عزاداری بر امام حسین(ع) در مازندران تجربهای جمعی و تاریخی است
محرم کوچهها و دلها سیاهپوش میشوند. در مازندران، سوگ حسین(ع) تنها آیین مذهبی نیست، تجربهای جمعی و تاریخی است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، با رسیدن عاشورا، گویی زمان در مازندران کند میشود. نسیمی، از میان شالیزارهای هنوز خیس از باران عبور میکند و در دل کوچههای قدیمی پیچیده، نوایی را با خود میآورد: آوای طبل، صدای زنجیر، و اشکهایی که قرار نیست هرگز خشک شوند.
در این ماه، مازندران تنها سیاهپوش نمیشود، بلکه جان میگیرد. محرابها چراغانی نمیشوند بلکه دلها روشنتر از همیشهاند. جوانان در کوچهها، سینهزنانی قد کشیدهاند که روزگاری کودکیشان را در پای همان هیئتها دویده بودند.
پیرمردان، با قامتی خمیده، اما عزمی استوار، علمها را از صندوقچههای چوبی بیرون میآورند، غبار از چهرهشان میزدایند و با چشمانی خیس، میسپارندشان به دستان جوانترها.
مازندران، این سرزمین مِه و باران، از دیرباز به عشق حسین(ع) جان داده است. از هزارجریب بهشهر گرفته تا رامسر، از کوهپایههای هزارچم تا جادههای سوتکشیدهی دودانگه، مردمش عاشورا را نه چون یک مناسک سالانه، بلکه چون زخمِ همیشگی زمان میشناسند؛ زخمی که باید هربار گشوده شود، تا ما فراموش نکنیم.
این دیار، از سلسله علویان تا قیام میرعمادالدین، ریشه در عشق به اهل بیت دارد.
در برخی خانهها، شجرهنامهها هنوز به امامان میرسد. بسیاری از خانوادهها، علمهایشان ارثی است، گاه صد ساله، گاه بیشتر. عاشورا برایشان فقط غم نیست؛ نوعی عهد است. عهدی با حقیقت، با فریاد در برابر ظلم، با نپذیرفتنِ سکوت.
اما امسال، حالوهوای محرم با رگهای از غربت بیشتر آمیخته است. اخبار جنگها، شهادت سرداران دلیر، دل مردم را چنان فشرده که نواهای انقلابی برگرفته از قیام عاشورا دلها را تکان میدهد.
این مردم، وقتی در شب عاشورا شمعی روشن میکنند، آن را برای فرزندان زینب سلام الله و حسین ابن علی علیه السلام و برای تمام فرزندان این سرزمین، برای همه بیگناهانی که زیر ستم رفتهاند، نذر میکنند.
در این فضا، محرم تبدیل به آیینهای جمعی شده است. مردم به آن مینگرند و خود را بازمیشناسند. هیئتها فقط مجال گریستن نیستند؛ محافل بازخوانی حقیقتاند. در هر زنجیر که فرود میآید، در هر «یا حسین»ی که از عمق حنجرهای گرفته سر برمیآورد، در هر قاشق نذری که بیچشمداشت در دست مرد یا زنی گذاشته میشود، قطعهای از یک حماسه زنده است.
و این است محرم در مازندران؛ فصلی از آگاهی، همبستگی و عهدی همیشگی با نوری که از کربلا برخاسته و هنوز، از دل جنگل و کوه و جلگه، راه را روشن میکند.
آداب نظمیافتهی سوگ در متن زندگی مردم
در مازندران، دستهجات عزاداری حرکت جمعی مذهبی نیستند؛ آنها یک میراث زندهاند، بخشی از ریتم زندگی مردم که هر سال در محرم، دوباره جان میگیرد. هر محله، هر روستا و حتی هر تیرهی خانوادگی، هیئتی مخصوص به خود دارد. این هیئتها نهتنها ساختار و انسجام دارند، بلکه نوعی هویت جمعی، همبستگی محلی و حتی افتخار قومی را با خود حمل میکنند.
از اولین روزهای محرم، خیابانها نشانههایی از آمادهسازی برای دستهها را به خود میگیرند. علمها با پارچههای مشکی و سبز پوشانده میشوند. طبلها، سنجها، زنجیرها و چراغهای دستی که سالی در صندوقهای چوبی یا حجرههای قدیمی نگهداری شده بودند، بیرون آورده میشوند. هر ابزار، هر لباس، هر نشان، با احترام خاصی تمیز، تعمیر و تزئین میشود. زنان خانه، سربندها و پیراهنهای مشکی را بیرون میآورند. نوجوانان، این روزها را فرصتی برای ورود به دنیای هیئتی میدانند و مشتاقانه خود را برای حضور در صف سینهزنان آماده میکنند.
دستهجات در مناطق مختلف مازندران، گاهی از نیمهشبها به راه میافتند. پیشاپیش هیئت، عَلَم قرار دارد؛ چوبی بلند با نمادهایی از عباسبنعلی (ع)، که بر شانهی مردی سالخورده یا جوانی نیرومند استوار شده.
علمدارها معمولاً نسل به نسل انتخاب میشوند؛ گاهی از خانوادهای خاص، گاه از میان رزمندگان یا شهیددادهها. علم، جسم نیست؛ روح است. بار امانت است. و کسی که آن را بر دوش میکشد، انگار روح عزاداری یک محله را با خود میبرد.
پشتسر علم، طبلزنان حرکت میکنند. ریتم سنگین طبلها، با صدای سنج هماهنگ میشود. نوای عزا در شب عاشورا حالتی خاص دارد؛ نه شبیه هیچ ملودی دیگر است، نه هدفی جز اندوه دارد. در دل شب، صدای طبل و سنج، چنان در کوچهها میپیچد که حتی خانههای خاموش نیز بیدار میشوند. در پی آنان، صف زنجیرزنان شکل میگیرد. حرکاتشان منظم است، گویی تمرینشدهاند. دست چپ بر سینه، دست راست با زنجیر، و در هر ضرباهنگ، گویی یک بار تاریخ را مرور میکنند.
نوحهخوان، با صدایی گرم و حزنآلود، در میانه صف میخواند. صدای او گاه چنان بر جانها مینشیند که اشک از چشم کودک تا کهنسال، همزمان جاری میشود. نوحهها، یا از مقتل هستند یا اشعاری محلی با ترکیب عربی و فارسی، که قرنهاست ورد زبان مردم شدهاند.
برخی نوحهها آنچنان خاص و محلیاند که تنها در یک منطقه خاص خوانده میشوند، و مردم برای شنیدن آنها از روستاهای اطراف نیز به هیئت آن محل میآیند.
در برخی مناطق کوهستانی مثل دودانگه و چهاردانگه، دستهها از صبح زود به راه میافتند. لباسهای مشکی، جادههای خاکی و جنگلی، و نوای دسته که از دور شنیده میشود، تصویری است از حماسه. گاه در دل جنگلها و در امتداد رودخانهها، دستهجات به حرکت درمیآیند، و در مقابل امامزادهای یا تکیهای کوچک، عزاداری میکنند. در این دستهها، شور و شعور بهگونهای عجیب در هم تنیده است. نه بلندگویی هست، نه هیاهویی، اما هر نفر، سوگ خود را با تمام وجود حمل میکند.
مراسم شب عاشورا، اوج حضور دستهجات است. در بسیاری از نقاط مازندران، هیئتها پس از نماز مغرب به حرکت درمیآیند و تا نیمهشب، محلهبهمحله میگردند. نور شمع و فانوس، جایگزین نور برق میشود. در برخی محلات قدیمی، چراغهای معابر را خاموش میکنند تا مراسم با نور شمع برگزار شود. سایهها روی دیوارهای کاهگلی و خانههای قدیمی میافتد و صدای «حسین جان» تا عمق جان نفوذ میکند.
آنجا که دستهجات به هم میرسند، ایستگاههای صلواتی با چای، شیر داغ، خرما، یا آش نذری، پذیرای عزاداراناند. مردم با نیت خالص، بدون دوربین و تبلیغ، ایستادهاند و نوشیدنی یا خوراکی تعارف میکنند. گاه پیرزنی با روسری گلدار و دستی لرزان، ظرفی قند یا یک لیوان آب میگذارد روی سینی فلزیاش و زیر لب دعایی زمزمه میکند.
در این شبها، خیابانها صحنهاند. خانهها فقط مأمن نیستند؛ موکباند. و مردمان، نه تنها تماشاگر، بلکه بازیگرِ آیینی هستند که قرنهاست با دل، نه با دستور، برگزار میشود.
امسال دلها ایستادهتر از همیشهاند
محرم امسال در مازندران، تنها فصل سوگ نبود؛ فصلی از ایستادگی بود. کوچهها پر از پرچمهای یا حسین بود، اما در چشم مردم چیزی فراتر از ماتم موج میزد؛ چیزی شبیه شعله. نوای طبل و زنجیر، این بار نه فقط با غم کربلا، که با آگاهی از کربلای اکنون درآمیخته بود.
در روزگاری که دشمنی آشکار از رژیمی چون اسرائیل، بر طبل جنگ میکوبد و سایهی تهدید بر سر ایران میچرخد، مردم این خطه، عاشورا را نه صرفاً روایت یک شهادت، بلکه یک آموزش میدانند. عاشورا برایشان مکتب ایستادن است، نه نشستن. اگر سالهای پیش گریستن بر حسین بود، امسال گریهها رنگ عزم گرفته. اشکها هنوز جاریاند، اما همراه با آن، دستانی آماده، دلهایی استوار، و ذهنهایی بیدار نیز دیده میشود.
در برخی هیئتها، نوحهها تغییر کرده بودند. از غریبی گذشته، به فریاد امروز رسیده بودند.
پرچمهای "یا حسین" در امسال، تنها نماد غم نبودند؛ نشانهی پایداری بودند. زنان محلی در نذرخانهها میگفتند: ما مادران امروزیم؛ اگر قرار شد فرزندانمان در راه حقیقت بروند، میرویم پشتشان میایستیم. ما از زینب(س) یاد گرفتیم، طاقت آوردن را، فریاد زدن را.
و آنچه امسال را از محرمهای پیشین جدا میکرد، این بود که مردم دیگر در عاشورا فقط به گذشته نمینگریستند. آنها حسین را نه فقط شهید 14 قرن پیش، بلکه حجت امروز میدانستند. فهمیده بودند که اگر عاشورا فقط داستانی برای گریستن باشد، ناقص مانده؛ باید از آن برخاست، باید فهمید که امروز هم میدان هست، امروز هم کربلا هست، و امروز هم صدای «هل من ناصر» شنیده میشود.
عاشورا یعنی نهراسیدن از دشمنی که خود را قدرتمند میپندارد. و مردم ما، حالا بیش از هر زمان، آمادهاند برای فهمیدن، برای ماندن، برای ایستادن. چون آموختهاند که خون حسین، هنوز گرم است، و آنکه با اوست، تنها نمیماند.
کربلا تمام نشده؛ ما هنوز در میانهی آن ایستادهایم
محرم در مازندران به پایان میرسد، اما عاشورا پایانپذیر نیست. شعلهای که در دل شبهای تاسوعا و عاشورا در کوچههای مهگرفتهی این دیار روشن شد، خاموش نمیشود؛ در جانها رسوب کرده است. هنوز بوی شمعهای نیمهسوخته در کوچههای خاکی مانده، هنوز صدای طبل و سنج در گوشها زنگ میزند، و هنوز نگاههایی هست که پس از هر سلام بر حسین، به افق خیره میشوند؛ گویی منتظر واقعهای دیگر، فریادی دیگر، یا شاید ظهوری نزدیک.
در پایان این دههی سوگ، مردمی که با سختیهای معیشتی، نگرانی از آینده، تهدید دشمن، و فشاری دائمی درگیرند، ایستادهاند. ایستادهاند چون حسین را نه در کتاب، که در زندگی آموختهاند. آموختهاند که خم نشوند، حتی اگر طشت طلا هم در برابرشان باشد، حتی اگر نیزهای از دل شب بر سینهشان بنشیند. راه تمام نمیشود. تازه شروع شده. ما حالا باید عاشورا را زندگی کنیم. این جمله ساده، اما دریایی از معنا در خود داشت. مثل هزاران زن و مرد دیگر، محرم یک تقویم نیست یک مسیر است، مسیری از نور، که باید در ظلمت این روزگار، با آن راه را یافت.
امسال، نوجوانانی با سربند «یا زینب»، در کنار پدرانشان زنجیر زدند، نذر دادند، و اشک ریختند؛ اما اشکشان اشک ناامیدی نبود. اشکهای آگاهانهای بود از نسلی که فهمیده است اگر قرار است نوری بر این سرزمین بتابد، باید از دل خودشان برخیزد. جوانی از بهنمیر، با چشمان اشکبار گفت: «ما گریه میکنیم نه برای ضعف، بلکه برای عهد. عهدی که باید نگاهش داشت. عهد با حسین.»
و این عهد، چیزیست که امسال از همه سالها پررنگتر بود. مردمی که در فشارند، اما امید دارند. که میدانند شب سیاه است، اما سحر خواهد آمد. که دشمن در کمین است، اما عباس هنوز عَلَم بر دوش دارد. که فهمیدهاند ما اگر زینبی بمانیم، هیچ یزیدی در تاریخ ماندگار نخواهد شد.
محرم فریاد بیدارباش است و درون مردم، چیزی به خواب نمیرود. روحی بیدار شده، عهدی تازه شده، و نوری که حالا در دل جنگلهای شمال و خاک کوچههای روستاهای مازندران، آرام آرام، راه خود را به آینده باز میکند.
و این است نتیجهی عاشورا برای ما؛ اینکه درد را فراموش نکنیم، ظلم را تحمل نکنیم، و اگر نیاز افتاد، بایستیم، حتی اگر هیچکس با ما نایستد.
قیام عاشورا نماد مبارزه با ستم و فساد
انسیه شیخانی فعال حوزوی در گفتوگو با تسنیم اظهار کرد: قیام عاشورا به رهبری امام حسین(ع) در سال 61 هجری قمری، یکی از تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ اسلام است که به عنوان نماد مبارزه با ستم و فساد در فرهنگ شیعی و حتی فراتر از آن، در اندیشههای آزادیخواهانه جهانی شناخته میشود. تحلیل ابعاد مختلف این قیام، از جمله زمینههای تاریخی، اهداف امام حسین (ع)، ویژگیهای قیام عاشورا و تأثیرات آن بر جنبشهای عدالتخواهانه از موضوعات اثر بخش به شمار میآید.
وی افزود: قیام عاشورا تنها یک نبرد نظامی نبود، بلکه حرکتی عمیقاً معنوی، سیاسی و اجتماعی بود که هدف آن احیای ارزشهای اصیل اسلامی و مقابله با انحرافات حکومت اموی بود. امام حسین (ع) با آگاهی کامل از عواقب این قیام، راهی کربلا شد تا با شهادت خود و یارانش، وجدانهای خفته را بیدار کند و الگویی جاودان برای مبارزه با ظلم و فساد ارائه دهد.
پس از شهادت امام علی (ع) و امام حسن(ع)، معاویه و سپس یزید به قدرت رسیدند و حکومتی مبتنی بر زور، ثروت و تبعیض ایجاد کردند. ارزشهای اسلامی تحت الشعاع سیاستهای امویان قرار گرفته بود و احکام دینی بر اساس منافع حکومت تفسیر میشد.
این کارشناس مذهبی تاکید کرد: خاندان پیامبر(ص) تحت شدیدترین فشارها قرار داشتند و هرگونه مخالفت با سرکوب مواجه میشد.
یزید که فردی فاسد و نالایق بود، از امام حسین(ع) خواست تا با او بیعت کند که امام به دلیل عدم مشروعیت یزید، از بیعت خودداری کرد. اگرچه بعدها مشخص شد که این دعوت پایدار نبوده، اما نشان از نارضایتی عمومی از حکومت اموی داشت.
احیای سنت نبوی و مقابله با بدعتها
وی گفت: امام حسین(ع) در سخنانش تأکید داشت که هدفش احیای سنت جدش رسول الله (ص) و مقابله با بدعتهای حکومت اموی است.
با شهادت امام و یارانش، چهره واقعی یزید و امویان برای همیشه در تاریخ آشکار شد. قیام عاشورا درس عملی مقاومت در برابر ظلم را به همه اعصار آموخت.
حفظ اسلام ناب محمدی
شیخانی تصریح کرد: امام حسین (ع) با قیام خود مانع از تحریف کامل اسلام توسط امویان شد.
اما ویژگیهای منحصر به فرد قیام عاشورا چه بود؟
1. ترکیب مبارزه سیاسی با بعد معنوی
برخلاف بسیاری از جنبشهای سیاسی که صرفاً دنیوی هستند، عاشورا بعد عمیق معنوی و الهی داشت.
2. تأکید بر حق طلبی به جای قدرت طلبی
امام حسین (ع) به دنبال کسب قدرت نبود، بلکه به دنبال احقاق حق و اجرای عدالت بود.
3. الگوی کامل شجاعت و ایثار
حتی در سختترین شرایط، امام و یارانش از اصول خود کوتاه نیامدند.
4.جهانی و فرا زمانی بودن پیام
پیام عاشورا محدود به زمان و مکان خاصی نیست و برای همه آزادیخواهان جهان الهام بخش است.
انتخاب آگاهانه شهادت
امام میدانست که با نیروی محدود خود نمیتواند در برابر حکومت اموی پیروز نظامی شود، اما با شهادت خود میتوانند ضربهای مهلک به مشروعیت آن وارد کند.
استفاده از نمادها و شعائر
مراسم عزاداری و یادبود عاشورا به عنوان ابزاری برای زنده نگه داشتن پیام قیام طراحی شد.تربیت کادرهای وفاداریاران باوفای امام حسین (ع) مانند حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین، نمونههای کامل وفاداری به آرمانهای الهی بودند.
به رهگیری از رسانه زمان (خطابه و نامه نگاری)
این فعال حوزوی تاکید میکند: امام در طول حرکت از مکه به کربلا، با نامهها و سخنرانیهایش پیام خود را به مردم میرساند.
تأثیر بر قیامهای پس از عاشورا
- قیام توابین
- قیام مختار ثقفی
- نهضتهای علویان در دوره اموی و عباسی
الهامبخشی به جنبشهای معاصر
- انقلاب اسلامی ایران
- مبارزات آزادیخواهانه در منطقه
- جنبشهای ضد استعماری
تأثیر بر ادبیات و هنر مقاومت
- شعر عاشورایی
- تعزیه و هنرهای نمایشی مرتبط
- هنرهای تجسمی با موضوع عاشورا
وی در خصوص درسهای قیام عاشورا برای مبارزه با ستم و فساد امروز نیز تأکید کرد: پایداری بر اصول در سختترین شرایط از دیگر موضوعات است و امام حسین (ع) نشان داد که در راه حق نباید به مصلحت اندیشیهای دنیوی تن داد.
اولویت حق بر منافع شخصی
امام و یارانش همه چیز خود را در راه آرمانهایشان فدا کردند.
نقش آگاهی بخشی در مبارزه با فساد
قیام عاشورا یک حرکت آگاهی بخش بود تا مردم را از وضعیت موجود آگاه کند.
وی ادامه دهد: ضرورت سازماندهی و برنامه ریزی حرکت امام از مدینه تا کربلا با برنامه ریزی دقیق همراه بود.
به گزارش تسنیم، قیام عاشورا تنها یک واقعه تاریخی نیست، بلکه مدرسهای است که در هر عصر و نسلی میتوان از آن درسهای تازهای آموخت. امام حسین (ع) با انتخاب آگاهانه راه شهادت، نشان داد که گاهی پیروزی در به شکست کشاندن پروژه دشمن است، نه در کسب قدرت مادی. امروز نیز پیام عاشورا الهامبخش همه کسانی است که در راه مبارزه با ظلم و فساد میجنگند. حفظ روحیه عاشورایی و به رهگیری از استراتژیهای هوشمندانه در مبارزه با فساد، از مهمترین درسهای این قیام مقدس است.
منابع
تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)محمد بن جریر طبری
الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد شیخ مفید
لهوف (عاشورا)سید بن طاووس
(روایت مقتل امام حسین (ع) با نگاهی عاطفی و تحلیلی)
- مقتل الحسین (ع)ابومخنف
انتهای پیام/