نه به جنگ و صلح تحمیلی؛ به‌مثابه تداوم منطق مقاومت


نه به جنگ و صلح تحمیلی؛ به‌مثابه تداوم منطق مقاومت

راهبرد «نه به جنگ و صلح تحمیلی» به مثابه تداوم منطق مقاومت برای صیانت از دستاوردهای ملی است.

مرکز مطالعات راهبردی خبرگزاری تسنیم ـ راهبرد «نه جنگ تحمیلی، نه صلح تحمیلی» یک شعار مقطعی نیست، بلکه عصاره و چکیده جهان‌بینی انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجی و دفاعی است؛ نه به جنگ تحمیلی نشان‌دهنده حکمت و عقلانیت نظام در پرهیز از تنش‌آفرینی و آغاز درگیری است و نه به صلح تحمیلی نیز تجلی عزت و کرامت ملی در نپذیرفتن شرایطی است که استقلال، هویت و منافع بلندمدت کشور را به خطر اندازد.

چرا «جنگ تحمیلی» نه؟

جمهوری اسلامی ایران، بر اساس ماهیت ایدئولوژیک و تجارب تاریخی خود، به ویژه تجربه تلخ جنگ هشت‌ساله با عراق، آغازگر هیچ جنگی  نبوده و نیست. دکترین دفاعی ایران کاملاً مبتنی بر بازدارندگی است. نظام به خوبی می‌داند که جنگ، حتی اگر به پیروزی منجر شود، هزینه‌های انسانی، اقتصادی و اجتماعی گزافی به همراه دارد که می‌تواند مسیر توسعه کشور را برای سال‌ها به تعویق اندازد. در شرایط کنونی نبرد با اسرائیل، ایران آغازگر این درگیری نبوده، بلکه این جنگ در پاسخ به تجاوزات و عبور رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز ایران صورت گرفته است. بنابراین، اولین پیام این راهبرد این است که جنگ فعلی، یک «دفاع مشروع» در برابر یک «جنگ تحمیلی» است. این تمایزگذاری، اساس مشروعیت‌بخشی به اقدامات ایران در عرصه بین‌المللی و داخلی است.

چرا «صلح تحمیلی» از جنگ بدتر است؟

پذیرش صلح تحمیلی، به معنای تسلیم شدن در برابر خواسته‌های دشمنی است که با ابزار نظامی نتوانسته به اهداف خود برسد و اکنون با فشار سیاسی و اقتصادی به دنبال کسب امتیازاتی است که در میدان نبرد از دست داده است. رفتن زیر بار چنین صلحی به دلایل زیر یک خطای استراتژیک مهلک است:

نابودی عزت و کرامت ملی: صلح تحمیلی به معنای پذیرش شکست و حقارت است. ملتی که برای دفاع از کیان خود خون داده و هزینه پرداخته است، با پذیرش چنین صلحی، تمام فداکاری‌های خود را بی‌ثمر می‌بیند. این امر روحیه ملی را درهم می‌شکند و بذر ناامیدی را در جامعه می‌پراکند. این همان چیزی است که امام حسین (ع) با شعار «هیهات منا الذله» در مقابل آن ایستاد؛ پذیرش صلح تحمیلی یزید، بسیار آسان‌تر از نبرد در کربلا بود، اما هزینه آن نابودی عزت و اسلام اصیل بود.

مشروعیت‌بخشی به متجاوز: وقتی کشوری مورد تهاجم قرار می‌گیرد و در نهایت با شرایط متجاوز صلح می‌کند، به طور ضمنی حقانیت او را تأیید کرده است. صلح تحمیلی با اسرائیل به این معناست که ایران بپذیرد که اقدامات اسرائیل (مانند حمله به منافع ایران یا تجاوز به حریم هوایی) مشروع بوده و ایران باید در برابر آن کوتاه بیاید. این یک وارونگی خطرناک در مفاهیم حق و باطل است.

از دست دادن دستاوردهای میدانی: نیروهای مسلح ایران در دهه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تکیه بر توان موشکی، پهپادی و نیروهای مقاومت در منطقه ضربات سنگینی به دشمن وارد کرده و معادلات پیشین حاکم بر نظم هژمونیک بین الملل را تغییر داده‌اند. صلح تحمیلی تنها به معنای نفس موافقت با نشستن پای میز مذاکره نیست؛ بلکه پس از آن معمولاً شامل بندهایی چون «خلع سلاح مقاومت»، «محدودیت برنامه موشکی» یا «پذیرش نظارت‌های فراپادمانی» است. پذیرش این موارد یعنی از دست دادن تمام اهرم‌های قدرتی که در میدان نبرد با خون و هزینه مردم ایران در تمام این مدت به دست آمده است. این کار به مثابه آن است که یک شطرنج‌باز در آستانه مات کردن حریف، بازی را واگذار کند.

ایجاد الگویی خطرناک برای آینده: اگر ایران در برابر فشار تسلیم شود و صلح تحمیلی را بپذیرد، به دشمنان خود این پیام را می‌دهد که فشار حداکثری، چه نظامی و چه اقتصادی در نهایت جواب می‌دهد. این امر ایران را در آینده در برابر تهدیدات جدید، آسیب‌پذیرتر می‌کند و هر دشمنی به خود اجازه می‌دهد تا با ایجاد یک بحران، ایران را به پای میز مذاکره‌ای بکشاند که از پیش ایران بازنده آن است.

خیانت به آرمان‌های انقلاب و شهدا: خون‌هایی که در دفاع مقدس و در سال‌های اخیر توسط مدافعان حرم و امنیت ریخته شده، برای حفظ استقلال و شرافت این مرز و بوم بوده است. صلح تحمیلی، پایمال کردن این خون‌ها و آرمان‌هاست و یک گسست عمیق میان حاکمیت و بدنه وفادار به انقلاب ایجاد می‌کند.

تحلیل ابعاد مختلف راهبرد «نه به صلح تحمیلی»

بعد سیاسی-حاکمیتی: این راهبرد، تجلی اصل استقلال در قانون اساسی است. به این معنا که تصمیمات کلان کشور در تهران گرفته می‌شود، نه در واشنگتن، بروکسل یا تل‌آویو. این اصل، حق حاکمیت ملی را در بالاترین سطح خود به نمایش می‌گذارد.

بعد نظامی-دفاعی: در عرصه نظامی، این دکترین به این معناست که دیپلماسی بدون قدرت بی‌اثر است و باید این دو با هم و در کنار هم باشند؛ نمی‌توان برای پیشبرد هرکدام، دیگری را تعطیل کرد. قاطعیت در گفتن «نه» به یک صلح تحقیرآمیز، مستقیماً از توانایی ما برای مقاومت و وارد کردن ضربه‌های مؤثر به دشمن نشئت می‌گیرد. بنابراین، تاکید ایران بر حفظ توان دفاعی نه برای جنگ‌طلبی، بلکه اهرم‌های قدرتی هستند که اجازه نمی‌دهند در میدان سیاست تسلیم شویم.

بعد فرهنگی-ایدئولوژیک: این اصل عمیقاً در فرهنگ شیعی و انقلابی ریشه دارد. مفاهیمی چون مقاومت، ایستادگی و شهادت‌طلبی پشتوانه‌های فرهنگی این دکترین هستند. این راهبرد، ترجمان امروزین همان منطق عاشورایی است که تسلیم در برابر ظلم را برنمی‌تابد.

بعد اقتصادی: صلح تحمیلی معمولاً با تحریم‌های فلج‌کننده یا شرایطی همراه است که اقتصاد کشور را به کنترل بیگانگان درمی‌آورد. مقاومت در برابر این صلح، به معنای تلاش برای حفظ استقلال اقتصادی و حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی است، حتی اگر در کوتاه‌مدت فشارها افزایش یابد.

صلح عادلانه؛ جایگزین صلح تحمیلی

باید گفت که صلح مطلوب ایران، صلحی عادلانه است. صلحی که در آن، حقوق ملت ایران به رسمیت شناخته شود، تجاوز دشمن محکوم گردد، امکان اقدامات تجاوزگرانه از سوی رژیم صهیونیستی گرفته و بر خوی وحشی‌گری های آن علیه ملت های منطقه لجام زده شود، خسارت‌ها جبران شود و دستاوردهای دفاعی کشور به عنوان ضامن امنیت پایدار، حفظ گردد. هر صلحی غیر از این، تسلیم است، نه صلح.

 برای پیاده‌سازی این راهبرد در افکار عمومی داخلی و بین‌المللی باید همپای برجسته سازی آثار حضور میدانی قوی رزمندگان و سپاهیان اسلام در عرصه پاسخ‌های پشیمان کننده به متجاوزان، آحاد جامعه نسبت به موارد زیر آگاه‌تر و هشیارتر‌ شود:

1. افزایش معرفت و آگاهی نسبت به مفهوم «صلح عادلانه» در برابر «صلح تحمیلی»

جامعه ایرانی باید بداند ایران خواهان صلح است، اما تسلیم را هرگز نمی‌پذیرد چرا که صلح واقعی از موضع قدرت و عزت به دست می‌آید نه از سر سازش و تسلیم که به دشمن فرصت بازسازی توان خود برای ضربه زدن بیشتر را می‌دهد . همچنان که این حقیقت را در ماجرای ‌اتش بس غزه مشاهده کرده‌ایم. باید در باره ابعاد جنگ شناختی دشمن و عملیات روانی او آگاهی پیدا کرد و با اتکا به تجربیات قبلی دریافت ادعای دروغین صلح از سوی کسانی که آغازگر تجاوز به خاک میهن عزیزمان بوده‌اند صرفا عملیاتی فریبکارانه است. همچنان که الام مشخص شده است دعوت آنان به مذاکره نیز عملیات فریبکارانه‌ای بود که زمینه را برای تهاجم رژیم صهوینیستی به کشورمان فراهم کرد.

2.تقویت غرور ملی با یادآوری تجارب تاریخی مقاومت

ملت ایران در طول تاریخ هرگز در برابر تجاوز و تحمیل سر خم نکرده است؛ از جنگ چالدران تا دفاع مقدس، ایستادگی در ژن ایرانی‌هاست؛ ایستادگی بخشی از هویت تاریخی ملت ایران است و این محدود به دوره جمهوری اسلامی هم نیست؛ این ویژگی مردم ایران است که در دکترین سیاسی و دفاعی جمهوری اسلامی نیز تجلی یافته است. این تجربه تاریخی و این غیرت ملی جامعه ایرانی را در برابر فریبکاری دشمن هشیار نگاه داشته است و باید با توجه به افزایش سطح عملیات فریب دشمنان هر چه بیشتر تقویت شود.

3. برجسته‌سازی استقلال در تصمیم‌گیری و افشای فشارهای خارجی

تصمیم برای صلح یا ادامه دفاع در تهران گرفته می‌شود، نه با فشار لابی‌های صهیونیستی یا تهدیدهای آمریکا. آن‌ها به دنبال صلح نیستند، به دنبال کنترل ومهار ایران هستند.

بررسی اظهارات ضد ونقیض سیاستمداران آمریکا نشان می‌دهد این ادعاها صرفا پوششی برای پنهان نگاه داشتن شکست‌های آنها و ترمیم هیمنه شکسته شده ابرقدرتی آنان است. آنان می خواهند ملت ها تصور کنند نخ تسبیح عالم دست آنان است در حالی که امروز برای همه ملت‌ها مشخص شده است آمریکا آنقدر ناتوان شده است که نقشی در حل و فصل مناقشات جهانی و بلکه منطقه‌ای ندارد.

ملت ایران نقش مهمی در شکستن این هیمنه ابرقدرتی آنان دارد. زنده بودن روح استقلال‌خواهی ملت ایران چنین ذلت‌هایی را به آمریکا و عنصر نیابتی‌اش یعنی اسرائیل جنایتکار تحمیل کرده است. بنابراین با هشیاری نباید گذاشت فشارها و فریبکاری‌های آنان روحیه استقلال‌خواهی ملت ایران را تضعیف کند و آنها را مجبور به اتخاذ تصمیماتی کند که اگر برای ملت ایران آب نداشته باشد حتما برای دشمنان قسم خورده‌اش نان خواهد داشت.

4. نمایش عقلانیت و حکمت در کنار قدرت

مردم ما در طی حوادث مختلف علی‌رغم مدعیات بدخواهان به خوبی درک کرده‌اند که عنصر عقلانیت در نظام حکمرانی جمهوری اسلامی جایگاه والایی دارد. این عقلانیت همواره باعث شده است مواجهه ما با حوادث و رخدادها مبتنی بر صبر انقلابی و عدم شتابزدگی و عدم تعلل باشد.

دسترسی به توانمندی‌های موشکی یکی از مظاهر چنین عقلانیتی است که باعث شده است امروز ما شاهد نقش بازدارنده آن در تعرضات به کشور عزیزمان باشیم. بسیاری از پیشرفت‌ها در عرصه علم و فناوری نیز ناشی از همین حکمت، عقلانیت و دوراندیشی در حکمرانی بوده است. چون ملت ایران این را در عمل تجربه کرده‌اند امروز نیز با تکیه به تجربه گذشته باید به مسئولان ارشد نظام اعتماد کنند و عدم قبول تحمیل چه در جنگ و در پذیرش صلح را با این پیشینه تحلیل کنند و اسیر جنگ شناختی دشمن نشوند.

انتهای پیام/

 

 
 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار حوزه امام و رهبری
اخبار روز حوزه امام و رهبری
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات