آزادی ۵۰۰۰ عضو منافقین در سال ۱۳۶۵ توسط کمیته عفو
در دادگاه رسیدگی به جنایات منافقین اعلام شد؛ در خاطرات آقای منتظری آمده است که در سال ۱۳۶۵ تعداد ۵هزار نفر از اعضای منافقین مورد عفو قرار گرفتند که بهاذعان خودشان یکسوم افرادی که در عملیات مرصاد شرکت کردند، از همین افراد بودند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، امروز سهشنبه 27 شهریور هجدهمین جلسه از دادگاه رسیدگی به پرونده گروهک تروریستی منافقین برگزار شد. این جلسه یک چهره ویژه داشت؛ حمید نوری؛ شهروندی که بر اساس ادعاهای واهی اعضای گروهک تروریستی منافقین در سوئد زندانی و محاکمه شد و اخیراً به کشور بازگشت.
نوری پیش از آغاز جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران درباره ارزیابی خود از محاکمه منافقین در دادگاههای انقلاب گفت: ابتدا ابراز تأسف خود را در برگزاری دیرهنگام این دادگاه اعلام میکنم؛ چرا بعد از 40 سال این دادگاه برگزار میشود اما از سوی دیگر نیز از برگزاری دادگاه بسیار خوشحال هستم. پنج سال با شکایت اعضای همین سازمان جهنمی منافقین، بهعنوان مجرم در زندانهای انفرادی سوئد بودم اما اکنون در کشور خود و در دادگاههای خودمان بهعنوان شاکی حضور دارم و این موضوع معنای خاص خود را دارد.
نوری خطاب به منافقین چند بار تکرار کرد: «من تهرانم» و در دادگاه بهعنوان شاکی حضور دارم.
توصیههای قاضی به دبیرکل سازمان ملل
در ادامه و با حضور رییس و مستشاران دادگاه، قاضی دهقانی ضمن اعلام رسمیت جلسه دادگاه برگزاری این دادگاه را تجلی اراده جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه همهجانبه علیه تروریسم دانست و در ادامه خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد و دفتر مبارزه با تروریسم اظهار کرد: جمهوری اسلامی ایران در راستای ایجاد یک رژیم کامل برای مقابله با تروریسم بهویژه متناسب با قطعنامههای سازمان ملل متحد، اراده قانونی و جدی برای مبارزه با تروریسم دارد.
قاضی دهقانی افزود: جمهوری اسلامی ایران مانند ایالات متحده آمریکا بهبهانه مقابله با تروریسم حاکمیت و مرزهای ملی را نقض نمیکند و استاندارد دوگانه نمیسازد و جنگ سفید و کثیف راه نمیاندازد بلکه با شیوه قضایی و قانونی مبارزه و مقابله با تروریسم را پیگیری میکند.
وی اضافه کرد: امروز نظر به تهدید صلح و عدالت از سوی گروهکهای تروریستی مانند رژیم غاصب اشغالگر قدس، که یک تهدید جهانی نسبت به صلح و امنیت بینالمللی به وجود آمده است و ازآنجایی که جمهوری اسلامی ایران بهدنبال یک رژیم بینالمللی کامل منطبق بر قوانین و مقررات بینالمللی برای مقابله با تروریسم است، انتظار میرود عزمی جهانی برای مقابله با تروریسم شکل گیرد.
قاضی دادگاه تصریح کرد: ازآنجایی که پشتیبانی، میزبانی و تأمین مالی تروریسم بر اساس پروتکلهای بینالمللی ممنوع است ازاینرو انتظار میرود کشورهای میزبان متهمان تروریسم در راستای اقدامات قانونی برای استرداد و محاکمه متهمان تروریستی براساس منشور و قطعنامه 1373 اقدام کنند بدین ترتیب که این افراد را به ایران مسترد کنند و یا خود به محاکمه آنها براساس اتهامات تروریستی بپردازند.
قاضی دهقانی خاطرنشان کرد: ملت بزرگ ایران بزرگترین قربانی تروریسم است و جمهوری اسلامی ایران برای گسترش صلح همه کشورهای میزبان این تروریستهای بینالمللی را دعوت میکند تا آنها را به ایران بازگردانند.
انفجار دفتر حزب دشمنی با ملت بود
قاضی در ادامه از وکیل شکات خواست در جایگاه قرار گیرد و به بیان اظهارات خود بپردازد و وکیل حمید ملایی یکی از وکلای شکات پرونده در ادامه با اجازه قاضی در جایگاه قرار گرفت و گفت: بهوکالت از شکات پرونده و پیرو لوایح تقدیمی سابق و وجود مدارک مربوط به اقدامات مجرمان پرونده برای اثبات تروریستی بودن اقدامات صورتگرفته، لایحهای با اشاره به مقررات داخلی و بینالمللی قرائت و تقدیم حضور میشود.
وی با اشاره به بند ت ماده 1 قانون اصلاحی مبارزه با تأمین مالی تروریسم مصوب 31 تیر 97 گفت: ارتکاب جرایمی که بهموجب قوانین داخلی و یا کنوانسیونهای بینالمللی، جرم تروریستی شناخته میشود، در صورت الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به آنها، قابل مجازات است.
ملایی با توجه به تبصره 4 ماده 1 قانون مزبور افزود: تعیین مصادیق، اعمال، گروهها و سازمانهای تروریستی موضوع این قانون با لحاظ اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با تأکید بر حق افراد، ملتها، گروهها و یا سازمانهای آزادیبخش بهعهده شورای امنیت ملی است.
این وکیل دادگستری اظهار کرد: برحسب این مواد ازآنجایی که ایران طبق اصل 77 قانون اساسی و قانون موردنظر که کنوانسیون جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه امنیت هواپیمایی کشور مصوب 52 و کنوانسیون بینالمللی جلوگیری از بمبگذاری تروریستی 1997 میلادی، کنوانسیون مونترال 1971 میلادی، کنوانسیون لاهه و قطعنامه 1986 شورای امنیت علیه تروریست، قطعنامه 1958 ژنو و معاهده 1982 حقوق دریاها پیوسته و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است بنابراین با استناد به قوانین مورد اشاره اعمال تروریستی بودن سازمان بررسی و مصادیق ارتکابی تروریستی بودن سازمان بهتفکیک آورده شده است.
وی تصریح کرد: این نکته حائز اهمیت است که طبق قوانین داخلی و بینالمللی ازآنجاکه سازمان مجاهدین خلق یک سازمان و شخصیت حقوقی مستقل محسوب میشود همه جرایم ارتکابی بهموجب ماده 4 قانون اصلاحی مبارزه با تأمین مالی تروریست باید طبق مقررات قانون مجازات اسلامی مصوب 92 منطبق و رسیدگی شود. با نظر به ماده 143 قانون مجازات اسلامی مصوب 92 شخص حقوقی زمانی دارای مسئولیت کیفری میشود که نماینده قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای منافع آن مرتکب جرم شود.
ملایی گفت: نماینده اصلی و رهبری مستقیم سازمان مجاهدین خلق بعد از اعدام کمیته مرکزی در سال 1351 توسط ساواک، شخص مسعود رجوی است که پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد و سخنگوی سازمان مجاهدین خلق شد، در همان زمان کمیته مرکزی سازمان توسط 120 نفر اداره میشد که رهبری ایدئولوژیک سازمان منحصراً تحت نظر مسعود رجوی قرار گرفته است.
وکیل خطاب به قاضی گفت: با توجه به طولانی بودن لایحه از شما درخواست میکنم دستور ثبت لایحه را بدهید.
وی درباره انفجار دفتر حزب گفت: در تمام کشورهای دموکراتیک دنیا ترور دفتر حزب که اتفاق افتاده است، دشمنی با ملت نام برده شده است و بالاترین مجازاتها را دارد که در لایحه تقدیم شده است؛ ازاینرو برای جلوگیری از اطاله دادرسی، اجازه میخواهم احدی از خانواده شهدا که جزو شکات پرونده هستند، برای شنیدن اظهارات شکات به حضورتان معرفی شود.
رنجنامه خواهر شهید خوشزبان
در ادامه جلسه دادگاه، خواهر شهید محمد خوشزبان؛ جوانترین شهید فاجعه تروریستی هفتم تیر در جایگاه قرار گرفت و گفت: برادرم هنگام شهادت 19 سال داشت و شاگرد ویژه شهید بهشتی در رشته فلسفه بود.
وی درباره خانواده شهدا و رنجهای آنان اظهار کرد: مادرم پس از شهادت برادرم تنها 36 سال داشت و بعد از آن به سرطان مبتلا شد و زود از دنیا رفت، همچنین پدرم سالمند است و حتی الآن هم بعد از گذشت 43 سال هنوز نمیتوانیم جلوی او درباره برادرم صحبت کنیم چرا که سیل اشکهایش جاری میشود.
خواهر شهید خوشزبان اضافه کرد: از شهدا مظلومتر خانواده شهدا هستند؛ آنان که غم از دست دادن عزیز خود را دارند، سکوت میکنند و در عین حال دیگران همواره به آنها بهگونهای نگاه میکنند که آنها از سهمیه خانواده شهدا بهرهمند شدهاند.
وی با ابراز گلایه از برگزاری دیرهنگام دادگاه محاکمه منافقین خاطرنشان کرد: شهدای ترور مبارزه عقیدتی و سیاسی کردند و شهادت آن هم در شهر بهجرم مسلمانی و منتظر امام عصر(عج) بودن بسیار ثقیل است.
خواهر شهید فاجعه تروریستی هفتم تیر با اعلام اینکه "درخواست و مطالباتی از دادگاه دارم."، گفت: شنیدم که گفتند؛ "معلوم نیست که کلاهی از اعضای پلید سازمان منافقین باشد."، تاریخ شهادت میدهد که سازمان منافقین این فاجعه را تقبل کرده است، اگر نبود چنین نمیکرد در واقع خودشان پذیرفتند که این عمل کار خودشان است، اگر اینان منافق نبودند که دست به خون مظلوم آلوده نمیکردند، هر کسی که نمیتواند آدمکشی کند و برای حذف مغز متفکری مانند شهید بهشتی برنامهریزی کند. مگر میشود فاجعهای به این عظمت فقط توسط یک نفر انجام شود؟!! بهعنوان شاکی درخواست رسیدگی به این موضوع را دارم.
وی با انتقاد از اینکه چرا دیر به این موضوع رسیدگی شده است، گفت: چرا باید شهید محسن مولایی که در دفترش نشسته است با اصرار به سالن کشیده شود و چرا با اینکه جلسه برای عزل بنیصدر بوده است بعضی از رجال تراز اول در آن جلسه حضور نداشتند؟ بهعنوان یک شهروند از مقام دادگاه درخواست شکایت به مراجع بینالمللی از همه کشورهایی را که منافقین خصوصاً کلاهی را با تغییر مشخصات و جعل ماهیت پناه داده و پذیرفته و تحویل ندادهاند، دارم.
خواهر شهید فاجعه تروریستی هفتم تیر گفت: منافقین از اسلام اخراج شدند و شاید هم از انسانیت. همه حضار و جوانان را به مطالبه نسبت به آنچه منافقین بر سر مردم آوردند دعوت میکنم.
آنها جنایتکارند
در ادامه این جلسه دادگاه حجتالاسلام علی صداقت؛ کارشناس مبانی اعتقادی و استاد دانشگاه با اجازه قاضی در جایگاه قرار گرفت و گفت: بدون استثنا در همه دنیا دو مقوله از نظر افکار عمومی نکوهیده است و هیچ کسی در رابطه با این موضوعات اغماضی نمیکند. افکار عمومی دنیا و حتی حکومتها دو مقوله «جنایت» و «خیانت» را محکوم میکنند. وقتی هر کدام از این دو مقوله اتفاق بیفتد در دنیا با آنها اغماض نمیشود و مردم دنیا جنایت و خیانت را محکوم میکنند.
وی افزود: مصداق تام و تمام جنایتکار و خیانتکار در تاریخ معاصر و نهتنها در ایران گروهک تروریستی منافقین خلق است زیرا مصادیق جنایت این گروهک بسیار مشخص است. ما در دنیا کسی را نمیبینیم که با هیتلر ابراز همدردی کند زیرا وی یک جنایتکار تاریخی محسوب میشود، کسی با داعش ابراز همدردی نمیکند و از آن طرفداری نمیکند چون جنایتکار است و جنایتهای او علنی بوده است، مصادیق بسیار زیادی از جنایتهای گروهک تروریستی منافقین در جلسات متعدد دادگاه عنوان شده است و شهود متعددی از این جنایتها سخن گفتند، کیفرخواست نیز آن بهطور کامل قرائت شده است و من فقط از باب اشاره به برخی از این جنایتها ارجاع میدهم.
صداقت در تشریح جنایتهای گروهک تروریستی منافقین گفت: 17 هزار نفر انسان بیگناه از قبیل زن، بچه، پیر و جوان در خیابانهای این کشور جنایتکارانه به شهادت رسیدند. در میدان امام خمینی(ره) که در آن زمان با نام میدان توپخانه شناخته میشد و در انفجاری 800 نفر زخمی میشوند و 80 نفر انسان عادی که برای خرید به بازار آمده بودند کشته شدند.
وی با اشاره به جنایت گروهک تروریستی منافقین در انفجار پارک کودک، تصریح کرد: کودکان چه گناهی کردند که باید در پارک کودکان انفجار رخ دهد؟ انفجار در خیابان خیام و خیابان ناصرخسرو توسط این گروهک انجام شد. در انفجار ایستگاه راهآهن تهران 300 نفر زخمی و 17 نفر کشته شدند، همچنین در انفجار اتوبوس شرکت واحد در شیراز چندین نفر کشته شدند. انفجار حرم امام رضا(ع) که مکان مقدسی است و بسیاری از مردمی که به آنجا میآیند چیزی از سیاست نمیدانند همه اینها مصادیق تام جنایت در دنیاست.
این کارشناس مبانی اعتقادی با تأکید بر اینکه نیروهای ارتش در تمام دنیا کارکرد خود را دارند، گفت: کارکرد ارتش در دنیا مشخص است و با دشمن خارجی مقابله میکند. نیروهای ارتش نه نیروی امنیتی و نه نیروی اطلاعاتی هستند که گروه تروریستی منافقین چندین نفر از آنها را در پادگان لویزان به شهادت رساندند. در ماجرای شهادت شهید صیاد شیرازی که خانواده این شهید بزرگوار نیز در دادگاه حضور دارند یک فرمانده ارشد ارتشی به شهادت رسید؛ ارتشی که وظیفه آن مقابله با دشمنان خارجی است، شما چرا با ارتشیها مقابله کردید؟ چرا سرباز ملت را کشتید؟
وی اظهار کرد: طبق آماری که این گروهک تروریستی و در نشریات داخلی خود منتشر کرد از تاریخ 11 فروردین تا 26 اسفند 1362 یعنی در کمتر از یک سال 4 هزار و 583 نفر را به شهادت رساندند. در مقاطعی از تاریخ روزانه 100 نفر بهدست این گروهک جنایتکار کشته میشدند و بیش از 99 انفجار تروریستی فقط در تهران رخ داد که همه اینها مصادیق مشخص جنایتکار بودن این گروهک است.
صداقت اضافه کرد: دوم موضوع خیانت است، هیچ شخص و حکومتی در دنیا به خیانتکار رحم نمیکند. در برخی از کشورهای دنیا که هماکنون حکم اعدام لغو شده است مانند انگلیس، در مورد خیانت ملی استثنا قائل شده است. مصداقی بالاتر از خیانتکار بودن منافقین در تاریخ نداریم. آنها با صدام دشمن درجهیک کشور ما همپیمان شدند. آنها از مرزها گذشتند و علیه مردم و سربازان ایران اسلحه کشیدند که مصداق خیانت است، این کار آنقدر وقیح بود که افرادی از ضدانقلاب مانند بنیصدر از منافقین اعلام برائت کردند. در مقاطع مختلف تاریخ، منافقین خیانتکار بودن خودشان را با صدای بلند اعلام کردند. آنها اعلام کردند؛ "ما اطلاعات هستهای ایران را ما به غربیها دادیم."، اگر این موضوع خیانت نیست پس چیست؟
وی یادآور شد: در زمانی که دادگاه نورنبرگ برگزار میشد و سران حزب نازی در حال محاکمه بودند و در همان زمانی که آنها در زندان متفقین بهسر میبردند یک اتفاق رخ داد، سران نازی به متفقین درخواست دادند؛ "شما که در حال محاکمه ما هستید، اما میخواهیم یک دادگاه برای خودمان تشکیل دهیم چراکه متوجه شدیم برخی از اعضای حزب نازی خیانت کردند". آنها بهاجازه متفقین دادگاه نظامی برگزار کردند و برخی از اعضای خود را که خیانتکار بودند، به اعدام محکوم کردند. روسیاهترین گروه در تاریخ همین منافقین هستند. چهزمانی در تاریخ این اتفاق افتاده است که یک ایرانی به آن طرف مرز برود و علیه مردم کشور خود با دشمنان آنها همپیمان شود، از داستانهای شاهنامه بخوانید از تاریخ قدیم و معاصر، چهکسی این کار را کرده است؟
صداقت گفت: در ماجرای باغی بودن اینها؛ بعد از عملیات مرصاد دیگر شکی باقی نماند، شاید قبل از آن برخیها آنها را مصداق محارب میدانستند برای همین برای برخی از آنها حکم محارب نگرفته بودند، اما میخواهم دادگاه را به یک نکته توجه دهم؛ کسانی که در سال 67 از اینها در زندان باقی مانده بودند، چهکسانی بودند؟ ما میدانیم که در سالهای گذشته چند فیلتر عفو قرار گرفته بود و خصوصاً در سال 1365 با محوریت آقای منتظری که در جلسه گذشته به آن اشاره کردیم. بهاذعان خود آقای منتظری در خاطراتشان 5 هزار نفر از اعضای این گروه مورد عفو قرار گرفتند که بهاذعان خودشان یکسوم افرادی که در عملیات مرصاد شرکت کردند از همین افرادی بودند که در سال 1365 آزاد شده بودند. در سال 1367 چهکسانی بودند که در زندانها بودند؟
کارشناس مسائل اعتقادی خاطرنشان کرد: از 30 خرداد 1360 که اقدام مسلحانه آنان آغاز شد دیگر طرفداری و سمپاتی با آنها وجود نداشت. واحد اجتماعی و فرهنگی اینها بعد از 30 خرداد سال 1360 به واحد نظامی آنها ملحق میشود. برخی فکر میکنند که از طرفداران اینها در زندان بودند اما طرفدار نبودند، همه آنهایی که دستگیر شده بودند در خانههای تیمی در جایی که برای عملیات نظامی توطئه میکردند در حال برنامهریزی برای انفجار و ترور بعدی دستگیر شده و در زندان یکدست شده بودند.
صداقت گفت: در خاطرات آنها درج شده است که آنها در زندان از پادگان اشرف دستور میگرفتند و تشکیلات منسجم داشتنند، کسی از آنها در زندان نبوده است که در تشکیلات عضو نباشد.
قاضی گفت: آیا اقدامی نیز انجام دادهاند؟
وی گفت: در چهار زندان کرمانشاه، همدان، قزوین و تهران اقدام و شورش همزمان با عملیات مرصاد اتفاق افتاد.
صداقت اظهار کرد: محاربه یعنی زمانی که کسی سلاح در دست میگیرد و بهقصد بر هم زدن امنیت مردم و جامعه اقدام مسلحانه میکند، اما در بغی گفتیم اگر گروهی منسجم باشند و حتی برخی از اعضای گروه اقدام مسلحانه کنند حکم همه آنها بهعنوان باغی محسوب میشود. در یک خانه تیمی بین افراد مختلف تقسیم مسئولیت شده و چند نفر بحث تأمین امنیت و چند نفر مسئولیت لجستیک را بهعهده دارند و...، تقسیم وظایف را چهکسی انجام داده است؟ همانگونه که در دین آموزههای خاصی وجود دارد بهبهانههای مختلف در سالهای مختلف اینها مورد عفو قرار گرفتند، در خاطرات خود اینها آمده است که گاهی تا 3 جلسه آن هیئت عفو با اینها بحث میکردند.
وی ادامه داد: آقای موسوی اردبیلی در نماز جمعه تهران رسماً گفت؛ مردم از ما مطالبه اعدام اینها را دارند به آنها نیز گفته شد اگر از مواضع خود کوتاه نیایند و اعلام برائت نکنند مجازات آنها اعدام است.
صداقت افزود: یکی از نکات درخشان تاریخ انقلاب اسلامی رأفت انقلاب اسلامی و رأفت رهبریت انقلاب در ماجرای سال 1367 بود، در این ماجرا هیئت عفوی تشکیل شد و این باغیان را بهبهانههای مختلف مورد عفو قرار دادند هرچند بسیاری از آنها دوباره به خیانتکار بودن خود ادامه دادند. باز هم تأکید میکنم بعد از اتمام حجتی که در این دادگاه برای اعضای این گروهک انجام شد در افکار عمومی دنیا به جنایت و خیانت محکوم هستند. برخی از آنها شاید ادعا کنند که جاهل به حکم بودند، اما الآن این موضوع معنایی ندارد.
وی اضافه کرد: دنیا همانگونه که داعش و هیتلر را محکوم میکند باید اعضای این گروهک را نیز محکوم کند. کسانی که از این افراد حمایت میکنند و غربیهایی که در میتینگهای این گروهک شرکت میکنند روسیاهترین افراد تاریخ خواهند بود و در آینده تاریخ نام این افراد را با اعضای این گروهک تروریستی در یک جا مینویسند. برای اعضای این گروه اتمام حجت شده، بعد از برگزاری این دادگاه و بعد از عنوان ماجرای بغی و اعتراف سران این گروهک که بهاعتراف خودشان همگی باغی هستند کسی که در این تشکیلات باقی بماند و مواضع خودش و همکاری خودش را با این گروهک تروریستی ملحد ادامه دهد جزو این افراد است و مجازات بغی هم بر او صدق میکند.
عضو منافقین از آلبانی به ایران مسترد میشود
پس از آن با پیشنهاد یکی از وکلای شکات، ابراهیم خدابنده بهعنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و پیش از اظهارات خود قاضی از وی خواست با دست نهادن بر قرآن قسم یاد کند که جز حقیقت نگوید و در صورتی که شهادت کذب بدهد برابر قانون درصورت اثبات با آنها برخورد خواهد شد.
خدابنده پس از قسم یادکردن، گفت: آمادگی دارم با معرفی 125 نفر به دادگاه و حضور آنها در جلسه دادگاه درباره صحت اطلاعات و اظهارات من شهادت دهند.
قاضی دادگاه در واکنش به اظهارات این شاهد گفت: دادگاه آمادگی دارد در جلسات متعدد شنونده اظهارات شهود باشد چرا که حضور شهود آن هم به این تعداد در دادگاه به اتقان رأی و کشف حقیقت کمک کند.
خدابنده سپس با اشاره به واکنشهای اعضای گروهک تروریستی منافقین گفت: آنها واقعا دادگاه را جدی گرفته و ترسیدهاند و پس از برگزاری هر جلسه دادگاه چندین جلسه تحلیل و بررسی انجام میدهند و سخنگوی منافقین در سایت این سازمان واکنشهایی داشته است. در رسانههای آلبانی خبری مبنی اینکه پلیس این کشور بیانیهای داده و اعلام کرده است "مهرداد کمالپور" در آلبانی دستگیر شده و در راستای اولین همکاری اینترپل تهران و تیرانا برای استرداد به ایران است، جدا از محتوای خبر همین که در رسانههای آلبانی این خبر منتشر شده سبب شده است اعضای مجاهدین سکوت کنند.
