آیین‌های عزای لرستان بر شانه‌های اسطوره/ روایت زیستن با محرم

آیین‌های عزای لرستان بر شانه‌های اسطوره/ روایت زیستن با محرم

در لرستان، محرم که از راه می‌رسد آیین‌های عاشورا، از گل‌مالی تا چهل‌منبر و هر حرکت، هر صدا، هر تکه خاک، نشانی‌ است از پیوند عمیق یک قوم با حقیقت سوگ.

خبرگزاری تسنیم، لرستان: از دیرباز، مرگ در ذهن مردم لرستان، امری قدسی بوده‌است. مرگ، به‌مثابه گشایشی به‌سوی دیگری، نه پایان که آستانه‌ای برای تداومِ پیوند با خاک و اسطوره تلقی می‌شده.

در این خطه، همچون دیگر جوامع کوهستانی غرب ایران، پدیدۀ سوگ آیینی نه به‌عنوان مناسکی برای مردگان، بلکه به‌مثابۀ بازتولید کیهانی نظم از متن بی‌نظمی معنا داشت.

با ورود اسلام و تشیع، این بستر کهن دگرگون نشد، بلکه جهت گرفت. آیین‌های کهن سوگ، در روضه جای گرفتند و اساطیر بومی، در نقش عباس(علیه‌السلام) و قاسم(علیه‌السلام) بازنویسی شدند.

زبان نیز در لرستان، سوگ را جاودانه کرده‌است. واژگان لری برای سوگ و مرگ، اغلب حاوی استعاره و حس‌اند. این زبان، نه‌تنها بازتاب تجربۀ مرگ، بلکه ابزار انتقال سوگ بوده‌است.

اما آنچه در لرستان رخ داده، تلفیق این عناصر با روایت کربلا و ساختن آیینی نو است؛ آیینی که در آن، زمین، بدن، صدا، اشک، و حتی سکوت، به ابزاری برای عزاداری تبدیل شده‌اند.

در لرستان، عاشورا یک روز نیست؛ یک ساختار است و یک نظام نمادین که در آن بدن، زبان، مکان، زمان، حافظه، شمایل، و حرکت، در خدمت بازنمایی یک حقیقت تاریخی و ایمانی قرار می‌گیرند.

در آیین‌های عاشورایی لرستان بدن، نقش اساسی دارد؛ نه‌فقط در گل‌مالی بلکه در ضرب‌آهنگ سینه‌زنی، در حمل علم، در اشک‌ریختن. در محرم بدن‌ها زبان می‌شوند. زبانِ بی‌واژۀ تاریخ.

استان لرستان , عاشورا , ماه محرم ,

تجسمی از پیوند انسان با خاک

در میان تمام آیین‌های سوگواری در لرستان، گِل‌مالی جایگاهی یگانه، بی‌بدیل و رمزآلود دارد. آیینی که نه صرفاً کنشی آیینی یا نمایشی جمعی، بلکه تجسمی است از پیوند انسان با خاک، با ریشه، با درد و با خون شهید.

شکل‌های نخستین آیین گل‌مالی در لرستان به سده‌های میانی تاریخ ایران بازمی‌گردد، اما بن‌مایه‌های این آیین را باید در آیین‌های پیشااسلامی، به‌ویژه در سنت‌های سوگ سیاوش و آیین‌های خاک‌سپاری اسطوره‌ای جست‌وجو کرد.

در اسطورۀ سیاوش، مردمان برای سوگ او خاک بر سر می‌ریختند، لباس سیاه می‌پوشیدند و تن خود را با گل و خاک می‌آلودند. این شیوۀ سوگواری، پس از ورود اسلام، در آیین‌های عزاداری محرم ادغام شد و به‌ویژه در میان قوم لر در قالب گل‌مالی استمرار یافت.

گل‌مالی در لرستان، نمایندۀ خلوصی است که از لابه‌لای خاطره‌های کهن، سنت‌های آیینی و باورهای عمیق برآمده؛ و هنوز هم هر بامداد عاشورا تن و زمین را در هاله‌ای از گل و گریه فرو می‌برد.

