و بر روی سنگ واقع در درگاه این مرقد این چنین نوشته است: هذَا البَیتُ بُقعَه شُرِّفَت بِالِ النَّبِی صلی الله علیه و آله و بِنتُ الحُسَینِ الشَّهید علیه السلام رُقَیَّه سلام الله علیها: این خانه مکانی است که به ورود حضرت رقیه(س) دختر امام حسین(ع) از آل پیامبر(ص) شرافت یافته است».
سیف بن عمیرة، محدث و فقیه شیعی از صحابه امام صادق(ع) و امام کاظم (ع) و از رجال سند نقل حدیث قدسی زیارت عاشورا از امام باقر(ع) نیز بوده است.
وی مرثیهای در رثای حضرت سیدالشهداء(ع) سروده و آن را برای امامان زمان خویش خوانده است که در دو بیت آن دو بار نام حضرت رقیه(س) را آورده و امامان معصوم با شنیدن این نام در شعر، در رد و انکار آن چیزی بیان نکردند و این سکوت امام نشان از تقریر است؛ تقریر یعنی عملی انجام گیرد و امام با سکوت خود مهر تأیید بر آن بزند.
طریحی در کتاب منتخب سن حضرت رقیه (س) را سه سال بیان کرده است پس از او، فاضل دربندی که آثاری هم چون اسرارالشهادة و خزائن دارد، مطالبی را از منتخب طریحی نقل کرده است.
انتهای پیام/