خدابنده با ابراز اینکه روانشناسی رجوی بهشدت نیاز به خون دارد و هرچه تعداد اعدام بیشتر باشد برای او بهتر است، گفت: رجوی از دو نفر بسیار کینه داشت؛ نفر اول لاجوردی و بعدی صیاد شیرازی بود که بارها آن را نیز اعلام کرده بود. در تروری که علیه اسرای عراق انجام شده بود، رجوی به صدام حسین گفته بود؛ "طراحی آن را صیاد شیرازی انجام داده است."، که بعداً مشخص شد دعوای خانوادگی بوده است. گناه شهید لاجوردی هم این بوده است که بهدنبال رضایت اولیای دم بوده تا فردی اعدام نشود و افراد را تواب میکرده است.
عضو سازمان مجاهدین خلق گفت: رجوی مشخصاً شکست خود در عملیات مرصاد را بهعلت فرماندهی صیاد شیرازی میدانسته است.
وی به موضوع خیانت از سوی این گروهک پرداخت و گفت: از جمله موارد خیانت در دنیا حمل سلاح علیه امنیت یک کشور بدون آنکه تیری شلیک شود است. قوانین خاص فرانسه 411.1 تا 411.13 قوانین فردی فرانسه در مورد خیانت است، در اینجا وسیله قرار دادن در خدمت دشمن خیانت است.
وی گفت: خیانت در قانون مجازات فرانسه، اگر در زمان صلح باشد، حبس ابد در سلول انفرادی و اگر در زمان جنگ باشد، بدین معنا که فرانسه با کشوری در حال جنگ باشد، حکم آن اعدام است.
وی افزود: شما گفتید که اینها را خود کشورهای اروپایی محاکمه کنند، اعضای سازمان در اروپا و در ایران همین خواسته را دارند، فرانسه بیاید و براساس قوانین خودش و نه قوانین جمهوری اسلامی، مریم رجوی را محاکمه کند و صدها شاهد نیز از اروپا بیایند و شهادت دهند.
خدابنده گفت: موضوع دیگری هم که در جلسه قبل فراموش کردم که دوستانم به من زنگ زده و یادآوری کردند؛ وقتی در سال 65-66 مسعود رجوی با یک جمعیت بزرگ به عراق رفت، درباره 7 تیر گفته است ما گفتیم این انفجار خشم خلق است، کدام خلق، خلق کدام است؟ انفجار خشم مجاهد است، همه نیز شاهد بودند.
وی افزود: در تیرماه 1389 یک دادگاهی در عراق تشکیل و حکم بازداشت مسعود و مریم رجوی و 39 نفر از سران سازمان را به اتهام جنایت علیه بشریت صادر کرد. حکم جنایت علیه بشریت اگر در کشوری صادر شود در دادگاه بینالمللی قابل پیگیری است. دلیل این حکم نیز توسط دادگاه بیان شد که وجود شواهدی مبنی بر همکاری مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق با صدام حسین در سرکوب شیعیان و مردم کردستان است. متعاقب حکم دستگیری این افراد، دادگاه عالی بغداد حکم تجسس پادگان اشرف را صادر کرد.
عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق در خارج و معاون اجرایی بخش روابط بینالملل سازمان گفت: رئیس پلیس بغداد و تعدادی از افراد او به پادگان اشرف رفتند تا این حکم را اجرا کنند که نیروهای امریکایی مانع شدند و همان زمان در رسانههای عراق بازتاب داشت. برخی مقامات عراقی مواظب بودند که اینها وقتی میخواهند این کشور را ترک کنند و به آلبانی بروند این افراد را شناسایی و دستگیر کنند. اسم اینها در میان مدارک افرادی که میرفتند نبود و مشخص بود که با مدارک و هویت دیگری از عراق رفتند.
قاضی گفت: علیرغم صدور حکم جزایی جنایت علیه بشریت اعضای سازمان، برخی کشورها با اینها همکاری کرده و مشمولان جنایت علیه بشریت را با اوراق هویتی دیگری وارد کشور خودشان کردند.
ابراهیم خدابنده پاسخ داد: سال گذشته 30 خرداد پلیس آلبانی به دلیل جرایم زیادی که از سوی مجاهدین و شکایتهایی که از اروپا شده بود که اینها پولشویی، قاچاق انسان و مواد دارویی میکنند، سراغ آنها رفت که مقاومت کردند و با پلیس آلبانی شروع به ضرب وشتم کردند که در همین راستا یکی از اعضای سازمان سکته کرد و فوت شد. مدارک شناسایی این فرد به نام علی مصطفوی بود که من علی مصطفوی را میشناختم که فردی در انگلستان بود. در سازمان به نام افشین میشناختندش. بعداً مشخص شد که عبدالوهاب فرجیپور است و آنقدر اسمهای زیادی گفته شده بود که در رسانههای آلبانی فکر میکردند که سه نفر کشته شدند. بعداً فهمیدند این سه اسم یک نفر است. الان مریم رجوی و دیگر اعضا هم چند اسم دارند.
پیروزفر، وکیل تعدادی از متهمان پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: آقای خدابنده در صحبتهایی که در دادگاه مطرح کرد، اعضای کادر رهبری را اعلام کرده است که ایشان فقط برخی از متهمان پرونده را به عنوان کادر مرکزی گروهک منافقین معرفی کرده است. آیا اعضای شورای رهبری صرفاً همین افراد هستند یا افراد دیگری هم بودند، زیرا 10 شاهد دیگر پرونده نیز همین موضوع را مطرح کردهاند.
خدابنده در پاسخ به وکیل متهمان گفت: من تا سال 82 عضو گروهک بودم تا آن زمان اعضا همین افراد بودند. برخی از افراد را اصلاً نمیشناسم. مدام ساختار تشکیلاتی تغییر میکرد. مسعود رجوی افرادی داشت که به آنها حواریون هم میگفتند. رجوی وقتی میخواست کار مهم انجام دهد از این افراد استفاده میکرد مثلاً در روابط بینالملل از این افراد استفاده میکرد. در امور مربوط به عراق از ابریشم چی استفاده میکرد. رجوی شخصاً با این افراد جلسه میگذاشت و چیزی به نام شورای رهبری وجود نداشت و این مورد نمایشی بود. اول و آخر تمام تصمیمها با رجوی بود. این افراد که نام بردم هم براساس شنیدهها بوده است.
وکیل شکات گفت: آقای خدابنده فقط 9 نفر از 104 متهم پرونده را معرفی کرده است.
قاضی گفت: این پرونده حدود 200 شاهد دارد. ایشان فقط یکی از شاهدان پرونده است. عدم اطلاع شاهد از اجزای دیگر پرونده موجب بیاعتبار شدن بخشی که نسبت به آن شهادت داده است نمیشود.
وکیل شکات از خدابنده پرسید: شما در اظهارات خود گفته اید که حتی مریم رجوی هم در تصمیمگیریها دخالتی نداشته است آیا این مطلب را تأیید میکنید؟
خدابنده پاسخ داد: یک بار مریم رجوی گفت که بالاترین هنر من این است که حرف شنوترین فرد نسبت به صحبتهای مسعود رجوی هستم و مو به مو حرفهای او را انجام میداد. مریم رجوی میگفت مجاهد خلق کسی است که تمایلات مسعود را بشناسد و به آنها عمل کند.
وکیل شکات خطاب به خدابنده گفت: شما گفتید محمد طریقت منفرد جز کادر رهبری در امور مالی بوده است.
خدابنده گفت: ایشان سمتی نداشت، اما طرف حساب مالی سازمان در قبال مسعود رجوی بود. مدام به سوئیس سفر میکرد. من با این فرد کار کردم و در عمل بخش امور مالی در خارج سازمان توسط این فرد انجام میشد. من مدتی در بخش مالی کار میکردم. افراد در سوریه کار میکردند و ما اطلاع نداشتیم عضو مجاهدین بودن و تصور میکردیم برای جمهوری اسلامی کار میکنند بعداً کشف شد که این افراد جزو مجاهدین هستند.
خدابنده گفت: حفاظت و اطلاعات در سازمان حرف اول را میزد و همه اطلاعات زیادی نداشتند. شعار سازمان اطلاعات براساس نیاز بود.
وکیل شکات گفت: اتهام خیانت، نشر اکاذیب، پولشویی و تبلیغ به تمام متهمان منتسب شده است، آقای خدابنده میگوید کارها در سازمان تعریف شده بوده و هر کسی کاری انجام میداده است. برخی افراد نقشی در پولشویی نداشتهاند. وقتی سخنگوی مجاهدین موردی مطرح میکند به همه اعضا نسبت داده نمیشود. آیا شما اعتقاد دارید که تمام متهمان پرونده تمام اتهامات را انجام میدادند؟
خدابنده پاسخ داد: خیر.
قاضی گفت: الان که سخنگوی مجاهدین مطلبی را مطرح میکند آیا این موارد، مورد قبول دیگر اعضای سازمان هست یا نه؟
خدابنده گفت: بله هست، اما اینکه چقدر قادر به اظهار نظر هستند جای سؤال است. همه همسنگ رجوی نیستند.
قاضی از خدابنده پرسید: آیا شما مطمئن هستید که عامل بمب گذاری ساختمان حزب با سازمان مجاهدین خلق بوده است.
خدابنده پاسخ داد: بله همه اعضای سازمان هم مطمئن هستند.برای اعضای سازمان این موضوع تا سال 61 مبهم بود. در سال 61 رجوی گفت که این کار را انجام داده و دلیل آنکه موضوع را رسانهای نکردیم این بود که این اقدام یک کار ضدآمریکایی بود. تعدادی از اعضای سازمان در حال حاضر از سازمان جدا شدهاند و برخی به ایران آمدهاند و در حال کار هستند و برخی از افراد به عنوان آزاده شناخته میشوند. من تا کنون حرفهای زیادی در مورد سازمان زدهام، اما سازمان هیچ کدام را تکذیب نکرده است. الان تعداد افرادی که از سازمان جدا شدهاند از اعضای فعلی آن بیشتر هستند و در تمام دنیا پخش هستند. این افراد میگویند حاضر به صحبت کردن در مورد سازمان هستند به شرطی که رجوی آنها را تکذیب کند.
قاضی گفت: شما انفجار ساختمان حزب توسط سازمان مجاهدین را شهادت میدهید؟
خدابنده گفت: شهادت من مبتنی بر شنیدههایم از مسعود رجوی است.
وکیل شکات پرسید: شما گفتید کشمیری از سازمان جدا شد و به اروپا رفت. چه زمانی از سازمان جدا شد.
قاضی در پاسخ به این سؤال وکیل شکات گفت: طبق ماده 341 آیین دادرسی کیفری جزو موارد بوده که دادگاه در زمان رسیدگی به آن رسیده و به آن پرداخته است.
خدابنده گفت: من خودم کشمیری را در کلن آلمان دیدم. برادرش هم عضو سازمان است. در جلسهای که خودم حضور داشتم مسعود رجوی، کشمیری را بلند کرد و به اعضا معرفی کرد. بعد که به ایران آمدم دیگر اطلاعی نداشتند فقط شنیدم چندبار ایران از آلمان درخواست استراداد کشمیری را کرد که آلمان قبول نکرد.دادگاهی در عراق تشکیل شد که پرونده مسعود رجوی قطورتر از صدام بود.
نماینده دادستان با حضور در جایگاه از ابراهیم خدابنده سالاتی پرسید. شما در تحقیقات مقدماتی درباره جلسهای که مسعود رجوی با فردی که همسر آقای کلاهی بوده، اظهاراتی داشتید.
خدابنده گفت: کلاهی وقتی آمده بود، برادرم وی را به خوبی میشناخت و مسئول تاسیسات پادگان اشرف بود. همسرش بعد از کلاهی، میخواست که از سازمان برود و رجوی برای اینکه او نرود، با او ازدواج کرد و بعد از یک مدت طلاق گرفت اما او بالاخره با اصرار گفت که میخواهم به هلند بروم که بعدها با اسم دیگری به هلند رفت و کشته شد. یادم میآید که در جلسهای خورشید را بلند کرد و درباره کلاهی از او سؤال کرد. او از کلاهی خیلی بد گفت و اظهاراتش موجود است، آدم نچسبی بود و آدم سازمان نبود؛ و حرف شنو نبود.
خدابنده افزود: میگفتند نفوذی دو نوع است، یکی اینکه مثلا به یکی از اعضای سازمان میگویند برو در جایی نفوذ کن، که کار سختی است. ولی راحتتر این است که کسی را در آنجا پیدا کنند که بتواند آن را جذب کنند. سازمان در حدود 25-26 سال قبل متوجه شده بود که یک وزیری در ایران با دخترش در آلمان اختلاف دارد و این را سوژه کرده بود تا بتواند به این دختر نزدیک شده و جذبش کند. تا بتواند نقطه ضعفی از آن فرد گرفته تا آن فرد را جذب کرده و مجبور به همکاری کند. چنین مواردی را پروژه چند ساله میکنند و با پیدا کردن نقطه ضعفی در خانواده یک فرد سعی میکنند او را جذب کنند.
وی گفت: آنطور که برادرم میگفت، کلاهی آدم اهل سازمان نبود و خورشید هم اینگونه نبود و به همین دلیل اینها نمیتوانستند شرایط اردوگاه اشرف را تحمل کنند و میخواستند جدا شده و بروند. در آن زمان کلاهی جدا شده و رفته بود و رجوی به خورشید گفت، بیا بگو کلاهی چه آدمی است.
نماینده دادستان از او پرسید: شما درباره تشریح خط نفوذ به نقل از مسعود رجوی اظهاراتی داشتید که بیشتر توضیح دهید؟
خدابنده گفت: مسعود رجوی بارها درباره داستان فاز سیاسی میگفت؛ یعنی 22 بهمن 57 تا 30 خرداد را فاز سیاسی مینامید که میگفت باید در این بازه زمانی کار سیاسی میکردیم. اما به این معنا نبود که بعد نظامی را کنار گذاشتیم. جزو افتخاراتش بود که وقتی فضا باز شد و همه دنبال کار سیاسی رفتند من حواسم خیلی جمع بود و میدانستم که بالاخره باید با جمهوری اسلامی مقابله نظامی کرد. ما دنبال سلاح رفتیم و دنبال نفوذی در همه سازمان و بقیه اقدامات.
وی گفت: به طور مثال بهزاد معزی، خلبان شاه که او را به مصر برد و برگشت و دوباره در نیروی هوایی مشغول به کار شد، نفوذی سازمان بود که سازمان او را جذب کرد و به او گفت که ایران باشد. یک نفوذی در دادستانی داشتند. مسعود رجوی برای پیروز شدن در ایران، نیاز به یک ابرقدرت داشت و با کمک عراق نمیتوانست کار خود را پیش ببرد، سراغ شوروی و بعد آمریکا باید میرفت. او از افتخاراتش این بود که هرجا توانستیم تاثیر بگذاریم، گذاشتیم مانند دفتر بنی صدر. جاهایی که نمیتوانست تأثیر بگذارد را منفجر میکرد.
خدابنده گفت: مسعود رجوی در عراق کاخی داشت. هر وقت که به عراق میرفتیم میدیدم که مسعود رجوی جلسه دارد و مریم رجوی را هم نبرده است.
قاضی گفت: سازمان هنوز اقدامات مسلحانه دارد؟
خدابنده گفت: الان سازمان مجاهدین خلق یک ارتش سایبری درست کرده و از آنجا امنیت روانی مردم را از طریق فضای مجازی به خطر میاندازند. هر جایی هم بتواند کار نظامی انجام میدهد.
ملایی، وکیل شکات گفت: همانطور که خدابنده بیان کرد مریم رجوی و گروه منافقین با پاسپورتهای جعلی در حال رفت و آمد به کشورهای مختلف بودند؛ معزی خلبانی که بنی صدر را فراری داد از منافقین بود در واقع بنی صدر را منافقین فراری دادهاند.
تلاش آیتالله رئیسی برای توبه و عفو اعضای منافقین
در ادامه مرتضی ترکمن، عضو سابق و جدا شده سازمان منافقین به عنوان شاهد در جایگاه حاضر شد.
قاضی خطاب به ترکمن گفت: حاضرید به عنوان شاهد شهادت دهید و حاضرید سوگند بخورید؟
ترکمن گفت: بله
قاضی گفت: مطلع هستید که اگر مشخص شود اظهارات از طرف شما کذب بوده برابر قانون مجازات کیفری تحت تعقیب قرار میگیرد؟
ترکمن گفت: بله
ترکمن با دستور و تکرار سخن قاضی برای سوگند، گفت: قسم میخورم به قرآن کریم که دست راستم بر روی آن است و به والله، بالله، تالله جز به راستی نگفته و تمام حقایق را مطابق واقع برای دادگاه بیان کنم.
در ادامه ترکمن گفت: سال 58 جذب سازمان شدم و تا حدود سال 60 فعالیت داشتم. عمده فعالیتهای من به فاز نظامی مربوط بود و عضو تیمهای عملیاتی بودم و عملیات نظامی انجام دادهام که منجر به شهادت یک رهگذر هم شدهام.
قاضی گفت: شما برای سازمان اقدام عملیاتی انجام دادهاید و علیرغم اقدام تروریستی منجر به شهادت یک فرد توسط نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران عفو شدهاید؟
ترکمن گفت: با توجه به اقداماتی که انجام داده ام شش سال و سه ماه حبس کشیده و سپس آزاد شدم و مثل مردم عادی زندگی میکنم و مشکلی برایم پیش نیامده است، اکنون که در اینجا آمدهام بدون هیچ تهدیدی به عنوان شاهد برای کمک به حل این پرونده آمدهام.
قاضی خطاب به ترکمن گفت: آیا شما از عضویت در سازمان پشیمان هستید؟
ترکمن گفت: بله صد در صد.
وی گفت: یک عملیات نظامی که انجام دادهایم پرتاب نارنجک به سمت فروشگاه بود، به ما گفته بودند این فرد از نخبگان و جنایتکارانی بوده که چند نفر از اعضای مجاهدین را لو و موجب اعدام آنها شده است.
وی گفت: یک طرحی آمده بود به نام شکار که از روی ظاهر افراد قضاوت میکردند، فقط بر اساس ظاهر افراد آنها را اعدام انقلابی (ترور) میکردند و هیچ اقدامی بدون اطلاع رهبری سازمان محال بود که انجام شود. تشکیلات مجاهدین منسجمترین تشکیلات میان گروههای قبل و بعد از انقلاب بود. سایر گروهها مثل چریکهای فدایی از تشکیلات سازمان الگو گرفته بودند.
وی گفت: انسجام به حدی بود که اگر کسی کاری انجام میداد که خارج از اصول تشکیلات بود صد درصد تنبیه میشد.
ترکمن گفت: پس حتماً رهبری سازمان از انفجار حزب جمهوری اطلاع و دستور آن را نیز صادر کرده است.
ترکمن گفت: میتوانستیم بهتر از این زندگی کنیم، اما نکردیم. من در زندان جزو توابین بودم. آقای رئیسی آن زمان دادستان همدان بود و پرونده من زیر دست ایشان بود. خیلی تلاش کردند که من اعدام نشوم. دنبال راههای قانونی بود که ما اعدام نشویم. ما مشمول عفو و بعد آزاد شدیم یکی از عوامل این موضوع هم آقای رئیسی بود و میگفت جوانان گول خوردهاند. نظام به ما لطف کرد. خدا را شاکریم که راهمان را عوض کردیم.
در ادامه نماینده دادستان گفت: طبق ماده 341 قانون آیین دادرسی کیفری، ضمن اعلام جرم سردستگی اقدامات تروریستی و عامریت در بغی علیه مسعود و مریم رجوی درخواست ثبت این موضوع را دارم.
سازمان مجاهدین در رسانه خود سیمای آزادی
در ادامه علی اکرامی، عضو سابق و جداشده گروهک تروریستی در جایگاه قرار گرفت.
قاضی خطاب به اکرامی گفت: حاضرید به عنوان شاهد شهادت دهید حاضرید سوگند بخورید؟
اکرامی گفت: بله.
قاضی گفت: مطلع هستید که اگر مشخص شود اظهارات از طرف شما کذب بوده برابر قانون مجازات کیفری تخت تعقیب قرار میگیرد؟
اکرامی گفت: بله.
اکرامی با دستور و تکرار سخن قاضی برای سوگند، گفت: قسم میخورم به قرآن کریم که دست راستم بر روی آن است و به والله، بالله، تالله جز به راستی نگفته و تمام حقایق را مطابق واقع برای دادگاه بیان کنم.
اکرامی گفت: در رابطه با نقش روابط خارجی سازمان مجاهدین و هماهنگ کننده کلیه فعالیتهای نظامی، اطلاعاتی با رژیم صدام در جلسات قبل نکاتی را مطرح کردم.
وی ادامه داد: سازمان مجاهدین در رسانه خود سیمای آزادی عضویت من را در کمیته روابط خارجی تکذیب کرد و افرادی شهادت دادند که اصلاً آنها جز کمیته روابط خارجی نبودند.
اکرامی در ادامه برای اثبات بیانات خود در دادگاه به نمایش چارت سازماندهی مخابرات صدام و میز ارتباط با سازمان مجاهدین پرداخت و گفت: سازمان مجاهدین تمامی عملیاتهای اطلاعاتی و تروریستی در داخل را در ارتباط مستقیم با افسران و در رأس آن صابر الدوری، رئیس اطلاعات عراق انجام میداد.
اکرامی در ادامه به نمایش چارت سازماندهی بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین یعنی کسانی که با آنها در ارتباط هستند پرداخت و در رأس آن مهدی ابریشم چی که از متهمان این دادگاه است را معرفی کرد.
وی به انفجار دفتر نخست وزیری و حزب جمهوری اسلامی ایران در سال 60 که ابتدا سازمان مجاهدین مسئولیت آن را به عهده نگرفت اشاره کرد و گفت: آنچه در جلسه یازدهم پخش شد مسعود رجوی گفت مقامات آمریکایی و فرانسوی در جریان بودند که انفجار حزب جمهوری با ما بوده و در آنجا به ما اتهام تروریستی نزدند.
وی در ادامه گفت: همچنین «مهدی ابریشمچی» و «عباس داوری» که از مسئولان بخش روابط خارجی مجاهدین بودند، بارها در حضور خودم در ملاقات با افسران عراقی برای دریافت کمکهای مالی از دولت عراق به این موضوع اذعان کرده بودند، مهدی ابریشمچی علناً گفت که حزب جمهوری اسلامی را به واسطه نفری که داشتیم منفجر کردیم و این توانمندی ما را در ایران نشان میدهد.
اکرامی گفت: مهدی افتخاری، طراح پرواز مسعود رجوی و بنی صدر به فرانسه بود، در جلسهای که با من داشت علناً گفت که در طراحی عملیات حزب جمهوری و دفتر نخست وزیری مستقیماً نقش داشته است.
اکرامی در ادامه گفت: کلاهی میخواست به نحوی از مجاهدین جدا شود و مسعود رجوی به او گفت اگر اکنون زنده هستی به جهت این است که چتر امنیت مجاهدین روی سر تو است به محض اینکه از مجاهدین جدا شوی هیچ تضمینی وجود ندارد که زنده بمانی و جمهوری اسلامی هم از تو حمایت نخواهد کرد.
اکرامی، عضو سابق و جداشده گروهک تروریستی منافقین گفت: رحیم قاسمینژاد با نام مستعار رسول بود، در سال 64 وقتی میخواست با بمب انفجاری کار کند، بر اساس انفجار بمب بینایی هر دو چشم خود را از دست داد. در فیلم عروسی مسعود رجوی این فرد با عینک دیده میشود که میآید و تبریک میگوید. او را به بغداد بردند، در قرارگاه، جلالزاده مسئول گاز شد. خیلی اصرار کرد که به ایران برگردد، ولی قبول نکردند. یک روزی ساعت 5 و نیم صبح اعلام شد در زمین فرودگاه یک نفر خود را به آتش کشیده است. یک سؤال ذهنی برای همه ما ایجاد شده بود چراکه محل مخازن سوخت 700 متر آن طرفتر بود چطور میشد که یک نابینا این همه راه را برود سپس مخزن نفت را پرکند آن را به زمین فرودگاه بیاورد و خود را آتش بزند. او را کنار زندان ابوغریب برده و دفن کردند.
وی گفت: شاعری به نام مجتبی میرمیران مسئول تبلیغات بود. او را در پایگاه ابوالفتحی بغداد تحت نظر داشتند، اگر در گوگل سرچ کنید شعرهای او موجود است. من غیر از مسئولیتی که داشتم مسئولیت نظارت بر قبرستان مجاهدین که حدفاصل کربلا تا نجف بود، برعهده من بود، یک مسئولی به نام عبدالعزیز داشت و ما وقتی کشتهشدگان را به آنجا میبردیم با یکسری تشریفات بود؛ 30-40 نفر میآمدند و بعد تابوت و پرچم را هم میبردیم و مناسک نظامی انجام و فرد را خاک میکردیم. افرادی هستند که اسامیشان را دادم که شاهد بودم چند سال در زندان ابوغریب بودند صرفا به جرم اینکه خواهان جدایی از مجاهدین بودند. حق انتخابی نداشتند. نزدیک به 35 نفر را بعد از سرنگونی صدام با اسرای ایرانی تبادل کردند. صرف ایرانی بودن آنجا 50 ضربه شلاق داشت و آنها را با آهن میزدند. این سازمانی است که جنایت میکند. خیلی از خانواده اعضا میخواهند بیایند و در این دادگاه شرکت کنند.
قاضی خطاب به او سؤال کرد: آیا اظهاراتی که آقای ترکمن داشتند که مسعود رجوی در سازمان باعث کشته شدن اعضا شد، مورد تأیید شماست؟
سپس علی اکرامی، عضو سابق گروهک تروریستی منافقین گفت: قرارگاه موسوم به «الهی» مسئولیت آن با اصغر زمانوزیری بود. تعدادی از بچهها از زندان آزاد شده بودند حتی بخشی بودند که از ما چیزی نگرفتند. رئیس دادگاه میگفت محض احترام به موی سفید پدرت و به احترام مادرت که خانم مومنهای هست شما را آزاد کردیم. این افراد به پایگاه الهی در پاکستان فرستاد شدند. 5 روز بعد اینها را جای دیگر فرستادند. زمانی که میخواستند آنها را بفرستند با اصغر زمانوزیری بحث کردم و گفتم این نیروها تاکنون در زندان بودند و اگر بخواهند آزاد شوند و به شهرهای خودشان بروند شناسایی و اعدام میشوند و او در جواب گفت ما میخواهیم این نیروها کشته شوند. عمر یک چریک 6 ماه است، اما این افراد 5 سال است که در زندان هستند و ما میخواهیم که آنها کشته شوند.
قاضی گفت: یعنی سیاست مسعود رجوی در مقابل سیاست حضرت امام(ره) برای عفو مجاهدین علیرغم اقدامات تروریستی سیاست مرگ و کشته شدن آنها بود؟
اکرامی پاسخ داد: بله. سیاست مسعود رجوی در نشستها به گونهای بود که میخواست اعضایی که سالها در زندان بودند اسم سالها تهدید و شکنجه را یدک بکشند. میخواست به مردم القا کند که اعضای مجاهدین در مقابل این شکنجهها ایستادگی کردند، حماسه آفریدند و سپس آنها را بشکند و از کشتن آنها بهرهبرداری سیاسی کند. برای همین در داخل تشکیلات جلسهای تشکیل داد و همه آنها را دعوت کرد و گفت اینکه ما میگوییم شما مرد مقاومت هستید و زیر شکنجه بودید بحثهای تبلیغاتی است وگرنه ما میدانیم که همه شما سازش کردید، چون اگر شما اهل سازش نبودید شما را اعدام میکردند. امام تمام نیروهای خوب ما را اعدام کرد و تفالهها را که شما بودید به ما پس داد. رجوی میگفت ما شما را بزرگ کردیم و میخواستیم برای تبلیغات از شما استفاده کنیم وگرنه شما در زندان آزار نشدید و شکنجه ندیدید.
قاضی: یعنی آقای رجوی منکر شکنجهها و آزارهای شما در زندان بود؟
اکرامی بیان کرد: بله. رجوی میگفت این تبلیغات ما بود که مردم فکر میکردند شما در زندان شکنجه شدید. رجوی میگفت باید کاری کنیم که جمهوری اسلامی دست به خشونت بزند. او میگفت هر چه جمهوری اسلامی تعداد بیشتری از اعضای ما را بکشد ما نیروهای بیشتری جذب میکنیم. اگر جمهوری اسلامی عضوی از ما را در زندان بکشد خانواده وی جذب ما میشوند و برعکس هرجا نیروهای ما را عفو کرده و آنها به زندگی خود بازگشتند، خانوادههایشان نیز جذب جمهوری اسلامی شدند.
قاضی سؤال کرد: یعنی رجوی دستور مرگ اعضای خود را در زندان میداد و از این خون علیه جمهوری اسلامی استفاده میکرد؟
اکرامی پاسخ داد: بله.
قاضی گفت: سؤال من این است که هستههای مجاهدین در زندان، مرگ مجاهدان را دنبال میکردند؟
اکرامی گفت: بله. سیاست رجوی همین بود.
قاضی اظهار کرد: یعنی هستههای مجاهدین در داخل زندان دستور مرگ داشتند؟ از اهداف تشکیل هستههای مجاهدان در زندان هدایت مجاهدین به مرگ در مقابل کمیتههای عفو بود؟
اکرامی پاسخ داد: بله. آنها اعضای زندانی مجاهدان را تشویق میکردند که اعدام شوند. رجوی میگفت الان زندانهای ما آماده هستند و میگفت اولین تانکی که وارد کشور شود باید درهای زندان را باز کنیم تا نیروهای ما که در زندان هستند به ما بپیوندند. بسیاری از افرادی که در تشکیلات آلبانی هستند سال 65 از زندان آزاد شدند. سیاست رجوی مقابله به بهای حذف فیزیکی بود. میگفت برای من قابل قبول است که بر روی یک پاسدار سلاح بکشم و او را بکشم. ولی او به سربازها هم رحم نمیکرد مسعود رجوی میگفت حتی باید به سربازها هم رحم نکنیم، چون اگر ما اینها را بزنیم جبهه خالی میشود. رجوی در جهت اهداف صدام میخواست جبههها را خالی کند.
قاضی بیان کرد: دادگاه این آمادگی را دارد که شهادت و شکایت تمام اعضای سازمان را چه به صورت حضور و چه از راه دور استماع و اخذ و به آنها برابر مقررات قانونی رسیدگی کند.
در ادامه پیروزفر؛ وکیل تعدادی از متهمان پرونده از این شاهد پرسید: شما تمام 104 متهم این پرونده را میشناسید؟
اکرامی پاسخ داد: اکثر آنها را میشناسم. در رأس سازمان مسعود رجوی بود و بعد تعدادی دیگری بودند. تمامی تصمیمات از سوی مسعود رجوی گرفته میشد و بقیه نیروهای اجرایی و مجری احکام او بودند.
مریم رجوی سواد نداشت
در ادامه خدابنده در جایگاه قرار گرفت و گفت: در نشستهای مریم رجوی حضور داشتم، اما سوادی نداشت. مریم رجوی فرمان عملیات فروغ جاویدان را اعلام کرد. در آنجا گفت به تمام تیمها، یگانها، یگانهای مهندسی و یگانهای زرمی؛ مریم رجوی نمیدانست که یگان مهندسی - رزمی یک یگان است. برادرم میگفت؛ زمانی که مهوش سپهری به کردستان عراق آمد، رجوی یک ماه نتوانسته بود کار با بیسیم را به او یاد دهد، اما دستش برای کتک زدن خوب بود. تشکیلات سازمان هرمی بود.
خدابنده گفت: اعضای سازمان هر نقشی که به آنها میدادند را انجام میدادند، اما تصمیم گیرنده مسعود رجوی بود.
پیروزفر وکیل شکات گفت: در بخش تبلیغات، خدابنده نمیتواند به او اتهامی در این خصوص وارد کند.
قاضی پاسخ داد: هنوز تفهیم اتهام انجام نشده است.
وکیل شکات گفت: چند رسانه در سازمان وجود دارد. مسئولان اصلی این رسانهها چه کسانی هستند.
اکرامی پاسخ داد: مسئولیتها در سازمان مقطعی است و در برهههای زمانی تغییر میکند. سیمای آزادی گروهی دارد که اخبار را فیلتر میکند.
در ادامه وزیری نماینده دادستان گفت: اینگونه نیست که فرد باید مدیر باشد و فعالیت تبلیغی انجام دهد، سازمان مجموعهای از ارکان و نمایندگان است. یعنی افراد اصلی و کادر مرکزی که عناوین اتهامی اصلی آنها را همچون افساد فی الارض، بغی و محاربه آورده و در کنار آن رفتار مادی مجرمانه در زمینه فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی که چه در سیمای آزادی و نشریه مجاهد، نگارش مقاله یا هرچیزی در این حوزه را مستمسک و به عنوان فعالیت تبلیغی در نظر گرفتهایم.
وی گفت: این سؤال مطرح شد که چرا محمدرضا کلاهی به عنوان متهم در این پرونده حضور ندارد، وی گرچه یک خسارت عمده به جمهوری اسلامی از طریق انفجار حزب جمهوری با شهادت بیش از 72نفر از مسئولین و سیاستگذاران این مملکت و 24 مجروح وارد کرده است، از اعضای مرکزی و تصمیم ساز در این پرونده نبوده است.
وی ادامه داد: وکیل به دنبال این است که آیا این افرادی که ما به عنوان متهم در کیفرخواست نظر گرفتهایم تصمیم گیرنده نهایی بودند؟ اگر مسعود رجوی تصمیم میگرفت نیاز به تامین مالی تروریسم و آموزش افراد داشت یعنی سازمان را به عنوان یک ساختمان نباید در نظر گرفت. سازمان مجموعهای از اجزا و بخشهای مختلفی بودند که تروریستها را جذب میکردند؛ آموزش، تسلیح، مشخص کردن هدف، تأمین مالی تروریسم و هدایت میکردند سوژه برای آنها مشخص میکردند و نهایتاً آن سوژه را ترور میکردند.
وزیری گفت: ماده 20 و 22 و 143 قانون مجازات اسلامی از ارکان و نمایندگان استفاده میکند.
در ادامه محمدی؛ وکیل متهم گفت: رابطه سببی فرد با فعل مهم است آیا همه افراد تبلیغ داشته یا نداشتهاند؟
ایران به دنبال استرداد هر 125 اعضای اصلی سازمان مجاهدین است
قاضی در پایان این جلسه دادگاه اظهار کرد: پس از تشکیل دادگاه محاکمه متهمان اتهامات تروریستی، طبق پروتکلهای بینالمللی، کشورهای میزبان مکلف هستند متهمان را به ایران مسترد کنند. تا قبل از این یا باید مسترد میکردند یا محاکمه، اما پس از تشکیل دادگاه همانطور که بارها تأکید کردم مکلف هستند متهمان تروریستی این پرونده را به دادگاه مسترد کنند.
وی افزود: از همین جایگاه ریاست شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران خطاب به دبیرکل سازمان ملل به ویژه کمیته مبارزه و مقابله با تروریسم اعلام میکنم نظر به اظهارات شاهدان که در حال حاضر اعلام شده است و مکرراً به گزارشگر سازمان ملل نامه نوشتند و تقاضای دیدار کردند. در جلسه دادگاه شاهد در اظهاراتش اعلام کرد اینها قائلند فرزندانشان به گروگان گرفته شده است خواهان دیدار با گزارشگر سازمان ملل شدند.
قاضی ادامه داد: اگر واقعاً سازمان ملل به دنبال مقابله با تروریسم است و کمیته مقابله با تروریسم مطابق قطعنامهها به دنبال مقابله با تروریسم است کشورهای میزبان باید متهمان را به ایران و این دادگاه مسترد کنند و به عنوان رئیس دادگاه اعلام میکنم که این دادگاه از تمام ظرفیتهای قانونی ملی و بینالمللی برای استرداد متهمان استفاده خواهد کرد.
قاضی دهقانی بیان کرد: هم اکنون قریب به 700 شاهد آماده هستند که در دادگاه شهادت دهند یا شکایت کنند. شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران آماده است تا هم شکایات و هم شهود را برای استماع چه حضوراً و چه به صورت الکترونیکی، برای کسانی که در ایران نیستند، بپذیرد و استماع کند. به عنوان رئیس دادگاه به اعضای سازمان مجاهدین اعلام میکنم این سازمان امروز متهم ردیف اول این پرونده است.
وی افزود: کسانی که اعتراض به اقدامات سازمان دارند یا هر نوع اطلاعی دارند که در کشف حقیقت، به این دادگاه کمک میکند برای حضور در دادگاه دعوت میشوند. آنها میتوانند به ایران بیایند و برابر مقررات این افراد چنانچه در جرایم و اتهامات ارتکابی نقش نداشته باشند همچنان که برخی از افراد نقش داشته عفو شدهاند، از تمام رافت اسلامی مطابق قانون برخوردار خواهند شد.
قاضی گفت: علاوه بر این 125 نفر، من به اعضای سازمان مجاهدین اعلام میکنم دولت جمهوری اسلامی از تمام ظرفیتهای قوه قضاییه در حال استفاده برای استرداد متهمان است؛ هر کسی که حاضر به حضور در دادگاه است میتواند به صلیب سرخ یا به هر یک از سفارتخانههای ایران مراجعه کند تا به ایران بازگردد و در کشف حقیقت به این دادگاه کمک کند.
قاضی دهقانی اظهار کرد: تمام خانوادهها و تمام کسانی که به نحوی اعضای آنها یا عضو هستند یا ناپدید شدهاند و یا به هر حال شکایتی دارند میتوانند به شعبه یازدهم کیفری یک استان تهران مراجعه و ثبت شکایت کنند یا به عنوان شاهد تعرفه شوند. این نکته را بار دیگر خدمت دبیر کل سازمان ملل و گزارشگر آن اعلام میکنم امروز خانوادههای جدا شده که اعلام میکنم تعداد آنها بیش از افراد حاضر در آن کمپ هستند، مکررا اعلام داشتند که برای مقابله با تروریسم به شما نامه نوشتند و به عنوان عضو جداشده خواهان ملاقات با شما شدند. با کدامین مجوز بینالمللی و قانونی پاسخ این افراد جدا شده و خانوادههای آنها داده نشده و نادیده گرفته شده است؟ کدام پروتکل بینالمللی به گزارشگر سازمان ملل اجازه میدهد در میان متهمان اقدامات تروریستی که در یک دادگاه صالح در حال رسیدگی است، حاضر شود، ولی به اعضا و خانوادههای جدا شده هیچ پاسخی ندهد؟ اگر واقعا دبیر کل سازمان ملل به دنبال مقابله با تروریسم است باید از استانداردهای چندگانه دوری کند تا مبادا دوره او را کسانی که قربانی تروریسم هستند دورهای تاریک مثال بزنند و ترسیم کنند.
قاضی دهقانی پایان هجدهمین جلسه دادگاه را اعلام کرد و جلسه بعدی دادگاه را هفته آینده سوم مهرماه عنوان کرد.
انتهای پیام/