در گل‌مالی، بدن دیگر صرفاً ابزاری برای حمل نذر نیست. بدن، خود، متن است؛ متن خاموش اما گویا.  زبانِ بی‌واژه‌ای که حافظۀ هزاران سال سوگ و تنهایی را بر خود حمل می‌کند.

در این آیین، هر بخش از تن، معنایی دارد؛ و گل، فقط پوشاننده نیست، که رمزگشای همین معناهاست. در لرستان رسم است که نخستین مشت گِل، بر پیشانی گذاشته شود، که پیشانی، بلندترین نقطه‌ تن هنگام ایستادن است، اما وقتی با گل پوشانده می‌شود، یعنی که فروتن شده.

گل‌مالی در لرستان، بازگشت به خویشتن است، به خاک، به زخم، به ریشه. گِل در این آیین به‌مثابه زبان درد در فرهنگ لر است. گِل عنصر تطهیر است، نه آلودگی.

استان لرستان , عاشورا , ماه محرم ,

سحرگاه، طهارت، آتش و گل

گل، از خاک است و خاک، مقدس‌ترین عنصر هستی‌شناسانه در کیهان لر. سوگ در این دیار تن را فرو می‌پاشد، و گِل آن شکاف را با خاک پر می‌کند. سوگ، زبان را از کار می‌اندازد، و گِل، بر پوست و اندام، قصه‌ای حزین  را روایت می‌کند.

صبح عاشورا مردانی خاک نرم را از زمین برمی‌دارند و آب را بر آن می‌ریزند. این‌جا، آغاز آیین است؛ آغاز گل‌مالی و جایی که عزاداری، از صدا عبور می‌کند و وارد پوست و تن می‌شود.

پس از گل‌مالی، مردانی با قامت پوشیده از گل در صف‌هایی موازی حرکت می‌کنند، دسته‌به‌دسته و هرکدام با نظمی کهنه و آزموده. حرکت از محل گل‌مالی به‌سمت میدان اصلی شهر یا امامزاده‌ است. مسیرها شناخته‌شده‌اند، و نسل‌ها از همان راه رفته‌اند.

چهل‌منبر، از دیگر آیین‌های لرستان در ماه محرم است که در آن چهل توقف، چهل نیت، و چهل روشنایی، پدیدار می‌شود. این آیین یکی از رازآلودترین و زنانه‌ترین جلوه‌های سوگواری در این استان است.

چهل‌منبر بیش از آن‌که نمایش بیرونی اندوه باشد، خلوتی است درونی با درد، نذر، آرزو و ایمان. در روز تاسوعا، زنان بسیاری، کوچه‌به‌کوچه، با شمع‌هایی در دست راهی سفری روحانی می‌شوند؛ سفری که چهل گره را به نیت گشایش باز می‌کند.

چهل‌منبر نه فقط آیینی زنانه، بلکه آیینی زاده از زنان است. برخلاف بسیاری از آیین‌های عاشورایی که مردان بازیگران اصلی آن‌اند، در چهل‌منبر، این زن است که سوگ را به دوش می‌کشد؛ با شمع، با سکوت، با نذر.

آیین چهل‌منبر، چهار رکن دارد؛ شع، نذر، چهل و منبر. شمع، نه‌فقط روشنایی است، که زبان نذر است. اگر شمع واسطه است، نذر، نیت است و این نیت، اغلب با درد همراه است: فرزنددارشدن، نجات یا بازگشت.

استان لرستان , عاشورا , ماه محرم ,

عبور از چهل نقطه برای تطهیر

در فرهنگ ایرانی، پیش از اسلام عدد چهل نماد گذار پختگی، توبه و کمال بود. در آیین‌های زروانی، باور بر آن بود که چهل روز مراقبه و سکوت انسان را از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر عبور می‌دهد.

در چهل‌منبر، زن با عبور از چهل نقطه، وارد آیینی می‌شود که شباهت بسیاری به آیین‌های تطهیر باستانی دارد، اما تفاوت آن‌جاست که در اینجا، تطهیر نه برای خود بلکه برای تحقق یک نذر است.

