رئیسجمهوری که فرق داشت
نوشین کریمی، خبرنگار گیلانی از شب پرواز ملکوتی رئیسجمهور شهید آیتالله رئیسی و ویژگیهای منحصر به فرد او در خدمت به مردم گفت.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم از رشت، سالن همایش صدا و سیمای مرکز گیلان، میزبان رویدادی بینظیر با عنوان «عصری برای روایت خدمت» بود؛ گردهمایی اصحاب رسانه، فعالان خبری و کارشناسان حوزه اطلاعرسانی که با هدف بازتاب خدمات دولت شهید جمهور و بررسی دستاوردهای آن برگزار شد.
در این رویداد که با حضور گسترده خبرنگاران، فعالان رسانهای و مدیران دولتی برگزار شد، از خدمات و تلاشهای دولت شهید جمهور در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سخن به میان آمد. این نشست فرصتی بود برای روایت مستقیم و بیواسطه اقدامات ارزشمند این دولت از زبان کسانی که همواره در خط مقدم اطلاعرسانی و روشنگری جامعه حضور دارند.
دولت شهید جمهور، به عنوان یکی از دولتهایی که در مسیر خدمترسانی به مردم و ایجاد تحول در حوزههای گوناگون شناخته شده است، همواره مورد توجه رسانهها و تحلیلگران قرار داشته است. این دولت با شعار خدمت بیمنت و رویکردی مردمی، تلاش کرد تا در حوزههای مختلف از جمله اقتصاد، عدالت اجتماعی، زیرساختها و رفاه عمومی اقدامات چشمگیری انجام دهد.
اصحاب رسانه به عنوان پل ارتباطی میان دولت و مردم، نقشی کلیدی در انعکاس عملکرد این دولت ایفا کردهاند. از همین رو، برگزاری نشستهایی مانند «عصری برای روایت خدمت» زمینهای برای شفافسازی بیشتر، بازتاب دقیقتر خدمات دولت و تقویت ارتباط میان دولت و جامعه است.
نوشین کریمی، خبرنگار گیلانی در روایتی صمیمی و متاثرکننده از روزهای تلخ پرواز ملکوتی رئیسجمهور شهید آیتالله رئیسی و همراهانش، از حسرتی دیرین، اشکهایی صادقانه و افتخاری دیرهنگام گفت که سرانجام به دلی پرشور آرامش بخشید.
کریمی گفت: در همه این سالها، شهادت برای من معنایی خاص داشته؛ همیشه حسرت دیدار و گفتوگو با رئیسجمهوری را داشتم که بارها به گیلان آمد اما من بهواسطه مشکلات جسمی نتوانستم همراه باشم. حتی زمانی که برنامهای ویژه برای خبرنگاران استان در تهران تدارک دیده شد، باز هم این توفیق نصیبم نشد. من ماندم و سنگر زندگی…
وی به شب حادثه بالگرد اشاره کرد و افزود: همزمان با میلاد امام رضا (ع) بود، خدام حرم رضوی در گیلان حضور داشتند و من مشغول ضبط گزارشی از این حضور معنوی بودم. هنوز گزارش را ارسال نکرده بودم که خبر ناپدید شدن بالگرد رئیسجمهور آمد… آن شب برای ما، برای همه مردم ایران، شبی سخت و سنگین بود.
کریمی از احساس خود پس از شنیدن خبر شهادت بیان کرد: بیش از هر چیز دلم سوخت. بغض داشتم که چرا من هیچ خاطره مستقیمی از این مرد بزرگ ندارم… از سال 75 که نوجوان بودم، در رسانه فعالیت میکردم، دولتهای زیادی را دیدم اما این دولت فرق داشت، این رئیسجمهور فرق داشت.
به گفته این خبرنگار گیلانی، پس از تماس رسانهای از تهران برای نگارش گزارشی ویژه درباره شهید مالک رحمتی، استاندار خراسان رضوی، او تردید داشت که چگونه از کسی بنویسد که از نزدیک ندیده، اما دلش آرام نگرفت تا با پیگیریهای متعدد توانست گفتوگویی با یکی از نزدیکان ایشان در آستان قدس رضوی انجام دهد.
وی می گوید: وقتی از سجایای اخلاقی شهید رحمتی برایم گفتند، اشکهایم جاری شد. گفتند با اینکه قائممقام آستان بودند، اما آنقدر متواضع و مردمدار بودند که کسی احساس نمیکرد با یک مدیر عالیرتبه روبروست. حتی تماسهایی که در جلسات بیپاسخ میماند، بعد از جلسه با دقت پاسخ میداد.
کریمی ادامه داد: برای گزارش، به یاد شهید انصاری افتادم؛ تنها استاندار شهید کشور تا پیش از این حادثه. حالا مالک رحمتی آمده بود تا شهید انصاری تنها نماند. روایت همسر شهید انصاری را ضمیمه خبر کردم و اجازه گرفتم که این گزارش در استان منتشر نشود تا بهعنوان یک یادبود ملی باقی بماند.
این خبرنگار گیلانی همچنین به شبنشینی معنوی در جوار مزار شهدای گمنام سنگر اشاره کرد و افزود: در آن مراسم، از زبان محافظان رئیسجمهور، چیزهایی شنیدیم که تا آن شب نشنیده بودیم. گفتند رئیسجمهور سابق هم محافظ داشت، اما حاج آقا رئیسی فرق میکرد؛ سادهزیستیاش، مقاومتش در برابر تجمل، ترجیح دادن جان بر پروژههای مردم، همهاش حقیقت بود، نه شعار.
کریمی با بغضی در گلو و افتخاری در دل گفت: من گریه کردم، اما خوشحال بودم که میتوانم بنویسم، بتوانم روایتگر مردی باشم که در لحظه آخر، محافظش هنوز او را در آغوش داشت؛ حتی وقتی بازویش قطع شده بود… اینها باید گفته شود. اینها فقط خاطره نیستند، اینها معیارند برای همه ما که هنوز در سنگر زندگی ایستادهایم.
انتهای پیام/