شیپور جنگ را زده، صلح می‌طلبند!


شیپور جنگ را زده، صلح می‌طلبند!

صلحی که بر پایه عدالت، تنبیه متجاوز و تضمین امنیت ملی بنا شود، پایدار است. اما صلحی که از دل ترس یا فریب برخیزد، راه را برای جنگی سخت‌تر هموار خواهد کرد.

به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، محسن ردادی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی با عنوان «شیپور جنگ را زده، صلح می‌طلبند!» نوشت: در هفته‌های اخیر، حجم زیادی از پیام‌ها و مواضع دیپلماتیک از سوی اروپا و آمریکا منتشر شده که خواستار «توقف جنگ»، «آتش‌بس فوری» و «بازگشت به میز مذاکره» است. جالب آنجاست که این ندای صلح، نه پیش از شروع حملات، بلکه دقیقاً پس از بمباران تأسیسات صلح‌آمیز ایران از سوی آمریکا و تهدیدهای مستقیم رژیم صهیونیستی بلند شده است؛ گویی همان دستی که ماشه را چکاند، اکنون شاخه زیتون در دست دارد.

اظهارات ترامپ ـ که پس از عملیات تجاوزکارانه علیه خاک ایران، ایران را به صلح دعوت کرد ـ تنها تازه‌ترین نمونه از این رفتار متناقض است. صلحی که از دهانه توپخانه پیشنهاد شود، چیزی جز تسلیم یک‌طرفه نیست. اما ایران، کشوری نیست که تاریخش با تسلیم معنا شده باشد؛ و البته صلحی که از راه تسلیم به دست آید، پایدار نیست و زمینه‌ساز تجاوزهای مکرر و جنگ‌های خونین خواهد بود.

 غرب، نه بی‌طرف است نه خیرخواه

غربی‌ها، به‌ویژه اتحادیه اروپا، در ظاهر داعیه صلح دارند اما در عمل، همواره در کنار رژیم متجاوز ایستاده‌اند. آنها نه تنها جنایات اسرائیل در غزه را نادیده گرفتند، بلکه به صراحت یا با سکوت، از حمله آمریکا به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران حمایت کردند. چگونه می‌توان باور کرد که چنین مجموعه‌ای خواهان صلح برای ایران است، در حالی که همه نشانه‌ها از دفاع از متجاوز و فشار بر قربانی حکایت دارد؟

 از افراط تا تفریط؛ دو خطای رایج در تحلیل شرایط

پیشنهادهای بین‌المللی آتش‌بس، بخوانید تسلیم ایران، در فضای داخلی ممکن است اثرگذار باشد و برخی از افراد که از الفبای سیاست را نمی‌دانند تصور کنند که این پیشنهادهای صلح واقعی است و می‌تواند برای ایران آرامش بیاورد.

به صورت کلی باید از دو نگاه افراطی و تفریطی فاصله گرفت:

1. عده‌ای، هیجانی و بی‌قاعده، خواهان اقدامات فراتر از منطق نظامی هستند و دیپلماسی را تخطئه می‌کنند. آنها عجولانه فرماندهان نظامی را متهم می‌کنند که به اندازه کافی پاسخ‌های کوبنده به رژیم صهیونیستی نمی‌دهند.

2.  گروهی دیگر، بی‌توجه به واقعیت میدانی، نسخه آتش‌بس و توقف فوری دفاع را می‌پیچند؛ انگار در میانه تجاوز، باید دست‌ها را بالا برد و به امید رحم دشمن نشست. این دسته از افراد نیز خوش‌خیال هستند و به نهادهای بین‌المللی و دیپلماسی، اعتماد اغراق‌آمیز دارند.

هر دو رویکرد، در نهایت به تضعیف «منافع ملی» می‌انجامد. در حالی که مسیر درست، نه از هیجان‌زدگی، و نه از تسلیم، بلکه از دفاع مقتدرانه و عقلانیت راهبردی می‌گذرد.

 تنبیه متجاوز، پیش‌نیاز صلح پایدار است

آتش‌بس، اگر پیش از تنبیه متجاوز صورت گیرد، نه نشانه صلح‌طلبی، که زمینه‌ساز تکرار تجاوز است. اگر در اینجا از کلمه «تنبیه» استفاده می‌شود به معنای انتقام‌جویی احساسی و هیجانی نیست؛ بلکه معنای تنبیه این است که این پیام روشن به طرف متجاوز ارسال شود که هزینه حمله، بسیار بیشتر از سود آن است. این تنها زبان قدرت است که رژیم صهیونیستی می‌فهمد و از آن حساب می‌برد. در صورتی که تنبیه دردناک صورت گیرد، امکان حمله و تجاوز مجدد به ایران به شدت کاهش می‌یابد. ضمانت اجرای صلح پایدار، انجام این تنبیه است، نه معاهدات و قوانین بین‌المللی.

اگر صدام پس از پایان جنگ تحمیلی جرئت نکرد به ایران حمله دوباره‌ای انجام دهد به دلیل تنبیهی بود که در طول 8 سال متحمل شد. اگر مقاومت 8 ساله مردم ایران نبود، نه تنها صدام، بلکه سایر دشمنان ایران نیز نقشه حمله به ایران را در سر می‌پروراندند. دوره طولانی صلح پس از جنگ 8 ساله، حاصل جنگ و دفاع جانانه مردم ایران بود نه قطعنامه 598 سازمان ملل.

 درس‌هایی از منطقه: لبنان، فلسطین، یمن

به منطقه نگاه کنیم. فلسطین و لبنان، بارها به میز مذاکره رفتند، توافق‌نامه امضا کردند، اما بمباران همچنان ادامه دارد. رژیم صهیونیستی بارها توافق‌ها را نقض کرده و زیرساخت‌های این کشورها را هدف قرار داده است. شکایت‌های مکرر دولت لبنان به سازمان ملل درباره نقض حریم هوایی و حملات مکرر اسرائیل، سند این بی‌اعتمادی مزمن است.

در سوریه، نه تنها دولت حامی مقاومت تغییر کرد، بلکه افرادی به قدرت رسیدند که مورد حمایت آمریکا و دوستان رژیم صهیونیستی بودند. با این حال تجاوز به سوریه ادامه پیدا کرد و مناطق بیشتری از این کشور اشغال شده است.

در مقابل، یمن ایستاد. با وجود تحمل حملات سنگین، عقب ننشست. نتیجه چه شد؟ اکنون ماه‌هاست اسرائیل و آمریکا دیگر جرئت حمله به یمن را ندارند. ایستادگی، بازدارندگی می‌آورد؛ نه انفعال.

 برای صلح واقعی، باید ایستاد

راه رسیدن به آرامش، نه از مسیر آتش‌بس‌های ناگهانی و نمایشی می‌گذرد، و نه از مذاکره‌هایی که پشت آن تهدید قرار دارد. صلحی که بر پایه عدالت، تنبیه متجاوز و تضمین امنیت ملی بنا شود، پایدار است. اما صلحی که از دل ترس یا فریب برخیزد، راه را برای جنگی سخت‌تر هموار خواهد کرد.

 ایران اهل گفت‌وگوست، اما نه در حالتی که به خاکش تعرض شده است. غرب و متحدانش باید بدانند که مردم ایران فریب واژه‌های بزک‌شده را نمی‌خورند. ایران در دفاع از خود، مقتدر است، نه ماجراجو؛ صلح‌طلب است، نه تسلیم‌طلب.

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار حوزه امام و رهبری
اخبار روز حوزه امام و رهبری
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات