جنگ روایتها آتشبس ندارد
حالا جنگ گلولهها در ایستگاه «آتشبس» متوقف شده اما جنگ روایتها همچنان ادامه دارد و چه بسا شدت گرفته است. بنابراین، در این سوی واقعه نباید توقفی در این جنگ روایتها صورت بگیرد، چرا که دشمن صهیونیستی اکنون همه توان خود را در این بخش متمرکز کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،در دنیای رسانه، دیگر کمتر کسی هست که کلیدواژه «جنگ روایت» را نشنیده باشد؛ مفهومی که حالا آنقدر دامنه تأثیرش گسترده است که در یک جنگ نظامی هم میتواند پیروز ماجرا را تعیین کند و حتی از آن فراتر، تاریخ را هم روایت کند. در جنگ 12 روزه اخیر، نیز بخشی از نبرد در روایتهایی بود که منتشر میشد، حالا اگرچه با اعلام آتشبس جنگ و درگیری مستقیم و موشکباران متوقف شده است، اما جنگ روایتها همچنان پابرجاست. علیالله سلیمی نویسنده و روزنامهنگار در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، به این مهم پرداخته است.
او مینویسد: «در بسیاری از جنگهای امروزی دیگر مثل سابق همه وقایع در میدانهای نبرد اتفاق نمیافتد، حتی نیروهای پیادهنظام هم مثل سابق به شکل انبوه عازم خطوط مقدم نبرد نمیشوند. بلکه بسیاری از نیروهای موثر در پیشبرد وقایع جنگ در اتاقهای دربسته یا حتی مناطق شهری و روستایی، پشت مانیتورها یا در گوشیهای موبایل خود به جنگها سمت و سو میدهند.
در چنین فضایی، «روایت» جای «گلوله» را میگیرد و نیروهای هر سمت مخاصمه که بیشترین روایت از منظر خود درباره جنگ در حال انجام را تولید کنند، سهم بیشتری در پیروزیهای جنگ دارند. به بیان دیگر، با شلیک هر گلولهای، دهها و چه بسا صدها روایت پوششی برای آن گلوله شلیکشده هم تولید و عرضه میشود که طبعاً کارکرد این روایتها، به جای فتح سنگر و خاک، فتح ذهن و روان مخاطبان است که در دو سوی میدان نبرد منتظر سرنوشت جنگ هستند.
این روایتهای گاه متناقض اگر از ظرفیتهای روایی لازم برخوردار باشند، میتوانند بیشترین میزان از اهداف راویان را برآورده کنند. در دلِ این روایتهای جنگی، بدون اینکه گلولهای شلیک شود، کلمات و جملات هدفمند میتوانند در طرف مقابل، دلهای بسیاری را مسخ کنند و عملا هر گونه تحرک، جنبدگی و پویایی را متوقف و زمینه را برای فروپاشی ذهنی افراد فراهم کنند. شکی نیست که چنین رویکردی در روایتگری جنگ، از یک اتاق واحد فرماندهی فرمان میبرد، اما سربازان و فرماندهان مستقل خود را دارد که برای یک هدف مشترک، روایتهای گوناگون را تولید و عرضه میکنند. همه اینها در حالی است که در زمانه اکنون، پیشرفتهای سریع، گسترده و فراگیر ابزارهای تکنولوژی که دسترسی آسان به وسایل بازنشر روایتها در شبکههای اجتماعی را فراهم کرده، گاهی یک روایت پوششی برای اقدامات جنگی با سرعت به مراتب بیشتری از گلولههای جنگی به سمت هدف، که همان ذهن مخاطبان باشد، شلیک و اصابت میکند.
نمونههای بسیاری از این رویکرد، جنگ روایتها را در جنگ تحمیلی اخیر رژیم جعلی صهیونیستی علیه کشورمان، جمهوری اسلامی ایران شاهد بودیم که گاهی روایتهای جعلی صهیونیستها از وقایع چنان با سرعت به ذهن مخاطبان شلیک میشد که اگر نبود روایتهای راستین و واقعگرایانه روایتگران ایرانی، چه بسان ممکن بود، باعث اختلال در ذهن و روان مخاطبان شود و وقایع، به شکل وارونه و آنگونه که مدنظر صهیونیستها بود، در بین گروههایی از افراد جامعه بیان و فراگیر شود. در جنگ اخیر، همپای فرماندهان نظامی و رزمندگان رشید ایرانی، راویان واقعیتهای این نبرد سرنوشتساز هم به میدان آمدند و حقیقت را آن گونه که در جریان بود، برای مخاطبان ایران و جهان بیان و مخاطره کردند.
از این رهگذر بود که رژیم صهیونیستی نتوانست خشم خود از این راویان راستین را پنهان کند و در یکی از اقدامات جنایتکارانه خود، به ساختمانی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایرانی حمله کرد که این اقدام غیرانسانی صهیونیستها هم در روایتهای واقعگرایانه روایان راستین ایرانی، ابعاد دیگری از خوی وحشیانه صهیونیستها را برملا کرد.
حالا جنگ گلولهها در ایستگاه «آتشبس» متوقف شده اما جنگ روایتها همچنان ادامه دارد و چه بسا شدت گرفته است. بنابراین، در این سوی واقعه نباید توقفی در این جنگ روایتها صورت بگیرد، چرا که دشمن صهیونیستی اکنون همه توان خود را در این بخش متمرکز کرده و اگر غفلتی از جانب روایتگران ایرانی در این حوزه صورت بگیرد، ممکن است پیامدهای ناگواری در پی داشته باشد و حتی واقعیتهای این جنگ تحمیلی به شکل کاملاً وارونه برای مخاطبان ایران و جهان و حتی نسل آینده روایت شود.
برای همین، لازم است تداوم این جنگ روایتها، حتی در زمان آتشبس را جدی بگیریم و از روایت واقعیتهای این جنگ تحمیلی و سرنوشتساز لحظهای غفلت نکنیم. »
انتهای پیام/