بنیامین اردوغان علیه سوریه

بنیامین اردوغان علیه سوریه

وجود دست‌های خارجی در تحولات سه روز اخیر شمال سوریه موضوع پیچیده‌ای نیست؛ نقش ارتش ترکیه در این درگیری‌ بسیار واضح است. از سوی دیگر در این میان نقش رژیم صهیونیستی هم آشکار است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، سعدالله زارعی در یادداشتی نوشت: حملاتی که از شامگاه پنج‌شنبه علیه استان حلب در سوریه صورت گرفت و تا دیوارهای غربی شهر حلب امتداد پیدا کرد، سؤالات زیادی را پدید آورد. حملات با تابلو گروه تروریستی و شناخته شده «تحریرالشام» ـ که ترکیب‌یافته از چهار گروه تروریستی کوچک می‌باشد ـ صورت گرفته اما حتی مخالفان حکومت سوریه هم تأکید کرده‌اند این حملات با حمایت یک یا چند طرف خارجی انجام شده است. استفاده تروریست‌های مهاجم به حلب از انواعی از هواپیماهای بدون سرنشین، پهپادها و خودروهای زرهی هم بر نقش یک یا چند دولت خارجی تأکید می‌کند. 

وجود دست‌های خارجی در تحولات سه روز اخیر شمال سوریه موضوع پیچیده‌ای نیست؛ نقش ارتش ترکیه در این درگیری‌ بسیار واضح است. اساساً ترکیه به‌طور خیلی رسمی طی مذاکرات چندساله آستانه، نمایندگی و در واقع مسئولیت گروه تروریستی تحریرالشام را پذیرفته و طی چند سال گذشته به نمایندگی از آن در مذاکرات شرکت کرده است. پیوستگی کامل منطقه ادلب به مرزها و خاک ترکیه هم بر مسئولیت آن در این حمله دلالت دارد. 

از سوی دیگر در این میان نقش رژیم صهیونیستی هم آشکار است. روزنامه «تایمز اسرائیل» به نقل از یک منبع نظامی ارشد این رژیم نوشت «ارتش اسرائیل تنها به حمله به انبارها و محموله‌های تسلیحاتی به لبنان اکتفا نمی‌کند و سوریه تاوان کمک خود به حزب‌الله را پرداخت خواهد کرد». بنابراین حمله به حلب می‌تواند با برنامه‌ریزی، کارگردانی و هزینه دو دولت آنکارا و تل‌آویو و با استفاده از گروه‌های تروریستی شناخته‌شده صورت گرفته و دارای مقصد خاصی باشد. این مقصد در یک کلمه تسلیم دولت بشار اسد و به تعبیر دقیق‌تر تسلیم سوریه و کنار گذاشتن مقاومت در برابر طرح‌های توسعه‌طلبانه غربی ‌ـ صهیونیستی علیه سوریه است. اما وقتی مغز و خروجی این طرح را می‌شکافیم احتمال بیشتر می‌دهیم که این یک طرح اصالتاً صهیونیستی است که به دیگری در مقام نیابت سپرده شده و او با استفاده از امکانات ارتش خود و عملگی تکفیری‌های تروریست، آن را به اجرا گذاشته است. در خصوص این تحولات نکاتی وجود دارد: 

1ـ روز پنج‌شنبه، یک روز پس از آنکه آتش‌بس در جنگ رژیم غاصب علیه لبنان تحت تأثیر قدرت نظامی حزب‌الله ـ که در روز یک‌شنبه هفته پیش، حدفاصل مرز جنوبی لبنان تا تل‌آویو را به یک جهنم واقعی تبدیل نمود ـ پذیرفت، حمله تروریستی به سوریه در نقطه‌ای که امکانش با حمایت شدید خارجی وجود داشت، شروع شد. گروه تروریستی «هیئت تحریرالشام» با استفاده از سختی آماده‌باش ممتد ارتش سوریه در فاصله شهریور 1395 تا همین روزها و هشت سال حفاظت پیوسته از حلب و به‌خصوص از حدفاصل غرب شهر حلب تا شرق شهر ادلب، به این منطقه حمله کرد و بدون آنکه بر کل منطقه ـ حدفاصل حلب تا ادلب ـ مسلط شود، با تصرف حدود 20 روستا، باریک‌راهه‌ای را به سمت حلب گشود و به سه کیلومتری غرب این شهر رسید و در عین حال با استناد به تحرک بعضی از عوامل پیشین و مرتبطین خود در حلب، وانمود کرد که به داخل شهر رسوخ یافته و محلاتی از آن را در غرب حلب به تصرف درآورده است. 

اما واقعیت این است که تحرک دوباره تحریرالشام که در طول 7 ـ 6 سال اخیر جایگزین «جبهه ‌النصره» شده، ضمن آنکه خلق‌الساعه نبود، در عین حال آنچنان هم نبود که اوضاع را از کنترل ارتش سوریه خارج گرداند. در عین حال نباید این احتمال را از نظر دور داشت که طی روزهای آینده درگیری‌ها تشدید شود و تروریست‌ها با همراهی دولت ترکیه، نیروهای بیشتری به این منطقه گسیل و کار را برای ارتش سوریه دشوار نمایند. البته تکلیف ورود گروه تروریستی تحریرالشام به درگیری روشن است. ارتش سوریه قدرت مهار دارد در عین اینکه در صورت ضرورت، همه یگان‌هایی که در فاصله 1391 تا 1395 در این منطقه جنگیده‌اند و وجب به وجب آن را می‌‌شناسند، دوباره وارد میدان می‌شوند و با سرعت زیاد این منطقه را تحت کنترل خود درمی‌آورند. از این حیث نگرانی چندانی وجود ندارد. اما از جهت دیگر خالی از پاره‌ای از نگرانی‌های غیرنظامی هم نیست. 

 

2ـ ما واقعاً نمی‌خواهیم همسایه غربی خود را عصبانی کنیم و نمی‌خواهیم بیش از اندازه‌ای که لازم است آن را به چیزی سرزنش نمائیم اما واقعیت آن است که عملکرد ترکیه در حد فاصل 2012 تا 2015 از نظر رویکرد و هدف‌گذاری با عملکرد جبهه ‌النصره که بعداً با تجزیه آن «تحریرالشام» خوانده شده تفاوت عمده‌ای نداشت؛ هر دو به‌طور خیلی آشکار درصدد براندازی نظام سوریه بودند و البته هر دو هم گمان می‌کردند می‌توانند از یکدیگر برای رسیدن به مقصود خاص خود «استفاده» کرده و در نهایت طرف دیگر را از صحنه حذف نمایند. تحریر‌الشام گمان می‌کرد می‌تواند از ترکیه کولی بگیرد و در نهایت با تأسیس یک دولت «خلافت‌وار» پایه یک «حکومت شبه‌عثمانی عربی» را بگذارد و آنکارا را نیز به انقیاد آورد. اردوغان هم گمان می‌کرد با استفاده از تروریست‌ها می‌تواند دولت اسد را سرنگون کند و سپس با استفاده از تفرقه زیاد بین گروه‌های مسلح مخالف دولت دمشق، آنان را کنار بزند و یک دولت وابسته به خود که پذیرای تجزیه بخش‌های شمالی سوریه و الحاق به ترکیه باشد، روی کار بیاورد. 

در سال 2016، این آرزو برای هر دو طرف دست‌نایافتنی گردید. پس از آن اردوغان با پذیرش شرکت در «مذاکرات آستانه» ـ به تعبیر غربی‌ها فرمت آستانه ـ تلاش کرد در روندی که او در شکل‌گیری آن نقشی نداشته، سهمی داشته باشد. اما ترکیه در خیلی از مواقع، در جریان مذاکرات آستانه نقشی که توافق‌ شده بود، به‌طور واقعی اجرا نمی‌کرد چرا که اساساً با اضمحلال پیش از موعد تروریست‌ها مخالف بود و هنوز آنها ‌را «سرمایه» تلقی می‌کرد و لذا علی‌رغم آنکه در یکی از نشست‌های سال 2017 آستانه، اجرای مصوبه خلع سلاح گروه‌های تروریستی مسلح در ادلب و تحویل این منطقه به ارتش و دولت سوریه طی شش ماه را قبول کرده بود، از اجرای آن خودداری نمود. و بر این اساس روند مسلح شدن این گروه‌ها استمرار پیدا کرد. در یک سال گذشته ترکیه بحث «احیای روابط سیاسی با سوریه» را مطرح کرد و حتی هیئت‌هایی به دمشق فرستاد، اما حاضر نشد در خصوص تغییر وضعیت تروریست‌ها در ادلب و یا خارج کردن نیروهای نظامی خود از الباب، منبج و قامشلی قولی بدهد بر این اساس این رفت‌وآمدها به نتیجه‌ای منجر نشد و در روزهای اخیر شاهد اقدام نظامی علیه حلب و نقض دوباره حاکمیت سوریه بودیم. 

3ـ آنچه مشاهده می‌کنیم این است که رژیم صهیونیستی در این پروژه نقش «کارفرما» و «کاربر» دارد. تشکیل کابینه امنیتی اسرائیل در پنج‌شنبه ‌شب یعنی ساعاتی پس از حملات تروریستی به حلب، علاوه‌بر آنکه اهمیت این تحولات برای رژیم اسرائیل آشکار می‌کند، نقش پشتیبانی آن را هم نشان می‌دهد. واقعیت این است که اسرائیل جنگ لبنان را با پذیرش شکست از حزب‌الله متوقف کرد و خود را در شرایطی می‌بیند که ناگزیر به توقف بی‌نتیجه جنگ در غزه شود. بر این اساس، این رژیم نیازمند برپا شدن آشوب در یکی از مهم‌ترین اضلاع مقاومت و به‌خصوص مهم‌ترین پشتیبان مقاومت فلسطینی و لبنانی یعنی سوریه می‌باشد، اما واضح است که به دلیل شکست در لبنان و در غزه، مشارکت فعال آن در آشوب علیه سوریه پذیرش داخلی ندارد و باعث مخالفت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی هم می‌شود. از این‌رو اسرائیل به واگذاری پروژه و تأمین بخش‌هایی از هزینه‌های آن روی آورده است. پیام تشکر شفاهی که فرمانده میدانی تحریرالشام خطاب به دولت اسرائیل فرستاد و در رسانه‌های اسرائیلی هم پخش گردید، این رابطه را ‌آشکارتر کرد و نیز علاقه اسرائیل به‌ آشکار شدن این رابطه را نشان داد. روش عملیاتی تروریست‌ها در مسیر ادلب به حلب هم با روش جنگیدن اسرائیل در حمله اخیر زمینی به لبنان یکی است. حرکت خطی به سمت نقطه نهائی هدف و عدم درگیر شدن در نقاط فعال حدفاصل مبدأ تا مقصد، این را نشان می‌دهد. علی‌النهایه این پروژه ممکن است طراحی مشترک نداشته باشد ولی واضح است که اهداف مشترک دارد. اسرائیل می‌خواهد سوریه را به‌ عنوان یکی از عوامل مهم به ثمر نشستن مقاومت لبنان در دو جنگ 2006 و 2023 مجازات کند و هزینه‌های سنگین تداوم چنین حمایتی را به دمشق گوشزد نماید. متقابلاً ترکیه می‌خواهد رفتار دولت سوریه را نسبت به خود تغییر دهد و آن را به پذیرش نقش محوری آنکارا در تحولاتی که یک سوی آن سوریه است، وادار نماید. بر این اساس اگر بگوییم در این صحنه یک حرکت «هم‌افزا» پدید آمده است، گزاف نگفته‌ایم. 

4ـ وضعیت جبهه مقاومت در این صحنه روشن است؛ دو دولت در شمال و جنوب سوریه سعی دارند، متحد مهم مقاومت را به‌ صورت گازانبری زیر فشار قرار دهند تا تسلیم شود. مقاومت وظیفه خود می‌داند که به متحد خود برای مقابله با طرف‌های متجاوز اعم از اینکه گروه‌های تروریستی باشند و یا دولت‌های متجاوز، کمک نماید. این یک اقدام کاملاً مشروع ـ و غیرخصمانه ـ و در عین حال کاملاً مؤثر است. تجربه‌ای است که چند بار محک ‌خورده و پیروز شده است. 

منبع: کیهان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon