پاسخی به اتهام دخالت ایران در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا
اتحاد میان دو حزب آمریکا در ضدیت با ایران در حدود ۴ سالی که از حضور جو بایدن در کاخ سفید میگذرد، بیشتر از قبل آشکار شده و حالا واشنگتن مدعی دخالت ایران در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا است بدون آن که بگوید "اصولاً این امر برای ایران سودی خواهد داشت؟"
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مقامهای دولت آمریکا در روزهای گذشته بار دیگر ادعا کردهاند که هکرهای مرتبط با ایران در حال تلاش برای نفوذ به حسابهای نامزدهای انتخاباتی آمریکا و اثر گذاشتن بر نتایج انتخابات ماه نوامبر هستند.
اداره تحقیقات فدرال آمریکا (افبیآی) چندی پیش در گزارشی اعلام کرد که هکرهای مرتبط با ایران تلاش کردهاند ستادهای انتخاباتی دو نامزد حزب جمهوریخواه و دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را هک کنند.
جمهوری اسلامی ایران پیش از این بارها ادعاهای اینچنینی از سوی مقامهای آمریکایی را رد کردهاند. نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل چند روز پیش هم تأکید کرد: دولت ایران هیچ هدف و انگیزهای برای دخالت در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ندارد.
ریشه طرح ادعای دخالت در انتخابات آمریکا
دولت آمریکا البته علاوه بر ایران درباره چین و روسیه هم ادعاهای مشابهی را مطرح میکند، بهعنوان مثال، وزارت دادگستری آمریکا هفته پیش علیه دو نفر از مدیران رسانه روسی راشاتودی بهاتهام تلاش برای اثرگذاری بر نتایج انتخابات آمریکا اعلام جرم کرد.
چنین شبهاتی از انتخابات دو دوره قبل در آمریکا (انتخابات 2016) آغاز شدهاند و هدف آن در وهله اول روسیه بود. آغازگر این ادعاها اظهاراتی بود که دونالد ترامپ در سال 2016، هنگامی که نامزد انتخابات بود علیه رقیبش هیلاری کلینتون منتشر کرد.
ترامپ در یک کنفرانس خبری در سال 2016 گفت: «روسیه، اگر به حرفهایم گوش میدهی، امیدوارم بتوانی 30 هزار ایمیلی را که گم شده است، پیدا کنی. فکر کنم رسانههای ما جایزه خوبی به شما خواهند داد.»
این اظهارات، ذهن تحلیلگران را بهسمت منافع احتمالیای سوق داد که روسیه میتوانست در صورت پیروزی احتمالی ترامپ در انتخابات به دست آورد، مثلاً در آن زمان گفته میشد «ولادیمیر پوتین» انزجار عمیقی از هیلاری کلینتون دارد، زیرا کلینتون در دورهای که وزارت خارجه آمریکا بود انتقاد تندی از انتخابات مجلس روسیه در سال 2011 کرده بود و پوتین او را به تحریک اعتراضاتی که در ادامه علیه او صورت گرفت متهم کرده بود.
در سطحی عمیقتر و راهبردیتر، بهخلاف موضعگیریهای تند و تیز هیلاری کلینتون علیه روسیه، ترامپ در پرحرارتترین کانونهای تنش میان دو کشور مواضع آشتیجویانهای اتخاذ میکرد، مثلاً یک بار در پاسخ به سؤالی درباره اینکه درباره اقدام روسیه برای ضمیمه کردن کریمه به خاک خود چهنظری دارد، آن را محکوم نکرد و گفت «پدیدهای قابل بررسی» است.
اما در دوره بعدی انتخابات مقامهای آمریکایی نام چین و ایران را هم ذیل عنوان آنچه «تلاش برای نفوذ خارجی» خوانده میشد گنجاندند و حتی تحریمها و محدودیتهایی را علیه این سه کشور وضع کردند.
البته مقامهای دولت آمریکا تا کنون قادر به ارائه اطلاعات متقن و مستند درباره دخالت هیچ یک از این سه کشور در انتخابات نبودهاند، با وجود این، اضافه شدن نام ایران کنار این دو کشور نه مدارکی دارد و نه با هیچ منطقی جور در میآید، زیرا تنها کشوری که در این میان هیچ منفعتی از روی کار آمدن هیچ یک از سیاستمداران کاخ سفید نمیبرد ایران است،
بهعنوان مثال، برای روسیه، حضور ترامپ در قدرت ممکن است از این جهت که اجماع کشورهای غربی برای کمک به اوکراین را بههم میزند ممکن است منافعی نسبت به نامزد رقیب داشته باشد، یا،
درباره چین نیز همین استدلال مصداق دارد. در اینجا هم، جدا از اینکه بیانیه دستگاه اطلاعاتی آمریکا از تهدیدی واقعی سخن به زبان میآورد یا اینکه در ادامه ستیزهجوییهای اخیر واشنگتن علیه پکن و باز کردن جبهه مناقشاتی جدیدی (کنار جبهههای دیگری از جمله جنگ تجاری، پرونده تایوان، پرونده هنگکنگ، مناقشات کرونا، دریای چین جنوبی و...) علیه این کشور است، سخن گفتن از تفاوتهای میان «کامالا هریس» و «دونالد ترامپ»، بهخصوص با توجه به گرهخوردگیهای اقتصاد چین و آمریکا نهتنها بیربط و ناموزون نیست، بلکه بحثی کاملاً بهجا و رواست.
برای ایران چه فرق میکند که ساکن کاخ سفید کیست؟
درباره ایران، ماجرا اما بهطورکلی متفاوت است و با توجه به این که در ساختار سیاسی آمریکا بهندرت بر سر مسئلهای غیر از ضدیت با جمهوری اسلامی ایران اتفاق نظر کامل وجود دارد برای تهران اساساً اینکه ساکن کاخ سفید یک سیاستمدار دموکرات یا جمهوریخواه باشد تفاوتی ایجاد نمیکند که دخالت در انتخابات مفهوم و منطق داشته باشد.
تجارب سالهای گذشته بهوضوح نشان میدهد ساختار حاکمیتی آمریکا ـ بهعنوان یک کل ـ در این خصوص دچار هیچ سردرگمی و شبههای نیست که هسته تضادش با ایران را چالشی تشکیل میدهد که تفکر انقلاب اسلامی برای انسانشناسی، معرفتشناسی و هستیشناسی حکومتهای برخاسته از فلسفه اومانیستی غرب ایجاد کرده است. حزب جمهوریخواه و دموکرات از سالهای پس از انقلاب بر سر هر موضوعی که اختلاف داشتهاند کاملاً به این درک رسیدهاند که آشتی با جمهوری اسلامی جز از طریق حل این تضاد و تعارض بنیادین امکانپذیر نخواهد بود.
البته آشکار است که میان دو حزب بعد از چندین دهه توسل ناکام به روشهای مختلف از تحریم گرفته تا تلاش برای براندازی، بر سر این که چگونه میتوان حکومت دینی و مردمسالاری دینی را تضعیف کرد و در نهایت از میان برداشت، اختلافهایی هم وجود دارد.
در سالهای گذشته، بهخصوص از زمان روی کار آمدن «باراک اوباما»، راهبرد حزب دموکرات بر این قرار گرفت که با نفوذ گام به گام و وارد شدن از در مذاکره هستهای میتوان بهتدریج مؤلفههای شاخص تفکر انقلاب اسلامی را تضعیف و آن را مرتفع کرد.
حزب جمهوریخواه در سوی دیگر این مناقشه، طرف مقابل را متهم میکند که رویکرد گام به گام نهتنها به تضعیف تفکر انقلاب منجر نشده، بلکه نفوذش را تقویت کرده و او را از لزوم ورود به گامهای بعدی و امتیازدهی در زمینههای دیگر بینیاز کرده است.، بنابراین لازم است ایران را تحت «فشارحداکثری» قرار داد تا به آنچه هدف مطلوب واشنگتن در گام آخر است، در همان گام اول تن دهد.
اتفاق و اتحاد میان دو حزب آمریکا در ضدیت با ایران در حدود 4 سالی که از حضور بایدن ـ کامالا هریس در کاخ سفید میگذرد بیشتر از قبل آشکار شده است. دولت بایدن هنگامی که متوجه شد قادر به تحمیل خواستههای جدید برجامی، بهگونهای که هم بتوان برنامه هستهای ایران را تحت کنترل درآورد و هم فشارهای اقتصادی بر تهران را ادامه داد نیست از بازگشت به این توافق خودداری کرد.
دولت بایدن همچنین تمامی تحریمهای دوران ترامپ علیه ایران را حفظ و حتی آنها را تشدید کرد. او علاوه بر این، همانند ترامپ، از اغتشاشات در ایران در سال 1401 حمایت حداکثری بهعمل آورد. کاخ سفید در 4 سال گذشته همچنین تمامی سیاستهای ترامپ ضد منافع منطقهای و موشکی ایران را حفظ و دنبال کرده است.
بنابراین، نگاهی به تجربه برجام و ریشههای تعارضات میان تهران و واشنگتن نشان میدهد که سیاستهای ایرانستیزانه آمریکا علیرغم تغییر دولتهای مختلف این کشور تداوم و پیوستگی داشته است، لذا ادعای آمریکا درباره قصد ایران برای دخالت در انتخابات این کشور از ابتدا بر پیشفرضهای غلط استوار شده است، چرا که برای ایران فرقی نمیکند ساکن کاخ سفید چهکسی باشد؛ دموکرات یا جمهوریخواه.
انتهای پیام/+