یادداشت|سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
نوع نگاه شفیعی کدکنی به میراث ادبی گذشته و نقش او در پیوند میان این میراث با جامعه امروز، سبب شده تا او به یکی از چهرههای محبوب در میان نسل جدید تبدیل شود؛ نسلی از فارسیزبانان حضور او را احترامی برای فضیلت میدانند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نوزدهم مهرماه سالروز تولد محمدرضا شفیعی کدکنی با تخلص م. سرشک است. او که زندهیاد فروزانفر دربارهاش گفت: حضورت احترامی است برای فضیلت.
شفیعی کدکنی چهره سرشناسی در حوزه فرهنگ است که نیازی به معرفی برای اهالی این حوزه ندارد. کارهای ادبی او در دههای گذشته دریچههای جدیدی به روی ادبدوستان گشوده است. علاقهمندان به زبان و ادبیات فارسی، چه در حوزه شعر، چه در حوزه پژوهشهای ادبی و ترجمه، وامدار و مرهون تلاشهای او طی بیش از شش دهه گذشته هستند. «شفیعی در کنار سرودههای سرشار از آب و خرد و روشنی از همان سنین جوانی دیگر رسالت تاریخی خویش را در حفظ و پیرایش و ویرایش میراث گرانسنگ ادب فارسی مییابد و با عزم و ارادهای پولادین گام در راهی میگذارد که اکنون بیش از شش دهه است که تکسوار این وادی شکوهمند است و بخش قابل توجهی از این میراث ارجمند را برای همیشه درمقابل تحریف و تخریب و تخدیش، بیمه کرده است.
او به این میراث عشق میورزد و بهخوبی میداند که اگر او این بار بر زمین مانده را در طول عمر با برکت خویش برندارد، لطمهای جبران ناپذیر و اسفبار متوجه ادبیات انسانساز ما خواهد شد و داغ آن بر دل بشریت خواهد ماند.»
هنر شاعری شفیعی کدکنی در کنار توجه به فنون شعر، ارزش و اهمیت محتوای شعر اوست. او شاعری بیدار دل است، رسالت شاعری را خوب میداند و در بزنگاهها نقش اجتماعی خود را فراموش نمیکند. شعرهای او، از گذشته تا به امروز، دغدغهمند است و به قول خودش، هرگز «ایران» را فراموش نکرده. او از نخستین مجموعههای شعری خود، به ویژه از «در کوچه باغهای نشابور»، تا مجموعههای اخیر مانند «طفلی به نام شادی» در قامت یک شاعر اجتماعی سیاسی ظاهر میشود و بر تأثیرگذاری شعر بر اتفاقات مهم جامعه، صحه میگذارد. زبان بیپروای او در کنار بهرهمندی از تصاویر ناب شاعرانه، سبب شده تا شعر اجتماعی در قامتی استوار ظاهر شود.
شاعر با نگاهی نکتهبین، انسان معاصر امروز را با همه احوالات، تنگناها و آرمانهایش در شعر مجسم میکند. تصویری که او از انسان ایرانی امروز نشان میدهد، تصویری واضح برای مخاطب است که با زبانی ساده اما استوار دغدغههایش بیان شده است:
طفلی به نام شادی، دیری است گم شده است
با چشمهای روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هر کس ازو نشانی دارد ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر
او در شعر اجتماعی سیاسی، جانب اعتدال را نگاه میدارد. در دورهای که شعر گاه به بهانه بیان مسائل مختلف، به یک بیانیه سیاسی تبدیل میشود، نگاه و بیان او به مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی سبب شده تا اقشار مختلف با دیدگاههای گوناگون، خود را مخاطب سرودههای او بدانند. او چون پدری است که تلاش دارد در این عرصه نیز، شکوه ایران و همدلی فرزندانش را یادآور شود.
بخش دیگر اهمیت شعر شفیعی کدکنی، به بهرهمندی او از دریای عرفان اسلامی و بازتاب آن در زبان شعر امروز اختصاص دارد. او که دههها در حوزه میراث عرفان اسلامی در مباحث تصحیح متون و پژوهش فعالیت کرده و آثار کمنظیری منتشر کرده است، خود را بیبهره از این دریا نمیگذارد. به قول شاعر که گفت: «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید».
نوع نگاه او به شعر و میراث ادبی گذشته و نقش او در پیوند میان این میراث با زبان و نگاه جدید جامعه، سبب شده تا شفیعی کدکنی به یکی از چهرههای محبوب در میان نسل جدید تبدیل شود؛ نسلی از فارسیزبانان از کشورهای مختلف حضور او را همچون فروزانفر، احترامی برای فضیلت میدانند.
انتهای پیام/