قدرت کمکهای کوچک در بازسازی اجتماعی
سرمایه اجتماعی که از طریق روابط ساده و رفتارهای خرد روزمره شکل میگیرد، نقشی اساسی در تابآوری جامعه ایفا میکند و کمکهای کوچک، از لبخند و همدلی تا حمایتهای داوطلبانه، میتوانند فضای اعتماد و همبستگی را بازسازی و سلامت اجتماعی را تقویت کنند.
بهگزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، روحالله ساعی، جامعهشناس و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در یادداشتی درخصوص نقشی که مهربانیهای روزمره در ترمیم اعتماد عمومی ایفا میکنند، نوشت:
بار دیگر، جنگی تحمیلی، این بار از سوی رژیمی سفاک و کودککش، یعنی رژیم صهیونیستی، روان و جان مردم ایران را هدف گرفت. هرچند این تجاوز نظامی، محدود و کوتاهمدت بود، اما سایهاش بر ذهن و زندگی مردم گسترده شد و فضای عمومی کشور را تحت تأثیر قرار داد. با وجود موج نگرانی و التهاب، ملت ایران با وقاری کمنظیر و آرامشی درخور تحسین، نشان دادند که تجربههای تاریخی، بلوغ اجتماعی و انسجام فرهنگی، آنان را در برابر بحرانها مقاوم ساخته است.
رفتارهای اجتماعی مردم، از دل این تجربه، جلوهای از بلوغ جمعی را بازتاب داد؛ بلوغی که با هوشمندی، همبستگی و امید همراه بود. اما باید پذیرفت که چنین رویدادهایی، ولو کوتاه، لایههایی از روان جمعی را دستخوش تغییر میکند؛ کاهش سرمایه اجتماعی، آسیبدیدگی پیوندهای عاطفی، و گاه افول انگیزههای ارتباطی از جمله پیامدهای نامرئی اما مهم چنین بحرانهایی است.
در علم جامعهشناسی، مفهومی بنیادی وجود دارد که آن را سرمایه اجتماعی مینامند. سرمایه اجتماعی به مجموعهای از روابط، اعتماد و همکاری میان اعضای یک جامعه گفته میشود که موجب پایداری و تابآوری آن جامعه در برابر بحرانها میگردد. این سرمایه، برخلاف سرمایههای مادی، از مسیرهای رسمی و دولتی تولید نمیشود؛ بلکه در جریان زندگی روزمره، در دل رفتارهای معمول و ساده، شکل میگیرد.
برای مثال، وقتی فردی در آسانسور یا صف نانوایی با دیگران خوشبرخورد است، یا وقتی در فضای مجازی، کسی بدون تمسخر و خشونت با دیدگاهی متفاوت مواجه میشود، این رفتارهای کوچک، در مجموع به بازسازی فضای اعتماد و دوستی در جامعه یاری میرسانند.
در روزهای اخیر، نمونههایی از این رفتارها بهروشنی در جامعه مشاهده شد. جوانی در مترو، بانویی سالخورده را با کلامی دلگرمکننده آرام ساخت. در بسیاری از بیمارستانها و مطبها در سراسر ایران، گروههایی از پزشکان جوان، بدون دریافت وجه، عملهای جراحی اورژانسی را برای بیماران بیبضاعت انجام دادند. همچنین در برخی محلهها، نیروهای مدنی، جوانان داوطلب و گروههای مردمی به صورت خودجوش، با توزیع اقلام مورد نیاز، کمکهای روانی و سرکشی به خانوادههای آسیبپذیر، نقش مهمی در کاهش اضطراب و احیای حس همبستگی ایفا کردند. این رفتارها، نه شعاریاند و نه نمادین، بلکه ریشه در اخلاق جمعی ایرانیان دارند؛ اخلاقی که هنوز زنده است و در لحظات بحرانی، بیشتر از همیشه رخ مینماید.
پییر بوردیو، اندیشمند فرانسوی، سرمایه اجتماعی را نیرویی ناپیدا اما مؤثر میدانست که از طریق روابط پایدار و عاطفی، انسجام جامعه را حفظ میکند. به تعبیر او، سرمایه اجتماعی چونان ذخیرهای از اعتماد است که تنها در کنشهای روزانه و تعاملهای واقعی تقویت میشود. در جامعهای که گسستهای پنهان در دل زندگی روزمره شکل گرفته، بازسازی این سرمایه، نیازمند احیای سادهترین اشکال ارتباط انسانی است.
در این میان، کمکهای کوچک اما خالصانه نقش تعیینکنندهای دارند. گاهی یک پیام دلگرمکننده به دوستی نگران، یا یک لبخند گرم به فروشندهای خسته، میتواند تأثیری عمیق بر احیای آرامش روانی داشته باشد. این رفتارها، هرچند فردی و پراکندهاند، اما در مجموع، معماری جدیدی از اعتماد اجتماعی را ممکن میسازند.
شواهد متعددی از مناطق آسیبدیده در بحرانهای طبیعی یا انسانی نشان میدهند که گاه یک چای گرم، یک پناه کوتاهمدت یا تنها گوش دادن به درد دل یک انسان، از بسیاری از حمایتهای سازمانی مؤثرتر عمل کردهاند. آنجا که انسانبودن بر هر هویت، شغل یا طبقهای مقدم میشود، همانجاست که بازسازی اجتماعی معنا مییابد.
همزمان، نهادهای مدنی، انجمنهای محلی، گروههای خیریه و داوطلبان گمنام نیز نقشی اساسی در این روند ایفا میکنند. تجربههای جهانی و داخلی نشان دادهاند که شبکههای مردمی، حلقههای حمایتی و گروههای داوطلبی، بسترهایی برای پیوند دوباره دلها و اعتمادهای آسیبدیده فراهم میآورند؛ بسترهایی که بدون نیاز به سازوکارهای پیچیده، کارکردی آرام اما بنیادین دارند.
تحلیل روندهای بازسازی اجتماعی در چنین شرایطی، گویای آن است که جوامع تابآور، نه صرفاً با برنامهریزیهای کلان، بلکه با حضور فعال و اخلاقی اعضایشان در زیست روزمره تقویت میشوند. جوامعی که در آن افراد، نسبت به رنج یکدیگر حساساند و آمادگی دارند تا در حد توان خویش، بخشی از بار روانی یا عاطفی دیگری را بردوش بکشند، جوامعی سالمتر و آیندهدارتر خواهند بود.
در نگاهی علمی، میتوان چنین جمعبندی کرد که سلامت اجتماعی، نه فقط به سیاستها و نهادهای رسمی، بلکه به جریانهای خرد انسانی وابسته است. در روزگاری که نااطمینانی و گسستهای روانی رو به گسترش است، رفتارهای انسانی، هرچند کوچک، میتوانند همچون نیرویی ترمیمگر، به تقویت بافت اجتماعی یاری رسانند و اعتماد عمومی را بازسازی کنند. این پویش، نه از مسیر شعار، بلکه از بطن زیست واقعی، شکل میگیرد و تداوم مییابد.
انتهای پیام/