زن به‌تنهایی این آیین را انجام می‌دهد، اما بار آن اغلب برای جمع است: برای فرزندش، برای همسرش، برای درمان بیماری‌ای، برای صلحی خانوادگی، یا حتی برای باروری.

بهزاد پاکدل، رئیس کانون آیین سنتی لرستان، در گفت‌وگو با تسنیم روایت متفاوتی از ریشه‌ها، دگردیسی‌ها و میراث آیین‌های سوگ در این استان ارائه می‌دهد. این روایت هم مبتنی بر تجربه میدانی و حافظه‌ی محلی است، هم بر اسناد تاریخی و مطالعات تطبیقی استوار.

او بر این باور است که ریشه‌ اغلب آیین‌های سوگ در ایران و منطقه لرستان مشترک است؛ اما جغرافیا، زبان، حافظه قومی و تحولات تاریخی، فرم‌ها را تغییر داده‌اند.

رئیس کانون آیین سنتی لرستان معتقد است که عناصر اصلی عزاداری‌ها در سراسر ایران از گذشته‌های دور وجود داشته‌اند، اما آنچه تفاوت ایجاد می‌کند، سبک اجراست.

پاکدل از آیینی قدیمی و فراموش‌شده به‌نام «راه‌راه» یاد می‌کند که تا چند دهه پیش میان عشایر لر اجرا می‌شد و در این آیین، افراد در دایره‌هایی به‌دور هم می‌چرخیدند، شبیه آنچه امروز در برخی نقاط خوزستان دیده می‌شود، اما این آیین تقریباً فراموش شده‌است.

استان لرستان , عاشورا , ماه محرم ,

بازآفرینی میراث اسطوره‌ای

گل‌مالی به‌عنوان یکی از خاص‌ترین آیین‌های عزاداری در لرستان، به باور پاکدل تنها یک نمایش بدنی نیست؛ بلکه ریشه در مفاهیمی عمیق‌تر دارد. به‌گفته او صورت کنونی گل‌مالی نسخه‌ای تغییرشکل‌یافته از آیینی است که پیش‌تر مبتنی بر خاک مقدس بود.

در روایت رئیس کانون آیین سنتی لرستان پیش‌تر، زائرانی که از کربلا برمی‌گشتند، خاک تربت می‌آوردند و این خاک با مهرهای شکسته‌ کربلا مخلوط می‌شد و گل حاصل‌شده تنها به سر و شانه مالیده می‌شد.

برخلاف گل‌مالی که به باور پاکدل ریشه‌ای بومی دارد، آیین زنجیرزنی بیشتر به‌واسطه مهاجران بروجردی و تفرشی وارد این استان شد. به‌گفته او، پژوهش‌های تاریخی نیز مؤید این روایت‌اند و و تنها از دوره قاجار به‌بعد، شاهد شکل‌گیری دسته‌های زنجیرزنی هستیم.

رئیس کانون آیین سنتی لرستان به آیین سوگ سیاوش در ایران باستان اشاره می‌کند و آن را از پایه‌های شکل‌گیری آیین‌های عزاداری بین الوار می‌داند. طبق گفته او وقتی این اقوام به تشیع گرویدند آیین‌های عاشورایی را در پیوند با میراث اسطوره‌ای خود بازسازی کردند.

در روایت پاکدل، آیین‌های عزاداری لرستان رمزگان‌هایی فرهنگی، تاریخی و حتی اسطوره‌ای‌اند و تفاوت شکل‌ها اگرچه در ظاهر زیاد است، اما ریشه‌های فرهنگی و جهان‌نگرانه آن‌ها مشترک‌اند.

از خاک تربت تا طنین سینه، از دایره‌های راه‌راه تا تشت‌های گل، از فریاد زنجیر تا سکوت چهل‌منبر،همه‌چیز در لرستان، زبان زمین است برای گفتن یک چیز: سوگ.

استان لرستان , عاشورا , ماه محرم ,

نخلستان حماسه در محرم

در لرستان، صدای سوگ پیش از آن‌که از حنجره برخیزد، در استخوان‌ها شروع می‌شود و وقتی زبان می‌لرزد، حافظه‌ تاریخی یک قوم، در ضربه‌ طبل، در ترک برداشتن نوای سرنا متجلی می‌شود.

صدا در آیین‌های عاشورایی لرستان فقط برای شنیدن نیست؛ برای انتقال اندوهی است که واژه‌ها از رساندنش ناتوان‌اند. هر نغمه‌ای، حکایتی‌ است از خویشاوندی تاریخی این قوم با فقدان، و هر ضربه‌ طبل، فریادی‌ است از عمق قرن‌ها بی‌صدایی.

طبل‌ها در لرستان معمولاً دوطرفه‌اند، با پوست بز یا گوسفند. نوازنده، با یک چوب نرم و یک دست باز، ریتمی ناموزون اما درونی می‌نوازد؛ ریتمی که با تپش دل هماهنگ است.

گاهی طبل سنگین‌تر کوبیده می‌شود؛ به‌ویژه هنگام ورود دسته‌های گل‌مالی‌شده به تکیه‌ها، و گاه سبک‌تر، هنگام وداع با ظهر عاشورا. سنج نیز در عزاداری لر برای گسستن فضاست، اما سرنا، شاید مقدس‌ترین صدای محرم در لرستان باشد؛ سازِ نفس، سازِ نیا، سازِ ایل.

طوق‌اشکش در لرستان، نیز فقط یک شیء نیست؛ موجودی‌ است از جنس ایمان، حافظه و اشک که در پایان ظهر عاشورا روی اندوه شانه‌های مردان از هم پاشیده می‌شود.

طوق، همان علم برافراشته‌ای ا‌ست که چون نخلستان حماسه، بر دوش مردم حمل می‌شود، اما آنچه این علم را از دیگر نشانه‌ها جدا می‌سازد، لحظه‌ گسستن است؛ لحظه‌ای که پارچه‌های سیاه، آینه‌ها، و چراغ‌های کوچک از بلندای چوب فرود می‌ریزند و طوق به زمین می‌افتد.

در لرستان، این طوق نماد علمداری ا‌ست. نماد وفاداری و ایستادگی عباس(علیه‌السلام)، دست‌بریده‌ای که قامت خم نکرد و مشک را رها نکرد، حتی در میان زخم و عطش.

استان لرستان , عاشورا , ماه محرم ,

نیایش‌های کهن در هیئتی حسینی

ظهر عاشورا، علم‌گردان‌ها با پای برهنه، با جامه‌هایی سیاه و سینه‌هایی آغشته به گل، طوق را برمی‌دارند و آرام آرام می‌گردانند. این چرخش بی‌پایان نیست. رسم این است که در اوج اندوه، طوق شکسته شود. گسسته شود.

«اشگس» در زبان لری به معنای «شکسته شد» است. طوق‌اشگس، لحظه‌ای است که حلقه‌های علم را یکی‌یکی باز می‌کنند. این اشگس‌شدن، نماد فرود آمدن آرمان است از بلندای اسطوره، به خاک واقعیت.

در پایان روز عاشورا آن‌چه در لرستان می‌ماند نه هیئت‌هاست، نه سنج و طبل، نه کتل و عَلَم، بلکه آوای بی‌صدای یک زیست آیینی است که در جان خاک حک شده‌است.

سوگ در لرستان فرزند تاریخ است، پیوندخورده با نیایش‌های کهن، افسانه‌های کهنه، و سوگواره‌های پیشااسلامی که در جامه‌ای نو، در هیئتی حسینی، ادامه می‌یابند.

لرستان، جغرافیای سوگ است. کلمه‌اش گل‌مالی است، نغمه‌اش روضه است، زبانش شمع است، راهش چهل‌منبر است. این استان نه پیرو آیین، که خالق آن است.

گزارش از فاطمه نیازی

انتهای پیام/ 644/.

واژه های کاربردی مرتبط
دهه کرامت
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
گوشتیران
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
triboon
تبلیغات