سفرنامه اربعین/ دلهایی که در کربلا به هم پیوند میخورند
دلهایی که در مسیر کربلا به هم پیوند میخورند در فضایی پر از عشق و معنویت، بهطور ویژهای قدرت مییابند تا دلها را به هم نزدیکتر کنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، دلهایی که در مسیر کربلا به هم پیوند میخورند در فضایی پر از عشق و معنویت، بهطور ویژهای قدرت مییابند تا دلها را به هم نزدیکتر کنند و همه را در تجربهای مشترک از معنویت و آرامش غرق کنند. سفر به مشایه، تنها یک سفر جغرافیایی نیست؛ بلکه سفری است به عمق روح و قلب، جایی که معنویت و انسانیت در عالیترین حالت خود تجلی پیدا میکند.
مسیر نجف به کربلا یا همان مشایه حدوداً 85 کیلومتر است که از 1400 عمود تشکیل شده است. در طول مسیر، موکبهای مختلفی به زائرین خدماترسانی میکنند. برای رفتن به مشایه باید از وادی سلام گذر کرد؛ وادی سلام بزرگترین قبرستان جهان است که در روایت مسلمین از فضیلتهای زیادی برخوردار است.
طبق برخی روایات، این قبرستان محل رجعت برخی پیامبران و صالحان است و بر اساس برخی دیگر، روح هر مؤمنی که وفات کند به این مکان میآید. مقبرههای منسوب به هود و صالح از پیامبران پیشین و مقامهایی با نام برخی از امامان شیعه نیز در این قبرستان وجود دارد. وقتی اولین قدمها را در مسیر مشایه میگذاری، حسی عجیب درونت شعلهور میشود.
در این جاده که به کربلا ختم میشود، انسانها از سراسر جهان گرد هم میآیند؛ انسانهایی که شاید زبان یکدیگر را نفهمند، اما قلبهایشان به یک زبان میتپد؛ زبان عشق به امام حسین (ع). در این مسیر، چیزی فراتر از زائران پیاده به چشم میخورد. لبخندهای صمیمی، نگاههای پر از امید و دستهایی که از سر عشق و ارادت برای پذیرایی از زائران دراز شدهاند، نشان از روحیهای دارد که در هیچ جای دیگری نظیرش یافت نمیشود.
از هر عمود که عبور میکنی، میزبانانی را میبینی که با همه وجودشان در خدمت زائراناند؛ کسانی که شاید خودشان هم در سختی و تنگدستی زندگی کنند، اما همین اندک داشتههایشان را با شوقی وصفناپذیر در اختیار زائران قرار میدهند. در این جاده که گویی به قلب عشق ختم میشود، هر قدم یادآور فداکاریها و عاشقیهایی است که در تاریخ نظیری ندارند.
راه نجف تا کربلا، برای میلیونها زائر از سراسر جهان، بیش از یک مسیر ساده است؛ اینجا، هر سنگریزه، هر نسیمی و هر گامی که برداشته میشود، داستانی از عشق، ایمان و ارادت را روایت میکند. وقتی پا به این مسیر میگذاری، اولین چیزی که احساس میکنی، آرامشی عمیق است که از دل زمین برمیخیزد و در جانت نفوذ میکند.
انگار این جاده با زبان خودش با تو حرف میزند، از دلتنگیهای زینب (س)، از وفاداری عباس (ع) و از عشقی که حسین (ع) را به میدان کربلا کشاند. در هر قدم، دلها به هم نزدیکتر میشوند، زبانها دیگر تفاوتی ندارند و همهی زائران، با یک دل، یک زبان و یک اشک، به سوی حرم حسین (ع) میروند. در کنار جاده، مردمی را میبینی که چنان با شعف پذیرایت هستند که گویی از اهل بیت (ع) پذیرایی میکنند.
هر ظرف غذایی که به دستت میرسد، هر لیوان آبی که به دستت داده میشود، پر از محبت و عشق است. میزبانانی که شاید حتی اسم تو را ندانند، اما در چشمانشان نوری میبینی که انگار از سالها قبل منتظر تو بودهاند و تو عزیز آنها هستی؛ در دلشان عشق حسین (ع) شعله میکشد و فرسنگها دورتر از حرم ایستادهاند تا تو را برای رسیدن به حسین (ع) آماده کنند.
هر قدمی که برمیداری، حس میکنی باری از روی دوشت برداشته میشود. در این راه، فرقی نمیکند که چه کسی هستی، از کجا آمدهای، با چه زبانی صحبت میکنی. اینجا همه یک دل و یک زبانند؛ زبان عشق به حسین (ع). اینجا دیگر من و ما نیستیم؛ همه ما یک چیزیم؛ عشاق الحسین (ع). به هر موکبی که میرسی، دستی به نشانه خیرمقدم به سویت دراز میشود، شربت خنکی که در مسیر، گرمایی از محبت و عشق را در دلت جاری میکند.
حتی اگر به تنهایی به سفر آمده باشی، دیگر اینجا تنها نیستی؛ بلکه حس میکنی در خانهات و بین خانوادهات هستی. هر چای، هر غذایی که به تو میدهند، حس میکنی یک تکه از قلبشان را با تو تقسیم میکنند. زمانی که عمود را طی میکنیم، جز عشق چیزی نمیبینم. هر چند متر که میرویم، دختران و پسران کوچک عراقی با مشتهای گرهزده فریاد لبیک یا حسین، لبیک یا زینب و لبیک یا زهرا سر میدهند.
شور و شوقشان توصیفناپذیر است و وقتی همراهیشان کنی، با لبخند استقبال میکنند و مشتهای گرهزدهشان را با شدت بیشتری تکان میدهند. اینجا همه آمدهاند که به زائرین خدمت کنند حتی آنهایی که دیگر جسمشان در دنیا نیست.
برخی از موکبها عکس جوانانی را نصب کردهاند که در سالهای پیش خادم موکب بودند و حالا دیگر در این دنیا نیستند. در طول مسیر، برخی موکبها به تعمیر کالسکه و چرخها میپردازند؛ برخی موکبها نیز به خیاطی و تعمیرات کفش و کولهپشتی؛ برخی دیگر غذا و چای توزیع میکنند.
انتهای پیام/