شگفتی‌های عهد خلایق در عالم "ذر" درباره امام زمان

شگفتی‌های عهد خلایق در عالم "ذر" درباره امام زمان

آیات و روایات گویای آن است که خلایق در عالمی به نام "ذر" با خدا درباره امام زمان (عج) عهد بستند. انسان با یافتن نصرت و یاری امام و نحوۀ حمایت از ایشان در عصر غیبت، می‌تواند به وظیفۀ منتظرانۀ خود عمل کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ در زیارت آل یاسین خطاب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه گفته می‌شود «یا مِیثَاقَ‏ اللَّهِ‏ الَّذِی‏ أَخَذَهُ وَ وَكَّدَه»‏؛ یعنی ای میثاق الهی که خدا این میثاق را از خلایق اخذ کرد و بر آن تأکید داشت. در این عبارت امام علیه‌السلام با عنوان میثاق الله شناخته می‌شوند، منتها میثاق به چه معناست و چرا این نسبت به منجی عالم داده می‌شود؟ آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام اصلی‌ترین منبع برای رسیدن به فهم این مسئله است.

میثاق از ریشۀ «و ث ق» و در لغت به معنای عهد، پیمان استوار، شرط، قول و قرار، قرارداد، عقد، معاهده و سوگند است. میثاق در اصطلاح به معنای حفظ کردن و نگهداری از چیزی اسـت کـه آدمـی بـه حفظ و مراقبت از آن ملتزم گردیده و نیز التزام به هر چیزی است کـه از انـسان قـولاً و فعلاً صادر می‌شود. میثاق در مقیاسی کوچک‌تر، همان عهد و پیمانی است کـه میان انسانها رایج است، با این تفاوت که این واژه بیشتر در رابطۀ خدا با انـسان مطـرح است که پیمانی است دو جانبه، مبتنی بر تعهدی الزام‌آور و غیر قابل انکار که بر اسـاس عشق بی‌قید و شرط روابطی را ایجاد می‌کند و هر یـک از طـرفین مـسئولیتی در قبـال دیگری بر عهده می‌گیرد (پوراحمد، محمد، حکیمی‌فر، خلیل، ص206)

اما چرا از امام عصر عجل الله تعالی فرجه با عنوان میثاق یاد می‌شود و اساساً میثاق چه کارکردی در قرآن و احادیث دارد؟ همان طور که اشاره شد، میثاق به معنی رابطه‌ای دو جانبه میان خدا و انسان است و مفاد اصلی آن عبارت از این است که خداوند به انسان حیات می‌دهد و وظیفۀ انسان در قبال آن، اطاعت از اوست. در اینجا ضروری است آیات میثاق و روایات آن مورد واکاوی قرار گیرد.

میثاق الهی در قرآن

میثاق در قرآن در قبال چند گروه مطرح است که شامل اولوا الالباب، انبیاء، انسان‌ها و بنی اسرائیل است.

الف) میثاقِ انبیاء

اما دربارۀ انبیای الهی در دو آیه دربارۀ میثاق سخن به میان آمده است:

الف) آیۀ 81 آل‏‌عمران:

﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى‏ ذلِكُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدینَ﴾ و [یاد کن‏] هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمتی دادم‏، سپس شما را فرستاده‏ای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاری‌ش کنید. آنگاه فرمود: «آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟» گفتند: «آری‏، اقرار کردیم‏.» فرمود: «پس گواه باشید و من با شما از گواهانم‏».

ب) آیۀ7 احزاب:

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً
و [یاد کن‏] هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم‏، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی‏ و عیسی‏ پسر مریم‏، و از [همه‏] آنان پیمانی استوار گرفتیم‏.

در آیۀ81 سورۀ آل عمران خداوند از دورانی سخن می‌گوید که طی آن از انبیاء پیمان گرفته شد تا وقتی به سوی آنها کتاب و حکمت آمد، و رسول آمد که تصدیق مرسولات شما را کرد، به او ایمان آورید و نصرتش کنید. آنها نیز اقرار کردند. بنابراین موضوع اصلی، میثاق از انبیاء نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ایمان و نصرت اوست. خطاب آیۀ7 سوره احزاب نیز به پیامبران به ویژه رسول خدا صلی الله علیه و آله و اولوا العزم من الرسل است. خداوند از انبیاء میثاق گرفت اما از اولوا العزم میثاق غلیظ گرفت.

ب) میثاق از انسان‌ها

الف) آیۀ 172 أعراف:

 ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ
و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم‏، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم‏؟ گفتند: «چرا، گواهی دادیم‏» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم‏.

ب) آیه27 بقره:

 ﴿ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
آنان (فاسقین) کسانی هستند که پیمان خدا را [که توحید و وحی و نبوت است] پس از استواری‌اش [با دلایل عقلی و علمی و براهین منطقی با عدم وفای به آن] می‌شکنند و آنچه را خدا پیوند خوردن به آن را فرمان داده است [مانند پیوند با پیامبران و کتابهای آسمانی و اهل بیت طاهرین و خویشان] قطع می‌کنند و در زمین تباهی و فساد بر پا می کنند، آنانند که زیانکارند

ج) آیۀ25 رعد:

﴿ وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
و کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن می‏شکنند و آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده می‏گسلند و در زمین فساد می‏کنند، بر ایشان لعنت است و بد فرجامی آن سرای ایشان راست‏.

این چند آیه ذیل میثاق از انسان‌ها دو بخش دارد:

آیۀ172 سورۀ اعراف مشهور به آیۀ «الست» است که خداوند طی آن از تمام انسان‌ها عهد و میاق می‌گیرد.در این آیه هرچند از واژه میثاق استفاده نشده، اما در معنای باطنی آن میثاق نهفته است و در روایات نیز به این حقیقت اشاره شده است. 

بخش دوم مربوط به افرادی است که نسبت به مقولات خدایی نقض میثاق می‌کنند. عبارت مشترکی که در این سه آیه وجود دارد «الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ» است که منجر به قطع صله نسبت به مسائلی است که خداوند امر به صلۀ آنها کرده است.

میثاق الهی در روایات

تا به اینجا مشخص شد که خداوند در قرآن از پیمانی سخن می‌گوید که آن را از انبیاء، اولوا الالباب و تمام انسان‌ها اخذ کرد.
* دو گروه اول این میثاق را پذیرفتند و به آن اقرار کردند. پیمان انبیاء دو بخش داشت: نسبت به ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و میثاق از مقوله‌ای (که فعلاً مبهم است) از تمام انبیاء و اولوا العزم.
* اولوا الالباب نیز به عنوان وفاکنندگان به عهد الله معرفی شدند.
* در گروه مربوط به انسان‌ها نیز با یک پیمان عمومی مواجهیم و گروهی که ناقضان عهد خدا.

در این بخش برای دستیابی به مفاد این میثاقی که در زیارت آل‌یاسین خطاب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه می‌گوییم «یا مِیثَاقَ‏ اللَّهِ‏ الَّذِی‏ أَخَذَهُ وَ وَكَّدَه»‏، به بررسی روایات به ویژه روایات ذیل آیات پرداخته می شود. با مروری بر روایات مربوط به عهد و میثاق خداوند در می‌یابیم که ماجرای پیمان الهی عمدتاً در موقعیتی به نام عالم ذر و قبل از خلقت جسمانی انسان‌ها انجام شد. به این موقعیت مکانی عنوانِ روز «ألست» هم اطلاق می‌شود که هر دو برگرفته از آیۀ172 سورۀ اعراف است: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلین‏»؛ یعنی «و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا پروردگار شما نیستم؟»

عالم ذر به معنای ذریۀ آدم علیه السلام است که خداوند تمام خلایق را از پشت آدم علیه‌السلام خارج کرد و از آنان نسبت به ربوبیت خویش و برخی مقولات دیگر عهد و میثاق گرفت؛ لذا اصطلاح عالم ذر از این فراز از آیه «ذُرِّیَّتَهُمْ» گرفته شد. عنوان روز «ألست» نیز از عبارت «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» گرفته شده است.

اما دربارۀ مفاد عهدیات منطبق بر روایات، مقولاتی وجود دارد:
عهد نسبت به ربوبیت خدا، نسبت به نبوت پیامبر اسلام(ص) و امامت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار و عهد نسبت به امام عصر (عج). این روایات عمدتاً ذیل آیات عهد و میثاق مطرح شده است. حال در اینجا به روایتی از مفاد اصلی این عهد و میثاق اشاره می‌شود:

الف) عهد نسبت به خدا، رسول خدا و امیرالمؤمنین
1.امام صادق علیه‌السلام در روایتی ذیل آیه مطروحه فرمود خداوند از پشت آدم ذریه او را تا قیامت بیرون آورد؛ آنها نیز مانند ذره خارج شدند و نسبت به خود شناخت یافتند. اگر اینچنین نبود، احدی پروردگارش را نمی‌شناخت؛ سپس خداوند فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بله؛ (بعد فرمود) این محمد رسولم و علی، امیر مؤمنان و خلیفه‌ام و امین من است؛أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ ثُمَّ قَالَ‏ أَ لَسْتُ‏ بِرَبِّکُمْ‏ قالُوا بَلى‏ وَ إِنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ خَلِیفَتِی وَ أَمِینِی.» (کلینی: ج‏2، ص8)

2. از امام محمد باقر علیه السلام نقل است که دربارۀ این آیه «أَ فَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى...» فرمود:‏ ‏ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْأَعْمَى هُنَا هُوَ عَدُوُّهُ وَ أُولُو الْأَلْبَابِ شِیعَتُهُ الْمَوْصُوفُونَ بِقَوْلِهِ تَعَالَىالَّذِینَ‏ یُوفُونَ‏ بِعَهْدِ اللَّهِ‏ وَ لا یَنْقُضُونَ‏ الْمِیثاقَ الْمَأْخُوذَ عَلَیْهِمْ فِی الذَّرِّ بِوَلَایَتِهِ وَ یَوْمِ الْغَدِیرِ.
یعنی آیا کسی که می‌داند آنچه از به سوی تو نازل شده، حق است مانند کسی است که نابیناست ... فرمود همان علی بن ابی طالب است و نابینا در اینجا دشمن اوست و اولوا الالباب شیعیان اوست که خداوند در این آیۀ «الَّذِینَ‏ یُوفُونَ‏ بِعَهْدِ اللَّهِ‏ وَ لا یَنْقُضُونَ‏ الْمِیثاقَ» به آن اشاره کرده است؛ همان میثاقی که در عالیم ذر نسبت به ولایت او و روز غدیر گرفت.

ب) عهد نسبت به مهدی عجل الله تعالی فرجه
1. امام باقر علیه‌السلام ضمن روایتی فرمود «... آنگاه خداوند از انبیاء میثاق گرفته، فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ؛»سپس خداوند فرمود: «آیا محمد(ص) پیامبر من و علی امیر مؤمنان نیست؟» همه آنها پذیرفتند. «بر همین اساس نبوت آنها تثبیت شد؛ فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّة».حضرت در ادامه فرمود: «خداوند به انبیاء فرمود: «و همانا توسط مهدی دینم را نصرت میکنم و توسط او حکومتم را غلبه می‌دهم؛ وَ إِنَّ الْمَهْدِیَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِی وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِی‏». (بصائر الدرجات، ج‏1، ص70) سپس از ایشان عهد و میثاق گرفت تا اهل عترت را در این راستا یاری دهند.

2. امام محمد باقر علیه‌السلام ضمن روایتی دیگر ذیل آیه 115 سورۀ طه: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ‌نَجِدْ لَهُ عَزْماً؛ما از قبل از آدم پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرده و عزم استواری برای او نیافتیم» به سرّ نام‌گذاری 5 رسول الهی به اولواالعزمی اشاره کردند و فرمودند: پس منصب اولواالعزمی برای آن پنج تن از جهت مهدی ثابت شد؛ فَثَبتَتِ العَزیمةُ لِهولاءِ الخَمسة فی المهدی». (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 8)

3. امام صادق علیه‌السلامفرمود: «لَوْ قَدْ قَامَ القائِمُ لأنکَرَهُ النّاسُ، لأنَّهُ یَرْجِعُ إلیْهِمْ شابّاً مُوَفَّقاً، لا یَثْبُتُ علَیْهِ إلاّ مَنْ قَدْ أَخَذَ اللهُ میثاقَهُ فی الذَّرِّ الأوَّلِ؛اگر قائم قیام کند حتماً مردم او را انکار مى‌‏کنند، زیرا او به صورت جوانى برومند به سوى ایشان باز مى‌‏گردد، کسى بر عقیده خود نسبت به او پایدار نمى‌‏ماندمگر آن کس که خداوند در عالم ذرّ نخستین از او پیمان گرفته باشد. (الغیبة (للنعمانی)، ج1، ص188)

معنای «میثاق الله»
تمام این روایات و سایر روایاتی که به اقتضای بحث نیامد، گویای آن است که خداوند در موقعیتی به نام عالم ذر از تمام خلایق نسبت به ربوبیت خویش و رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار میثاق گرفت و همه اقرار کردند. پیشتازان این اقرار انبیاء و در رأس ایشان، رسولان اولوا العزم بودند و در بین مقولات مربوط به میثاق، میثاق نسبت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه جلوۀ ویژه‌ای داشت. در این بین رسولان اولوالعزم بیشترین عزم را نسبت به مهدویت داشتند و پس از آن، پیامبران و اوصیاء در این مسیر زحمات زیادی را متحمل شدند و امر خدا را که همان تشکیل حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه در پایان دنیاست، سینه به سینه انتقال دادند و تکمیل کردند و آن امر را به صاحبان اصلی خود یعنی «اولوا الأمر» یا «صاحب الأمر» که اهل بیت وحی هستند و اکنون در دستان امام زمان عجل الله تعالی فرجه است، انتقال دادند. دعای ندبه که از امام صادق علیه‌السلام صادر شده، چکیده‌ای از این حقیقت را در قالب بحثی به نام «امر الله» عرضه کردند.

رسولان اولوالعزم بیشترین عزم را نسبت به مهدویت داشتند و پس از آن، پیامبران و اوصیاء در این مسیر زحمات زیادی را متحمل شدند و امر خدا را که همان تشکیل حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه در پایان دنیاست، سینه به سینه انتقال دادند و تکمیل کردند و آن امر را به صاحبان اصلی خود انتقال دادند. بنابراین اطلاق «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه ریشه در عالم ذر یا روز «ألست» دارد.

 

 

 

بنابراین اطلاق «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه ریشه در عالم ذر یا روز «ألست» دارد که خداوند در این موقعیت میثاق ایشان را از خلایق به ویژه رسولان اولوا العزم و در رأس ایشان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم اخذ کرد و بر آن تأکید داشت. از این جهت می‌بینیم که بیشترین حجم روایات نبوی از جهت موضوعی، اختصاص به بحث مهدویت، آخرالزمان و ظهور دارد و ایشان را با عنوان رسول آخرالزمان می‌شناسیم که مهدی عجل الله تعالی فرجه از نسل ایشان است.

رفتار در قبال میثاق الله
وقتی از منظر «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه نگاه می‌کنیم، رفتارهایی در قبال این مسئله برای شیعیان آشکار شده است که در دو عنوان کلیِ 1. تجدید عهد 2. ادای عهد قرار می‌گیرد.

الف) تجدید عهد

تجدید از ریشۀ «جدد» به معنای بازنو کردن، نو کردن، تکرار کردن آمده است. همچنین در باب تفعیل جَدَّدَ ـ تَجْدِیداً الشی‏ءَ یعنی آن چیز را نو کرد، آن چیز را زنده کرد، به آن چیز نیرو و نشاط بخشید (بستانی، 1375: ص290) در اینجا به معنای نو کردن عهد است. کدام عهد؟ همان عهدی که خداوند میثاق آن را در عالم ذر از خلایق به ویژه مؤمنان نسبت به ائمه و امام عصر عجل الله تعالی فرجه اخذ کرد.

وقتی از منظر «میثاق الله» به ماجرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه نگریسته شود، خیلی از مسائل که در ادعیه و سایر روایات است، برایمان روشن می‌شود. به عنوان مثال «دعای عهد» نمونۀ روشنی از این حقیقت جاری در معارف ناب قرآنی و آموزه‌های اسلام است. این دعا از ادعیه منسوب به امام صادق علیه السلام است که علمایی همچون ابن طاووس و مجلسی آن را در کتاب ادعیه خود نقل کرده اند. از امام صادق علیه‌السلام روایت شده هرکه چهل صبحگاه این عهد را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق‌تعالی بر هر کلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او عفو کند.

وقتی از منظر «میثاق الله» به ماجرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه نگریسته شود، خیلی از مسائل که در ادعیه و سایر روایات است، برایمان روشن می‌شود. به عنوان مثال «دعای عهد» نمونۀ روشنی از این حقیقت جاری در معارف ناب قرآنی و آموزه‌های اسلام است.

