عامل شکستناپذیری ملت ایران در نگاه امام خامنهای
اگر در یک ملّت قدرت و قوّت چشمپوشی از زندگی باشد، این قوم شکستبخور نیست. ماها که گاهی اوقات در مقابل حوادث کم میآوریم بهخاطر این است که دودستی چسبیدهایم به زیباییهای زندگی؛ وقتی انسان به این چیزها میچسبد، آنوقت در مقابل حوادث سخت، کم میآورد.
به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، مرکز مطالعات راهبردی تسنیم در سلسله مطالبی با عنوان «یاد راه» به بازخوانی رهنمودهای امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، متناسب با تاریخ و یا رویدادهای روز میپردازد.
دیروز 30 آذرماه 1403 بود که از تقریظ رهبر انقلاب بر کتابهای «مجید بربری» ، «هواتو دارم» و «بیست سال و سه روز» که به ترتیب روایتگر خاطرات شهیدان مجید قربانخانی، مرتضی عبداللهی و سید مصطفی موسوی سه شهید مدافع حرم است، به مناسبت «روز قهرمان ملی» رونمایی شد.
به همین مناسبت در ادامه، محورهایی از بیانات ایشان در یکم آذر ماه سال 1395 در دیدار با جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم را مورد بازخوانی قرار میدهیم.
ایشان در این دیدار چهار ویژگی را برای شهدای مدافع حرم برشمردهاند که عبارتاند از: غیرت، بصیرت، داشتن شوق شهادت و داشتن قدرت چشمپوشی از زندگی.
در ادامه برخی از جملات رهبر انقلاب را در این چهار محور از نظر میگذرانیم:
1- غیرت:
اینهایی که میروند، یکی از احساسات و روحیهشان همین است که میخواهند از حریم اهلبیت (علیهمالسلام) دفاع کنند. پدرها و مادرهایشان هم همینطور. در اظهاراتی که یکی از مادران شهدا خطاب به حضرت زینب داشت این بود که: "من محمدحسین خودم را دادم به شما!" این خیلی باارزش است؛ آن غیرتی که نسبت به اهلبیت (علیهمالسلام) که در هر مؤمنی باید وجود داشته باشد.
2- بصیرت:
افتخار جمهوری اسلامی، امروز این است که ما در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی و بالاسر آنها نیروهای حزبالله یا نیروهای مقاومت یا نیروهای اَمَل را داریم. اینکه اینها اینقدر ناراضی هستند و میگویند جمهوری اسلامی چرا دخالت میکند، به این خاطر است. این خیلی افتخار بزرگی برای اسلام و جمهوری اسلامی است. جوانهایی که رفتند به سوریه و عراق و عمدتاً به سوریه، این بصیرت را داشتند. یک عدهای امروز اینجا نشستهاند در خانه و نمیفهمند که قضیه چیست.
3- داشتن شوق شهادت:
بعد از پایان جنگ تحمیلی، ماها که آنوقت مشغول کار بودیم و در جریان مسائل بودیم، احساس میکردیم که یک جادّهی دوباندهی وسیعی جلوی رویمان بود -جادّهی شهادت- و این بسته شد؛ مثل یک دری که ببندند. کسانی که آن وقت، جهاد در راه خدا و شهادت در راه خدا را دوست میداشتند، دلشان را غم گرفت. حالا بعضی این جوانها و این فرزندان شما که رفتند، در آن دورهی دفاع مقدّس هم بودند، آنوقت هم جنگیدند و یقیناً این حالت در آنها به وجود آمده بود که چرا شهید نشدند و درِ شهادت بسته شد؛ امّا غالباً کسانی هستند که آن دوره را اصلاً درک نکردهاند، اینها بچّه بودند، 10 ساله - 12 ساله بودند که جنگ تمام شد. احساس شوق به شهادت در اینها بود که پا شدند و رفتند. الان هم مرتّب جوانها از اطراف کشور به من نامه مینویسند -البتّه من جواب نمیدهم به این نامهها- و التماس میکنند که آقا اجازه بدهید ما برویم سوریه برای جهاد؛ خیال میکنند که من باید اجازه بدهم یا من باید دخالت کنم. این شوق شهادت است؛ این خیلی چیز مهمّی است.
4- داشتن قدرت چشمپوشی از زندگی:
اگر در یک ملّت، در یک قوم و جمعیّت، قدرت و قوّت چشمپوشی از زندگی باشد، این قوم شکستبخور نیست. ماها که گاهی اوقات در مقابل حوادث کم میآوریم بهخاطر این است که دودستی چسبیدهایم به زندگی، دودستی چسبیدهایم به زیباییهای زندگی؛ زندگی یعنی چه؟ زندگی فقط نفَس کشیدن خود ما نیست، بچّهی ما هم زندگی است، زن ما هم زندگی است، پدر و مادر ما هم زندگی است، پول ما هم زندگی است، عنوان و اعتبار ما هم؛ به این چیزها چسبیدهایم. وقتی انسان به این چیزها میچسبد، آنوقت در مقابل حوادث سخت، کم میآورد. آن کسانی که این قدرت و این عزم و اراده در آنها هست که از زندگی چشم بپوشند، آنها پا میشوند و میروند به میدان شهادت.
انتهای پیام/