علمی که دلها را به کربلا میبرد؛ روایت عباس و جانبازی
در مازندران که سنت و ایمان در هم تنیدهاند، آیین علمگردانی به نیت حضرت عباس، با شکوهی وصفناپذیر برگزار میشود. این آیین نمادی از وفاداری به سقای دشت کربلاست، آیینهای از همبستگی، نذر و نیایش مردم که دل در گرو اهل بیت دارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، تاسوعای مازندران؛ روزی است که دلها با علم حضرت عباس میتپد.
در نهمین روز محرم، مازندران سراسر نذر و نوا میشود. از روستاهای کوهستانی تا شهرهای ساحلی، مردم با آیینهایی کهن، عشق خود را به سقای کربلا فریاد میزنند.
تاسوعا در این دیار، یک روز عزا نیست، بلکه تجلی همدلی، مهماننوازی و ایمان است.
مازندران که سرزمین آیینهای عاشقانه است در روز تاسوعا رنگی دیگر به خود میگیرد. این روز، در دل مردم این خطه، جایگاهی ویژه دارد؛ روزی که به نام حضرت عباس (ع) گره خورده و با آیینهایی چون ناهاردهی، علمگردانی، مجمعهگذاری و منبرکشی، به اوج شور و شعور حسینی میشود.
زهره حسینی از آمل در دسته های عزاداران حسینی است میگوید: از هشتم محرم خانه را آماده میکنیم. صبح تاسوعا، دیگها را بار میگذاریم. رسم است هر کسی که بیاد، مهمون آقاست. این برکت، از خود حضرت عباس علیه السلامه.
خسروی، جوان دیگری از روستاهای اطراف آمل است و می افزاید: از بچگی یادمه در خونهها باز بود و همه با لبخند از عزادارها پذیرایی میکردند. امسال با روحیه ویژه تری خادم حضرت عباسم.
پیرغلام نکا هم در گفتوگو با تسنیم تصریح کرد: تاسوعا علم رو بیرون میبریم. مردم با اسپند و گلاب استقبال میکنند.
خاله زلیخا از روستاهای میاندرود نیز با اشاره به رسم ناهاردهی روز تاسوعا عنوان میکند: «ناهار تاسوعا یه رسم قدیمیه. در برخی مناطق مرغ و اردک رو خودمون پرورش میدیم. و به نیت این روز غذادهی داریم. غذا رو توی مجمعه میگذاریم و میبریم حسینیه. اون لحظه، انگار همه اهالی یکی هستیم».
صبح تاسوعا، کوچههای شهر و روستا پر از صدای طبل و سنج میشود. صدای کرنا از دور میآید. مردان با علمهای برافراشته، در صفهای منظم حرکت میکنند. زنان، با سینیهای نذری، کنار در ایستادهاند. بوی قیمه و برنج نذری در هوا پیچیده. کودکان با لباسهای مشکی، در کنار مادرانشان، نذورات را جمع میکنند. در حسینیه، و تکیه مجمعهها یکییکی چیده میشوند.
صدای روضهخوانی، اشک را مهمان چشمها میکند. شمعی روشن است و منبری سبزپوش، که مردم با نذر و دعا از کنارش میگذرند.
تاسوعا یک روز نیست؛ آیینهای است از عشق، ایمان و همدلی. آیینی که نسل به نسل منتقل شده و ارادتمندان زیادی دارد و در این روز آیین های ویژه برگزار میشود. حضرت عباس نه فقط یک قهرمان کربلا، بلکه نماد وفاداری، ایثار و برکت در دلهای مردم این دیار است.
اما سرزمینی که در آن فرهنگ و مذهب در تار و پود زندگی مردم جاری است، در ایام محرم رنگ و بویی به وسعت سخاوت حضرت عباس (ع)میگیرد. یکی از برجستهترین جلوههای این دلدادگی، آیین علمگردانی است؛ آیینی که با گذر از نسلها، همچنان با همان شور و حرارت برگزار میشود.
حاج غلام از اهالی بابل گفته سنت علم گردانی رو از پدرانمون به ارث بردیم. علم رو با پارچههای نذری و پنجه طلایی میبندیم و از مسجد به سمت خانهها حرکت میکنیم. "این علم، علم حضرت عباسه؛ سقای کربلا."
زهرا خانم، نذری حضرت ابالفضل پخش میکند. چشمانش خیس از اشک و دلش شکسته روضه قمر بنی هاشم است و گفت: «از یک ماه قبل، نذر شربت میکنم. وقتی علم را میبینم، با دل و جان از عزادارا پذیرایی میکنم. دخترم پارچه سبز نذر کرده بود، امسال به علم بستیم. ان شاالله همه به عزت سقای کربلا حاجت روا بشن.»
جواد اسفندیاری، همراه علمگردانان است با سنی حدود 45 سال و گفت: «من از بچگی با پدرم و بچه های محل توی این مراسم بودم. امسال خودم علمگردان شدم. وقتی علم رو میبینم، صدای روضهخوانی میاد. اون لحظه، کربلا در نظرم مجسم میشه، روضه عباس میخوانیم و در محله جوانان را گردهم میآوریم. این روضه و علم باید نسل به نسل منتقل بشه.»
مردان با لباسهای مشکی و شالهای سبز، تاسوعای حسینی علم بر دوش میکشند. چوبی بلند با پارچههای مشکی و سبز است و پنجهای فلزی بر فرازش میدرخشد. کف العباس.
کودکان با چشمانی پر از شوق، نذورات را جمع میکنند. در خانه شهدا، علم مکث میکند. روضهخوانی آغاز میشود. اشکها جاریست. اینجا قلبها نذر قمر بنی هاشم است.
تربیت عباسی، نگاهی به ساختار انسانی یک قهرمان
زهرا شریفی فعال حوزوی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: همه انسانها در لحظههای سرنوشتساز، آن چیزی را بروز میدهند که سالها در درون خود ساختهاند. کسی در عاشورا عباس شد، که پیش از عاشورا، عباس شده بود.
آنچه در تاسوعا و عاشورا از حضرت اباالفضلالعباس(ع) دیدیم، جلوه لحظهای نبود، بلکه انعکاس عمری تربیت، معرفت، و ولایتمداری بود. اگر در میدان کربلا، قمر بنیهاشم خورشیدگونه درخشید، حاصل نوری بود که از نسل پاک، مادری بااخلاص و پدری آسمانی در جان او شعلهور شده بود.
عباس، ریشه در شرافت و ولایتمداری دارد
وی افزود: حضرت عباس(ع) تنها فرزند امام علی(ع) نیست؛ او فرزند علی و فاطمه کلابیه (امالبنین) است مادری از قبیله بنیکلاب، که در میان عربها به شجاعت، وفاداری و ادب در برابر اهلبیت مشهور بودند.
فاطمه کلابیه، زنی بود که از ابتدا خود را خدمتگزار فرزندان حضرت زهرا(س) میدانست؛ به فرزندان خود آموخت که «برادرانت را نه به عنوان همنَسَبان، که به عنوان امامان برگزیده خدا بشناس».
این آموزه، در جان عباس ریشه دواند. از همان کودکی، عباس آموخت که معیار نزدیکی به حقیقت، نسبت خونی نیست، بلکه نسبت معرفتی و ولایی است.
تربیت ولایی؛ ستون شخصیت عباس
شریفی گفت: امیرالمؤمنین(ع)، خود مکتب تربیت انسان کامل بود. عباس، در محضر پدری بزرگ شد که روحش لبریز از عدالت، دانش، و عبودیت بود. علی(ع) نه تنها پدر جسمی عباس، که معمار روح و فکر او بود.
امالبنین نیز نه مادری صرفاً مهربان، بلکه مربیای ولایی و بصیر بود. او فرزندانش را برای یاری امام حسین(ع) تربیت کرد، نه برای افتخار شخصی. نقل است که پس از عاشورا، وقتی خبر شهادت چهار فرزندش را آوردند، نخست پرسید:«از حسین چه خبر؟» عباس، ثمره چنین مادری بود. مادری که دنیا را از چشمان ولایت میدید.
روز عاشورا، لحظه بروز شخصیتِ شکلگرفته
این فعال حوزوی ادامه داد: در عاشورا، عباس نه به عنوان یک "جنگاور"، که به عنوان انسانی تربیتشده با روح ادب و بصیرت شناخته میشود. ادب حضرت عباس(ع) به حدی بود که در منابع آمده، حتی در گفتار خصوصی هم، برادرش امام حسین(ع) را با نام صدا نمیزد.
رفتار او در روز عاشورا، رفتار کسی نبود که فقط "شجاع" باشد. او در برابر دشمن، آتشفشان غیرت بود؛ و در برابر ولیّ خدا، دریای ادب.
او تا لحظه آخر، بدون اجازه امام، دست به هیچ حرکتی نزد. حتی برای آوردن آب، منتظر فرمان مولا ماند.
این ادب، تنها در عاشورا شکل نگرفت؛ عباس، عمری با ادب زیست تا در عاشورا ادب را فریاد کند.
عباس، نماد انسان تربیتشده
شریفی اضافه کرد: اگر قرار باشد الگویی برای انسان کاملِ تربیتشده در فرهنگ اهلبیت(ع) معرفی شود، عباس در صدر فهرست خواهد بود.
وی شجاع بود، اما خشونتطلب نبود. او وفادار بود، اما بیبصیرت نبود. او باادب بود، اما نه از سر ترس یا تملق؛ بلکه از سر شناخت و بصیرت. همین بصیرت، همین وفاداری ریشهدار، او را "بابالحوائج" کرد. نه فقط برای آنکه جنگید، بلکه چون در برابر حقیقت، مطیع محض بود.
به گزارش تسنیم، ما نیز میتوانیم عباس شویم، اگر عباسگونه تربیت شویم.
عاشورا، لحظه آزمون بود؛ اما پاسخ عباس، برگهای نبود که در همان روز نوشته شود. عباس، سالها پیشتر از عاشورا، این پاسخ را با تربیت الهی پدر و مادرش، و تمرین بندگی و ادب در محضر اهلبیت، نگاشته بود.
حضرت عباس(ع)، چون مؤمنِ تربیتیافته در مکتب قرآن و ولایت بود. تربیتی که از مادری ولایتمدار آغاز شد و در دامان پدری چون علی(ع) به ثمر رسید.
شخصیت او، نماینده مکتبی است که در آن ولایت، ادب، شجاعت، و وفاداری با هم آمیختهاند.
ما نیز اگر مانند عباس(ع)، تربیت قرآنی، معرفتی و ولایی داشته باشیم، در بزنگاههای اجتماعی، سیاسی و اعتقادی، راه را از چاه تشخیص خواهیم داد.
چرا که «از کوزه همان برون تراود که در اوست»؛ و عباس، کوزهای بود که سالها با ایمان، ادب و بصیرت پر شده بود، تا در عاشورا حقیقتش را بیرون بریزد و تاریخ را سیراب کند.
منابع:
کتاب ماه در آب، محمدرضا سنگری ، تحلیل تربیتی و شخصیتی عباس
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی مفاهیم کلیدی درباره ادبیات عاشورا
پایگاه نورمگز مقالههای علمی و حوزهای درباره شخصیت حضرت عباس و عاشورا
مقاله حضرت عباس (ع) نمودی از سبک زندگی انسان کامل قرآنی
مقاله فضایل و مکارم حضرت ابوالفضل العباس (ع)
کتاب زندگینامه مادر مهتاب حضرت ام البنین علیهاالسلام (مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان1393)
انتهای پیام/