 

 

 در فرازی از دعای عهد می‌خوانیم:
«
اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ أَیَّامِ حَیَاتِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَدا؛ خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، برای آن حضرت بر عهده‌ام، عهد و پیمان و بیعت تجدید می‌کنم که از آن‌، رو نگردانم و هیچ‌گاه دست برندارم.»

 

ب) ادای عهدمسئلۀ ادای عهد نسبت به ائمه و به ویژه امام عصر عجل الله تعالی فرجه موضوع دیگری است که در احادیث و در همین دعای عهد به آن اشاره شده است. این وظایف شامل وظایفی در عصر غیبت و وظایفی در عصر قیام امام عصر عجل الله تعالی فرجه است. دربارۀ ادای عهد در عصر قیام قائم عجل الله تعالی فرجه که مربوط به دوران رجعت است، می‌خوانیم:

 

درفرازهاییازدعایعهدمیخوانیم «اَللّهُمَّاِنْحالَبَینىوَبَینَهُالْمَوْتُالَّذىجَعَلْتَهُعَلىعِبادِکحَتْماًمَقْضِیاً،فَاَخْرِجْنىمِنْقَبْرىمُؤْتَزِراًکفَنى،شاهِراًسَیفى،مُجَرِّداًقَناتى،مُلَبِّیاًدَعْوَةَالدَّاعىفِىالْحاضِرِوَالْبادى‏»؛ یعنیخدایا،اگربینمنواومرگیکهبربندگانتحتموقطعیکرد،حائلشد،کفنپوشیدهازقبرمراباشمشیرازنیامبرکشیدهونیزهبرهنه،پاسخگوبهدعوتآندعوتکننده،درمیانشهرنشینوبادیه نشین بیرون بیاور». این فراز مربوط به نصرت امام در هنگام رجعت است.

اما در فراز دیگری از دعای عهد می‌خوانیم «اللّهُمَّاجْعَلْنِیمِنْأَنْصارِهِوَأَعْوانِهِ،وَالذَّابِّینَعَنْهُ،والْمُسارِعِینَإِلَیْهِفِیقَضاءِحَوَائِجِهِ،وَالْمُمْتَثِلِینَلِأَوامِرِهِوَالْمُحامِینَعَنْهُ،وَالسَّابِقِینَإِلىإِرادَتِهِ،وَالْمُسْتَشْهَدِینَبَیْنَیَدَیْهِ»؛ خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاع‌کنندگان از او قرار ده و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواسته‌هایش و اطاعت‌کنندگان اَوامرش و مدافعان حضرتش و پیش‌گیرندگان به سوی خواسته‌اش و کشته‌شدگان در پیشگاهش.

الذّاب در فراز «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» به معنای دفاع و حمایت است. (بستانی، 1375ش: ص219) در «معجم المعانی الجامع در معنای «ذبب» و مصدر ذَبَّ نوشته شده:- «بالَغَ فی الذَّبِّ عَنْهُ: فی الدَّفْعِ عَنْهُ» – یعنی دفع کردن چیزی. همچنین با مثال تصریح دارد که «یذبُّ الأحرارُ عن وطنهم»؛ یعنی آزادگان از وطنشان دفاع می‌کنند. اما در قبال امام علیه‌السلام، یعنی گونه‌ای از دفاع که سبب راندن دشمنان از ایشان و یا دفع دشمنی از امام شود.

این فراز هم می‌تواند در عصر غیبت مصداق داشته باشد و هم عصر قیام. انسان با یافتن نصرت و یاری امام و نحوۀ حمایت از ایشان در عصر غیبت، می‌تواند به وظیفۀ منتظرانۀ خود عمل کند. شاید پاسداشت علوم اهل بیت و به ویژه علوم مربوط به مهدویت و سعی در معرفت به آن وجود مقدس و تبلیغ و ترویج آموزه‌های مهدوی چه در سطح منطقه و چه سطح جهان، یکی از مصادیق حمایت از حریم ایشان باشد؛ به ویژه آنکه غرب دهه‌هاست علیه مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه و در قالب هالیوود تولیداتی ارائه می‎‌دهد.

یادداشت: لیلا قاسمی، سعید شیری

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران